« سرم را بالا گرفتم. یک پرنده پرواز میکرد. کلاغ بود. یا باید چند هفته مدام پر میزد یا برای چند ماه سرما را تحمل میکرد. تحمل کردن برای کلاغ بهتر از کوچ کردن است چون بعد از سپری شدن سرما مجبور بود دوباره برگردد. شاید راز شاعر نبودن کلاغها در تحمل سرما بود.»
فضای به تصویر کشیده شده در این داستان، نشاندهندهی دغدغههای راوی است، اما دغدغههای راوی دغدغههای مشترکی است میان او و اجتماع بشری. عدم حضور خط مشخص زمان و گسیختگی عمدی در بافت داستان، نویسنده را قادر ساخته تا بتواند مفاهیم عمیق فلسفی را به تدریج در لایههای روایی داستان بگنجاند.
پیر مرگ به قلم سعید منافی در نشر #ناکجا، بدون هیچ سانسوری منتشر شده است. نسخهی چاپی و الکترونیکش را هرکجای دنیا که باشید میتوانید از روی سایت ناکجا دریافت کنید.
https://www.naakojaa.com/book/3481
#کتاب #ادبیات #پیر_مرگ #سعید_منافی #نشرناکجا #ناکجاکتاب
فضای به تصویر کشیده شده در این داستان، نشاندهندهی دغدغههای راوی است، اما دغدغههای راوی دغدغههای مشترکی است میان او و اجتماع بشری. عدم حضور خط مشخص زمان و گسیختگی عمدی در بافت داستان، نویسنده را قادر ساخته تا بتواند مفاهیم عمیق فلسفی را به تدریج در لایههای روایی داستان بگنجاند.
پیر مرگ به قلم سعید منافی در نشر #ناکجا، بدون هیچ سانسوری منتشر شده است. نسخهی چاپی و الکترونیکش را هرکجای دنیا که باشید میتوانید از روی سایت ناکجا دریافت کنید.
https://www.naakojaa.com/book/3481
#کتاب #ادبیات #پیر_مرگ #سعید_منافی #نشرناکجا #ناکجاکتاب