زبان نایینی
1.1K subscribers
4.23K photos
1.58K videos
211 files
388 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
#حومه_نایین
.
انارک- نارسینه
و پا تاول وِ دِسُّم پینه داری
هیوایی خاک نارسینه داری
اداره جلیله ی مالیه ی یزد
در جواب دستخط نمره 2412 مورخ 25 عقرب بارس (ئیل) 1332 معروض میدارد:
اولا انارک بلوکی است در دامنه کوه و چند ماهور، اطرافش را احاطه نموده است و در قله ی ماهورها، برجهای خیلی مستحکم
ساخته شده، اهالی این محل حکم ایلیات را دارند انارک واقع است در 24 فرسخی اردکان و چهارده فرسخی نایین و اردستان.
اغلب اهالی این محل شتر دارند.
در هشت سال قبل تقریباً یک هزار خانوار در انارک بود و کلیه 12 هزار نفر شتر داشتند. در این اواخر به سبب سرقت
شترهایشان به وسیله سارقین فارس و برچیده شدن خانه و اثاثیه شان توسط حضرات کاشی، جلای وطن نمودند و حالیه تقریباً
پانصد خانوار در انارک هست که یک صد خانوار معدن کار، دویست و هشتاد الی سیصد خانوار شتردار، چهل خانوار کسبه و
بقیه مردمان فقیر و کشاورزند. شترداران انارکی، شترهای لوکی که از بنیجه* شترشان حاصل میشود را فروخته و شترهای ماده را نگاه میدارند.
آذوقه و پنبه دانه به شترهای خود نداده و به سفر نمیروند حد متوسط کرایه ی شتر در سه سفر بیست تومان است، مخارج یک نفر شتر از بابت مخارج ساربان هفت تومان، از بابت خرج منداب* علوفه راه، راهداری چهار تومان، از بابت خرج جوال،
جهاز و غیره پانزده قران، و در صورتیکه شتر حامله باشد دوسال به سفر نمیرود ثانیاً در انارک 45 مزرعه هست.تمام مخارج زراعت با رعیت است و حاصلی که در سال عاید میشود نصف آنرا ارباب از بابت مخارج زراعت به رعیت واگذار مینماید ولی
چون آب اغلب مزارع انارک چشمه است در بعضی از سالها در آن مزارع ابداً کشت نمیشود. ثالثاً در انارک دو قسم معدن
وجود دارد: یکی سرب و دیگری مس
اشخاصی که در معدن سرب کار میکنند بیش از بیست روز ممکن نیست توقف نمایند زیرا دل دردی عارض آنها شده که
مجبورند به خانه های خود رفته مداوا کنند.. عماد دفتری )1)
*بنیجه: الف: ارزیابی مالیاتی دسته جمعی یک ده و امثال آن
ب: تعهد اهالی هر ده مبنی بر آماده کردن عده ای سرباز برای حکومت
*منداب: گیاهی است یک ساله از تیره چلیپائیان که از دانه های آن روغن میگیرند از این روغن در گذشته برای مداوای شتران گَر استفاده میشد.( این روغن را گاهی برای سایر حیوانات و حتی انسان نیز استفاده می کردند.)
《نامه عماد دفتری مسئول وصول مالیات به دارایی یزد》
1-انارک- محمدعلی ابراهیمی
@naein_nameh
تقدیم به فرهنگیان فرهیخته و پرستاران نیک اندیش

#قصه_های_ولایت

#هفت_خوان  قسمت دوازدَهُم (آخر)

... عمری زیستن بافرهنگ و عرفان، تجلی‌اش همان یک نسخه حافظ زرکوبی بود که از طرف انجمن پارس، بابت جمع‌آوری نسخ خطی و حاشیه‌نویسی بر حافظ در همایش شیراز به من هدیه داده بودند؛ همان را به دستور لیلا در بغل گرفته، قرار بود سر سفره عقد قرار بگذارم. لابد به وقتش و با اشاره لیلا باید در میان جمع چند بیتی از آن را هم می‌خواندم. آن‌هم در حضور حاج رحیم و خانواده بی‌فرهنگش که حتم داشتم حتی یک‌بار هم لای دیوان حافظ را باز نکرده بودند.
خوان هفتم: به چشمش چو اندر کشیدند خون .......... شد آن دیده تیره، خورشید گون
ساعت یازده همه‌چیز با مدیریت لیلا به بهترین شکل ممکن آماده‌شده بود. سفره عقد فوق‌العاده باسلیقه چیده شده بود. دخترم سوگند، در لباس سفیدش، چون دُری در صدف می‌درخشید. مهدی هم در کت‌شلوار انتخابی لیلا و سوگند خوب به نظر می‌رسید. من بافاصله کنار سوگند روی صندلی نشسته بودم و حاج رحیم هم کنار مهدی. بالای سر عروس دختر حاج رحیم و عروس برادر لیلا توری گرفته بودند و حمیرا هم کنار جینا که لباسی کاملاً عریان به تن داشت و با شوق‌وذوق و هیجان به مراسم نگاه می‌کرد، قند می‌سایید. جایگاه حاج بتول و لیلا هم که دائم درآمد شد بود، سمت چپ سفره روی مبل بود. در سمت راست هم حاج‌آقا عبایی و دستیارش با دفترودستک کنارهم روی صندلی نشسته بودند. بقیه فک و فامیل هم رو به روی عروس و داماد روی مبل و صندلی‌های استیل نشسته بودند. زهرا دختر خدیجه خانم همسایه امان هم به انتخاب لیلا، زحمت پذیرایی از مهمان‌ها را بر عهده داشت. حقیقتاً لیلا برای اجرای این نمایش چشمگیر بهترین صحنه‌آرایی و به قول اهالی تئاتر میزانسن را چیده بود. لیلا یک اتفاق معمولی را به نمایشی بزرگ تبدیل کرده بود و این خاصیت بی‌نظیرش بود. عبایی لیست بلند مهریه را می‌خواند و حاج رحیم، باد در غبغب و کیفور از این معامله پرسود، چشمانش برق می‌زد. یک جلد کلام‌الله مجید، یک شاخه نبات، یک سرویس آیینه شمعدان نقره به ارزش سی میلیارد ریال، یک سرویس برلیان و یک سرویس طلای هیجده عیار، جمعاً به مبلغ پانزده میلیارد ریال، شش‌دانگ منزل مسکونی واقع در خیابان بهار به مبلغ سی میلیارد ریال، یک سفر به عتبات عالیات و یک حج واجب به مکه مکرمه. عبایی می‌خواند و من هرلحظه با این نرخ‌گذاری‌ها سرگیجه و حالت تهوعم شدت می‌گرفت. نوبت سوم خطبه خوانده‌شد. دوشیزه مکرمه خانم سوگند موسوی... باید خشمی را که داشت منجر به یک فاجعه می‌شد در خودم سرکوب می‌کردم. به لیلا قول داده بودم امروز به خاطر او همه‌چیز را تحمل‌کنم. هر کلمه خطبه، چون پتک بر سرم کوبیده می‌شد.
صدای محزون و دل‌نشین سوگند بود که مرا به خود آورد. با اجازه پدر و مادرم بله؛ و مجلس پر شد از هلهله و صدای موزیک و رقص. درحالی‌که تمام وجودم می‌لرزید، بلند شدم و سوگند نازنینم را بوسیدم و مهدی را هم در آغوش گرفتم. کاملاً گیج بودم و مثل آدم‌آهنی بقیه نمایش را که شامل عکس گرفتن و فیلم‌برداری و خوش‌وبش با خانواده داماد بود انجام دادم. موسیقی و رقص اوج گرفته بود. خیلی آرام و به‌دوراز چشم لیلا وارد کتابخانه شدم. حال بدی داشتم. بسته سیگاری را که پنج سال پیش پس از ترک، به‌عنوان یادگاری با فندک جانسون در جعبه‌ای گذاشته بودم، برداشتم. از در کوچک انتهای اتاق وارد حیاط‌خلوت شدم. سیگاری گیراندم با پُک اول به سرفه افتادم. سرفه‌هایی ممتد. دلم می‌خواست همه‌چیز را بالا بیاورم، از خودم بیزار بودم، احساس می‌کردم بوی تعفن می‌دهم. من امروز پس از عمری پایداری، اجازه دادم فرهنگ را به مسلخ ببرند...پایان/ مردادماه هزاروچهارصد

🖊#ناصر_طالبی_نژاد

👁🌸👁
@mamatiir
#اطلاعیه
.
خبر رحلت انسانی شریف و دوست صمیمی مرحوم استاد قدرت الله ورپایی باعث تاسف و اندوه شد. به فرزندان و اخوان و خانواده محترمشان تسلیت عرض نموده و از درگاه حی سبحان رحمت و مغفرت برای آن مرحوم مسئلت می نمایم.
امامی آرندی
@naein_nameh
#جمعه_بازار
.
جمعه با شعر و موسیقی
به یاد مرحوم استاد محمد تقی شریف نایینی و سپاس از همراه گرامی( زرین)
.
شبی در اوج تنهایی و اندوه
خیالی در سرم قصد سفر داشت
تنم در فکر شادی بود و مستی
ولی سر گویی آهنگ دگر داشت

سفر از ناکجا آباد این دشت
ومقصد، ناکجا پیدای این بوم
سفر کردم، سفر با بال شادی
سفر، فریاد از این افسانه شوم

کنارم کاروانی از پرستو
قفس بشکسته آهنگ سفر داشت
یکایک بال شادی باز کردند
به تقدیری که آهنگ دگر داشت

دو کفتر در کنار حوض تقدیر
به بال آرزو پرواز کردند
در قلب جوان خویشتن را
برای مهربانی باز کردند

دو کوچه آن طرف تر پیر مردی
صدا می‌زد عزیزانم سفر شاد
به امید صباحی روشن از نور
دل خود را به شادی رنگ می‌داد

و شاید مادری با عطسه ای خشک
به فرزندش چنین ره توشه می‌داد
نرو مادر، ندیدی، صبر آمد
نگفت، اما دلش انبان بیداد

چرا می‌گفت اما در دل خویش
که فرزندم چرا قصد سفر کرد
مگر اینجا وطن را خانه ای نیست
چه تلخی دید که آهنگ شکر کرد

کنار پنجره مردی تنومند
بساط یک سفر را پاک چیده
به فکر دیدن دردانه خویش
برایش یک عروسک هم خریده

در افکارش بغل می‌کرد اورا
برایش قصه بی غصه می‌ گفت
و شاید شعر لالایی تقدیر
که دختر در دلش آرام می خفت

در آنسوی سفر هم دختری خرد
به مادر گفت بابا کی می‌آید
دوتا دیگر بخوابم، قول دادی
نه اما می‌پذیرم من نه شاید

سرانگشتی و شاید اشتباهی
تمام جشن و شادی را عزا کرد
کسی پرسیده بود آیا در این دشت
چرا کشت و کرا کشت و چرا کرد

نپرسیدند از آن شمع نگون سار
چرا قصد فلک آزردن توست
بجز نوری که بر این خانه دادی
گناه دیگری بر گردن توست؟

شب است و سینه مالامال اندوه
ولی امشب کسی فکر سفر نیست
به چشمانم که رنگ خون گرفته است
به جز غم زنگ آهنگ دگر نیست

غریب نایینی
دیماه 1398
@naein_nameh
Forwarded from واج (75714 Hassnbalani)
به صبح
خنده ات آویزم
ای امید محال

مگر تلافی شب های انتظار کنم

@vaj_naein
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#جمعه_بازار
.
در سینه‌اش آتش فشانی شعله‌ور دارد
رودی که حالا در سرش فکر سفر دارد

من می‌روم از این حوالی دورتر باشم
بغضم مگر دست از گلوی شهر بردارد

آن باغبانی که مرا با خون دل پرورد
حالا که می‌آید به سوی من، تبر دارد

با این عطش در زیر خاکی سرد می‌سوزم
گاهی برایم گریه کن! باران اثر دارد

یک روز در آغوش دریا غرق خواهم شد
این رود تشنه در سرش شور خزر دارد

دلتنگم اما دیدنت با دیگران سخت است
دلتنگم و این درد از حالم خبر دارد

مانند بیماری که مرگش از عطش حتمی‌ست
اما برایش آب مثل سم ضرر دارد

#رویا_باقری
@naein_nameh
#مثل_حکم_نایینی
.
مار از پینه بِدُش یه، بِر هولُکش وَ سَوز بو
مار از پونه بدش می آید جلو سوراخش سبز می شود
کنایه از روبرو شدن با کسی که تنفر داری
.
مار اوزانه، دُت نَزانه
مار بزاید اما دختر نزاید
شرایط اجتماعی و اقتصادی خانواده های کشاورز و سنت غلط قدیمی بود که برای دختر ارزش قائل نبودند.
.
مار ری هِر خاکی وَ هَووسه، رنگی ای خاک وِئگیره
مار روی هر خاکی بخوابد رنگ همان خاک را می گیرد.
کمال همنشین در من اثز کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
( امثال و حکم نایینی)
@naein_nameh
دریای مهر(مادر).mp3
@bergooshad
شعر زیبای مادر - دریای مهر
سروده و اجرای هم ولایتی عزیز///با لهجه ترکیبی از نایینی و روستاهای شرق اصفهان ///.قدر مادرها را بدونید ///شادی روح همه مادران آسمانی صلواتی هدیه کنیم /💚💛💜👃
Forwarded from کتاب‌فروشی اندیشه‌نیک (کتاب خسرو فروشگاه کتاب‌های تاریخ و فرهنگ ایران)
سخنرانی‌های بلاغی
در رادیو تهران
شرق بیدار
چاپ اول ۱۳۲۸
۱۶۵ صفحه، وزیری، جلد نرم
Forwarded from اخبار کویر
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹پخش برنامه دورت بگردم اصفهان (معرفی جاذبه های گردشگری شهرنایین)
🗓 ۱۰ دی ماه ۱۴۰۱
ساعت ۲۱
📡 شبکه اصفهان

💢با تشکر از شهرداری و شورای شهر نایین
💫🌴 @kavirnews1
#سخن_روز
.
*تشنه گشته زنده رود باغ ها*
*خاک خشکش پر شده از داغ ها*
*ما به یادت زنده ایم ای خشک رود*
*غم نشسته بر دل این زاغ ها*
@naein_nameh
معمارئ و هنر
با کمی تامل و مشاهده در اثار خلق شده توسط هنرمندان..صنایع چوب سنتی هم فهم و درک فوق العاده در مباحث هندسه در معماری و زیبایی و جلوه کار را مَشاهده می نمآییم..معماری شرقی و زندگی در اینگونه بناها مایه ارامش خاطر هست.در دوران گذشته اگر امکانات جهت تولید کم بود اما همت و پشتکار و یاد گرفتن و اموزش دادن به کارگران به شیوه سنتی سالها طول می کشید تا استاد کاری تربیت شود که هنر ان را داشته باشد اینگونه پنجره و درب حجره و یا در اماکن مقدسه و عیره ساخته و پرداخته شود..
نوع نگرش ما در اواسط دوره پهلوی اول به بعد نگاهئ به مدرنیته شدن.اما عافل از اینکه خود صاحب بهترین سبک معماری را داشته و می بایست در این راستا مولد خلق اثار باشد،
با احترام  اکبر اخوندی پژوهشگر و عکاس
@naein_nameh
#حومه_نایین
.
دلایل مهاجرت اهالی انارک در صد سال قبل و بلبشوی اواخر قاجار

نایب حسین آمد. بلوچها آمدند. دزد فارس آمد. جنگ و قحطی و خشکسالی و بیماری آمد. و مصیبت بارتر از همه، مأمورین
مالیاتی حکومت آمدند تا هستی به جای مانده ی قومی را که تاراج شده بودند، با توسل به قوه ی جبریه و قهریه، تحت عنوان
مالیات با خود ببرند.
خالی شدن یک آبادی از جمعیت بومی خود، آن هم نه یک، یک و نه دو، دو بلکه گروه گروه و در کوتاه زمان فصلی از تاریخ نانوشته و همیشه تلخ آن آبادیست. بسیارند کسانیکه از این مهاجرتها و جلای وطن کردنهای اجباری سخن میگویند اما در
ارائه ی دلیل هیچ گونه اشاره به فضای مسموم و غیر قابل تحمل آن زمان ندارند.برای پی بردن به علل و عوامل باید دفتر تاریخ را گشود و از دل مراسالت و گزارشاتی که گذشتگان داشته اند راهی به سوی واقعیت پیدا کرد.
در گزارش عماد دفتر آمده است »ریش سفیدان و شترداران عمدهی انارک ازقبیل حاج باقر هاشم و کلانتر و غیره که بالغ بر
هزار و پانصد شتر دارند، از ترس مأمور بختیاری و فراهم شدن یک هزار تومان خسارت، شترهای خود را از مراتع به انارک جمع آوری نمودند« معترضان مالیاتی تصمیم به ترک انارک میگیرند.
در کنارشان عده ی دیگری نیز از این برنامه استقبال میکنند. جنب و جوشی آغاز میشود. تاریخ حرکت، مانند نام شب به صورت رمز پنهان میماند. اما به محض اطلاع مأمور حکومت ژاندارمهای تحت امر او اشخاص مصمم به حرکت را احضار و از رفتن آنها جلوگیری نمودند.
»حتی اظهار داشتم که هر کس از انارک خارج شود به قوه ی قهریه جلوگیری خواهم نمود. زیرا اگر این عده از انارک خارج شوند باید دولت چشم از کلیه ی مالیات این محل بپوشاند زیرا پس از متفرق شدن ریش سفیدان و شترداران عمده ی انارک به
غیر از یک مشت گرسنه و عمله ی معدن کسی دیگر باقی نخواهد ماند«نه امنیتی بود که در پناه آن بتوان بی دغدغه زیست و نه ثروتی که بتوان به کار انداخت و از منافعش امورات زندگی خویش را گذراند. به شترشان مالیات بسته شده بود هر نفر دو
قران، به گوسفندشان، به مزارعشان و به معادنشان و سرجمع این مالیاتها سالیانه دو هزار و هشتصد تومان بود که در آن
شرایط از عهده ی پرداختنش برنمیآمدند به ناچار زبان به اعتراض گشودند و شکوائیه نوشتند، اول به فرد و سپس به وزیر مالیه آن سال که خواهد آمد.
(نایین نامه)
@naein_nameh
#آموزش_گویش_نایینی
.
باسلام جملات امشب
۱-من گفته بودم بعد از شام میوه نمی خورم بازهم این میوه می آورد۰
۲-هنوز کارمان تمام نشده می خواهی تو برو ما خودمان را به مسجد می رسانیم۰
۳-یک فیلم نگاه می کردم برای سی و پنج سال پیش بود ۰
چراندن را در مضارع التزامی صرف کنید :
بچرانم بچرانی بچراند
بچرانیم بچرانید بچرانند ۰
با تشکر اسماعیل ذبیحی طاری
.
برگردان به زبان مادری
۱-می موواته بی گو بئد شوم میوه ناخوری، باجی میوه تاره
۲-ما هونوم کارمی یا نه بیه، تووا تو اوشو ما خویُمی وِ مچی رَسنِم
۳-یه فیلم دیه کَه از سی و پِن سال پیش بی
افعال:
اُوچانی
اُوچان
اُوچانه
حالت جمع
اوچانم
اوچانید
اوچانن
( تصویر قطعه ای از پرسپولیس در موزه هنرهای زیبای بوستن امریکا)
@naein_nameh
Forwarded from ناهید
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۹/۱۰/۱۴۰۱
اجرای بداهه دوستان گروه موسیقی
انجمن ادبی جلوه
شلغم محبوب نایینی ها
.
شلغم مرهم سینه
اگر  خواهی   بدانی  قدر   شلغم 
به خور  آنرا که  ز دل می برد غم

اگر  دیدی  گلویت  سوخت  جانا
بگو حلقم دوایش هست شلغم

چنان  ویروس  آمد  در   سراغت
شود اوضاع  و  احوال  تو  درهم

دوای    آنفولانزار     را     بیاشام
عسل  با   آب  لیمو    آب   زمزم

پنی سلین موادش هست  در او
بود بر سینه ها  دارو   و  مرهم

بیا  ایدل طبیب خویشتن   باش
ز شلغم بند بار خویش   محکم

(مصاحب) رو بگفتار شفا بخش
بگو  تا کس   نگردد  غرق  ماتم
نایین محمدعلی مصاحبی (مصاحب)
                            دهم دیماه 1401
@naein_nameh
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂         
🍃

#کتابنامه_نایین

قسمت سوم

💠سفرنامه صفاء السلطنه نایینی

"تحفة الفقرا " یا "سفرنامه صفاء السلطنه نایینی" ، سیاحت نامه ، خاطرات و مشاهدات مرحوم میرزا علی خان بقائی نائینی (۱۲۴۶ قمری نائین - ۱۳۱۸ قمری کربلای معلی)شاعر ، خوشنویس ، روزنامه نگار، سیاح ، منشی و صاحب منصبِ صوفی مسلکِ عصر ناصری و مظفری و در یک کلام زاده ی ذوفنون نائین است . این سفرنامه، روز نگاری بازگشتِ مولف از حرم مطهر رضوی (علیه السلام) از راه رباطات مشهد، تربت حیدریه، طبس، یزد، نائین، اردستان، کاشان ، قم و در نهایت تا تهران است که در سال ۱۲۹۹ یا ۱۳۰۰ قمری نگاشته شده است .

این کتاب، که در عداد سیاحت نامه های پر شمار عهد قاجار بوده به سنت زمانه توسط مولف ، به عرض ناصر الدین شاه ، مظفر الدین شاه قاجار نیز رسیده است.

از وجوه ممیزه  این سفرنامه که با نام «گزارش کویر» یا «سفرنامه خراسان» نیز مشهور باشد می توان به موارد  ذیل اشاره نمود:

۱ - متن کتاب در عین وزانت ادبی ، خوشخوان و روان است که این بی شک مدیون سال‌ها منشی گری و روزنامه نگاری و یک عمر قلم به دستی مؤلف است .

۲ - نکته دانی، ریز بینی ، فرزانگی ودانش دینی و تاریخی مؤلف در سطور و صفحات کتاب عیان بوده و سفرنامه را از یک روایت صرف به یک گزارش پر بار تبدیل نموده است .شرح جغرافیا و وجوه تاریخی منازل و عرض راه، گزارش حالات ، وجه تسمیه و مناسبات اجتماعی و بسیاری دیگر از وجوه از این نمونه است.

۴ - به جهت اینکه زادگاه مؤلف،  نائین بوده است ، آنچه از منزل یزد  تا منزل اردستان در سفرنامه بدان پرداخته شده حاوی نکاتی بدیع و نغز از نایین بوده که تورق و تتبع در آن برای همه آنان که نسب به نائین و پیرامون آن می بردند حلاوت دو چندان دارد .

۵ - طبع شاعرانه ی و قلم وزین مؤلف کتاب را به یک معجون ادبی دلنشین تبدیل نموده است.

این اثر به همت محمد گلبن و توسط انتشارات اطلاعات در ٢٠١ صفحه چندین نوبت به زیور طبع آراسته شده و در دسترس علاقمندان می باشد.

سطرهایی از کتاب:

چهارشــنبه چهــارم شــعبان: امــروز برحســب وعــده بــه خانــۀ حاجی میرزا عبدالرحیــم شیخ الاســلام رفتــم. ایــن مــرد نــوادۀ  مرحوم حاجی میرزاعبدالرحیــم شیخ الاســلام قدیــم اســت، حاجــی جد امــی والــد اســت کــه در دســتگاه مرحــوم نورعلیشــاه معتبــر بــوده و نظرعلیشــاه، لقــب داشــته اســت.
مرحــوم حاجــی دو پســر داشــت، یکــی حاجی میرزاســعید، پــدر ایـن شـیخ الاسـلام و دیگـری میرزامحمدصـادق کـه در زمـان وزارت میرزامحمدخــان بــا وجــود ُمکنــت، پیــاده بــه تهــران رفتــه فرمــان صدرالعلمایــی ناییــن را از سپهســالارگرفتــه و پــس از آن خــود و دو پســرش در ناییــن بــه خــوردن مــال وقــف و بــردن مــال از خانه هــای مـردم مشـغولند. اهـل قصبـه خـواب آرام نمیتواننـد نمـود. چنـد بـار هــم گرفتــار شــده و ّحــکام یــزد امــر بــه اخــراج آنهــا نموده انــد. لکن بعضی ضُبّـاط حالیــۀ ناییــن بــا آنهــا مــدارا میکننــد.  
ّ تعجــب اینجاســت کــه بــا ایــن همــه افتضــاح، لبــاس تقــوی حتــی نعلیــن را از خــود خلــع نکرده انــد.

🌹
《محمد جابری》
🌾🍂           
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃🌼

https://t.me/naein_nameh
Forwarded from م
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
گُوواسّه = نی( گیاه) نی کوچک داخل ماکو ، نی داخل سات دستگاه قالی بافی
تمثیل:
گّوواسّه مونَه
اشخاص بسیار لاغر و نحیف را گویند
.
گوچی = ۱-زگیل، زایده چربی روی پوست
۲- راه رفتن کودک نو پا به صورت چهار دست و پا
تمثیل:
گوچی ره شو،
۳-گوساله تازه به دنیا آمده
(گوچی گا)
.
گَود و بیلند= پست و بلند، ناهموار
.
گَور = زرتشتی که معادل گَبر است
.
گُورزا = آدمی بسیار کوتاه و کوچک ،
گورزرا، معروف است اینان در گور از مادر متولد شده اند
@naein_nameh