مدیریار | Modiryar
✍ از خرده مدیریت تا نابلد بودن #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modirya
🔺۱۲ ویژگی رئیس بد و ناکارآمد
🔻از خرده مدیریت تا نابلد بودن
یک مدیر ناکارآمد نه فقط روزگار کارکنان را سیاه میکند بلکه با کاهش بهرهوری هزینه هنگفتی را هم روی دوش شرکت خواهد گذاشت. دلایل بد یا ناکارآمد بودن رییس میتواند بسیار متنوع باشد اما در ادامه به ۱۲ خصلت رایج در آنها اشاره می کنیم:
① خرده مدیریت
#استخدام افرادی است که در کارشان عالی هستند میتواند به رشد اقتصادی سرعت ببخشد اما مدیریت ذرهبینی میتواند مانع دستیابی به این هدف شود. برای اینکه افراد به بالاترین راندمان دست پیدا کنند، باید برای برنامهریزی و اجرای بر اساس اهداف تعین شده آزادی عمل داشته باشند.
② تجویز رویکردی یکسان برای تمام شرایط
هر کارمندی متفاوت است، پس بهترین راه برای رسیدن به هدف، مدیریت و ارتباطات متناسب با همان فرد است. مدیر نامناسب حاضر به انجام چنین کاری نیست و شیوه مدیریت خود را تغییر نمیدهد و آن را #سبک_مدیریتی خود میداند. آنها زمانی که یک کارمند متوجه منظورشان نمیشود، از کوره درمیروند و برای یادگیری راه درست مدیریت هر فرد، سرمایهگذاری نمیکنند.
③ نابلد بودن
بهترین مدیران آنهایی هستند که همیشه در #محیط_کار حضور دارند و کارها را انجام میدهند. در مقابل، افرادی که هیچ وقت حاضر به انجام کاری نیستند و نمیدانند چگونه میتوان کارهای مختلف شرکت و خدمات را انجام داد یا اینکه نحوه کار با محصولات را بلد نیستند، بدترین مدیران محسوب میشوند.
④ فقدان همدلی
یکی از مواردی که باعث ایجاد #انگیزه در کارکنان میشود، احساس درک شدن از سوی رییس، شنیده شدن حرفهایشان و هدایت آنها در مسیر صحیح است. در محیط کار همیشه چالشهایی به وجود میآید و یکی از بهترین کارهایی که مدیر در این شرایط باید انجام دهد، همذات پنداری و همدلی با کارکنان است.
⑤ سرزنش به جای ارائه راه حل
هیچ کس از اشتباه و خطا مصون نیست اما #مدیران_کارآمد در این شرایط به جای سرکوفت زدن به زیردستیها روی یافتن راهحل هایی برای کاهش زیان تمرکز می کنند. این راه حلها قرار نیست همیشه ابتکاری باشد و شامل مواردی مثل آموزش بهتر، تغییر پست، تغییر استراتژی و تعیین اهداف جدید می شود.
⑥ تبدیل کارکنان به نردبان ترقی
برخی مدیران #کارکنان را تنها به عنوان نردبانی برای پیشرفت خود میبینند. در چنین فضایی اخلاقیات معنی ندارد و همه چیز حول منافع رییس میچرخد. اشتباهات زمانی که برای مدیر تمام شود بدتر سرزنش می شوند اما موفقیت تنها زمانی تحسین میشوند که سود آن به جیب رییس برود.
⑦ عدم تمرکز
مدیران بد در مورد اهدافشان مردد هستند و گاهی حتی استراتژیها و اولویتها به شکل هفتگی تغییر میدهند. شاید این دست از #مدیران مهربان، باهوش، خلاق و باتجربه باشند، اما عدم تمرکز، آنها را به افرادی نامناسب برای کار تبدیل میکند.
⑧ دستاوردهای دیگران را به نام خود زدن
دستاوردهای دیگران را به نام خود زدن به هیچ عنوان رفتاری پسندیده به شمار نمیآید، به خصوص اگر مدیر باشید. وقتی #پرسنل میداند در نهایت ایده خلاقانهاش به اسم کس دیگری تمام میشود یعنی معضلی بزرگ در شرکت وجود دارد.
⑨ عدم احترام به کارمندان
رهبران نالایق معمولاً به نیروهای کار خود احترام نمیگذارند. یک رهبر میبایست در کنار انجام امور خودش، به حرف #کارمندان با دقت گوش فرا دهد و به اموری که توسط آنها انجام میشود احترام بگذارد.
⑩ عدم خودشناسی کافی
رهبرانی که به خوبی خودشان را نمیشناسند و خودآگاهی کافی ندارند، مدیرانی بسیار بد ار آب در میآیند. یک رهبر میبایست با بر عهده گرفتن برخی از امور دشوار و همگامسازی خود با #فرهنگ_سازمانی، برای خود احترام کسب کند.
⑪ احساس قدرت به جای احساس وظیفه
یک #مدیر_بد انتظار دارد به او خدمت شود و دیدگاههایی که مطرح میکنند غالباً به نفع خودشان است تا به نفع سازمان. این سبک از رهبری منجر به ایجاد فضایی سمی شده و عملا جلوی رشد شرکت را میگیرد.
⑫ انتظار دارند کارکنان شبیه آنها شوند
#مدیران_بد انتظار دارند همه نیروها کیفیت و کارایی خودشان را داشته باشند و با الگوهایی مشابه سطح و تجربه خود آنها را میسنجند. علاوه بر این مدیران بد سایر افراد را مجبور میکنند رفتار دلخواه آنها را داشته باشند. این موضوع بیثمر خواهد بود چرا که نمیشود به این آسانی انسانها را تغییر داد.
✍ منبع:
#Forbes
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
🔻از خرده مدیریت تا نابلد بودن
یک مدیر ناکارآمد نه فقط روزگار کارکنان را سیاه میکند بلکه با کاهش بهرهوری هزینه هنگفتی را هم روی دوش شرکت خواهد گذاشت. دلایل بد یا ناکارآمد بودن رییس میتواند بسیار متنوع باشد اما در ادامه به ۱۲ خصلت رایج در آنها اشاره می کنیم:
① خرده مدیریت
#استخدام افرادی است که در کارشان عالی هستند میتواند به رشد اقتصادی سرعت ببخشد اما مدیریت ذرهبینی میتواند مانع دستیابی به این هدف شود. برای اینکه افراد به بالاترین راندمان دست پیدا کنند، باید برای برنامهریزی و اجرای بر اساس اهداف تعین شده آزادی عمل داشته باشند.
② تجویز رویکردی یکسان برای تمام شرایط
هر کارمندی متفاوت است، پس بهترین راه برای رسیدن به هدف، مدیریت و ارتباطات متناسب با همان فرد است. مدیر نامناسب حاضر به انجام چنین کاری نیست و شیوه مدیریت خود را تغییر نمیدهد و آن را #سبک_مدیریتی خود میداند. آنها زمانی که یک کارمند متوجه منظورشان نمیشود، از کوره درمیروند و برای یادگیری راه درست مدیریت هر فرد، سرمایهگذاری نمیکنند.
③ نابلد بودن
بهترین مدیران آنهایی هستند که همیشه در #محیط_کار حضور دارند و کارها را انجام میدهند. در مقابل، افرادی که هیچ وقت حاضر به انجام کاری نیستند و نمیدانند چگونه میتوان کارهای مختلف شرکت و خدمات را انجام داد یا اینکه نحوه کار با محصولات را بلد نیستند، بدترین مدیران محسوب میشوند.
④ فقدان همدلی
یکی از مواردی که باعث ایجاد #انگیزه در کارکنان میشود، احساس درک شدن از سوی رییس، شنیده شدن حرفهایشان و هدایت آنها در مسیر صحیح است. در محیط کار همیشه چالشهایی به وجود میآید و یکی از بهترین کارهایی که مدیر در این شرایط باید انجام دهد، همذات پنداری و همدلی با کارکنان است.
⑤ سرزنش به جای ارائه راه حل
هیچ کس از اشتباه و خطا مصون نیست اما #مدیران_کارآمد در این شرایط به جای سرکوفت زدن به زیردستیها روی یافتن راهحل هایی برای کاهش زیان تمرکز می کنند. این راه حلها قرار نیست همیشه ابتکاری باشد و شامل مواردی مثل آموزش بهتر، تغییر پست، تغییر استراتژی و تعیین اهداف جدید می شود.
⑥ تبدیل کارکنان به نردبان ترقی
برخی مدیران #کارکنان را تنها به عنوان نردبانی برای پیشرفت خود میبینند. در چنین فضایی اخلاقیات معنی ندارد و همه چیز حول منافع رییس میچرخد. اشتباهات زمانی که برای مدیر تمام شود بدتر سرزنش می شوند اما موفقیت تنها زمانی تحسین میشوند که سود آن به جیب رییس برود.
⑦ عدم تمرکز
مدیران بد در مورد اهدافشان مردد هستند و گاهی حتی استراتژیها و اولویتها به شکل هفتگی تغییر میدهند. شاید این دست از #مدیران مهربان، باهوش، خلاق و باتجربه باشند، اما عدم تمرکز، آنها را به افرادی نامناسب برای کار تبدیل میکند.
⑧ دستاوردهای دیگران را به نام خود زدن
دستاوردهای دیگران را به نام خود زدن به هیچ عنوان رفتاری پسندیده به شمار نمیآید، به خصوص اگر مدیر باشید. وقتی #پرسنل میداند در نهایت ایده خلاقانهاش به اسم کس دیگری تمام میشود یعنی معضلی بزرگ در شرکت وجود دارد.
⑨ عدم احترام به کارمندان
رهبران نالایق معمولاً به نیروهای کار خود احترام نمیگذارند. یک رهبر میبایست در کنار انجام امور خودش، به حرف #کارمندان با دقت گوش فرا دهد و به اموری که توسط آنها انجام میشود احترام بگذارد.
⑩ عدم خودشناسی کافی
رهبرانی که به خوبی خودشان را نمیشناسند و خودآگاهی کافی ندارند، مدیرانی بسیار بد ار آب در میآیند. یک رهبر میبایست با بر عهده گرفتن برخی از امور دشوار و همگامسازی خود با #فرهنگ_سازمانی، برای خود احترام کسب کند.
⑪ احساس قدرت به جای احساس وظیفه
یک #مدیر_بد انتظار دارد به او خدمت شود و دیدگاههایی که مطرح میکنند غالباً به نفع خودشان است تا به نفع سازمان. این سبک از رهبری منجر به ایجاد فضایی سمی شده و عملا جلوی رشد شرکت را میگیرد.
⑫ انتظار دارند کارکنان شبیه آنها شوند
#مدیران_بد انتظار دارند همه نیروها کیفیت و کارایی خودشان را داشته باشند و با الگوهایی مشابه سطح و تجربه خود آنها را میسنجند. علاوه بر این مدیران بد سایر افراد را مجبور میکنند رفتار دلخواه آنها را داشته باشند. این موضوع بیثمر خواهد بود چرا که نمیشود به این آسانی انسانها را تغییر داد.
✍ منبع:
#Forbes
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ ویژگی های مدیر بد ▪️یکی از مهمترین داراییهای هر #سازمان، کارکنان آن سازمان هستند و با ارزشی که برای کسبوکار خلق میکنند سازمان را به سمت موفقیت پیش میبرند. ▪️اگر شما #مدیریت یک سازمان را بر عهده دارید باید قبل از هرچیز قدر منابع انسانی خوب را بدانید…
🔴 ویژگی های مدیر بد
1⃣ کنترلگر:
داشتن #دیسیپلین و نظم در مدیریت یک اخلاق پسندیده برای مدیرانه، ولی هرکسی زمانی که فضا برای تمرکز و خلاقیت داشته باشه قطعا میتونه عملکرد موفقیتآمیزتری ارائه بده و کنترل شدن تک تک فعالیتهای کارمندها نتیجهای جز استرس و خستگی براشون نداره. یک مدیر کنترلگر به هیچکس اعتماد نداره، تمام حرکات پرسنل رو زیر سؤال میبره و کارمندها برای انجام هر کار کوچیکی به تأییدش نیاز دارن.
2⃣ بلاتکلیفی:
بلاتکلیفی و نداشتن قدرت #تصمیم_گیری نه تنها یک ضعف بزرگ در مدیریته بلکه باعث سردرگمی و تلف شدن وقت کارمندان و سازمان میشه و کمکم کارمندها رو بیانگیزه و از تواناییهای مدیر ناامید میکنه.
3⃣ تبعیض:
مدیری که بین کارمندهاش فرق بذاره و تبعیض قائل بشه قطعا یک مدیر بد محسوب میشه. نادیده گرفتن شایستگیهای یک فرد و بها دادن به عدم شایستگیهای یک فرد دیگه باعث نابودی اعتماد به نفس و سرخوردگی کارمندان خوب و پرورش کارمندانی بیکفایت میشه.
این دسته مدیران بیشتر عاشق کارمندان #چاپلوس و خبرچین هستن و برای بیکفایتی این جمع کوچیک در انجام وظایفشون بهانهتراشی میکنن تا اونهارو در کنار خودشون حفظ کنن.
4⃣ نداشتن آیندهنگری:
سازمانی موفقه که به جز هدفهای کوتاهمدت روی هدفهای بلندمدت هم تمرکز داشته باشه، وقتی مدیری نگرش محدودی داره، کارمنداش در مسیر درستی قرار نمیگیرن و #سازمان هم پیشرفت چشمگیری نداره و نتیجه این درجا زدن، خستگی و بی انگیزگی اعضای تیمه.
5⃣ سرزنش کننده:
#مدیران_بد اغلب موفقیتهای کارمندانشون رو نادیده میگیرن و از موفقیت و دستاوردهای کارمندها به نفع خودشون سؤاستفاده میکنن ولی زمانی که مشکلی پیش بیاد یا همه چیز مطابق میلشون پیش نره کارمندها رو مقصر میدونن و بهشون حمله میکنن. اونها کارمندا رو فدای اشتباهات خودشون میکن و مسئولیت خطاهاشون رو نمیپذیرن.
6⃣ بدخلق:
اگر شیوهی #مدیریت شما به این شکله که از ترساندن و بدخلقی برای حرکت رو به جلوی تیم و انجام وظایف کارمندان استفاده میکنید، باید بدونید این مسیر کاملا غلطی در شیوه مدیریت محسوب میشه و شما را به هیچ جایی نمیرسونه. احترام به اجبار و از روی ترس کارمندها هیچ نفعی برای شما نخواهد داشت. دوستی، صمیمیت، همدلی و پشتیبانی شماس که میتونه تیمی قوی و یکپارچه بسازه.
7⃣ مقاومت در برابر تغییر:
بیاین قبول کنیم هر انسانی میتونه اشتباه کنه یا اطلاعات ناکافی در مورد موضوعی داشته باشه، حتی مدیر یک سازمان. #مدیران بد، بازخوردها و پیشنهادهایی که میتونن برای پیشرفت کار سازنده و مفید باشن رو گوش نمیکنن و نمیپذیرن. اونها نمیتونن مخالفت کارمندانشون رو تحمل کنن و با اینکه خوب میدونن کار درست کدومه، شهامت قبول کردنش رو ندارن. بعضیوقتها گوش دادن و کمک گرفتن از کارمندها برای پیشرفت سازمان میتونه بسیار مفید و تأثیرگذار باشه.
8⃣ عدم قدردانی:
یکی از دلایلی که #کارمندان مدیر خودشون رو مدیر بدی میدونن، قدرنشناسیه. این مدیران معتقدند که تصدیق دستاوردها نشانه ضعفه. مدیرانی با این طرز تفکر، که چون دستمزد پرداخت میکنن پس نیازی به تشکر و پاداش نیست، برای کارمندانشون چیزی جز بیانگیزگی و تضعیف روحیه ندارن. یک تشکر ساده میتونه برای سازمان صمیمیت، موفقیتهای چشمگیر و رقابتهای سازنده در پی داشته باشه.
9⃣ عدم مسئولیتپذیری:
مدیرانی که وقت و حوصله برای مشارکت کردن در کار با کارمندانشون رو ندارن، باید شغل مدیریت رو کنار بذارن. قطعاً این افراد نمیتونن مدیران موفق و شایستهای باشن. زمانی که به حضور آنها برای انجام کارهای مختلف نیازه، در دسترس نیستن. حضور اونها در کنار #کارمندها تنها ماهیت فیزیکی داره و احساس نمی شه. این مدیران از زیر بار هر مسئولیتی شونه خالی میکنن و نمیخوان درباره مشکلات چیزی بشنون و از چالشها فرار میکنن.
🔟 انتظارات غیرمنطقی:
یک #مدیر_خوب میتونه بین انتظارات مطلوب و واقعی و انتظارات غیرواقعی تفاوت قائل بشه، برای هرکاری زمانبندی و تقسیم وظایف منطقی در نظر بگیره. انتظارات غیرواقعی و دست نیافتنی تنها باعث تلف شدن وقت و خستگی سازمان و کارکنان میشه و هیچ سودی برای سازمان نداره.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
1⃣ کنترلگر:
داشتن #دیسیپلین و نظم در مدیریت یک اخلاق پسندیده برای مدیرانه، ولی هرکسی زمانی که فضا برای تمرکز و خلاقیت داشته باشه قطعا میتونه عملکرد موفقیتآمیزتری ارائه بده و کنترل شدن تک تک فعالیتهای کارمندها نتیجهای جز استرس و خستگی براشون نداره. یک مدیر کنترلگر به هیچکس اعتماد نداره، تمام حرکات پرسنل رو زیر سؤال میبره و کارمندها برای انجام هر کار کوچیکی به تأییدش نیاز دارن.
2⃣ بلاتکلیفی:
بلاتکلیفی و نداشتن قدرت #تصمیم_گیری نه تنها یک ضعف بزرگ در مدیریته بلکه باعث سردرگمی و تلف شدن وقت کارمندان و سازمان میشه و کمکم کارمندها رو بیانگیزه و از تواناییهای مدیر ناامید میکنه.
3⃣ تبعیض:
مدیری که بین کارمندهاش فرق بذاره و تبعیض قائل بشه قطعا یک مدیر بد محسوب میشه. نادیده گرفتن شایستگیهای یک فرد و بها دادن به عدم شایستگیهای یک فرد دیگه باعث نابودی اعتماد به نفس و سرخوردگی کارمندان خوب و پرورش کارمندانی بیکفایت میشه.
این دسته مدیران بیشتر عاشق کارمندان #چاپلوس و خبرچین هستن و برای بیکفایتی این جمع کوچیک در انجام وظایفشون بهانهتراشی میکنن تا اونهارو در کنار خودشون حفظ کنن.
4⃣ نداشتن آیندهنگری:
سازمانی موفقه که به جز هدفهای کوتاهمدت روی هدفهای بلندمدت هم تمرکز داشته باشه، وقتی مدیری نگرش محدودی داره، کارمنداش در مسیر درستی قرار نمیگیرن و #سازمان هم پیشرفت چشمگیری نداره و نتیجه این درجا زدن، خستگی و بی انگیزگی اعضای تیمه.
5⃣ سرزنش کننده:
#مدیران_بد اغلب موفقیتهای کارمندانشون رو نادیده میگیرن و از موفقیت و دستاوردهای کارمندها به نفع خودشون سؤاستفاده میکنن ولی زمانی که مشکلی پیش بیاد یا همه چیز مطابق میلشون پیش نره کارمندها رو مقصر میدونن و بهشون حمله میکنن. اونها کارمندا رو فدای اشتباهات خودشون میکن و مسئولیت خطاهاشون رو نمیپذیرن.
6⃣ بدخلق:
اگر شیوهی #مدیریت شما به این شکله که از ترساندن و بدخلقی برای حرکت رو به جلوی تیم و انجام وظایف کارمندان استفاده میکنید، باید بدونید این مسیر کاملا غلطی در شیوه مدیریت محسوب میشه و شما را به هیچ جایی نمیرسونه. احترام به اجبار و از روی ترس کارمندها هیچ نفعی برای شما نخواهد داشت. دوستی، صمیمیت، همدلی و پشتیبانی شماس که میتونه تیمی قوی و یکپارچه بسازه.
7⃣ مقاومت در برابر تغییر:
بیاین قبول کنیم هر انسانی میتونه اشتباه کنه یا اطلاعات ناکافی در مورد موضوعی داشته باشه، حتی مدیر یک سازمان. #مدیران بد، بازخوردها و پیشنهادهایی که میتونن برای پیشرفت کار سازنده و مفید باشن رو گوش نمیکنن و نمیپذیرن. اونها نمیتونن مخالفت کارمندانشون رو تحمل کنن و با اینکه خوب میدونن کار درست کدومه، شهامت قبول کردنش رو ندارن. بعضیوقتها گوش دادن و کمک گرفتن از کارمندها برای پیشرفت سازمان میتونه بسیار مفید و تأثیرگذار باشه.
8⃣ عدم قدردانی:
یکی از دلایلی که #کارمندان مدیر خودشون رو مدیر بدی میدونن، قدرنشناسیه. این مدیران معتقدند که تصدیق دستاوردها نشانه ضعفه. مدیرانی با این طرز تفکر، که چون دستمزد پرداخت میکنن پس نیازی به تشکر و پاداش نیست، برای کارمندانشون چیزی جز بیانگیزگی و تضعیف روحیه ندارن. یک تشکر ساده میتونه برای سازمان صمیمیت، موفقیتهای چشمگیر و رقابتهای سازنده در پی داشته باشه.
9⃣ عدم مسئولیتپذیری:
مدیرانی که وقت و حوصله برای مشارکت کردن در کار با کارمندانشون رو ندارن، باید شغل مدیریت رو کنار بذارن. قطعاً این افراد نمیتونن مدیران موفق و شایستهای باشن. زمانی که به حضور آنها برای انجام کارهای مختلف نیازه، در دسترس نیستن. حضور اونها در کنار #کارمندها تنها ماهیت فیزیکی داره و احساس نمی شه. این مدیران از زیر بار هر مسئولیتی شونه خالی میکنن و نمیخوان درباره مشکلات چیزی بشنون و از چالشها فرار میکنن.
🔟 انتظارات غیرمنطقی:
یک #مدیر_خوب میتونه بین انتظارات مطلوب و واقعی و انتظارات غیرواقعی تفاوت قائل بشه، برای هرکاری زمانبندی و تقسیم وظایف منطقی در نظر بگیره. انتظارات غیرواقعی و دست نیافتنی تنها باعث تلف شدن وقت و خستگی سازمان و کارکنان میشه و هیچ سودی برای سازمان نداره.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar