زبان نایینی
1.1K subscribers
4.23K photos
1.58K videos
211 files
388 links
این کانال فقط جهت ترویج و آموزش زبان نایینی و گسترش فرهنگ محلی است.
ارتباط با ادمین
@emamiarandi
Download Telegram
Koocheh-(IRMP3.IR)
Kourosh Yaghmaei
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

#کوچه
شاعر استاد
#فریدون_مشیری
خواننده
#کوروش_یغمایی
@naein_nameh
هوا هوای بهار است و باده باده ناب
به خنده خنده بنوشیم و جرعه جرعه شراب

در این پیاله ندانم چه ریختی پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب

فرشته روی من ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب

به جام هستی ما ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ای چراغ ماه بتاب

گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب

مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم از این جهان خراب

#فریدون_مشیری
@naein_nameh
🌸گفتی چه دلگشاست افق در طلوع صبح
🍃گفتم که چهره ی تو از آن دلگشاتر است

🌸گفتی که با صفاتر از این نوبهار چیست؟
🍃گفتم جمال دوست، بسی با صفاتر است

#فریدون_مشیری

🌸سلام صبحتون بخیر ،دلتون شـاد

🌸اولین روز خرداد ماهتون بخیر


@naein_nameh
#آموزش_گویش_نایینی
.
Abas Emaml:
چشم در راهِ کسی هستم
کوله بارش بر دوش،
آفتابش در دست،
خنده بر لب، گل به دامن، پیروز
کوله‌بارش سرشار از عشق، امید
آفتابش نوروز.
مهربان، زیبا، دوست
روح هستی با اوست!
قصه ساده‌ست، معما مشمار،
چشم در راهِ بهارم آری،
چشم در راه بهار...!

#فریدون_مشیری
.
برگردان به گویش محلی:
چَش انتوظاز ایکی یی
گو‌تیره کولیش وِ پِشت
اُفتُو تو مُشتُش
خنده وِ لِوش، پَرُش مشتی گل
تیره کولیش مِشتی مِهر و عشق
رُو افتویی نَوروز
مهربون، پاکیزه، وَس
اصلی زندیگی هِمرَش هو
حکایت آسونو، معما و سِرٌه نَه اُشمار
چَش وِ رَه باهاری ، بله
چَش انتوظار باهار
(فریدون مشیری
@naein_nameh
#آموزش_گویش_نایینی
.
چشم در راهِ کسی هستم
کوله بارش بر دوش،
آفتابش در دست،
خنده بر لب، گل به دامن، پیروز
کوله‌بارش سرشار از عشق، امید
آفتابش نوروز.
مهربان، زیبا، دوست
روح هستی با اوست!
قصه ساده‌ست، معما مشمار،
چشم در راهِ بهارم آری،
چشم در راه بهار...!

#فریدون_مشیری
.
ترجمه و برگردان به زبان مادری
.
چَش انتوظار ایکی هی گو
تیره کولیش وِ کول،
اُفتو تو مُشتُش
خنده وِ لِوش، پَر پِرنَش مشتی گل، بَرنده
تیره کولیش مشتی عشق،
امیدی اُفتوش نوروز
مِهربون، وَس(پاکیزه), رفیق
جوهری زندگی با این بو
حکایت آسونو، سِرٌه(معما) نواج
چش انتظاری باهاری،
چش وِ رَه باهار.......
@naein_nameh
Koocheh-(IRMP3.IR)
Kourosh Yaghmaei
#جمعه_بازار
.


بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

#کوچه
شاعر استاد بزرگ
#فریدون_مشیری

خواننده
#کوروش_یغمایی
@naein_nameh
Forwarded from خلوت انس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بوی باران

شاعر استاد بزرگ :
#فریدون_مشیری

خواننده استاد بزرگ :
#محمدرضا_شجریان

@khalvatons
#جمعه_بازار
.
روزگار مرگ انسانیت است

من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار

از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر
حتی قاتلی بر دار

اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندرین ایام زهرم در پیاله
زهر مارم در سبوست

مرگ او را از کجا باور کنم

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

وای جنگل را بیابان میکنند
دست خون آلود را
در پیش چشم خلق پنهان میکنند

هیچ حیوانی به حیوانی نمی دارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند


صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست

فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست

در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبت ها صبور

صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است

#فریدون_مشیری
با سپاس از خانم افضلی
@naein_nameh
#صبوحی_سخن_فارسی

دریا، صبور و سنگین

می‌خواند و می‌نوشت:

من خواب نیستم

خاموش اگر نشستم،

مرداب نیستم.

روزی که برخروشم و زنجیر بگسلم

روشن شود که آتشم و آب نیستم

#فریدون_مشیری 

🔖 صبح دوشنبه شما بخیر

#عکس_های_اختصاصی_علیرضا_قاسمی
#صبوحی_های_گزیده_سعید_اسکندری

📷 چابهار
#یک_حرف_از_هزاران
◀️ گزیده های ایران و جهان ▶️
@yekhezaran
#جمعه_بازار
.
ای همه گل‌های از سرما کبود
خنده‌هاتان را كه از لب‌ها ربود؟
مهر هرگز اين چنين غمگين نتافت
باغ هرگز اين چنين تنها نبود
 
تاج‌های نازتان بر سر شكست
باد وحشی چنگ زد در سينه‌تان
صبح می‌خندد، خودآرايی كنيد
اشک‌های يخ‌زده آيينه‌تان
 
رنگ عطرآويزتان بر باد رفت
عطر رنگ آميزتان نابود شد
زندگی در لای رگ‌هاتان فسرد
آتشِ رخساره‌هاتان دود شد!
 
روزگاری شامِ غمگينِ خزان
خوش‌تر از صبحِ بهارم می‌نمود
اين زمان حالِ شما حال من است
ای همه گل‌های از سرما كبود!
 
روزگاری چشم پوشيدم ز خواب
تا بخوانم قصه‌ی مهتاب را
اين زمان دور از ملامت های ماه
چشم می‌بندم كه جويم خواب را
 
روزگاری يک تبسم، يک نگاه
خوش‌تر از گرمای صد آغوش بود
اين زمان بر هر كه دل بستم، دريغ!
آتشِ آغوش او خاموش بود
 
روزگاری هستی‌ام را می‌نواخت
آفتاب عشق شورانگيز من
اين زمان خاموش و خالی مانده است
سينه‌ی از آرزو لبريز من
 
تاجِ عشقم عاقبت بر سر شكست
خنده‌ام را اشکِ غم از لب ربود
زندگی در لای رگ‌هايم فسرد
ای همه گل‌های از سرما كبود ...!

#فریدون_مشیری


@vaj_naein
#استقبال_از_نوروز
.
هوا هوای بهار است و باده باده ناب
به خنده خنده بنوشیم و جرعه جرعه شراب

در این پیاله ندانم چه ریختی پیداست
که خوش به جان هم افتاده اند آتش و آب

فرشته روی من ای آفتاب صبح بهار
مرا به جامی از این آب آتشین دریاب

به جام هستی ما ای شراب عشق بجوش
به بزم ساده ما ای چراغ ماه بتاب

گل امید من امشب شکفته در بر من
بیا و یک نفس ای چشم سرنوشت بخواب

مگر نه خاک ره این خرابه باید شد
بیا که کام بگیریم از این جهان خراب

#فریدون_مشیری
@naein_nameh
#سخن_روز
.
من نیز چو‌خورشید دلم
زنده به عشق است
راه دل خود را نتوانم،که نپویم
هر صبح که در آیینهٔ جادویی خورشید
چون می نگرم او همه من، من همه اویم..

#فریدون_مشیری


@vaj_naein
🌺
🍂🌺🍂 
🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
Forwarded from خلوت انس
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#کوچه

شاعر استاد بزرگ :
#فریدون_مشیری

خواننده :
#کوروش_یغمایی

کانال محمد جولایی تهرانی

@khalvatons
Zabaneh Atash
Mohammad Reza Shajarian
🔸 #زبان_آتش_و_آهن

🔹سروده‌ی زنده‌یاد #فریدون_مشیری

🔹با صدای استاد #محمدرضا_شجریان



تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان‌کن
ندارم جز زبانِ دل، دلی لبریز مهر تو،
ای با دوستی دشمن!
◽️
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی‌ست
زبان قهر چنگیزی ست
◽️
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن _شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید
برادر گر که می‌خوانی مرا،
بنشین برادر وار

تفنگت را زمین بگذار،
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان‌کُش برون آید.
◻️
تو از آیین انسانی چه می‌دانی؟
اگر جان را خدا داده‌ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت،
این برادر را
به خاک و خون بغلطانی؟
گرفتم در همه احوال حق‌گویی و حق‌جویی
و حق با توست
ولی حق را ــ برادر جان ــ
به‌زور این زبان نافهم آتش‌بار
نباید جست!
◽️
اگر این بار شد
وجدان خواب آلوده‌ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار...