4_5839075036106851853.mp4
29.9 MB
#جمعه_بازار
جمعه با شعر و موسیقی
.
🎼 بوسه های باران
آواز: #محمدرضا_شجریان
آواز: #همایون_شجریان
آهنگساز: #حسین_علیزاده
کمانچه: #کیهان_کلهر
گفتی به روزگاری مهری نشسته، گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
زادروز #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🧷 کانال موسیقی سنتی
@naein_nameh
جمعه با شعر و موسیقی
.
🎼 بوسه های باران
آواز: #محمدرضا_شجریان
آواز: #همایون_شجریان
آهنگساز: #حسین_علیزاده
کمانچه: #کیهان_کلهر
گفتی به روزگاری مهری نشسته، گفتم
بیرون نمی توان کرد حتی به روزگاران
زادروز #محمدرضا_شفیعی_کدکنی
🧷 کانال موسیقی سنتی
@naein_nameh
Forwarded from نـــــــوبـــــــــهـــــــــار
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
.
ساز و آواز《ابوعطا》
و اجرای تصنیف "بهار دلکش،"
خواننده: #محمدرضا_شجریان
تار: #محمدرضا_لطفی
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟
ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست؟
ساز و آواز《ابوعطا》
و اجرای تصنیف "بهار دلکش،"
خواننده: #محمدرضا_شجریان
تار: #محمدرضا_لطفی
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟
ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست؟
Zabaneh Atash
Mohammad Reza Shajarian
🔸 #زبان_آتش_و_آهن
🔹سرودهی زندهیاد #فریدون_مشیری
🔹با صدای استاد #محمدرضا_شجریان
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیانکن
ندارم جز زبانِ دل، دلی لبریز مهر تو،
ای با دوستی دشمن!
◽️
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزیست
زبان قهر چنگیزی ست
◽️
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن _شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید
برادر گر که میخوانی مرا،
بنشین برادر وار
تفنگت را زمین بگذار،
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسانکُش برون آید.
◻️
تو از آیین انسانی چه میدانی؟
اگر جان را خدا دادهست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت،
این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟
گرفتم در همه احوال حقگویی و حقجویی
و حق با توست
ولی حق را ــ برادر جان ــ
بهزور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست!
◽️
اگر این بار شد
وجدان خواب آلودهات بیدار
تفنگت را زمین بگذار...
🔹سرودهی زندهیاد #فریدون_مشیری
🔹با صدای استاد #محمدرضا_شجریان
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیانکن
ندارم جز زبانِ دل، دلی لبریز مهر تو،
ای با دوستی دشمن!
◽️
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزیست
زبان قهر چنگیزی ست
◽️
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن _شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید
برادر گر که میخوانی مرا،
بنشین برادر وار
تفنگت را زمین بگذار،
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسانکُش برون آید.
◻️
تو از آیین انسانی چه میدانی؟
اگر جان را خدا دادهست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت،
این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟
گرفتم در همه احوال حقگویی و حقجویی
و حق با توست
ولی حق را ــ برادر جان ــ
بهزور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست!
◽️
اگر این بار شد
وجدان خواب آلودهات بیدار
تفنگت را زمین بگذار...