محسن باقری - نقدزیست
470 subscribers
121 photos
85 videos
15 files
105 links
برای دیالوگ:
@mohsenbaghery

نقدزی قدیم:
T.me/naghdzee
Download Telegram
نظرخواهی مخاطب: #برکینگ_بد

🎤 یکدفعه گاو شدن به جای به مرور بد شدن

دلایل بد بودن سریال بریکینگ بد

@mohsen_baghery_critic
#پرسش_پاسخ : «صد پرسش و صد پاسخ»

5️⃣ (( پرسش پنجم ))
۵- درآمد یک منتقد از کجاست ؟

#پاسخ
سرراست: درآمد او به اندازه معلمی است و تدریس / حق الزحمه جلسات شفاهی و نقدهای مکتوب / انتشار کتاب و محصولات فرهنگی / در حد یک معلم و بعضا در حد یک نویسنده ...

✍️ محسن باقری: اما معتقدم، نقد و منتقدی شغل نیست و نباید نگاه منتقد به چرکِ کفِ دستِ مخاطب باشد. قطعا برای رشد مخاطب باید ادبیاتش را متناسب با جهان او مطرح کند، اما نباید تن به خواست و هواهای او دهد. منتقد قطعا پیشرفت یاب است نه نزول دهنده؛ بهره کشی نمی کند و لذت اجرش در ارتقا جمعی ست، نه ارتقا و احتکار ترقی...

⚜️ آسیب ا از همین رو منتقد را دنبالچه شهرت و سلبریتی بازی نمی دانم. 10 ذنبال کننده به شرط اثرگذاری؛ بهتر از هزاران دنبال کننده با رویکرد جنجالی سازی است ... پس مسعود فراستی در این روزها را هم متناسب با همین رویکرد ابدا تایید نمیکنم. در پی ارتقای ممبر شهرت، نه در پی اعتلای فکرت...

🖇 پیوست: نمی دانم به درد این پست می خورد یا نه / میزگرد صوتی با جمعی از منتقدان در باب مطبوعات و آسیب شناسی آن برای کانال نقدزی منتشر شده بود. از همین روی در ادامه لینک این پادکست ها جهت دسترسی علاقه مندان قرار می گیرد.

میزگرد آسیب شناسی مطبوعات :

1️⃣ قسمت اول: نقش مطبوعات چیست؟

2️⃣ قسمت دوم: درباره وسیله ارتباط جمعی

3️⃣ قسمت سوم: آسیب شناسی دخل و خرج و تیراژ مطبوعات

4️⃣ قسمت چهارم (پایانی) : جمع بندی و تقابل رسانه مجازی با مطبوعات

🆔 t.me/mohsen_baghery_critic
Forwarded from مسعودفراستی (سیدمحسن باقری)
#بازتاب
کافه سینما کلا همیشه از مرحله پَرت و دنبال افشاگری های لجن پراکنانه است ... همیشه مدعی، همیشه خاله زنک، همیشه مسخره باز ... رسانه ای دزد و بی هویت ! سیاست زده هایی که به دنبال احمدی نژادیسم بگم بگم هاست نه منش و شعور حق طلب. عجول و عکس زن و بچه رو کن. زرد مثل زردابه...

پیش از این اولین بار، بعد از انتشار بازتاب «آیدین آرتا» در رابطه با اشتباهات مسعود فراستی یک روز بعد از منتشر شدن در کانال رسمی اش "فرزانش فلسفه" بازنشر و در گروه های مجازی به صحبت و تحلیل پیرامون آن پرداختیم؛ که در لینک زیر مشاهده کنید:
https://t.me/massoud_farassati/3130

جالب است که در آن زمان هیچ خبری در هیچ رسانه ای منتشر نشد، جز کانال آرتا و ما ... حالا برای مسخره بازی و برای مثلا افشاگری و دلقک مَنِشی مَشی رسانه های خبری ایران که یکی از یکی بدترند؛ تازه مطلع شدند-شدیم. آن هم از کجا ؟ واقعا دست مریزاد بر این همه زردی و دشمنی ... ما رویکردمان حقیقت بود و جدیت، باشد که رئیس حداقل دوست و دشمن بِشناسد...
سپس با انتشار فهرست شماره 7 مجله فرم و نقد در پیج رسمی اینستاگرام فراستی و اصلاحیه مسعود فراستی در بخش هایی از این فهرست به سرعت در رابطه با صِحِه گذاشتن بر درستی نظرات آیدین آرتا ما هم وارد شدیم و از مسعود فراستی ضمن انتقاد از لحن اصلاحیه از او تشکر کردیم! که در لینک زیر مشاهده می کنید:
https://t.me/massoud_farassati/3326

با زحمت فراوان متن بدکیفیتِ عکس مندرجه در صفحه اینستاگرام را به صورت مکتوب درآوردیم و با اشاره به لینک مطالب پیوستی، به صورت منظم آنها را در یک پست بازنشر کردیم و همینطور با بازخورد دادن و بحث در گروه متصلِ کانال، به خوبی تحلیل، تشریح، اصل خبر و حواشی و تبادل نظر را بررسی و اطلاع رسانی کردیم.

حالا رسانه زرد کافه لمپن های سینما دوباره رسالت دزدی خود مانند الگویشان "بیل گیتس" را از اصلِ "استیو جابز" دستور کار قرار دادند و اصل خبر را با رویکرد زشتی به حاشیه برده و تمسخر جایگزین کرده اند. دوباره عجولانه و فقط به قصد شر و احمدنژادیسم، بازخورد های متعدد می دهند، و مدام میزان بی اطلاعی شان، آن هم یک رسانه مثلا خبری با آن همه ادعا در اصل به تمسخر خود از مثلا رسانه بودنشان زده اند. لینک را نمی گذاریم، برای ما اُفت دارد !

ویدیو خبرشان را در پست زیر ببینید ... همینطور دعوت میکنم تا مطلب های پیشین ما را نسبت به این رسانه از نویسندگان نقدزی بخوانید. پاپارازی های بی خبر از خدا و خود / عروسک گردان های رسانه های خبری لجن پراکن !
بازتاب محمد افشاری در سایت نقدزی:
https://t.me/naghdzee/334

بازتاب و جوابیه من در چند سال قبل :
https://t.me/massoud_farassati/579

@mohsen_baghery_critic
@massoud_farassati
غزل سینی سیب
سینی به دست بود و سر کوچه دیدمش
با پرچمی که روی نگاهم، کشیدمش

آقا! کمک کنید، خدا خیرتان دهد!
او دم گرفته بود وَ من می‌شنیدمش

سیب رسیده‌ای، جلوی باورم گذاشت
من هم بدون هیچ تعلّل، خریدمش

شب آمدم به خانه و آن سیب سرخ را
تقسیم کردم و بغل سفره چیدمش

حالا درخت سیب شده، بار داده است
آن میوه‌ای که قبل محرّم خریدمش

روزی هزار بار، مرا شکر می‌کند
این کودکی که با غمتان، آفریدمش

رفتم سراغ کودکم امروز، مدرسه
سینی به دست بود و سر کوچه دیدمش

@mohsen_baghery_critic
به بهانه اکران فیلم ایده اصلی ریویو جشنواره ای فیلم بازنشر شد. بدین بهانه بحث و تبادل نظر برای این فیلم فردا 10 شهریور در گروه نقدزیست / نقدتاک برقرار است.
کسانی که فیلم را دیده اند برای گپ و گفت در خدمتیم.
https://t.me/mohsen_baghery_critic/996

@mohsen_baghery_critic
#پرسش_پاسخ : «صد پرسش و صد پاسخ»

6️⃣ (( پرسش ششم ))
۶- برای منتقد شدن باید چکار کرد و از کجا استارت زد ؟

#پاسخ
عنوان: اصالت با نقد است ؛ منتقد بهانه است.
بخوان، ببین، تحلیل کن / روزانه، شبانه، صبحانه !


✍️ محسن باقری: این سوال از بیخ و بُن، پاسخ ندارد. هر مدیومی آدم خودش را می خواهد.
به یقین در سنین نوجوانی ریشه را کاشته، تحلیل را انباشته، بذرش را در تجربه اندوزی افراشته و قدم در نقدزیستی برداشته و یک آن میبینی صدایش می کنند منتقد؛ منتقد شدن هدف نیست. با نیت نمیتوان به منتقد شدن اندیشید، که اگر شده قطعا منتقد بدی شده! نقدت را کن، اگر بعدها صدایت کردند منتقد، کََکَت هم نَگَزَد. اصالت همیشه با نقد است نه منتقد.

🖇 پیوست: یک خاطره هست که نمی گویم ! یک جانماز هم هست که هیچوقت آب نمی کشم.
فقط یک مقاله هست که پیوسته در این سالها منتشر گردید. شما در سایت خودمان نقدزی، اگر میلتان کشید؛ بخورید/نه ببخشید/بخوانید.👇
🚩 http://naghdzee.ir/singleMATLAB.aspx?id=15


🆔 t.me/mohsen_baghery_critic
ژرژ مِلی‌یِس (به فرانسوی: Georges Méliès) با نام کامل ماری ژرژ ژان ملی‌یس شعبده باز و فیلمساز فرانسوی بود. شهرت او به سبب نوآوری‌هایش هم در شیوه روایت فیلم و هم در تکنیک‌های نوین فیلمسازی در سال‌های اولیه ظهور سینما است. ملی‌یس نوآوری‌های فراوانی در استفاده از جلوه‌های ویژه داشت. در سال ۱۸۹۶ او به صورت اتفاقی استاپ تریک را کشف کرد. ملی‌یس نقش مهمی در ابداع و تکمیل برخی از نخستین نمونه‌های جلوه‌های ویژه داشت؛ نوردهی چندگانه، تصویربرداری زمان‌گریز، دیزالو و فیلم رنگی (رنگ آمیزی دستی فریم به فریم فیلم‌ها) از تکنیک‌هایی بودند که ملی‌یس در فیلم‌هایش استفاده می‌کرد. به سبب توانایی غیرقابل انکار ملی‌یس در دستکاری کردن واقعیت در فیلم‌هایش او را نخستین جادوگر سینما دانسته‌اند.

مشکل اینجاست که لومیرها در بازنمایی واقعیت افراط و ملی یس در دستکاری واقعیت تفریط ورزید و حد وسط را هم فیلمسازی آمریکایی و شرکت ادیسون امتحان کردند اما در تاریخ انبوه آنچه که ساخته و فراموش شدند همان دو نگاه اول بود و آنچه ماند حد وسط ... فیلم های ملی یس زمینه ساز بروز خلاقیت ها و ابداعات بی شماری شدند اما آثار به جا مانده فیلم نیستند...
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس - سال 1869

1️⃣ The Vanishing Lady Robert Houdin 1896
تسخیر زنی در خانه رابرت هودین
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=f7-x93QagJU

🗒سیدمحسن باقری
سینما همیشه بر دو تعریف بنیادین سرِ نزاع و درگیری داشت. عده قلیلی از سینماگران نگاهی در حد وسط این دو نداشتند. یا در زیرزمین پایشان سُریده و به سیاه چال افتادند یا از پشت بام سقوط آزاد کرده اند!. یک تعریف از سینما نمایش واقعیت صِرف (لومیرها) بود؛ و تعریف دیگر آن تخیل و رویاسازی برای غافلگیر ساختنِِ مخاطب ... تلفیق این دو تعریف هم سینمای داستانی است که تخیل را واقعیت جلوه می کند و باور مخاطب را بر انگیخته می سازد.

فیلم های پرفروش امروزه از جلوه های ویژه خود نان میخورند که در سینمای آمریکا به وفور دیده می شوند. همگی تکامل نگاه ملی یس هستند. ملی یس فرانسوی پدر سینما سرگرمی بود. آن نگاه اساسا به سینما صنعت و محصولی برای عرضه و خالی کردن جیب مخاطبان خود زحمت می دهد، هر چه خلاقیت هم باشد در همین راستا زاده می شود.
سرگرمی قدم اول است، ولی کافی نیست. قدم اول صنعت و سرگرمی در سینما گام بلاشرط و گذار از آن واجب است. پس از این گذار در همان بماند گامی حداقلی و مبتذل و جنبه ای مصرف شدن و اثری بی محتوا می ماند و جدی نمی شود.

فیلم اول ملی یس در راستای سوءاستفاده از سینما، از دوربین برای شعبده بازی استفاده میکند و فیلمسازی که عمری جهان را از پس نگاه جادوگری به واسطه شغل خود دیده باشد، برای تکامل در حرفه خود از ابزاری استفاده میکند تا سرگرمی غافلگیر ساختن تماشاگران را فراهم آورد. از آن نگاه چیزی جز تکنیک جلوه های ویژه پدید نیاید جای تعجب است. اما معمولا شعبده بازی تاریخ مصرف دارد و ماندنی نیست. برای لحظاتی سرگرمی است و هنر نیست.
غیب کردن آن زن و تبدیل آن به اسکلت در آن زمان شعبده ای بود که باید در جلوی همگان به کار گرفته می شد تا جیغ و دست و هورای خاله و عموهای رنگین کمانی را از کودکان نوپای مخاطبان سینما بِسِتاند.

این فیلم را با این فیلم از شرکت ادیسون در سال 1896 مقایسه کنید، هنر دستتان می آید و دروغی که باورپذیر ساخته شود را شما هم از پس در تعریف سینما بازگو می کنید:
https://www.youtube.com/watch?v=gihbLPDYxeU
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس - سال 1869

2️⃣ Danse serpentine / رقص مار
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=bUbEaqRWMHg

🗒سیدمحسن باقری
شاید خارق العاده بودنش را همچون من، تشکیک آفرینی برای عده ای به غیر واقعی بودن رای داده شود و پرسش هایی از باب اینکه چگونه رنگی شده است و چگونه در آن سالها این امکان شدنی بوده؟ این پرسش های بی شک حق طبیعی هر پژوهشگر خودآموز و خودرایی چون من است !. پس تحقیقات به عمل آمده را لقمه ای حاضر و آماده می سازم و جلوی دیدگانتان گذارم. از اختصار و ساده سازی پرهیز خواهم کرد بلکه همتی کرده و لقمه را حداقل از پیش روی خود برداشته و بر دهان مبارک گذاشته تا مبادا به جای کارآفرینی به تنبل آفرینان ممتاز نائل آیم.

منتقد آمریکایی IMDB: صد درصد مطمئن نیستم که این فیلم را در سال 1896 دیده باشند. لوی فولر (رقصنده) در فیلم های دیگر سالهای آغازین سینما هم دیده شد و رقص مار به عنوان یک مسئله جذاب و مشهور برای نمایش بر روی پرده سینما به شمار می رفت. عنوان همه چیز را می گوید. ما زنی را می بینیم که رقص مار انجام می دهد. این فیلم در اصل سیاه و سفید بوده که بعداً به این وضعیت تغییر داده اند، پس مواظب باشید که فریب نخورید !. این در واقع راهی برای جالب تر شدن فیلم است. رقصنده در طول کل فیلم همان لباس را پوشیده بود، اما آنها چندین بار آن را از یک رنگ به رنگ دیگر تغییر دادند.

منتقدی دیگر با عنوان خارق العاده! می نویسد:
این اثر کوتاه 49 ثانیه ای در فهرست Lumière Frères به شماره 765 است و زنی را با لباس بسیار گسترده نشان می داد که در یک صحنه چوبی می رقصید. با حرکت های جریانی، بیشتر شبیه به یک نمایشنامه انتزاعی با اشکال در حال حرکت که تغییر می کردند, جذاب به نظر می رسید. "توسعه داستان" ندارد، فقط همین است ... یک آزمایش تجسمی که به نگاه من موفق شده است - خصوصاً به دلیل تغییر رنگ روانشناختی... در آن زمان، در سال 1896، هیچ شرکت فیلم رنگی در دسترس نبود، اما رنگ آمیزی چاپ مثبت B / W ، قاب به فریم، از قبل امکان پذیر بود. نمی دانم چه زمانی برای این گلیپ کوتاه خارق العاده این کار انجام شد - تغییر سایه های قرمز، سبز و آبی هیچ گونه آثار باستانی را نشان نمی دهد که انتظار رنگ آمیزی دستی در یک قرن پیش را داشته باشیم. بنابراین برخی از سؤال ها باقی مانده است: آیا این فیلم در سال 1896 رنگی شد؟ آیا آنها همان رنگهایی بودند که در این مورد می بینیم؟ چه زمانی و چگونه این رنگ آمیزی (احتمالاً توسط نرم افزار رایانه) ساخته شده باشد؟ در هر صورت، من روشهای بدتری را برای گذراندن 49 ثانیه به سراغ دارم.

✍️ و اما من : فکر میکنم که خارق العاده است و تنها چیزی که این میزان اعتبار برای این کلیپ به ارمغان می آورد، کُلاژ رنگ آمیزی آن است. ملی یس به رنگ آمیزی روی تک تک قطعات نگاتیو مشهور بود. هر چه که بود این رنگ آمیزی صرفا به عنوان یک حیله جدید، زیبا و غافلگیر کننده است اما همچنان سینما نیست ! یک شعبده خوب است و سپاس از ابداعش که با رایانه به سادگی پدید می آمد، حتی اگر آن سالها تماشایش مقدور نمی شد هیچ غمی نبود!.

t.me/mohsen_baghery_critic
نقد و بررسی 5 اثر شاخص آلفرد هیچکاک
دوره : سینما مولف

ثبت نام کامل و یا دو جلسه ای، سه جلسه ای، چهارجلسه ای به آیدی زیر مراجعه نمایید
@ravabet_naghdzee

برای کسب اطلاعات بیشتر :
@mohsenbaghery
#تاریخ_سینما #ژرژملی_یس
فیلمشناسی ملی یس - سومین فیلم در سال 1896

3️⃣ The House of the Devil / خانه شیطان
🎞 در یوتیوب

✍️ سیدمحسن باقری
ارزشگذاری : 0 از 4 ستاره
یکی از اولین فیلم های ترسناک: قلعه خالی از سَکنه (1896) معروف ترین فیلم ملی یس در آن سال و پر نقدترین اثرش... در نقدها عمدتا فیلم را ترسناک و اولین فیلمی که نشانه های فیلمِ خون آشامی را در خود داشته نگریسته اند؛ که به زعم من نه تنها ترسناک نیست و خون آشامی یک توهم است! بلکه یک کمدی ساده از غیب کردن و آشکارسازی، تبدیل کردن و اجی مجی لاترجی بازی شعبده بازان است و بس.
ملی یس نابغه شعبده بازی عصر سینما، اساسامُشتی اکاذیب از سینما برای شعبده بازی هایش می خواست. نه به دوربین علاقه داشت، نه به مونتاژ، نه به طراحی و نه به داستان... نه برایش نمایش مهم بود و نه تصویر متحرک دگرگون ساز؛ هیچکدام برایش مسئله و دغدغه نبود، فقط شعبده... این فیلم به شدت روی مُخچه من یورتمه می رود. علاقه مندان اصغر فرهادی ببینند و لذتش را ببرند. در تاریخ سینما جایی ندارد_ندارند_نخواهند داشت !

@mohsen_baghery_critic