9⃣
🔘 سینه #آل_یاسین، گنجینه #علم الهی
🔹 #ابوبصیر نقل میکند از امام باقر(ع) شنیدم که این آیه را قرائت میفرمودند:
️«بلکه [ #قرآن] آیاتی روشن در سینههای کسانی است که علم [الهی] یافتهاند و جز ستمگران منکر آیات ما نمیشوند.»
️سپس امام با دست اشاره به سینه خود فرمودند.
🔹 در واقع، امام، سینه خود را مصداق حقیقی دریافتکنندگان علم الهی و مورد اشاره خداوند متعال در آیه معرفی فرمودند.
🔹 ابوبصیر از امام صادق(ع) پرسید: قربانت گردم کیانند ایشان؟ دانشمندانی که حقایق قرآن در سینه آنهاست. (#راسخون_فی_العلم)
امام فرمودند: «توقّع میرود که جز ما چه اشخاصی باشند؟!»
🔹 قرآن بر #قلب رسول خدا(ص) نازل شد و #آل_یس به اذن الله، واجد همه شئون، مقامات و صفات کمالی حضرت رسول اکرم(ص) شدند تا #اطاعت از آنان، عین اطاعت از رسول خدا(ص) و عین اطاعت از خداوند متعال شناخته شود.
🔹 از اینروست که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
«من، #علی، #حسن و #حسین و نه نفر از فرزندان حسین، پاک و معصوم هستیم.»
🔹در تصوّر عوام مردم، قرآن همان مصحف کاغذی است؛ آکنده از آیات منقوش و ملفوظ. امّا در نزد اهل معنا، چنین نیست.
🔹تنها، آلیس ظهور و تجسّم قرآنند و همان آیات متعالی و رفعت یافته که درباره ایشان این آیه نازل شد:
«ای ایمانآورندگان! اطاعت کنید خدای را و اطاعت کنید رسول خدای را و #صاحبان_امر را!»
📚 کتاب « #آل_یاسین» اثر #اسماعیل_شفیعی_سروستانی از مجموعه #حریم_یار
📬 خرید از یاران شاپ https://b2n.ir/YaSin
#دعای_مهدوی
#زیارت_آل_یاسین
@mouood_org
🔘 سینه #آل_یاسین، گنجینه #علم الهی
🔹 #ابوبصیر نقل میکند از امام باقر(ع) شنیدم که این آیه را قرائت میفرمودند:
️«بلکه [ #قرآن] آیاتی روشن در سینههای کسانی است که علم [الهی] یافتهاند و جز ستمگران منکر آیات ما نمیشوند.»
️سپس امام با دست اشاره به سینه خود فرمودند.
🔹 در واقع، امام، سینه خود را مصداق حقیقی دریافتکنندگان علم الهی و مورد اشاره خداوند متعال در آیه معرفی فرمودند.
🔹 ابوبصیر از امام صادق(ع) پرسید: قربانت گردم کیانند ایشان؟ دانشمندانی که حقایق قرآن در سینه آنهاست. (#راسخون_فی_العلم)
امام فرمودند: «توقّع میرود که جز ما چه اشخاصی باشند؟!»
🔹 قرآن بر #قلب رسول خدا(ص) نازل شد و #آل_یس به اذن الله، واجد همه شئون، مقامات و صفات کمالی حضرت رسول اکرم(ص) شدند تا #اطاعت از آنان، عین اطاعت از رسول خدا(ص) و عین اطاعت از خداوند متعال شناخته شود.
🔹 از اینروست که پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
«من، #علی، #حسن و #حسین و نه نفر از فرزندان حسین، پاک و معصوم هستیم.»
🔹در تصوّر عوام مردم، قرآن همان مصحف کاغذی است؛ آکنده از آیات منقوش و ملفوظ. امّا در نزد اهل معنا، چنین نیست.
🔹تنها، آلیس ظهور و تجسّم قرآنند و همان آیات متعالی و رفعت یافته که درباره ایشان این آیه نازل شد:
«ای ایمانآورندگان! اطاعت کنید خدای را و اطاعت کنید رسول خدای را و #صاحبان_امر را!»
📚 کتاب « #آل_یاسین» اثر #اسماعیل_شفیعی_سروستانی از مجموعه #حریم_یار
📬 خرید از یاران شاپ https://b2n.ir/YaSin
#دعای_مهدوی
#زیارت_آل_یاسین
@mouood_org
فروشگاه موعود
فروشگاه اینترنتی موعود - فروشگاه موعود
انتشارات موعود عصر و هلال
3️⃣5️⃣
🔘 ساکنان هفت آسمان و هفت زمین
🔸 در #بحارالانوار از ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل شده که از حضرت در مورد هفت آسمان پرسیدم. فرمودند: «هفت آسمان است که در میان هر یک از آنها خلقی وجود دارد...»
🔸 گفتم: زمین چطور؟ فرمودند: «تعداد آنها هم هفت تاست که در پنج تای از آن مخلوقاتی وجود دارند.»
🔸در روایت دیگری از #ابوبصیر آمده است که از امام ششم در مورد #آسمان ها پرسیدم. فرمودند: «هفت تاست که در هر یک از آنها تا آسمان هفتم، مخلوقاتی وجود دارند.»
🔸 گفتم: در مورد زمین چطور؟ فرمودند: «آن نیز هفت تاست که در پنج تای آن مخلوقاتی از پروردگار وجود دارد امّا در دو تا فقط هواست و چیز دیگری نیست.»
#صالح_الطائی
#عباس_کسکنی
#گستره_و_سیطره_حکومت_جهانی_امام_مهدی(عج)
📚 #پادشاهی_بر_زمین_و_آسمان
📖 برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این کتاب به نشانیهای زیر مراجعه فرمایید:
فروشگاه اینترنتی موعود: https://shop.mouood.com/padeshahi/
کتابراه: https://b2n.ir/e35513
فراکتاب:https://b2n.ir/b58815
طاقچه: https://b2n.ir/k97518
بایگانی مطالب پادشاهی بر زمین و آسمان در سایت: https://fa.mouood.com/93622/
@mouood_org
🔘 ساکنان هفت آسمان و هفت زمین
🔸 در #بحارالانوار از ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل شده که از حضرت در مورد هفت آسمان پرسیدم. فرمودند: «هفت آسمان است که در میان هر یک از آنها خلقی وجود دارد...»
🔸 گفتم: زمین چطور؟ فرمودند: «تعداد آنها هم هفت تاست که در پنج تای از آن مخلوقاتی وجود دارند.»
🔸در روایت دیگری از #ابوبصیر آمده است که از امام ششم در مورد #آسمان ها پرسیدم. فرمودند: «هفت تاست که در هر یک از آنها تا آسمان هفتم، مخلوقاتی وجود دارند.»
🔸 گفتم: در مورد زمین چطور؟ فرمودند: «آن نیز هفت تاست که در پنج تای آن مخلوقاتی از پروردگار وجود دارد امّا در دو تا فقط هواست و چیز دیگری نیست.»
#صالح_الطائی
#عباس_کسکنی
#گستره_و_سیطره_حکومت_جهانی_امام_مهدی(عج)
📚 #پادشاهی_بر_زمین_و_آسمان
📖 برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این کتاب به نشانیهای زیر مراجعه فرمایید:
فروشگاه اینترنتی موعود: https://shop.mouood.com/padeshahi/
کتابراه: https://b2n.ir/e35513
فراکتاب:https://b2n.ir/b58815
طاقچه: https://b2n.ir/k97518
بایگانی مطالب پادشاهی بر زمین و آسمان در سایت: https://fa.mouood.com/93622/
@mouood_org
فروشگاه موعود
پادشاهی بر زمین و آسمان - فروشگاه موعود
واکنش خواننده پس از خواندن کتاب: افق نگاهتان دربارهی بلندای مقام اهل بیت(ع) تا کهکشانها گسترش مییابد و جدّیتتان در مهدی یاوری بیشتر میشود؛ انشاءالله.
🔘 خفقان شدید زمان امام کاظم(ع) و سرگردانی شیعیان در تشخیص امامِ بعد از امام صادق علیه السلام
▪️ #هشام_بن_سالم میگوید: «من و ابوجعفر مؤمن الطاق بعد از وفات حضرت صادق(ع) در مدینه بودیم و اکثر مردم اتفاق نظر داشتند بر آنکه #عبدالله_افطح پسر آن حضرت، بعد از پدرش امام است.
من و ابوجعفر نیز بر او وارد شدیم و دیدیم مردم به سبب آن که روایت کرده اند امر امامت در فرزند بزرگ است، بر دور او جمع شده اند.
▪️ ما داخل شدیم و از او مسئله ای پرسیدیم چنانکه از پدرش میپرسیدیم. پرسیدیم از او که #زکات در چه مقدار واجب است؟ گفت: «در هر دویست درهم، پنج درهم واجب است.» گفتیم: «در صد درهم چقدر؟» گفت: «دو درهم و نیم.» گفتیم: «به خدا قسم که #مرجئه چنین چیزی که تو میگوئی نمی گوید.» عبدالله دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «به خدا قسم که من نمیدانم مرجئه چه میگویند.»
▪️ پس ما حیران و سرگردان از نزد او بیرون آمدیم و در کوچه های #مدینه میگشتیم و نمیدانستیم کجا و پیش چه کسی برویم، بسوی مرجئه برویم یا بسوی قدریه یا زیدیه یا معتزله یا خوارج؟
▪️ در این حال بودیم که من دیدم پیرمرد ناشناسی با دستش بسوی من اشاره کرد که «بیا».
من ترسیدم که او جاسوس خلیفه #منصور_دوانیقی باشد، چون آن ملعون در مدینه جاسوسانی قرار داده بود که آنها متوجه شوند، شیعیان امام جعفر صادق ع بر چه کسی اتفاق کرده اند تا او را به قتل برسانند، و من ترسیدم که او از ایشان باشد.
▪️ به ابوجعفر گفتم: «تو دور شو، همانا من بر خودم و بر تو خائف هستم لکن این مرد مرا خواسته است نه تو را، پس دور شو که بیجهت خود را به کشتن ندهی.» پس ابوجعفر قدری دور شد و من همراه آن شیخ رفتم و گمان داشتم که از دست او خلاصی نخواهم شد. پس مرا تا درب خانه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برد و گذاشت و رفت. سپس خادمی از داخل خانه آمد و به من گفت: «داخل شو خدا تو را رحمت کند.»
▪️ پس داخل شدم و دیدم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است. آن حضرت بدون مقدمه فرمود: «بسوی من بیا نه به سوی مرجئه و نه قدریه و نه معتزله و نه خوارج، بسوی من، بسوی من.» گفتم: «فدایت شوم! پدرت از دنیا درگذشت؟» حضرت فرمود: «آری.» [برای اطمینان از این که او غایب نشده است این سوال پرسیده شده است]
▪️ گفتم: «فدایت شوم، بعد از او چه کسی امام ما است؟» حضرت فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را #هدایت خواهد کرد.» گفتم: «فدایت شوم، عبدالله گمان میکند که او بعد از پدرتان، امام است.» حضرت فرمود: «عبدالله، میخواهد خدا عبادت نشود.» دوباره پرسیدم: «چه کسی بعد از پدر شما امام است؟ حضرت دوباره فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.»
▪️ با خود گفتم: «سؤال را خوب مطرح نکردم.» [و امام بخاطر خفقان صریحا نمیخواد امامت خودش رل اذعان کند] گفتم: «فدایت شوم آیا بر شما امامی هست؟» حضرت فرمود: «نه». پس هیبت و عظمت از آن حضرت مرا فرا گرفت مانند آن هیبت و عظمتی که از طرف امام صادق مرا فرا میگرفت. گفتم: «فدایت شوم، آیا سؤال کنم از شما آنچنان که از پدرتان سؤال میکردم؟» حضرت فرمود: «سؤال کن و جواب بشنو ولی فاش نکن که اگر فاش کنی، بیم کشته شدن است.»
▪️ پس سؤالات از آن حضرت نمودم، پس یافتم که او دریائی است، گفتم: «فدایت شوم شیعه تو و شیعه پدرت در گمراهی و حیرت هستند، آیا آنها را آگاه کرده و بسوی امامت شما بخوانم؟» حضرت فرمود: «هر کدام را که آثار رشد و صلاح در او مشاهده میکنی مطلع کن و از ایشان عهد بگیر که کتمان نمایند و اگر فاش کنند پس سرشان بریده است.» و با دست مبارکش بر حلقش اشاره فرمود.
▪️ پس من بیرون آمدم و به مؤمن الطاق و #مفضل_بن_عمر و #ابوبصیر و سایر شیعیان اطلاع دادم. شیعیان امام کاظم(ع) میآمدند و به امامت آن حضرت یقین میکردند و رفتن نزد عبدالله را ترک کردند و فقط عده بسیار کمی نزد او میرفتند
📚 منابع: الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص213_215
کافی ج1، ص352
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
@mouood_org
▪️ #هشام_بن_سالم میگوید: «من و ابوجعفر مؤمن الطاق بعد از وفات حضرت صادق(ع) در مدینه بودیم و اکثر مردم اتفاق نظر داشتند بر آنکه #عبدالله_افطح پسر آن حضرت، بعد از پدرش امام است.
من و ابوجعفر نیز بر او وارد شدیم و دیدیم مردم به سبب آن که روایت کرده اند امر امامت در فرزند بزرگ است، بر دور او جمع شده اند.
▪️ ما داخل شدیم و از او مسئله ای پرسیدیم چنانکه از پدرش میپرسیدیم. پرسیدیم از او که #زکات در چه مقدار واجب است؟ گفت: «در هر دویست درهم، پنج درهم واجب است.» گفتیم: «در صد درهم چقدر؟» گفت: «دو درهم و نیم.» گفتیم: «به خدا قسم که #مرجئه چنین چیزی که تو میگوئی نمی گوید.» عبدالله دستهایش را به آسمان بلند کرد و گفت: «به خدا قسم که من نمیدانم مرجئه چه میگویند.»
▪️ پس ما حیران و سرگردان از نزد او بیرون آمدیم و در کوچه های #مدینه میگشتیم و نمیدانستیم کجا و پیش چه کسی برویم، بسوی مرجئه برویم یا بسوی قدریه یا زیدیه یا معتزله یا خوارج؟
▪️ در این حال بودیم که من دیدم پیرمرد ناشناسی با دستش بسوی من اشاره کرد که «بیا».
من ترسیدم که او جاسوس خلیفه #منصور_دوانیقی باشد، چون آن ملعون در مدینه جاسوسانی قرار داده بود که آنها متوجه شوند، شیعیان امام جعفر صادق ع بر چه کسی اتفاق کرده اند تا او را به قتل برسانند، و من ترسیدم که او از ایشان باشد.
▪️ به ابوجعفر گفتم: «تو دور شو، همانا من بر خودم و بر تو خائف هستم لکن این مرد مرا خواسته است نه تو را، پس دور شو که بیجهت خود را به کشتن ندهی.» پس ابوجعفر قدری دور شد و من همراه آن شیخ رفتم و گمان داشتم که از دست او خلاصی نخواهم شد. پس مرا تا درب خانه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام برد و گذاشت و رفت. سپس خادمی از داخل خانه آمد و به من گفت: «داخل شو خدا تو را رحمت کند.»
▪️ پس داخل شدم و دیدم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است. آن حضرت بدون مقدمه فرمود: «بسوی من بیا نه به سوی مرجئه و نه قدریه و نه معتزله و نه خوارج، بسوی من، بسوی من.» گفتم: «فدایت شوم! پدرت از دنیا درگذشت؟» حضرت فرمود: «آری.» [برای اطمینان از این که او غایب نشده است این سوال پرسیده شده است]
▪️ گفتم: «فدایت شوم، بعد از او چه کسی امام ما است؟» حضرت فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را #هدایت خواهد کرد.» گفتم: «فدایت شوم، عبدالله گمان میکند که او بعد از پدرتان، امام است.» حضرت فرمود: «عبدالله، میخواهد خدا عبادت نشود.» دوباره پرسیدم: «چه کسی بعد از پدر شما امام است؟ حضرت دوباره فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را هدایت خواهد کرد.»
▪️ با خود گفتم: «سؤال را خوب مطرح نکردم.» [و امام بخاطر خفقان صریحا نمیخواد امامت خودش رل اذعان کند] گفتم: «فدایت شوم آیا بر شما امامی هست؟» حضرت فرمود: «نه». پس هیبت و عظمت از آن حضرت مرا فرا گرفت مانند آن هیبت و عظمتی که از طرف امام صادق مرا فرا میگرفت. گفتم: «فدایت شوم، آیا سؤال کنم از شما آنچنان که از پدرتان سؤال میکردم؟» حضرت فرمود: «سؤال کن و جواب بشنو ولی فاش نکن که اگر فاش کنی، بیم کشته شدن است.»
▪️ پس سؤالات از آن حضرت نمودم، پس یافتم که او دریائی است، گفتم: «فدایت شوم شیعه تو و شیعه پدرت در گمراهی و حیرت هستند، آیا آنها را آگاه کرده و بسوی امامت شما بخوانم؟» حضرت فرمود: «هر کدام را که آثار رشد و صلاح در او مشاهده میکنی مطلع کن و از ایشان عهد بگیر که کتمان نمایند و اگر فاش کنند پس سرشان بریده است.» و با دست مبارکش بر حلقش اشاره فرمود.
▪️ پس من بیرون آمدم و به مؤمن الطاق و #مفضل_بن_عمر و #ابوبصیر و سایر شیعیان اطلاع دادم. شیعیان امام کاظم(ع) میآمدند و به امامت آن حضرت یقین میکردند و رفتن نزد عبدالله را ترک کردند و فقط عده بسیار کمی نزد او میرفتند
📚 منابع: الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص213_215
کافی ج1، ص352
#شهادت_امام_کاظم علیه السلام
@mouood_org