نقد
3.35K subscribers
200 photos
17 files
791 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ گزیده‌برداری‌های‌ قوم‌شناختی مارکس

نوشته‌ی: لاورنس کِرادِر
ترجمه‌ی: لیلا حسینزاده

20 اوت 2018


🔸 گزیده‌برداری‌های مارکس از متون قوم‌شناختیِ چهار پژوهشگر قلمرو انسان‌شناسی در چهار دفتر فراهم آمده‌اند که در «انستیتوی بین‌المللی تاریخ اجتماعی» در هلند بایگانی‌اند.

لاورنس کِرادِر، با نسخه‌برداری و بازنویسی این دفترها و ویرایش بسیار مختصر واژه‌نگارانه‌ی آن‌ها، اثری تالیف کرده‌است که نخستین بار در سال 1972، به زبان انگلیسی و با عنوان «دفتریادداشت‌های قوم‌شناختی مارکس» انتشار یافت و از آن پس به «دفترهای قوم‌شناختی» شهره شد. به گفته‌ی او، فکر تدوین چنین اثری، در گفتگو و هم‌اندیشی با کارل کُرش شکل گرفته بوده است.
کرادر به این اثر «مقدمه» ای طولانی نوشته است که آوازه‌اش، کمتر از خود کتاب نیست. این مقدمه‌ی 90-80 صفحه‌ای در اساس هشت قسمت دارد: نخست توضیحاتی مقدماتی درباره‌ی «دفترها» و جایگاه و اهمیت‌شان، بطور کلی؛ سپس چهار قسمت، که هر یک به‌ترتیب به ارزیابی چهار دفتر می‌پردازند؛ و پس از آن، سه قسمت دیگر با عنوان‌های «ملاحظاتی کلی پیرامون جایگاه تاریخی این آثار»، «نظام زندگی جمعی، اشتراکی‌گری و فردگرایی» و «درباره‌ی‌ رابطه‌ی انگلس با مارکس و مورگان».

آنچه پیشِ روست، فقط ترجمه‌ی «قسمت» نخست از «مقدمه»‌ی نخستین چاپ (انگلیسی 1972، آلمانی 1973) است. امیدواریم بتوانیم در گام‌های دیگر، نخست ترجمه‌ی فارسی «درآمد» کرادر به ترجمه‌ی آلمانی (1973) و سپس به ترتیب، هفت قسمت دیگر «مقدمه» را ارائه کنیم. ترجمه‌ی فارسی «قسمت» نخست، دو سال پیش در مجله‌ی «انسان‌شناسی و فرهنگ» منتشر شده بود. بازبینی دقیق و ویرایش آن ترجمه، مقایسه‌ی آن با متن آلمانی و افزودن چندین صفحه یادداشت‌های متن اصلی – که در نخستین انتشار غایب بودند -، به فراهم آمدن متن تازه‌ای منتهی شد که شایستگی و مشروعیت انتشار دوباره را دارد.

✔️ متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:


https://wp.me/p9vUft-q2

#مارکس #لاورنس_کرادر
#لیلا_حسین‌زاده
#قوم‌شناسی #مورگان

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ گزیده‌برداری‌های قوم شناختی: دفتر مورگان

نوشته‌ی: لاورنس کرادر
ترجمه‌ی: لیلا حسین زاده – علی علوی

6 آوریل 2019

📝 گزیده‌برداری‌های مارکس از متون قوم‌شناختیِ چهار پژوهشگر قلمرو انسان‌شناسی در چهار دفتر فراهم آمده‌اند که در «انستیتوی بین‌المللی تاریخ اجتماعی» در هلند بایگانی‌اند. لاورنس کِرادِر، با نسخه‌برداری و بازنویسی این دفترها و ویرایش بسیار مختصر واژه‌نگارانه‌ی آن‌ها، اثری تالیف کرده‌است که نخستین بار در سال 1972، به زبان انگلیسی و با عنوان «دفتریادداشت‌های قوم‌شناختی مارکس» انتشار یافت و از آن پس به «دفترهای قوم‌شناختی» شهره شد.

پیشتر ترجمه‌ی پاره‌ی نخست این اثر در سایت نقد منتشر شده است. آنچه در اینجا می‌آید پاره‌ی دوم و ادامه‌ی «مقدمه» است که به گزیده‌برداری‌ها از کتاب «ال. اچ. مورگان» می‌پردازد. مبنای ترجمه‌ کماکان متن اصلی انگلیسی است که در موارد لزوم با ترجمه‌ی آلمانی مقایسه شده است.


🔸 مارکس کتاب مورگان را از کوالفسکی گرفت. او این کتاب را در سفری به امریکا با خود آورده و احتمالا مارکس آن را به‌طور موقت قرض گرفته بود؛ چرا که انگلس اثری از این کتاب در کتابخانه‌‌‌ی مارکس نیافت. گزیده‌برداری‌های مفصل مارکس از این کتاب با تأملی که بر آثار فیر، سام، ماین و بعدتر لوبوک انجام می‌‌‌داد، در پیوند قرارداشت. موضوع جستارِ ما را مجموعه‌ای از همین گزیده‌برداری‌های مارکس از مورگان، فیر، ماین و لوبوک تشکیل خواهد داد.

🔸 روشن نیست که مارکس کدام شیوه‌ی بازنمایی را برای این اثر برمی‌گزید؟ ‌‌‌کتابی مستقل پیرامون‌‌‌ قوم‌شناختی یا به ‌‌مثابه بخشی از کاری با موضوع دیگر؟‌‌‌ درهرصورت نمی‌توان فرم خاصی برای کار او درنظرگرفت، چرا که بیش‌تر در مراحل جنینی خود بوده است. از نظر محتوایی نیز آنچه تاکنون به‌عنوان نقطه‌نظر او درباره‌‌‌ی کار مورگان، ماین، و دیگر نویسندگان هم‌عصرش می‌شناسیم، همچنین نظرات او درباره‌‌‌ی وضعیت آن دوره‌‌‌ی قوم‌شناسی، تکامل اجتماعی، پیشاتاریخ و تاریخ باستان، قدرگرایی تکاملی و تاریخی و جبرگرایی، تنها بریده‌هایی است از نامه‌هایش، گفتاوردها و گزیده‌برداری‌های حاشیه‌نویسی‌شده از کتاب مورگان که در اثر انگلس، منشا خانواده، نقل شده‌اند. به هرحال اکنون متن اصلی آن گفتاوردها را همراه با نظرات دیگر مارکس و متون آن نویسندگانِ برجسته دراختیار داریم.

🔸 مورگان از طریق سنجه‌ی جهانشمول برابری و آزادی، میزان پیشرفت خانواده و تاثیر مخرب انباشتِ مالکیت را قضاوت کرد. البته او این سنجه را نه در فعلیتش، بلکه به‌عنوان بالقوگی تاریخ جامعه‌‌‌ی موردنظر سنجش می‌‌‌کرد. مارکس از یک سو این واقعیت را که سنجه‌ی آزادی و برابری بر اساس فعلیت‌شان نیست، بسط داد تا نهادهای جمعی روستایی هند و روسیه را در آلترناتیوهای خود [برای سرمایه‌داری] بگنجاند؛ او چنین تقابلی را [بین سرمایه‌داری و نهادهای جمعی روستایی] در دستنوشته‌های اقتصادی و فلسفی به‌صورت انتزاعی و در مقدمه‌‌‌ی گروندریسه و در یادداشت‌های دستنویس‌اش بر مورگان و ماین به‌شکلی انضمامی گسترش داد. این موضوع در مقدمه‌‌‌ی ویراست روسی مانیفست کمونیست به‌صورت مبهم مطرح شده است.

🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-Pk

#مارکس #لاورنس_کرادر #لیلا_حسین‌زاده #علی_علوی
#قوم‌شناسی #مورگان

👇🏽

🖋@naghd_com
چشم ما روشن!
#لیلا_حسین‌زاده


✊🏼✊🏼✊🏼

🖋@naghd_com
🔹 نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ جوابیه‌ای به یک نانقد
▫️ در نقد مطلب «در دفاع از استقلال چپ انقلابی»

نوشته‌ی: لیلا حسینزاده

6 ژانویه 2021

🔸 هسته‌ی سرخ علی موسیو در متنی تحت عنوان «در دفاع از استقلال چپ انقلابی» با ارجاع به مناظره‌ای که اینجانب در آن شرکت کردم نوعی «نانقد» را مکتوب کرده‌اند. در ادامه توضیح می‌دهم که چرا متن ایشان، خواسته یا ناخواسته نمی‌تواند خود را به سطح یک نقد یا تحلیل مشخص از موضوع مشخصی که ابتدای متن بدان پرداخته می‌شود بربکشد.

🔸 مخاطب باید بدون اینکه واقعا در متن بخواند احتمالا نتیجه بگیرد که نفس مناظره، مخدوش کردن مرزگذاری با دشمن است و در ادامه قرار است توضیح داده شود که چرا! اما هرگز توضیحی در کار نیست که اهمیت تأثیرات خود این اقدام چیست. همان‌طور که گفتیم در ادامه صرفا ثابت می‌شود که «جنبش عدالت‌خواه دانشجویی» و «محور مقاومت» به چه نحوی دشمن چپ انقلابی هستند و مرزگذاری با آنها ضروری است! ۱. چرا نفس آن مناظره مخدوش کردن مرزگذاری با دشمن است؟ ۲. چرا نفس مناظره بر محتوای آن ارجحیت دارد؟ ۳. طرفین آن مناظره چه نسبتی با شبه چپ دولت‌ساخته دارند؟ ۴. توصیه در رد علنی‌گرایی و فردگرایی چه نسبتی با کل متن دارد؟ ۵. آیا رد علنی‌گرایی و فردگرایی در نسبت با رد مناظره به‌عنوان مخدوش‌کننده‌ی فرد با دشمن قرار می‌گیرد؟ ۶. علنی‌گرایی چپ دهه‌ی هشتاد چه نسبتی با علنی‌گرایی چپ در دهه‌ی نود دارد که اینگونه بی‌محابا یکی گرفته می‌شود؟

🔸 بگذارید برای یک بار هم که شده ایجابی توضیح دهم. آنچه در لایو اینستاگرامی اتفاق افتاد، «مناظره‌ای» بود که بین یک «فعال دانشجویی» چپ، یک فعال دانشجویی که از جنبش عدالت‌خواه تصفیه شده و یک هوادار احمدی‌نژاد حول موضوع دموکراسی شکل گرفت. ضرورت حضور در چنین برنامه‌ای همان بود که در جایی از متن ذکر شده: «برجسته‌سازی پیامدهای ضد مردمی خط مشی سیاسی گروه‌های دولت‌محور و تناقضات بنیادی‌اش با اهداف و داعیه‌های منادیان این جریانات رو به کسانی که جای واقعی آن‌ها علی‌الاصول می‌توانست در جبهه‌ی چپ انقلابی باشد نه در جبهه یا پشت جبهه‌ی دشمن». توجه داشته باشید چنین افرادی در شرایط عادی نمی‌توانند مخاطب ما باشند و به آنها دسترسی نداریم. بنابراین مخاطب ما از اساس مخاطبان گروه‌های دیگر شرکت‌کننده در آن مناظره بود و در این صورت بازنمایی رسانه‌ای فارغ از محتوا بی‌معناست. برای این که مناظره چقدر توانسته به ضرورت فوق‌الذکر پاسخ دهد باید به سراغ نقد محتوای آن رفت؛ کاری که نویسنده ابدا به آن نزدیک نشده و بلکه به نظر می‌رسد حتی خودش محتوا را رؤیت نکرده و الا می‌دید که چگونه دست دولت آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان دولتی ضد مردمی و نماینده طبقه حاکم و به یغما برنده‌ی منابع سرزمینی برای هوادارانش رو شده و همچنین جنبش عدالت‌خواه دانشجویی به‌عنوان بخشی از برنامه‌ی سپاه برای اخته‌سازی جنبش‌های اعتراضی طبقه کارگر، افشا شده است. توجه داشته باشید این افشاگری اگر برای مخاطبان چپ و در محیطی که اساسا خالی از مخاطبان هوادار احمدی‌نژاد و کسانی که دل در گروه عدالت خواهی دارند طرح می‌شد، مصداق خود گویی و خود خندی بود...

🔸 باید تأکید کنم بسیار خوشحالم موضع علیه آن مناظره، به هر صورت، زمینه‌ای را فراهم کرد تا با دقت و درستی زمینه‌های شکل‌گیری و ضرورت مرزگذاری با چپ محور مقاومت و جنبش عدالت‌خواه دانشجویی در آن متن طرح شوند. افشای ماهیت این دو نیرو که اصل بدنه‌ی نوشتار مورد بحث را تشکیل می‌دهد چنان ضروری است که خطاهای حاشیه‌ای در مقابلش هیچ است.

🔹متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1Vy

#لیلا_حسین‌زاده
#چپ_انقلابی #جنبش_دانشجویی
#علی_مسیو

🖋@naghd_com
🔹 نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ بازی خارج از زمین سیاست مسلط

نوشته‌ی: یگانه خویی

‏30 دسامبر 2021‏

🔸 با این پرسش ساده می‌آغازم که آیا نزدیکِ خود را می‌بینیم؟ چه‌اندازه قادریم کسی یا چیزی را در همین مجاورت خودمان دیده، به درکی عادلانه از او/آن برسیم؟ آیا دیدن، حس‌کردن و تلاش برای درکِ امر نزدیک، دغدغه‌ی ماست؟ برای مثال اگر ظلمی در نزدیکی ما رخ دهد و آسیبی در دیدرس ما باشد، آيا نسبت به آن حساسیت کافی داریم؟ یا حساسیت ما فقط آن‌جا برانگیخته می‌شود که ظلم و خشونت ابعادی وسیع داشته باشد و در دوردست رخ دهد؟ صریح‌ترش این پرسش: پیش آمده آیا که مچ خود را بگیریم که درست در حالی‌که به روایتِ ستمی بزرگ در فضای سیاسی مشغول‌ایم، ستمی که تحت فلان مفهوم و مقوله طبقه‌بندی‌پذیر است، دست‌اندرکارِ ستمی در ابعاد کوچک‌تر در فضای شخصی‌مان بوده‌ باشیم؟ آیا درحالی‌که داعیه‌ی چشم‌نبستن بر هیچ شکل از ستم و خشونت را داشته‌ایم، در فضاهای کوچک شخصی‌ چشم‌مان بر ستم گشوده، و دست‌مان در اعمال ستم و خشونت بسته بوده است؟ خود آیا نقش کوچک‌ و رقیق‌شده‌ای از یک ستم‌گر را بازی نکرده‌ایم؟ و سرآخر آن‌که چطور می‌توان میان این دو موقعیت نسبتی برقرار کرد؟ نسبتی فراتر از صرفِ «تکرار زبانیِ» این شعار که «امر شخصی امر سیاسی است»؛ نسبتی که به محتوای این شعار تبلوری واقعی ببخشد.

🔸 در متن زیر خواهم کوشید از دغدغه‌ای بنویسم و به نگاهی کمی متفاوت ـ و شاید به صورت موضعی موجود، اما درحاشیه‌مانده، جدی‌گرفته‌نشده یا انکارشده ـ‌ دعوت کنم، که شاید بتوان نگاهی «زنانه» نامیدش. «زنانه» در این کانتکست بنا نیست الزاما صفتی در پیوند با جنس بیولوژیک باشد. گرچه نمی‌توان ناگفته گذاشت که به احتمال زیاد کسانی که برساختِ «زن»، بودنِ اجتماعی آن‌ها را نشانه‌گذاری می‌کند، بنا بر تجربه‌‌ی تاریخی‌‌ای که هنجارهای اجتماعی‌ـ‌سیاسی‌ـ‌حقوقیِ موجود بسترش را شکل داده‌اند، از این قسم سوژگی بهره‌ی بیش‌تری دارند و برای دیدن و تجربیدن از این پرسپکتیو مستعدترند. روشن است اما که نه هر زنی می‌خواهد و نه می‌تواند در این جایگاه سوژگی قرار بگیرد و نه «امر زنانه» بناست فقط مختص به گروهی باشد که در صحن اجتماع «زن» به حساب‌ می‌آیند. در متن هم‌چنین خواهم کوشید خطوط نظری محوی از چگونگی امکان‌پذیری آن نگاهِ «زنانه» را با تاسی به مقالاتی از الن سیکسو و نگاهش به نوشتن، زنانگی و مبارزه به تصویر بکشم.

🔸 ما به سیاستی دیگر نیاز داریم. سیاستی که این بار از دل تجربه‌ی زنانه برخاسته باشد، از دل تجربه‌ی زنان از امر نزدیک، امر جزیی، امر هرروزه‌ای که نامریی شده و دیدن‌اش چنان‌که سیکسو به‌ظرافتِ تمام به تصویر می‌کشد، «به‌شکلی ناسازوار سخت‌ترین کار است». از آن‌چه تبلورش را در «عواطف زنانه» می‌بینیم و در متن‌های زنان که با عواطف‌، تجربه‌ها و تن‌‌هاشان درهم‌آمیخته، می‌خوانیم. عواطف و تجربیاتی که حتی شخصی‌بودن‌شان هم کمتر سیاسی‌‌شان نمی‌کند، چراکه سرکوب زنان در ساختار مرد‌ـ‌دین‌ـ‌سرمایه‌سالار جمهوری اسلامی از مسیر به‌بندکشیدن تن آن‌ها، شکل‌دادن پیشینی به تجربه‌شان و تلاش مدام در حصر حریم حرکت و کم‌وکیف حضور تنانه‌‌شان در صحن اجتماع بوده است...

🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید: ‏

‎‌‎ https://wp.me/p9vUft-2Iv


#یگانه_خویی #فمینیسم
#لیلا_حسین‌زاده #مریم_اکبری_منفرد #نیلوفر_بیانی #نرگس_محمدی #سپیده_قلیان

👇🏽

🖋@naghd_com‏ ‏