مدیریار | Modiryar
844 subscribers
4.91K photos
676 videos
3 files
4.43K links
پایگاه جامع مدیریت
www.modiryar.com
مدیرمسئول
@mahdiyarahmadi
رئیس هیئت‌مدیره
@AhmadNiroomand
• اینستاگرام
https://www.instagram.com/modiryar_com
• ایتا
https://eitaa.com/modiryar
• گپ
https://gap.im/modiryar
احرازارشاد
http://t.me/itdmcbot?start=modiryar
Download Telegram
ما نباید #فرصت‌ها را بسوزانیم و باید بتوانیم از شرایط ویژه‌ای که داریم استفاده لازم را ببریم. جمع میان #معنویت و #عقلانیت کلید حل مشکلات مردم و رمز پیروزی است و اولویت کار باید بر این اساس تنظیم شود. #خیال یکی از قوه های نفس است که باید دید در تصرف کدامین قوا عمل می کند:

اگر خیال در تصرف #عقل باشد، تبدیل به امری مفید می شود؛

اگر خیال در تصرف #وهم باشد، به موضوعی مشکل آفرین مبدل خواهد شد.

شیطان در مقابل آدم اول، که همان عقل کل می باشد، شیطان بزرگ، که همان ابلیس الابالسه است، قرار دارد که به آن وهم کل گفته می شود.

پروفسور #کریستیان_بونو ( #یحیی_علوی )
 (۱۹۵۷ ـ ۲۶ اوت ۲۰۱۹)  | فرایبورگ آلمان


#جملات‌_برگزیده
#پایگاه_جامع_مدیریار
Wwww.modiryar.com

@modiryar
۷ گروهی که بیشتر در شغل خود شکست می‌خورند

برای رسیدن به #موفقیت_شغلی باید مهارت‌های نرم و هوش احساسی را در خود تقویت کنید. مهارت نرم، شخصیت و نحوه‌ی تعاملات اجتماعی فرد است. افرادی که به دنبال تغییری در خود نیستند نمی‌توان انتظار آینده روشنی را برای آن‌ها داشت. در ادامه، ۷ تیپ شخصیتی را معرفی می‌کنیم که چنین ویژگی‌ای دارند و هرگز در شغل خود موفق نخواهند شد:

1⃣ کارمندانی که مدام در محل کار غیبت می‌کنند:

▪️افرادی که همیشه در حال غیبت هستند بیشتر وقت ارزشمند خود را تلف می‌کنند و همیشه در حال تعریف کردن یافته‌های خود در مورد دیگران هستند. همین خصوصیت باعث می‌شود از وظایف کاری خود غافل شوند و هیچ تلاشی برای پیشرفت خود انجام ندهند، پس نمی‌توان از چنین افرادی انتظار رسیدن به #موفقیت را داشت.

▪️به مرور زمان، اطرافیان آن‌ها نیز به این نتیجه می‌رسند که چنین فردی لایق اعتماد نیست و ممکن است از تمام موقعیت‌های ارزشمند که می‌تواند باعث #پیشرفت_شغلی آن‌ها شود کنار گذاشته شوند.

2⃣ افرادی که همیشه مطیع دیگران هستند:

▪️این افراد همیشه هر چه مدیر و دیگران می‌گویند را می‌پذیرند و به سرعت #تسلیم نظر دیگران می‌شوند. این شخصیت هرگز توانایی «نه» گفتن و مخالفت با ایده‌های اشتباه را ندارد و هر کاری که به او پیشنهاد می‌شود را قبول می‌کند.

▪️شاید فکر می‌کند با داشتن این خصیصه، مهربان و مطیع به نظر می‌رسد اما تنها خود را از پیشرفت بازمی‌دارد. در #محل_کار نمی‌توان روی چنین افرادی حساب باز کرد و آن‌ها را وارد پروژه‌های بزرگ کرد زیرا اغلب آدم‌های بی‌اراده و بدون ایده‌ای هستند که هیچ نظری ندارند و تنها از دست‌آوردهای دیگران استفاده می‌کنند.

3⃣ افرادی که خیلی محافظه‌کار هستند:

▪️در مقابل #افراد_مطیع، محافظه‌کارها قرار دارند. علت محافظه‌کاری آن‌ها این است که در جایگاه خود احساس راحتی می‌کنند و ترجیح می‌دهند موقعیت فعلی خود را حفظ کنند، حتی اگر به هیچ پیشرفتی نرسند.

▪️افراد #محافظه_کار اگر مدیر شوند سعی می‌کنند وقت خود را صرف نوشتن دستور کار کنند و به تیم خود بگویند چه کاری انجام دهند و از چه کاری دست بکشند. مدیران محافظه‌کار نه تنها به پیشرفتی نمی‌رسند بلکه به تیم خود هم اجازه ایده پردازی نمی‌دهند.

4⃣ افرادی که خود را قربانی می‌دانند:

▪️چنین افرادی فکر می‌کنند هر مشکلی در محل کار به‌وجود می‌آید، تقصیر آن‌ها نیست. افراد قربانی به‌سختی مسئولیت #اشتباهات خود را به عهده می‌گیرند. شاید توجهی به زمان‌بندی پروژه‌ها نداشته باشند، با همکاران به خوبی رفتار نکنند یا حتی مسئولیتی که به آن‌ها واگذار شده را کامل انجام ندهند، اما هیچ وقت اشتباه خود را به گردن نمی‌گیرند.

▪️پافشاری این افراد برای بی‌گناه بودن و #قربانی دیگران بودن باعث می‌شود تا همکاران اعتماد خود را به چنین فردی از دست بدهند و او را وارد پروژه‌های مهم نکنند.

5⃣ افرادی که فکر می‌کنند هیچ کس به اندازه‌ی آن‌ها نمی‌فهمد:

▪️فردی که خود را #عقل_کل می‌داند به حرف کسی گوش نمی‌دهد و فکر می‌کند دیگران به اندازه‌ی او نمی‌فهمند. این افراد وقتی مرتکب اشتباهی می‌شوند، هرگز تقصیر خود را به گردن نمی‌گیرند و آن را از چشم بقیه می‌بینند و فکر می‌کنند بقیه کارشان را خوب انجام نداده‌اند که چنین اتفاقی افتاده است.

▪️اما اگر کارها خوب پیش برود، خود را مسبب این موفقیت می‌دانند. افرادی با این شخصیت، در جلسات کاری با #غرور و خود بزرگ‌بینی حرف می‌زنند و به همین خاطر کسی به آن‌ها اعتماد ندارد.

6⃣ افرادی که زود از کوره در می‌روند و بسیار عصبانی هستند:

▪️#افراد_عصبی و تندخو هیچ کنترلی روی خشم و عصبانیت خود ندارند. این افراد مدام در محل کار با دیگران مشاجره دارند. اگر چیزی باب میل‌شان نباشد دیگران را به دردسر می‌اندازند و رفتار نامناسبی از خود نشان می‌دهند.

▪️این افراد معمولاً با داد زدن، عصبانیت، فحش دادن یا حتی گریه احساسات شدید خود را نمایش می‌دهند. یک مدیر تندخو و عصبانی با بی‌توجهی به #شخصیت_کارمندان خود مانع پیشرفت کارها می‌شود.

7⃣ افرادی که با سیاست می‌خواهند کارشان را پیش ببرند:

▪️همه‌ی آدم‌ها به دنبال پیشرفت در کار هستند، اما افراد #سیاست‌_مدار و زرنگ سعی می‌کنند به طریق دیگری به هدف‌شان برسند. این افراد، دیگران را نادیده می‌گیرند تا پله‌های ترقی را طی کنند.

▪️این افراد هر کاری که فکر کنند آن‌ها را به پیشرفت نزدیک‌تر می‌کند، انجام می‌دهند. اما همه به #شخصیت این افراد پی برده‌اند و کسی به آن‌ها اعتماد نمی‌کند و همین مساله باعث می‌شود به هیچ پیشرفتی نرسند.

#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com

@modiryar
رابطه هوش با اراده
#آرتور_شوپنهاور


💢 هوش یکسره با تصمیمات اراده بیگانه است:

رابطه #هوش با #اراده را می توان در این واقعیت باز شناخت که هوش اصلاً یکسره با تصمیمات اراده بیگانه است. هوش انگیزه ها را برای اراده فراهم می آورد؛ اما تنها بعداً و از این رو به شکل کاملاً پسینی، در می یابد که این ها چگونه عمل کرده اند، درست همان طور که شخصی با استفاده از معرف ها دست به آزمایشی شیمیایی می زند، و سپس در انتظار نتیجه می ماند. در واقع هوش چنان از آرای واقعی و تصمیمات سری اراده خودش برکنار می ماند که گاه تنها می تواند، همچون تصمیمات و آرای یک بیگانه، با تجسس و غافلگیری، اقدام به شناخت آن ها کند؛ و با جلوه گر ساختن خود، اراده را حیرت زده سازد، تا صرفاً به مقاصد واقعی آن پی ببرد.

💢 مثال:

به عنوان نمونه، من نقشه ای ریخته ام، اما تردیدی هم در مورد آن دارم، از سوی دیگر، عملی بودن نقشه، به لحاظ امکانش، کاملاً نامعلوم است. زیرا وابسته به شرایط بیرونی است که هنوز نامشخصند. لذا در هر صورت اقدام به #تصمیم_گیری در خصوص آن عجالتاً غیر ضروری است، و از این رو من فعلا موضوع را مسکوت می گذارم. در این حالت اغلب نمی دانم که در خفا چه سخت به این نقشه دلبسته ام، و با وجود تردید، چه قدر مایلم که به اجرا در آید؛ به عبارت دیگر هوش من این را نمی داند. اما فقط بگذارید تا خبر خوشایندی درباره عملی بودن آن به گوش من برسد، و آنگاه ناگهان شادی عظیم و مقاومت ناپذیری در من پدید می آید، که در سرتاسر وجودم جاری می شود و سخت آن را فرا می گیرد، و مرا به حیرت می اندازد. زیرا #عقل من تنها حالا می فهمد که اراده ام چه دلبستگی سختی به آن نقشه داشته، و آن نقشه چقدر مطابق میل اراده ام بوده، و حال آن که هوشم همواره آن را به عنوان محتمل و سخت در معرض تردید می نگریسته است.

💢 نمونه‌ای دیگر:

یا در موردی دیگر، من متعهد به پیمانی متقابل شده ام که باور دارم همخوانی زیادی با #آمال من دارد. همین طور که کار پیش می رود، مضار و دشواری ها خود را نمایان می سازند، و من به تردید می افتم که شاید از آن چه آن طور با #اشتیاق به دنبالش بودم پشیمان شده ام. اما این طور خود را از شر این تردید خلاص می کنم که به خود اطمینان می دهم که، حتی اگر مجبور هم نبودم، باز به همین مسیر ادامه می دادم. اما بعد به طرز نامنتظری طرف مقابلم تعهد را زیر پا می گذارد، و من با حیرت مشاهده می کنم که این رویداد موجب خوشحالی و آسودگی بسیاری در من شده است.

💢 ما اغلب نمی‌دانیم چه می‌خواهیم و از چه می‌ترسیم:

ممکن است سالها هوسی در سر داشته باشیم بی آن که آن را تایید کنیم و بگذاریم به #آگاهی روشن بیاید، زیرا هوش نباید چیزی درباره آن بداند، چون تصور خوبی که از خودمان داریم لاجرم به وسیله آن مخدوش می شود. اما هنگامی که آرزو برآورده شد، به واسطه لذتمان، البته همراه با نوعی احساس شرم، در می یابیم که این آن چیزی است که در آرزویش بوده ایم؛ به عنوان نمونه #مرگ یکی از آشنایان که وارثش ما هستیم.

💢 گاهی نمی دانیم حقیقتاً از چه چیز هراس داریم:

گاهی نمی دانیم حقیقتاً از چه چیز #هراس داریم، زیرا شهامتش را نداریم آن را به آگاهی روشن بیاوریم. در واقع ما اغلب در مورد انگیزه ای که به دلیل آن اقدام به کاری کرده یا از انجام آن سر باز می زنیم یکسره در اشتباه هستیم، تا این که سرانجام رویدادی راز را برایمان معلوم می کند، و می فهمیم که #انگیزه واقعی ما آن چیزی نبوده که تا به حال تصور می کردیم، بلکه چیز دیگری بوده که ما از پذیرش و تصدیق آن بیزار بوده ایم، زیرا به هیچ رو با تصویر خوبی که از خودمان در ذهن داشته ایم سازگاری نداشته است."


#مدیریت_هوش
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
Photo
جَنگ داده جَنگ محتوا
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

باید اهل تفکر و تأمل باشیم و از هیجان زدگی و همرنگ جماعت شدن پرهیز نماییم. فرای مقوله ی اظهار نظر و جهت گیری های غیر اصولی در مورد اتفاقات و هیجانات اجتماعی نکته ی مهمی که جامعه امروز ما به شدت گرفتار آن شده است بعضاً نگاه سطحی و بدون تحقیق نسبت به مسائل، اتفاقات و پدیده های روز است. در عصری که به مدد فناوری می توان واقعیت ها را با چرخش ۱۸۰ درجه ای وارونه و کپی را پررنگ تر از اصل نشان داد #عقل_سلیم حکم می کند که هیچ موضوعی را بدون مطالعه و تحقیق و با تلاش حداکثری برای یافتن ابعاد حقیقی آن نپذیرفت. ما پیرو مکتبی هستیم که در آن یک ساعت تفکر در اندازه تخصیص زمانی طولانی برای عبادت ارزشمند است. این مهم نشان می دهد قبل از هر سخن و رفتاری باید به ابعاد مختلف آن توجه و تفکر کرد و پیامدها و نتایج آن را در ذهن تحلیل نمود.

امروز در #عصر_فراصنعتی و دوره ی فناوری اطلاعات و ارتباطات که تبلیغات، رسانه ها و نظام پروپاگاندا هدایت بسیاری از امور جاری جوامع بشری را در دست گرفته اند شاید بیش از هر چیز دیگری شاهد «جنگ داده و جنگ محتوا» در مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هستیم. به عنوان مثال زمانی که خبر، مصاحبه یا حتی تیتر جعلی از یک مقام مسئول می تواند در نرخ ارز اثرگذار باشد یا قیمت یک یا چند کالای اساسی را تغییر دهد پس می توان به صورت جامع تر تحلیل و ارزیابی کرد که چگونه جریان های رسانه ای و تبلیغاتی می توانند امور جاری کشورها و دولت ها را تحت تأثیر قرار دهند. «جنگ داده و جنگ محتوا»، جنگ رسانه ای، است که از برجسته ترین جنبه های «جنگ نرم» و «جنگ های جدید بین المللی» محسوب می شود.

سربازان و پیاده سواران این رزم متخصصان تبلیغات، استراتژیست های تبلیغات بین المللی و کارگزاران رسانه ها هستند. شاید بر همین اساس است که در بسیاری از کشورهای دنیا امروز مقوله ی سواد رسانه ای به عنوان یکی از مهم ترین مسائل آموزشی، اجتماعی و فرهنگی مورد توجه قرار گرفته است و برای توسعه آن هزینه های فراوانی می شود. نکته ی جالب این که حتی بسیاری از افرادی که در این عرصه ها فعالیت دارند و برای خود سطحی از درک و آگاهی قائل هستند در مواردی در تله ی #جنگ_داده و محتوا اسیر و گرفتار می شوند و بعضاً رفتارهایی انجام می دهند یا موضع گیری هایی می کنند که خیلی زود با کنار رفتن ابر تیره تردید و تشکیک و روشن شدن واقعیت ها پشیمان می گردند. شایعه سازی، جعل، تولید اخبار جهت دار، سیاه نمایی، استفاده از نرم افزارهای پیشرفته برای تولید مستندات به شکل وارونه تنها بخشی از جریان مقدماتی جنگ داده و #جنگ_محتوا است.

مردمی که تحت بمباران #جنگ_رسانه_ای قرار دارند، حتی ممکن است خود از وجود جنگ سنگینی که بر فضای تنفسی آنها جریان دارد، بی اطلاع باشند. هدف جنگ رسانه ای، اگر چه در واقع، تغییر کارکرد و عملکرد دولت هاست، اما به طرز ملموسی، به جای هدف قرار دادن مستقیم دولت ها، ملت ها را هدف بمباران خود قرار می دهد. «جنگ داده جنگ محتوا» جنگ رسانه‌ای است. جنگی بدون خونریزی، جنگ آرام و جنگ نرم تلقی می‌شود؛ جنگی که بر صفحات روزنامه‌ها، رایانه ها و گوشی های همراه، میکروفون رادیوها، صفحات تلویزیون ها و شبکه های اجتماعی و عدسی دوربین ها جریان دارد. بر این اساس باید آحاد جامعه نسبت به فراگیری اصول رسانه و رفتارها و پیامدهای حاصل از جنگ های رسانه ای آگاهی و آمادگی کسب نمایند. رسانه‌ها در این جنگ وسیله ای برای تسلط بر افکار، اراده و احساسات مردم به شمار می آیند.

🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۱، شماره ۹۳۸

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
تئوری اسب مرده #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
تئوری اسب مرده

بیاید برای یک لحظه تصور کنید که در حال اسب سواری هستید. از بد اقبالی شما اسب بمیرد. #عقل_سلیم به شما می‌گوید که باید از آن پیاده شوید و بقیه مسیر را بدون اسب طی کنید.

اما این اتفاق نمی‌افتد و بسیاری از #مردم همچنان به زنده شدن اسب خوشبین هستند. این دسته از افراد معتقد هستند که این یک شوک موقت است و اسب دوباره سرپا می‌شود.

براساس یک #ضرب_المثل قدیمی از زبان #هندوها «هنگامی‌که متوجه می‌شوید در حال راندن یک اسب مرده هستید، بهترین استراتژی پیاده شدن از آن است»

بر همین اساس می‌توانیم معنا و مفهوم #تئوری اسب مرده را در تمامی جوانب زندگی شخصی و کاری مورد بررسی قرار دهیم. این اتفاق در زندگی ما نیز بارها می‌افتد که در حال راندن اسب مرده هستیم.

بهترین #استراتژی در این مواقع پیاده شدن از آن است. با این حال در گذشته و همچنین جهان معاصر در مشاغل مختلف، آموزش و دولت می‌بینیم که استراتژی‌های متنوع و حتی احساسی در قبال مواجه با اسب مرده لحظات زندگی اتخاذ می‌شود.

این #استراتژی‌_ها به شکل‌ها مختلف پیاده‌سازی می‌شوند، مانند:

تعویض سوارکاران
خرید شلاق محکم‌تر
تشکیل کمیته برای بررسی اسب
ایجاد دسته‌بندی جدید برای اسب‌های مرده
استخدام پیمانکاران جدید برای راندن اسب‌های مرده
کاهش دادن استانداردها تا اسب‌های مرده نیز شامل شوند
بکارگیری همزمان چند اسب مرده به منظور افزایش سرعت
تخصیص بودجه اضافه یا تعلیم دادن اسب‌های مرده برای بهبود عملکرد
اعلام آنکه چون اسب مرده غذا نمی‌خورد، هزینه‌ها کاهش و سود افزایش می‌یابد.
انجام مطالعات بهره‌وری با این رویکرد که آیا سوارکاران سبک وزن‌تر می‌توانند عملکرد اسب مرده را ارتقاء دهند؟

این موارد تنها بخشی از استراتژی‌های اتخاذ شده در جریان‌های زندگی است. این اصطلاح اسب مرده در خصوص هر سناریویی می‌تواند باشد، چه در #زندگی شخصی و چه در شغل‌مان.

🔴 اسب مرده در زندگی روزمره

#اسب_مرده می‌تواند شامل اهمال کاری، عدم اجرای فعالیت‌ها به طور موثر، ضعف در مدیریت زمان، وفادار نبودن، علاقه نداشتن نسبت به کار، رفتارهای سمی در محل کار و خانه، عدم توسعه فردی و حرفه‌ای، یا نداشتن زمان مفید با خانواده و نداشتن عشق به آنها باشد.

با پایان یافتن سال فرصت مناسبی است تا اسب مرده زندگی‌مان را شناسایی کرده و به تمامی جنبه‌های وجودی خود نگاهی دوباره بیاندازیم. ایده نهایی آن است که از اسب مرده پیاده شویم و به دنبال مسیرهای جایگزین باشیم. مسیرهایی که سبب کشش و #تحرک در روند زندگی‌مان می‌شوند.

این مسائل ممکن است در کوتاه‌مدت سبب درد و ناراحتی شوند، اما باید بر مزیت‌های بلندمدت آنها تمرکز کنیم. بین چابکی و تعهد در رسیدن به اهداف یک مرز باریک تعادل وجود دارد. وقتی تعهد بر روی برنامه یا مقصد به‌جای هدف تنظیم شده باشد، می‌تواند منجر به سختی شود. متناوبا یک فرد می‌تواند با #انعطاف‌_پذیری بیشتر بر روی مقاصد مختلف، بدون دست‌یابی به اهداف (یا تنظیم آنها) مانور دهد.

🔴 چه زمانی باید از اسب پیاده شوید؟

وقتی در #بیزینس با مشکل یا شکست مواجه می‌شویم تمایل داریم آن را به تعهد، روش‌ها و منابع نسبت دهیم. در عوض وقتی منابع و روش‌های ما آشکارا سبب شکست ما می‌شوند. به خودمان می‌گوییم که این کار را به درستی انجام ندادیم یا تلاشمان کافی نبوده است.

اما در #تجارت این توانایی همواره مورد استقبال قرار نمی‌گیرد. در بسیاری از سازمان‌ها شجاعت زیادی نیاز است تا صرفا پیشنهاد شود که اسب مرده است. ممکن است به افرادی که ادعا دارند اسب مرده است، گفته شود (مشکلات را بازگو نکن، راه‌حل‌ ارائه بده) این افراد عموما بدبین تلقی می‌شوند و به عنوان افراد متعهد شناخته نمی‌شوند.

در #بازارهای_مالی نیز چنین اتفاقی می‌افتد و افراد فرق بین خوشبینی و امید را نمی‌دانند. خوشبینی زمانی است که فرد منتظر وقوع اتفاق‌های بهتر و سود بیشتر است و عوامل خارجی در آن بسیار تاثیرگذار هستند. اما امید به عملکرد فرد بستگی دارد و عوامل خارجی تاثیر کمی دارند.

به همین دلیل است که افراد باید #برنامه_منظم و مشخص داشته باشند، در واقعیت اما سرمایه‌گذاران و فعالان بازارهای اقتصادی صرفا خوشبین هستند. تئوری اسب مرده دقیقا به همین موضوع اشاره دارد که افراد تنها خوشبین هستند. یعنی منتظر اتفاق خوب و سود کردن در بازار هستند.

اگر بخواهیم این موضوع را دقیق بررسی کنیم افراد در زمان سود کردن این باور را دارند که در نتیجه کارکردها و اعمال‌شان این اتفاق افتاده است. اما در زمان ضرر و سقوط بازار مسئولیت اعمال و کارکردشان را نفی می‌کنند. حال از طرف دیگر افراد در اوایل #معاملات وقتی سود می‌کنند، با همان فرمان ادامه می‌دهند و دیگر پذیرش شکست برایشان دشوار می‌شود.

#تئوری_اسب_مرده
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar