زبان نایینی
1.09K subscribers
4.21K photos
1.56K videos
211 files
386 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
رسم بازاریان قدیم بر این بود
که اول صبح وقتی دکان را باز می کردند،
کرسی کوچکی را بیرون مغازه می گذاشتند اولین مشتری که می آمد جنس به او می فروخت و بلافاصله کرسی را به داخل مغازه می آورد (یعنی دشت نمودم)

مشتری دوم
که می آمد و جنسی می خواست
حتی اگر خودش آن جنسی را داشت نگاه به بیرون می کرد که ببیند کدام‌ مغازه هنوز کرسی اش بیرون است و دشت نکرده است آن وقت اشاره می کرد که برو آن دکان (که کرسی اش بیرون است) جنس دارد و از او بخر که او هم دشت اول را کرده باشد.

و بدین شکل هوای هم دیگر را داشتند...
و اینگونه جوانمردی و انصاف می چرخید و
می چرخید ...
وسط زندگی ها
سفره ها....
===================
⭕️گنجینه مشاهیر
نجف آباد
@naein_nameh
#مثل_حکم_نایینی
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
کَفته اول هفته، پِشته کیه وَ کِشته، تِگ بادیه کیه پیر
کفته( خمیر از تنور جدا شده ) اول هفته، پِشته (لایه پشت نان) کاشته در خانه، خمیر ته بادیه عامل خانه پیر شدن
در قدیم اعتقادی وجود داشت که هرگاه نانی که خمیر ان از تنور جدا شده و در ته تنور پخته شود که به کَفته مشهور بود را هرگاه دوشیزه ای بخورد خیلی زود به خانه بخت می رود.
اما هرگاه قسمتی از نان که بعد از باز شدن از تنور روی بدنه تنور باقی مانده را دوشیزه ای بخورد در خانه کاشته خواهد شد.
و همچنین خمیر ته بادیه که سفت شده و حالت فطیری دارد بعد از پختن نباید دختر دم بخت بخورد که خانه پیر می شود.
( امثال و حکم نایینی)
@naein_nameh
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
دربندان
حجله نشینی عروس و داماد به مدت سه شبانه روز بود که دربندان گفته میشد. در این مدت کسی حق ورود به حجله را نداشت، شام و نهار به عهده خانواده های عروس و داماد بود. البته داماد بایدصبح روز ا ول عروسی برای دست بوسی به خانه پدر و مادر عروس برود. مادر زن به پاس این تشکر غذایی که به ان گداخته می گفتند تهیه و برای عروس و داماد می فرستاد. گداخته ترکیبی از مغز پسته کوبیده و مغز بادان و گردو با نارگیل ونبات که با روغن بومی بود پخته می شد، که بسیار مقوی بود.
( فرهنگ نایین، استاد میرزا بیگی)
@naein_nameh
Audio
#استقبال_از_نوروز
#آداب_رسوم_نایین

باعرض سلام از هنرمندعالیقدر واستاد سخن جوان شهرمون خانم آهمند که شعرچارشنبه سوری اینجانب راباخوانش زیباشون خوانده وتقدیم نمودندمتشکرم
نایین محمدعلی مصاحبی (مصاحب) 22 اسفندماه 1401
@naein_nameh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
#استقبال_از_نوروز
.
اداب و رسوم چهارشنبه سوری و شب عید..
شال اندازی توسط جوانان ..
و خانواده ها با توجه به وضع مادی و رسم خوشایند مقداری شیرینی شکلات و پول به پارچه شال می بندند و انکه بالا پشت بام هست با صدای تو تو‌.تو تو...بلند می نماید..
اداب و رسوم، فرهنگ عامه
اکبر اخوندی
@naein_nameh
4_5841516574690775348.mp4
51.2 MB
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
مراسم سنتی آش بهاره
آش پزون مزرعه امام
از دوستان عزیز دعوت میشود به ویدئوی تهیه شده توسط صدای نایین نگاه کنند.
@naein_nameh
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
اداب رسوم نوروز در اردستان و حومه..
در ایام قدیم در بعضی از محله های قدیمی اردستان از هفتم فروردین ماه تا ۱۲ فروردین ماه غدایی که با گوشت درست می شده میل و تناول نمی کردند در این مدت از گیاهان نورسته بهاری بصورت سبزی بشکل خام و نوعی از رستنی ها بصورت پخته استفاده می نمودند...و این کار را به خاطر ازیاد حیوانات حلال گوشت می دانسته اند ..الیته این رسم در خور و بیابانک..در خاک باد..الیگودرز...و خار ونصراباد و خوانسار صورت می پذیرفته..
اداب رسوم و فرهنگ عامه
اکبر اخوندی پژوهش هنر
@naein_nameh
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
#کلمه_ترکیبهای_نایینی
.
زنبور گاوی= دونده سرخو

قدیمیا برای دک زنبورهای مهاجم این شعر را میخوندند
سیر سیر خونه‌ت آتیش گرفته

و اما بقیه گزینه‌ها

برای پروازدادن کفشدوزک
قاسمعلیو مادرت رفته سر کوه بلند، نون و شیره بخوره، گفت اگه قاسمعلیو مارا دیدیش بگو زودی بیاد

یه بازی بود توپ را به دیوار میزدند و میخوندند. و تکه آخرش هم زدن و دررفتن بود
در باغو گچ، گل سرخ، راهرو، بزن و، برو (در رو)

و بازی بچگیامون
یکی میشد ننه پیرو و با یه چوب مث عصا راه میرفت
ننه پیرو کجا میری، دارم مرم مسجد، چکار کنی؟ نماز بخونم. ما هم بیاییم؟ اگه چوس و گوز نمیدیت بیایت... و صدا درمیوردیم و ننه پیرو با چوب دنبالمون

یادش بخیر
#نوستالژی

@naein_nameh
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
روزگاری، در این منازل کودکان کوری رنگ نداشتند یعنی رنگ ها را همانطور که نامگذاری شده نام می بردند ..روزگاری کودکان و نوجوانان چیزی به نام ناراحتی اعصاب و روان نمی دانستند..و  چون کف کفش ها پلاستیکی نبود و نخی یا چرمی بود، و حتی فرش ها از مواد شیمیایی نبود و از پشم و .گلیم از نخ ..کم سویی چشم  تا سن کهولت نبود...هوای خنک در تابستان از بادگیرها به حوض اب سرسرا برخورد و فضای اتاق ها همانند نسیم...  یعنی فرهنگ شرق در زندگی حکم فرما بود...دلمان تنگ روزهایی می شود که بوی سلامتی داشت..اداب و رسوم فرهنگ عامه اکبر اخوندی
@naein_nameh
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
رقص چوب سرکویری
محمد سرحدی
عروسی امید مرتضوی ـ ۹۰
با سپاس از اقا ذبیح
@naein_nameh
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
مراسم خوانچه بردن به خانه عروس، به قول اهالی چوپانان ( خو بردن)
با سپاس از اقا ذبیح مرتضوی
@narin_nameh
#سالنامه
.
گزارش پنج سال فعالیت کانال با اقرار به ضعفها و کمبودها و بی سوادی ادمین کانال، به همراه تشکر بسیار از همراهان صمیمی و دوستان فرهیخته و دانشمند که یاری نموده اند و تقدیم عرض تبریک نوروزی .
مطالب منتشره در سر فصل های مختلف که با #(....) مشخص شده در سال اول و دوم بیشتر از کتاب "نایین نامه" است که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده و در بیست و پنجمین دوسالانه کتاب اصفهان به عنوان اثر برتر انتخاب شد، می باشد.
#آموزش_گویش_نایینی ( ۴۹۷ مورد). #کلمه_ترکیبهای_نایینی ( ۴۳۸ مورد)
#تاریخچه_نایین ( ۳۹۷ مورد) . #مشاهیر_نایین ( ۲۵۸ ) مورد. #مثل_حکم_نایینی ( ۲۷۸ مورد). #سخن_روز ( ۲۵۳ مورد).
#آن_روزها ( ۱۵۷ مورد) .
#طنز_هفته ( ۱۳۶ مورد).
#جمعه_بازار ( ۳۰۷ مورد).
#نایین_نامه ( ۱۱۲ مورد).
#اخبار_نایین ( ۱۰۹ مورد).
#حکایت ( ۱۲۷ مورد). #آداب_رسوم_نایین قدیم ( ۱۱۲ مورد).
#دستور_زبان_نایینی ( ۱۲۰ مورد)
#نظام_سنتی_آبیاری_نایین (۳۷ مورد)
#پنجاه_یادگار_از_نایین ( ۷۳ مورد)
#شعرای_نایین ( ۹۲ مورد)


@naein_nameh
#سالنامه
.
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
از بیست و پنجم اسفند، دیگر زمستان رفته و بهار سر زده بود. پنج روز آخر اسفند را «پنجه» می‌گفتیم که از قدیم‌ترین زمان از روزهای پرمعنای سال بود، زیرا می‌بایست مقدمات آمدن نوروز را فراهم کند. این نوروز به‌هرحال و در هر خانه، ولو با مقداری گرفتاری، عادت شده بود و جزو حکم بود که امید تازه برانگیزد.
در کنار خانه‌تکانی، سایر نظافت‌های گاه‌به‌گاهی نیز که در طی سال نشده بود، می‌شد: چراغ‌ها و لامپاها، سماور و شیشه‌های پنجره و ظرف‌های مس را می‌دادند سفید کنند. همه‌ی گوشه‌های دوردست منزل رُفته می‌شد. رخت‌های بهاری را می‌شستند و روی بند می‌انداختند و آن‌گاه تهیه‌ی خوراکی‌های خاصّ نوروز بود.
شیرینی که به‌آن «حلوا» می‌گفتند، البته از شهر آورده می‌شد، ولی این شیرینی پادزهری داشت که می‌بایست آن را در همان خانه تهیه کرد و آن عبارت بود از آن‌چه که در مجموع «آب‌کرده» می‌گفتند؛ یعنی میوه‌های خشک ترش و شیرین، چون آلو، قیسی، آلبالو، برگه‌ی شفتالو و زردآلو که در آب خیس می‌شد. از این «آب‌کرده» رسم بود که یک لیوان به‌ هر مهمانی که وارد خانه می‌شد خورانده شود، زیرا فرض بر این بود که اشخاص با خوردن شیرینی و تنقلات گرمی‌شان می‌کند و نوشابه‌ی خشک، آن گرمی را دفع خواهد نمود. بنابراین تغارهایی توی خانه بود مخصوص این کار و کمچه‌ای روی آن که در آن می‌زدند و توی نیم‌کاسه یا لیوان برای تازه‌وارد می‌آوردند..

یک یا دو روز پیش از رسیدن عید، چاروادارهای زغال‌کِش -که از شهر می‌رسیدند- بارشان شیرینی و سورسات عید بود. عطارها می‌دادند خرما و کشمش و نخودچی و انجیر و حلواهای ارزان‌قیمتی که از شیره‌ی انگور و مغز گردو درست می‌شد بیاورند که به‌مصرف عید فقیرترها می‌رسید، زیرا آن‌ها دسترسی به‌ خرید حلوای اصلی نداشتند؛ بنابراین این کاروان پیش از شب عید، کاروان مخصوصی بود. علاوه بر آن، مقدار اضافه‌تری قند و چای و ادویه و پارچه با خود می‌آوردند: شیرین‌کننده‌ی کام و نونوارکننده‌ی کسانی بود که در دِه دستشان به‌دهن‌شان می‌رسید. شیرینی در زندگی مردمِ آن زمان اهمیّت بسیار داشت؛ زیرا خیلی کم‌تر از آن‌چه بدن احتیاج داشت، به‌آن می‌رسید. به‌ چربی (به‌علت وجود گوسفند) کم‌ و بیش دسترسی بود ولی شیرینی جزو نوادر به‌شمار می‌رفت. از این رو، وجود آن با عید و عیش و عروسی و سور وابسته بود.

پنج روز «پنجه» در خانه‌ی ما کارهای عید تهیّه می‌شد. نخستین نشانه‌ی عید با رسیدن نخستین شیر آغوز (ماک) که از صحرا می‌آوردند، آغاز می‌گشت. این شیر را کمی می‌جوشاندند که سفت می‌شد مانند ماست و آن را در اصطلاح محلّی «فله» می‌خواندند. طعمی نه ترش، بلکه روغنی داشت و بسیار خوشمزه و مقوّی بود. همان هفته‌ی اول زایمان، شیر بز را می‌شد به‌این صورت درآورد، بعد از آن دیگر به‌مصرف ماست می‌رسید.
از شیر نخستین گوسفندانی که زاییده بودند «فله» برای ارباب‌ها فرستاده می‌شد؛ زیرا یمن داشت که روز نوروز «سفیدی» بر سر سفره باشد. ما خودمان گوسفند صحرایی نداشتیم، اما از گله‌ی خویشاوندان برای ما نیز آورده می‌شد.
رسم بر این بود که تشریفات عید به‌بهترین نحو ممکن انجام گیرد. نوعی ماهیّت مذهبی پیدا کرده بود، یعنی رعایتش به‌همان اندازه‌ی مناسک مذهبی واجب شمرده می‌شد. آدابی که در کبوده به‌کار می‌رفت، نسبت به‌ آن‌چه من بعد در تهران دیدم، گمان می‌کنم که ریشه‌ی قدیمی‌تر و دست‌نخورده‌تر داشت؛ مثلاً ما هفت‌سین نمی‌شناختیم.
روز عید، چنان‌که در سراسر ایران رسم است، شرط اول نظافت بود. همه می‌بایست به‌حمّام رفته و نوترین لباس خود را در بر کرده باشند. زن‌ها با زینت‌هایی بر خود.
پدرم که همیشه نظیف و منظّم بود، لباس پاکیزه‌ی خود را به‌تن می‌کرد. در زمان من دیگر کت و شلوار بود. مادرم سراپا در لباس نو می‌رفت، نو نه بدان معنا که همان سال دوخته شده باشد، منظور آن‌ست که از لای بقچه بیرون آمده و خیلی کم به‌تن شده بود. بوی گل سرخ و بیدمشک که لای آن‌ها خوابانده شده بود، می‌داد. همه دم به‌روشنی می‌زد، با چارقد سفید وال، چادر نماز سفید که خال‌ها یا گل‌های خیلی ریز داشت. تنها شلوار استثناء بود. من و خواهرم نیز نوترین لباسی که داشتیم می‌پوشیدیم. چه انتظار خوشی بود!

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن
با ارزوی علو درجات برای استاد بزرگوار مرحوم دکتر ندوشن
@naein_nameh
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
.
خضاب کردن و حنا بستن و سر تراشیدن
از کارهایی که در حمام های عمومی ( در گذشته کمتر منزلی حمام خصوصی داشته است) خضاب کردن که عبارت از رنگ کردن ریش توسط حنا  یا رنگ توسط دلاک انجام می شده است. همچنین تراشیدن سر نیز رایج بوده که انهم از وظایف دلاک بوده است.
هزینه حمام به صورت سالانه پرداخت می شد. ان هم اغلب با جنس و مواد خوراکی از قبیل گندم و جو و آرد یا نان برای رعایا و زارعین و قند و چای و غیره توسط کاسب ها و بازاریان، البته تنها خوانین پول نقد پرداخت می کردند که در سال حدود چهل ریال بود.
تیغ زدن رگ( فصد کردن) و حجامت نیز اغلب توسط دلاک ها در حمام انجام می شد.
@naein_nameh
4_5810205769181696558.mp4
25.7 MB
#آداب_رسوم_نایین_قدیم

🔮 «آیین کوزه بران بیاضه »
بیاضه کهن ترین بخش  «بیابانک» در اصل متعلق به  «ناحیه کری» از ولایات  «قهستان» ، خراسان بزرگ، جامانده در استان «اصفهان» است، فرهنگ این سرزمین قرنهای متمادی به «نیشابور خراسان» متعلق است.
در روز 14 اردیبهشت، زنانی با لباس سنتی، پوشیده صورت، و کس آنرا نشناسد، «کوزه بدوش» از تاریکی«قنات بیاضه» ، «کهن ترین قنات ایران» درآیند، وآهنگ بالا کنند، حرف نزنند، درکوزه آب و گلاب، در لب خندق به«اهل قنات و مردم» ادای احترام کنند، داخل قلعه شده، بیرون روند، گرد قلعه حلقه زده، دست ها بر آسمان گیرند، مردان به کنارند، دعایی خوانند،و در حال حرکت، قلعه را نشانه روند، به وارث، حفظ میراث را یاد دهند. لباس آنها رنگیست،دستار یکرنگ، موی پنهان دارند، در زیبایی و نجابت کوزه آب را در پای«نارون خندق» میریزند، واین بیاد «آناهیتا» الهه آبهاست. که «درخت» را پاس و تو را یاد که قدر میراث بدانید.و در سیاهی «قنات خندق» ناپدید میشوند! . «سوغات» گسترده اند. و این زنان کوزه بدوش در«سن و تعداد» متفاوت. و آن روز«نذری آش» به مهمان دهند. و چنین در جهان نبوده و نیست.

تاریخ بیابانک
@historybyabank
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#آن_روزها
#آداب_رسوم_نایین_قدیم
.
چراغ زنبوری،
چراغ توری
وقتی این چراغ به آرند آمد من کودک بودم، جز برای شب نشینی و آمدن مهمان گاهی برای بافتن قالی نیز شبها روشن می کردند. به اندازه یک لامپ صد وات روشنایی داشت. مادربزرگم فکر می کرد مثل لامپا و پی سوز و گرد سوز میتوان فتیله انرا تنظیم کرد. برای کم مصرف شدن نفت گرانبها که با مشقت تهیه می شد می گفت " فتیله اش را پایین بکشید"
در این آدینه شب روح همه اموات شاد باشد.
@naein_nameh