▫️ نقدی بر دیدگاههای آرامش دوستدار
🔹نقدِ دین در حوزهی زبانِ فارسی🔹
دهقان زهما
30 سپتامبر 2018
🔸در حوزهی زبانِ فارسی، و یا دقیقتر بگوییم در ایران، پس از سرکوبهای خونبار در دههی هشتاد میلادی نوعی از نقدِ دین پا بهعرصه نهاد که بهصورتِ پیگیر رابطهی دین و سیاست در مرکز توجه آن قرارداشت. پیش از همه نظریهپردازنِ سابقِ جمهوری اسلامی بودند که با فاصلهگیری از باورهای اولیهشان سعی کردند دست به اصلاحِ دین زنند. در اینجا میتوان از عبدالکریم سروش، محسن کدیور و محمد مجتهد شبستری نام برد. عبدالکریم سروش، که یکی از پرنفوذترین منتقدین است و در دورهی حاکمیتِ خمینی در اسلامیسازی دانشگاهها نقشی چشمگیر داشت و مفهوم «روشنفکر دینی» را رواج داد، در دههی نود میلادی رابطه میانِ مدرنیته و سنت را در دستور کارِ خویش قرار داد. هدفِ اصلی وی آشتی میانِ سنتِ حاکم در ایران و یکی از عناصر مهم آن، یعنی دین، با مدرنیته بود که بهباور وی بهمیانجی اصلاحِ درونیِ دین امکانپذیر تواند بود.
برعکسِ این موضع، که از سوی پارهای از «اصلاح طلبانِ» جمهوری اسلامی پذیرفتهشد، آرامش دوستدار در آغاز دههی هشتاد میلادی سعی کرد که نقدی رادیکال بر فرهنگِ دینیِ حاکم و سنت در جامعهی ایرانیِ امروز ارائه دهد.
بدینسان آرامش دوستدار از چشمانداز تاریخِ اندیشهها به رشد فرهنگِ دینی در ایران پرداخت و کوشید تا بنبستهای این سنتِ فکری را نیز نشان دهد. در همین امتداد بود که دوستدار بهشکلِ گزینهای به مهمترین فیلسوفان و عرفای اسلامی از قرونِ هشتم تا چهاردهم و نیز قرنِ بیستم میلادی پرداخت.
🔸 تمامی کوششهای دوستدار، که میخواهد دوهزار سال رشد تاریخی را در ایران به میانجی بررسی تاریخِ اندیشه از سنتِ تفکر دینی استنتاج کند، سرانجام به یک دور باطل میانجامد: بخاطر اینکه در ایران تفکر دینی ریشهی عمیق تاریخی دارد، اسلام توانست خویشتن را به مثابهی فرهنگِ حاکم تثبیت کند و غلبه بر این فرهنگِ حاکم دینی نمیتوانست صورت گیرد، زیرا تفکر در دین امر ممتنع است.
🔸نگاهِ جبرگرایانهی دوستدار به تاریخِ ایران بر پایهی یک مقولهی ایستا از فرهنگ، استوار است. فرهنگ از نظر دوستدار مجموعهای است از آنچه مردمانِ یک جامعه در تاریخشان آفریدهاند و براساس آن زندگی مادی و غیرمادی آنها شکل میگیرد. با اینکه دوستدار به هویت (کیستی) و هویت فرهنگی به عنوان یک پدیدهی متغیر مینگرد ولی در مقابلِ کیستی، چیستی، یعنی هویت تاریخی، را قرار میدهد. از آنجایی که نقطهی عزیمت او «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» است، که هرنوع تأمل در تاریخی شده را غیرممکن میکند، فرهنگ را مبدل به طبیعت ثانوی میکند؛ طبیعتیِ که امکان گریز از آن نیست.
متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-tT
#دهقان_زهما
#آرامش_دوستدار #اسلام
#نقد
👇🏽
🖋@naghd_com
🔹نقدِ دین در حوزهی زبانِ فارسی🔹
دهقان زهما
30 سپتامبر 2018
🔸در حوزهی زبانِ فارسی، و یا دقیقتر بگوییم در ایران، پس از سرکوبهای خونبار در دههی هشتاد میلادی نوعی از نقدِ دین پا بهعرصه نهاد که بهصورتِ پیگیر رابطهی دین و سیاست در مرکز توجه آن قرارداشت. پیش از همه نظریهپردازنِ سابقِ جمهوری اسلامی بودند که با فاصلهگیری از باورهای اولیهشان سعی کردند دست به اصلاحِ دین زنند. در اینجا میتوان از عبدالکریم سروش، محسن کدیور و محمد مجتهد شبستری نام برد. عبدالکریم سروش، که یکی از پرنفوذترین منتقدین است و در دورهی حاکمیتِ خمینی در اسلامیسازی دانشگاهها نقشی چشمگیر داشت و مفهوم «روشنفکر دینی» را رواج داد، در دههی نود میلادی رابطه میانِ مدرنیته و سنت را در دستور کارِ خویش قرار داد. هدفِ اصلی وی آشتی میانِ سنتِ حاکم در ایران و یکی از عناصر مهم آن، یعنی دین، با مدرنیته بود که بهباور وی بهمیانجی اصلاحِ درونیِ دین امکانپذیر تواند بود.
برعکسِ این موضع، که از سوی پارهای از «اصلاح طلبانِ» جمهوری اسلامی پذیرفتهشد، آرامش دوستدار در آغاز دههی هشتاد میلادی سعی کرد که نقدی رادیکال بر فرهنگِ دینیِ حاکم و سنت در جامعهی ایرانیِ امروز ارائه دهد.
بدینسان آرامش دوستدار از چشمانداز تاریخِ اندیشهها به رشد فرهنگِ دینی در ایران پرداخت و کوشید تا بنبستهای این سنتِ فکری را نیز نشان دهد. در همین امتداد بود که دوستدار بهشکلِ گزینهای به مهمترین فیلسوفان و عرفای اسلامی از قرونِ هشتم تا چهاردهم و نیز قرنِ بیستم میلادی پرداخت.
🔸 تمامی کوششهای دوستدار، که میخواهد دوهزار سال رشد تاریخی را در ایران به میانجی بررسی تاریخِ اندیشه از سنتِ تفکر دینی استنتاج کند، سرانجام به یک دور باطل میانجامد: بخاطر اینکه در ایران تفکر دینی ریشهی عمیق تاریخی دارد، اسلام توانست خویشتن را به مثابهی فرهنگِ حاکم تثبیت کند و غلبه بر این فرهنگِ حاکم دینی نمیتوانست صورت گیرد، زیرا تفکر در دین امر ممتنع است.
🔸نگاهِ جبرگرایانهی دوستدار به تاریخِ ایران بر پایهی یک مقولهی ایستا از فرهنگ، استوار است. فرهنگ از نظر دوستدار مجموعهای است از آنچه مردمانِ یک جامعه در تاریخشان آفریدهاند و براساس آن زندگی مادی و غیرمادی آنها شکل میگیرد. با اینکه دوستدار به هویت (کیستی) و هویت فرهنگی به عنوان یک پدیدهی متغیر مینگرد ولی در مقابلِ کیستی، چیستی، یعنی هویت تاریخی، را قرار میدهد. از آنجایی که نقطهی عزیمت او «امتناع تفکر در فرهنگ دینی» است، که هرنوع تأمل در تاریخی شده را غیرممکن میکند، فرهنگ را مبدل به طبیعت ثانوی میکند؛ طبیعتیِ که امکان گریز از آن نیست.
متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-tT
#دهقان_زهما
#آرامش_دوستدار #اسلام
#نقد
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نقدی بر دیدگاههای آرامش دوستدار
نقد دین در حوزهی زبان فارسی نوشتهی : دهقان زهما نگاهِ جبرگرایانه دوستدار به تاریخِ ایران بر پایهی یک مقولهی ایستا از فرهنگ استوار است. فرهنگ از نظر دوستدار مجموعهای است از آنچه مردمان یک جامعه…
▫️ دولتِ کرونا
نوشتهی: الیس یلدیریم/ اسکار فیشر
ترجمهی: دهقان زهما
7 مه 2020
📝 توضیح مترجم: متنِ زیر اهمیت ویژه در نقدِ سخنانِ جورجو آگامبن، فیلسوفِ پرآوازهی ایتالیایی، دربارهی اپیدمیکرونا دارد. همچنین ایدهی کنترل کارگری بر سیستم بهداشت در شرایطی که ویروس کرونا بیداد میکند، در خور تأمل است. بههمین دلیل ترجمهی این مقاله را مفید دانستم. با اینهمه، بجا میدانم که بهیک نکته به اختصار بپرازم: نویسندگان مدعیاند که طبقهی کارگر یگانه سوژه در مجادله علیه ویروس کرونا است. درست است که وابستهگان به مزد، خاصه در بخشهایی چون پرستاری، خردهفروشی یا کار اجتماعی، در مجادله علیه ویروس کرونا پیشتاز هستند، ولی نباید این واقعیت را نادیده گرفت که دولت و بخشی از سرمایه نیز در این مجادله سهمی انکارناپذیر دارند، منتهی با یک تفاوت مهم و بنیادی: درحالی که وابستهگان به مزد بهخاطر بازتولید مادیشان بایستی تن به کار دهند و جانشان را بهخطر اندازند، دولت و سرمایه به «مردم» بهمثابه «سرمایهی انسانی» و پایهی حاکمیت مینگرد که بایستی در شرایط کنونی از آن محافظت شود.
🔸 اگر تمام جهان مجبور شود که از عادات روزمره دست کشد، فلسفه میتواند بازهم لب به سخن بگشاید. سخنانِ جورجو آگامبنِ فیلسوف در آغاز اپیدمی بسیار بحثبرانگیز بود. در این بحث آگامبن ادعا میکند که «اپیدمی ابداع»ی بهخاطر محدودساختنِ آزادی است، زیرا تروریسم بهعنوانِ بهانهای برای وضعِ مقرراتِ شرایط اضطراری «توانش» را از دست داده است. (آگامبن از قیود ترکِ خانه، لغواجرای مراسم و برنامهها و بستنِ نهادهای عمومی، محدودیتِ سفر، برکرسی نشاندن و مراقبتِ اقدامات نام میبرد.) پس از کوتاه مدتی او چشماندازش را در روزنامهی «نویه سوریشر سایتونگ»، در بخشِ تبصرهی مهمان، نو کرد. آنجا دیگر سخن از «ابداع» نمیراند، بلکه از اپیدمی. و اما، آگامبن چشمانداز بنیادین خویش را همچنین حفظ میکند: «حیاتِ برهنه ــ و ترسِ از دستدادنِ آن ــ چیزی نیست که انسانها را با هم پیوند میزند، بلکه چیزی است که آنها را از هم جدا و کور میکند.»
🔸 جامعهای که مدام در وضعیتِ اضطراری زندگی میکند، نمیتواند جامعهای آزاد باشد. ما درواقع در جامعهای زندگی میکنیم که آزادی را بهنفعِ بهاصطلاح دلایل امنیتی قربانی کرده و خود را محکوم بهترسِ دائمی و وضعیتِ ناامن کرده است. «بسیاری از خطرهایی که آگامبن برمیشمارد، واقعیاند. بهطور مثال نظامیسازی، پشت پا زدن به حقوق دموکراتیک، گرایشهای بناپارتیستی در دولتهای اروپایی.»
ما در این بحث جملهی معروف والتر بنیامین را مرکزی میدانیم: «سنتِ ستمدیدهگان بهما میآموزد که وضعیتِ اضطراریای که در آن بهسر میبریم، خودِ قاعده است.» جورجو آگامبن و ژانـ لوک نانسی ــ که او هم در بحث شرکت کرد ــ با تکیه بر منطقِ بنیامین مواضع خویش را مشخص میسازند. آگامبن میگوید که شرایط اضطراری نورمالیزه میشود و انسان با قطعِ روابط اجتماعی به حیاتِ برهنه تنزل مییابد. نانسی پاسخ میدهد که دلایل اقداماتِ دولتی در این نکته نهفته است که تابحال واکسن ضد ویروس وجود ندارد.
🔸 اما ستمدیدهگان کجایند؟ ... یک پرسش برای هر دو متفکر مورد علاقه قرار نمیگیرد: چرا دولت در شکلِ گسترشیافتهی وضعیتِ اضطراریاش، چنانچه همه وقت ستمدیدهگان بدان آگاهاند و موجود است، برای تمام جامعه بهیک پدیدهی نورمال مبدل میشود...
🔸 سرانجام: کیست آنکه با ویروس میجنگد و بر آن غالب خواهد شد؟ این، همانا طبقهی زنان و مردان کارگر است که خویشتن را در مقام سوژه ابراز میکند. لاندرو لنفردی در یک جدالی با آگامبن در رابطه با کرونا مینویسد: «این جنبه، همانا اختلاف در اجماع، و مرزها و تضادهای پیشرفتِ فنآورانهی بورژوازی، در واکاویهای قدرت زیستی کمرنگ یا غایباند، و به این ترتیب، هرگونه کنشِ آگاهانهی تودهها غیرممکن جلوه داده میشود، چنانکه گویی مبارزه پیشاپیش به شکست انجامیده است.»...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1q1
#الیس_یلدیریم #اسکار_فیشر #دهقان_زهما
#کرونا #آگامبن #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: الیس یلدیریم/ اسکار فیشر
ترجمهی: دهقان زهما
7 مه 2020
📝 توضیح مترجم: متنِ زیر اهمیت ویژه در نقدِ سخنانِ جورجو آگامبن، فیلسوفِ پرآوازهی ایتالیایی، دربارهی اپیدمیکرونا دارد. همچنین ایدهی کنترل کارگری بر سیستم بهداشت در شرایطی که ویروس کرونا بیداد میکند، در خور تأمل است. بههمین دلیل ترجمهی این مقاله را مفید دانستم. با اینهمه، بجا میدانم که بهیک نکته به اختصار بپرازم: نویسندگان مدعیاند که طبقهی کارگر یگانه سوژه در مجادله علیه ویروس کرونا است. درست است که وابستهگان به مزد، خاصه در بخشهایی چون پرستاری، خردهفروشی یا کار اجتماعی، در مجادله علیه ویروس کرونا پیشتاز هستند، ولی نباید این واقعیت را نادیده گرفت که دولت و بخشی از سرمایه نیز در این مجادله سهمی انکارناپذیر دارند، منتهی با یک تفاوت مهم و بنیادی: درحالی که وابستهگان به مزد بهخاطر بازتولید مادیشان بایستی تن به کار دهند و جانشان را بهخطر اندازند، دولت و سرمایه به «مردم» بهمثابه «سرمایهی انسانی» و پایهی حاکمیت مینگرد که بایستی در شرایط کنونی از آن محافظت شود.
🔸 اگر تمام جهان مجبور شود که از عادات روزمره دست کشد، فلسفه میتواند بازهم لب به سخن بگشاید. سخنانِ جورجو آگامبنِ فیلسوف در آغاز اپیدمی بسیار بحثبرانگیز بود. در این بحث آگامبن ادعا میکند که «اپیدمی ابداع»ی بهخاطر محدودساختنِ آزادی است، زیرا تروریسم بهعنوانِ بهانهای برای وضعِ مقرراتِ شرایط اضطراری «توانش» را از دست داده است. (آگامبن از قیود ترکِ خانه، لغواجرای مراسم و برنامهها و بستنِ نهادهای عمومی، محدودیتِ سفر، برکرسی نشاندن و مراقبتِ اقدامات نام میبرد.) پس از کوتاه مدتی او چشماندازش را در روزنامهی «نویه سوریشر سایتونگ»، در بخشِ تبصرهی مهمان، نو کرد. آنجا دیگر سخن از «ابداع» نمیراند، بلکه از اپیدمی. و اما، آگامبن چشمانداز بنیادین خویش را همچنین حفظ میکند: «حیاتِ برهنه ــ و ترسِ از دستدادنِ آن ــ چیزی نیست که انسانها را با هم پیوند میزند، بلکه چیزی است که آنها را از هم جدا و کور میکند.»
🔸 جامعهای که مدام در وضعیتِ اضطراری زندگی میکند، نمیتواند جامعهای آزاد باشد. ما درواقع در جامعهای زندگی میکنیم که آزادی را بهنفعِ بهاصطلاح دلایل امنیتی قربانی کرده و خود را محکوم بهترسِ دائمی و وضعیتِ ناامن کرده است. «بسیاری از خطرهایی که آگامبن برمیشمارد، واقعیاند. بهطور مثال نظامیسازی، پشت پا زدن به حقوق دموکراتیک، گرایشهای بناپارتیستی در دولتهای اروپایی.»
ما در این بحث جملهی معروف والتر بنیامین را مرکزی میدانیم: «سنتِ ستمدیدهگان بهما میآموزد که وضعیتِ اضطراریای که در آن بهسر میبریم، خودِ قاعده است.» جورجو آگامبن و ژانـ لوک نانسی ــ که او هم در بحث شرکت کرد ــ با تکیه بر منطقِ بنیامین مواضع خویش را مشخص میسازند. آگامبن میگوید که شرایط اضطراری نورمالیزه میشود و انسان با قطعِ روابط اجتماعی به حیاتِ برهنه تنزل مییابد. نانسی پاسخ میدهد که دلایل اقداماتِ دولتی در این نکته نهفته است که تابحال واکسن ضد ویروس وجود ندارد.
🔸 اما ستمدیدهگان کجایند؟ ... یک پرسش برای هر دو متفکر مورد علاقه قرار نمیگیرد: چرا دولت در شکلِ گسترشیافتهی وضعیتِ اضطراریاش، چنانچه همه وقت ستمدیدهگان بدان آگاهاند و موجود است، برای تمام جامعه بهیک پدیدهی نورمال مبدل میشود...
🔸 سرانجام: کیست آنکه با ویروس میجنگد و بر آن غالب خواهد شد؟ این، همانا طبقهی زنان و مردان کارگر است که خویشتن را در مقام سوژه ابراز میکند. لاندرو لنفردی در یک جدالی با آگامبن در رابطه با کرونا مینویسد: «این جنبه، همانا اختلاف در اجماع، و مرزها و تضادهای پیشرفتِ فنآورانهی بورژوازی، در واکاویهای قدرت زیستی کمرنگ یا غایباند، و به این ترتیب، هرگونه کنشِ آگاهانهی تودهها غیرممکن جلوه داده میشود، چنانکه گویی مبارزه پیشاپیش به شکست انجامیده است.»...
🔹متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1q1
#الیس_یلدیریم #اسکار_فیشر #دهقان_زهما
#کرونا #آگامبن #طبقه_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دولتِ کرونا
نوشتهی: الیس یلدیریم/ اسکار فیشر ترجمهی: دهقان زهما تهدید واقعی از سوی ویروس کرونا، که بهتکنولوژی قدرتِ دولتی قابل تقلیل نیست، پس از بحثها و مناقشات پایانِ ماه فوریه، در سراسر اروپا تجلی یافت. …