#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هَکفتمون، هَکفت =آفتابی شدن هوا، دل انداختن، رخ دادن،
تمثیل: کی گه دی اِتُفاق هَکَفت
کی این اتفاق رخ داد
هووا هَکفت =هوای طوفانی آرام شد
هَکّ و هَکّ =بریده شدن نفس، شدید شدن ضربان قلب بر اثر فعالیت شدید، نفس زدن سگ و بیرون آوردن زبان هنگام تشنگی
هَک وَکَه = بی طاقت شده از خستگی و تشنگی ، تعجب بسیار از شنیدن خبر غیر منتظره
@naein_nameh
.
هَکفتمون، هَکفت =آفتابی شدن هوا، دل انداختن، رخ دادن،
تمثیل: کی گه دی اِتُفاق هَکَفت
کی این اتفاق رخ داد
هووا هَکفت =هوای طوفانی آرام شد
هَکّ و هَکّ =بریده شدن نفس، شدید شدن ضربان قلب بر اثر فعالیت شدید، نفس زدن سگ و بیرون آوردن زبان هنگام تشنگی
هَک وَکَه = بی طاقت شده از خستگی و تشنگی ، تعجب بسیار از شنیدن خبر غیر منتظره
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هَکیشای، هَکیشایمون = دراز کشیدن، کشیدن، استعاره ای برای دراز کردن و تنبیه کردن
هَلخشای = لیز خوردن ، لغزیدن
هَر و دُل = هله هوله، تنقلات
هِلی کوز، هِلی پیک = دانه هل بی مغز، استعاره از هیچ چیز و چیز ناقابل
هَمالای = آهسته و دزدکی به جایی وارد یا خارج شدن
تمثیل : رُو مَلو هَمالا ایشی
مثل گربه بی صدا رفت
@naein_nameh
.
هَکیشای، هَکیشایمون = دراز کشیدن، کشیدن، استعاره ای برای دراز کردن و تنبیه کردن
هَلخشای = لیز خوردن ، لغزیدن
هَر و دُل = هله هوله، تنقلات
هِلی کوز، هِلی پیک = دانه هل بی مغز، استعاره از هیچ چیز و چیز ناقابل
هَمالای = آهسته و دزدکی به جایی وارد یا خارج شدن
تمثیل : رُو مَلو هَمالا ایشی
مثل گربه بی صدا رفت
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
امروز ساعتی مانده به ظهر با وقت آرند
ذُرَکو
زُرَکو=تگرگ
آیا از ریشه ذرت حاصل شده ؟
نمیدانم،با ذ نوشته میشود یا ز باز هم نمی دانم
کاش دستی از آستین بیرون می آمد و کتابت زبان نایینی را سامان می بخشید.
@naein_nameh
.
امروز ساعتی مانده به ظهر با وقت آرند
ذُرَکو
زُرَکو=تگرگ
آیا از ریشه ذرت حاصل شده ؟
نمیدانم،با ذ نوشته میشود یا ز باز هم نمی دانم
کاش دستی از آستین بیرون می آمد و کتابت زبان نایینی را سامان می بخشید.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#آموزش_گویش_نایینی
.
هُمباج=شریک، انباز
تمثیل:
وَختی هَتکنشا بِند و بَشنُش
هُمباجی اِشمگیرفت جَشنُش
وقتی (فرش دل با رسیدن نوروز) تکانده شده
به اتفاق یکدیگر می توانیم جشن انرا بگیریم
.
هُمبار = اهسته، هموار
تمثیل:
هُمبارتر ایهنگار گو وَچه بیار یَه
اهسته تر حرف بزن که بچه بیدار می شود
.
هُمبو = ویران
تمثیل :
برجی کوهی اقا هُمبو گِرتا
اُمبار اُو ( منبعی اُو) و جو گِرتا
برج روی کوه اقا ویران شد، فرو ریخت
جایش منبع اب و جوی شد
.
هِمبونو = همیان، کیسه پوستی
تمثیل :
به بوهنی هِمبونو اَر شو
به بهانه همیان به اسیاب می رود
@naein_nameh
#آموزش_گویش_نایینی
.
هُمباج=شریک، انباز
تمثیل:
وَختی هَتکنشا بِند و بَشنُش
هُمباجی اِشمگیرفت جَشنُش
وقتی (فرش دل با رسیدن نوروز) تکانده شده
به اتفاق یکدیگر می توانیم جشن انرا بگیریم
.
هُمبار = اهسته، هموار
تمثیل:
هُمبارتر ایهنگار گو وَچه بیار یَه
اهسته تر حرف بزن که بچه بیدار می شود
.
هُمبو = ویران
تمثیل :
برجی کوهی اقا هُمبو گِرتا
اُمبار اُو ( منبعی اُو) و جو گِرتا
برج روی کوه اقا ویران شد، فرو ریخت
جایش منبع اب و جوی شد
.
هِمبونو = همیان، کیسه پوستی
تمثیل :
به بوهنی هِمبونو اَر شو
به بهانه همیان به اسیاب می رود
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#سخن_روز
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
سبحان مَن یری اَثر النّمل فی الصّفا
پاک و منزه است خدایی که اثر پای مورچه را بر سنگ صاف می بیند.
بنا به گویش چوپانان "تاکسیو"
در زبان محلی نایین این نوع سوسک را
"گال تُرنه " می گویند.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
سبحان مَن یری اَثر النّمل فی الصّفا
پاک و منزه است خدایی که اثر پای مورچه را بر سنگ صاف می بیند.
بنا به گویش چوپانان "تاکسیو"
در زبان محلی نایین این نوع سوسک را
"گال تُرنه " می گویند.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
#آموزش_گویش_نایینی
.
هَزّال =تخمین زننده
در گذشته دو سوم محصول از مالک مزرعه و یک سوم متعلق به زارع یا رعیت داشته است. برای جلوگیری از اختلاف کسانی در زمینه برآورد محصول بخصوص سردرختی تخصص داشتند. اغلب مورد وثوق مالک و زارع بودند . براساس برآورد هزال سهم مالکانه پرداخت می شد.
هَشکمبه = شکمبه گاو یا گوسفند
هَشکمبه فیرخ = کسی که دارای شکم بزرگ و پرخور است
هُشنه، اُوشنه = چوب بلند و سبک برای پایین کردن محصول گردو و بادام از درخت.
گاهی به افراد بلند قامت نیز گفته می شد.
@naein_nameh
#آموزش_گویش_نایینی
.
هَزّال =تخمین زننده
در گذشته دو سوم محصول از مالک مزرعه و یک سوم متعلق به زارع یا رعیت داشته است. برای جلوگیری از اختلاف کسانی در زمینه برآورد محصول بخصوص سردرختی تخصص داشتند. اغلب مورد وثوق مالک و زارع بودند . براساس برآورد هزال سهم مالکانه پرداخت می شد.
هَشکمبه = شکمبه گاو یا گوسفند
هَشکمبه فیرخ = کسی که دارای شکم بزرگ و پرخور است
هُشنه، اُوشنه = چوب بلند و سبک برای پایین کردن محصول گردو و بادام از درخت.
گاهی به افراد بلند قامت نیز گفته می شد.
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هُشوا = نوعی نان روستایی که در ان سبزی به کار می رود. معروفترین ان از سیر وحشی ( کُلاسیر) که از سبزه بهاری و خود رو است در خمیر استفاده می شود.
تمثیل :
هُشوا، دِلُم توشوا
کنایه از محبوبیت این نوع نان
هُشوا بندی = سبد با روکش پارچه ای که به کمک ان نان را به تنور می چسبانند.
هَشوده = هلهله، انچه بانوان بدون کلام در جشنها می سرایند.
هُشه = خوشه گندم یا جو
هاشی = بچه شتر
هَنیگشتمون = نشستن
هَنیگ = بنشین
هُش = لفظی برای بازداشتن الاغ از حرکت
هُنج = لفظی برای حرکت الاغ و چارپایان است
تمثیل :
یَه هُش وئزی صی هُنجو
یک هُش بهتر از صد هُنج است
کنایه از راحت طلبی و ترجیح استراحت
@naein_nameh
.
هُشوا = نوعی نان روستایی که در ان سبزی به کار می رود. معروفترین ان از سیر وحشی ( کُلاسیر) که از سبزه بهاری و خود رو است در خمیر استفاده می شود.
تمثیل :
هُشوا، دِلُم توشوا
کنایه از محبوبیت این نوع نان
هُشوا بندی = سبد با روکش پارچه ای که به کمک ان نان را به تنور می چسبانند.
هَشوده = هلهله، انچه بانوان بدون کلام در جشنها می سرایند.
هُشه = خوشه گندم یا جو
هاشی = بچه شتر
هَنیگشتمون = نشستن
هَنیگ = بنشین
هُش = لفظی برای بازداشتن الاغ از حرکت
هُنج = لفظی برای حرکت الاغ و چارپایان است
تمثیل :
یَه هُش وئزی صی هُنجو
یک هُش بهتر از صد هُنج است
کنایه از راحت طلبی و ترجیح استراحت
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هُلاری، هولاری =سنگینک، دانه گیاهی شبیه نخود فرنگی که در گندمزار می روید.
هَلباله گُشو = گوش دراز، اغلب به بزهای نژاد پاکستان که گوش های بزرگ دارند گفته می شود.
هَلشمه گِرتا = نان داغ که رویهم قرار گیرد و حالت خمیری پیدا کند.
هَلگاله = برگه هلو یا زردآلو، تُرشاله
هم عارس = جاری، همسران دو برادر
هم ذوما = باجناق، همریش، همسران دو خواهر
هَنای = گذاشتن، هَنه = بگذار ( فعل امر)
هِنداجمون = تهیه و تدارک، آمادگی انجام کاری
@naein_nameh
.
هُلاری، هولاری =سنگینک، دانه گیاهی شبیه نخود فرنگی که در گندمزار می روید.
هَلباله گُشو = گوش دراز، اغلب به بزهای نژاد پاکستان که گوش های بزرگ دارند گفته می شود.
هَلشمه گِرتا = نان داغ که رویهم قرار گیرد و حالت خمیری پیدا کند.
هَلگاله = برگه هلو یا زردآلو، تُرشاله
هم عارس = جاری، همسران دو برادر
هم ذوما = باجناق، همریش، همسران دو خواهر
هَنای = گذاشتن، هَنه = بگذار ( فعل امر)
هِنداجمون = تهیه و تدارک، آمادگی انجام کاری
@naein_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هورُنو = دودکش، روزنه سقف
واژه ای بسیار قدیمی که از دو بخش "هور"و " نور" تشکیل شده است. هور به معنی خورشید و در نتیجه حاصل ان " هور و نور" است.
.
در هنگام دشنام و پرخاش گاهی به طرف مقابل می گویند《لندهور》
اما غافل از این که این دشنام کلمه ای از دوران مهرپرستی است و نه تنها مذموم نیست بل ممدوح و نیک است، و حکایت ان بدین قرار است:
در برهان جامع آمده که لندهور نام پادشاهی بوده عظیم الشان در هند و اعتقاد برهمنان انست که چون آفتاب به مادر او نظر کرد به این فرزند حامله شد و پارسیان او را لند (فرزند) هور(خورشید) به معنی پسر آفتاب خواندند.
@nadin_nameh
.
هورُنو = دودکش، روزنه سقف
واژه ای بسیار قدیمی که از دو بخش "هور"و " نور" تشکیل شده است. هور به معنی خورشید و در نتیجه حاصل ان " هور و نور" است.
.
در هنگام دشنام و پرخاش گاهی به طرف مقابل می گویند《لندهور》
اما غافل از این که این دشنام کلمه ای از دوران مهرپرستی است و نه تنها مذموم نیست بل ممدوح و نیک است، و حکایت ان بدین قرار است:
در برهان جامع آمده که لندهور نام پادشاهی بوده عظیم الشان در هند و اعتقاد برهمنان انست که چون آفتاب به مادر او نظر کرد به این فرزند حامله شد و پارسیان او را لند (فرزند) هور(خورشید) به معنی پسر آفتاب خواندند.
@nadin_nameh
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
هَوزه = خزه، جلبک
در کناره های استخر و حوض که اب ماندگاری دارد خزه می روید.
تمثیل:
باغی دِلمُو گُو سَوزَه داره
حوضش نه سَلُ و نه هوزه داره
استاد ابراهیمی انارکی از باغ دل که سبز و خرم است سخن گفته که نه لایه رسوبی( سَل) و نه سبزی جلبک دارد.
هولا =مستراح، توالت
تمثیل
"هولا سِر اُو بازار "
دستشوئی عمومی که در جوار سراب بازار و نزدیک مسجد خواجه قرار داشت. اکنون بازسازی و مرتب شده است.
"هولا بِر آره"
کسیکه چاه توالت را تخلیه می کند، زمین رسی و نیاز کشاورزان به کود انسانی عاملی بود که چاه مستراح را روی مقداری خاک تخلیه و کود معرجی درست می کردند.
@naein_nameh
.
هَوزه = خزه، جلبک
در کناره های استخر و حوض که اب ماندگاری دارد خزه می روید.
تمثیل:
باغی دِلمُو گُو سَوزَه داره
حوضش نه سَلُ و نه هوزه داره
استاد ابراهیمی انارکی از باغ دل که سبز و خرم است سخن گفته که نه لایه رسوبی( سَل) و نه سبزی جلبک دارد.
هولا =مستراح، توالت
تمثیل
"هولا سِر اُو بازار "
دستشوئی عمومی که در جوار سراب بازار و نزدیک مسجد خواجه قرار داشت. اکنون بازسازی و مرتب شده است.
"هولا بِر آره"
کسیکه چاه توالت را تخلیه می کند، زمین رسی و نیاز کشاورزان به کود انسانی عاملی بود که چاه مستراح را روی مقداری خاک تخلیه و کود معرجی درست می کردند.
@naein_nameh