✍ چرخه عمر محصول
#چرخه_عمر_محصول مورد توجه خیلی از بازاریابها و مدیرهای کسبوکار قرار گرفته است و نقش پررنگی در تعیین استراتژیهای کسبوکاری دارده. این چرخه از ۴ مرحله تشکیل شده که هر کدام ویژگیهای متفاوتی دارند:
1⃣ مرحله معرفی و عرضه:
میزان رشد و #رقابت کم و محصول به تازگی به بازار عرضه شده است.
2⃣ مرحله رشد:
محصول مورد پذیرش مشتریهای عمومی قرار گرفته و تمرکز کسبوکار روی افزایش #سهم_بازار است.
3⃣ مرحله بلوغ:
دورهای هست که رشد فروش به میزان ثابتی میرسد؛ چون #محصول مورد پذیرش اکثریت خریدارها قرار گرفته است.
4⃣ مرحله افول:
بعد از مدتی ممکن است #فروش و سود محصول روند نزولی طی کند و مشتریها کمتر شوند.
💢 این چرخه به بازاریابها کمک میکند تا بفهمند محصولشان در چه مرحلهای قرار دارد و با توجه به آن برای #محصولات جدید خود برنامهریزی کنند و استراتژیهای جدیدی به کار بگیرند.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
#چرخه_عمر_محصول مورد توجه خیلی از بازاریابها و مدیرهای کسبوکار قرار گرفته است و نقش پررنگی در تعیین استراتژیهای کسبوکاری دارده. این چرخه از ۴ مرحله تشکیل شده که هر کدام ویژگیهای متفاوتی دارند:
1⃣ مرحله معرفی و عرضه:
میزان رشد و #رقابت کم و محصول به تازگی به بازار عرضه شده است.
2⃣ مرحله رشد:
محصول مورد پذیرش مشتریهای عمومی قرار گرفته و تمرکز کسبوکار روی افزایش #سهم_بازار است.
3⃣ مرحله بلوغ:
دورهای هست که رشد فروش به میزان ثابتی میرسد؛ چون #محصول مورد پذیرش اکثریت خریدارها قرار گرفته است.
4⃣ مرحله افول:
بعد از مدتی ممکن است #فروش و سود محصول روند نزولی طی کند و مشتریها کمتر شوند.
💢 این چرخه به بازاریابها کمک میکند تا بفهمند محصولشان در چه مرحلهای قرار دارد و با توجه به آن برای #محصولات جدید خود برنامهریزی کنند و استراتژیهای جدیدی به کار بگیرند.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
نمودار جریان توسعه محصول ✍ نایدو و همکاران #NPD #مدل_مفهومی #مدل_مدیریت #مدیریت_تولید #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
نمودار جریان توسعه محصول
✍ نایدو و همکاران
✅ #فرایند_توسعه_محصول مجموعهی فعالیتهایی است که طی آن یک شرکت ابداع جدیدی انجام میدهد، مفاهیم و کانسپت آن موضوع را استخراج میکند، توسعه میدهد و درنهایت یک محصول جدید به بازار عرضه میکند. توسعه محصول جدید فقط مربوط به فرایندها نیست، بلکه نوآوری، استراتژی محصول، تیمهای چندتخصصه و تصمیمگیری را هم در برمیگیرد.
✅ به وجود آمدن مفهوم #خلاقانه محصول جدید یا ایدهی تولید آن ممکن است از بازار، مشتری یا در یک آزمایشگاه به وجود بیاید. درواقع، توسعه محصول جدید یک قابلیت است که به شرکت اجازه میدهد تا مفاهیم محصولات نوپا را درک کرده و این مفاهیم را بهگونهای به مشتریان ارائه دهند که قابلاعتماد و قابل پیشبینی باشد و درعینحال به نیازهای مشتری پاسخ بدهد.
✅ فرایند NPD یا همان توسعه محصول جدید عناصری از قبیل استراتژی توسعه محصول و مدیریت پرتفوی محصول را هم شامل میشود. گاهی محصول جدید توسط تیمی متشکل از متخصصهای متفاوت ارائه میشود که بهمنظور توسعه #محصول_جدید شکل گرفته است. این تیم پس از اتمام کار و به دلیل اهمیت اختصاص منابع به پروژههای جدیدتر، منحل میشود.
#NPD
#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#مدیریت_تولید
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✍ نایدو و همکاران
✅ #فرایند_توسعه_محصول مجموعهی فعالیتهایی است که طی آن یک شرکت ابداع جدیدی انجام میدهد، مفاهیم و کانسپت آن موضوع را استخراج میکند، توسعه میدهد و درنهایت یک محصول جدید به بازار عرضه میکند. توسعه محصول جدید فقط مربوط به فرایندها نیست، بلکه نوآوری، استراتژی محصول، تیمهای چندتخصصه و تصمیمگیری را هم در برمیگیرد.
✅ به وجود آمدن مفهوم #خلاقانه محصول جدید یا ایدهی تولید آن ممکن است از بازار، مشتری یا در یک آزمایشگاه به وجود بیاید. درواقع، توسعه محصول جدید یک قابلیت است که به شرکت اجازه میدهد تا مفاهیم محصولات نوپا را درک کرده و این مفاهیم را بهگونهای به مشتریان ارائه دهند که قابلاعتماد و قابل پیشبینی باشد و درعینحال به نیازهای مشتری پاسخ بدهد.
✅ فرایند NPD یا همان توسعه محصول جدید عناصری از قبیل استراتژی توسعه محصول و مدیریت پرتفوی محصول را هم شامل میشود. گاهی محصول جدید توسط تیمی متشکل از متخصصهای متفاوت ارائه میشود که بهمنظور توسعه #محصول_جدید شکل گرفته است. این تیم پس از اتمام کار و به دلیل اهمیت اختصاص منابع به پروژههای جدیدتر، منحل میشود.
#NPD
#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#مدیریت_تولید
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
🔴 مديريت محدوده پروژه چيست؟ #مدیریت_پروژه #پایگاه_جامع_مدیریار #مديريت_محدوده_پروژه www.modiryar.com @modiryar
🔴 مديريت محدوده پروژه چيست؟
▪️#مديريت_محدوده_پروژه فرآيندي براي اطمينان از اين است که يک پروژه شامل تمام کارهاي مرتبط و مناسب براي رسيدن به اهداف پروژه مي شود.
▪️در واقع #هدف اوليه مديريت محدوده پروژه کنترل کردن اين است که چه چيزي در محدوده قرار مي گيرد و چه چيزي قرار نمي گيرد.
▪️تکنيک هاي مديريت پروژه به مديران پروژه و ناظران امکان مي دهد که دقيقاً مقدار کاري که براي تکميل يک #پروژه مورد نياز است را به آن کار اختصاص دهند.
🔴 محدوده پروژه چيست؟
▪️#محدوده_پروژه در واقع کاري است که براي تحويل يک پروژه، سرويس يا نتيجه با ويژگي ها و نقش هاي مشخص بايد انجام شود.
▪️محدوده به مجموعه اي از #محصولات، سرويس ها يا نتايج قابل تحويل با ويژگي هاي خاص اطلاق مي شود.
🔴 مراحل مدیریت محدوده پروژه
مديريت محدوده پروژه از سه مرحله زير تشکيل مي شود:
1⃣ #برنامه_ريزی
به فرآيند تعريف يک نماي کلي به علاوه کارهايي که براي دستيابي به محصولات #قابل_تحويل بايد انجام شود، برنامه ريزي گفته مي شود.
2⃣ #کنترل
به فرآيند #مستندسازي، رديابي و تمرکز کردن بر موانع محدوده و هم چنين تأييد يا رد تغييرات از طريق کنترل و نظارت بر اين فرآيندها کنترل ناميده مي شود.
3⃣ #خاتمه_دادن
به #فرآيند_رسيدگي به تحويلات پروژه، خاتمه دادن مي گويند. تخمين نتايج پروژه نسبت به برنامه اصلي از کارکردهاي اوليه اين مرحله مي باشد.
🔴 تعاریف
▪️فرض کنيد هدف از انجام يک پروژه تحويل يک محصول در نظر گرفته مي شود. اگر محدوده پروژه و #محصول به طور مناسب تعريف نشوند، رسيدن به اهداف مورد نظر پروژه غيرممکن مي شود.
▪️دو اصطلاح که وسيع ترين استفاده را در مقوله #مديريت پروژه دارند، محدوده پروژه و محدوده محصول هستند. در ادامه تعاريف کوتاهي از اين ۲ مفهوم ارائه مي کنيم.
1⃣ محدوده محصول
#محدوده_پروژه را مي توان به عنوان ويژگي يا خصوصيات يک پروژه صرفنظر از طراحي، عملکرد يا قسمت هاي مختلف آن تعريف کرد. نکته مهم اين است که محدوده محصول، به محصول واقعي و ملموسي اشاره دارد که در نهايت توليد مي شود.
2⃣ محدوده پروژه
برعکس مقوله #محدوده_محصول، محدوده پروژه بر گام هاي مختلفي که بايد براي تحويل محصول برداشته شود تمرکز مي کند. محدوده پروژه مي تواند شامل کارهايي مانند خطوط مونتاژ، آموزش کارکنان، زنجيره هاي تأمين و تختصيص پرسنل باشد.
🔴 فرآیندهای اصلی مدیریت پروژه
۶ فرآيند اصلي «مديريت محدوده پروژه» به شرح زير مي باشند؛
1⃣ برنامه ريزی مديريت محدوده
کارکرد برنامه مديريت محدوده، شرح دادن محدوده پروژه است. هم چنين در مورد نحوه تعريف بيشتر، #اعتبارسنجي و کنترل بيشتر محدوده پروژه در طول چرخه عمر پروژه مستند سازي مي کند.
2⃣ جمع آوری نيازمندی ها
در اين مرحله #ذينفعان پروژه بايد فرآيندهاي تخصيص و مستند سازي را انجام دهند تا فعاليت هاي پروژه را برآورده کنند.
3⃣ تعريف محدوده
اين مرحله شامل ارائه يک تعريف مفصل از پروژه و محصول است. بنابراين وقتي ليست نيازمندي ها را تهيه مي کنيد، بايد تمامي نيازهاي مختلف پروژه و #محصولات يا سرويس ها را تعريف کنيد.
4⃣ ايجاد ساختار شکست کار
به وجود آوردن ساختار #شکست_کار با استفاده از تکنيکي به نام تکنيک تجزيه يا شکست انجام مي شود. اين تکنيک به منظور رسيدن به نتايج بهتر و بر اساس تقسيم بندي کارهاي قابل تحويل پروژه به اجزاي کوچک تر و قابل کنترل تر انجام مي شود.
5⃣ تأييد محدوده
اين مرحله بخشي از #فرآيند_نظارت و کنترل پروژه است که شامل بررسي موارد تحويل کالا به مشتري يا حامي مالي است تا اطمينان حاصل شود که کار به طرز مطلوب انجام شده است و مورد قبول مشتري يا حامي مالي قرار مي گيرد.
6⃣ کنترل محدوده
#کنترل_محدوده آخرين فرآيند در مديريت محدوده پروژه محسوب مي شود. اين مرحله نيز بخشي از پروسه کنترل و نظارت پروژه مي باشد.
#مدیریت_پروژه
#پایگاه_جامع_مدیریار
#مديريت_محدوده_پروژه
www.modiryar.com
@modiryar
▪️#مديريت_محدوده_پروژه فرآيندي براي اطمينان از اين است که يک پروژه شامل تمام کارهاي مرتبط و مناسب براي رسيدن به اهداف پروژه مي شود.
▪️در واقع #هدف اوليه مديريت محدوده پروژه کنترل کردن اين است که چه چيزي در محدوده قرار مي گيرد و چه چيزي قرار نمي گيرد.
▪️تکنيک هاي مديريت پروژه به مديران پروژه و ناظران امکان مي دهد که دقيقاً مقدار کاري که براي تکميل يک #پروژه مورد نياز است را به آن کار اختصاص دهند.
🔴 محدوده پروژه چيست؟
▪️#محدوده_پروژه در واقع کاري است که براي تحويل يک پروژه، سرويس يا نتيجه با ويژگي ها و نقش هاي مشخص بايد انجام شود.
▪️محدوده به مجموعه اي از #محصولات، سرويس ها يا نتايج قابل تحويل با ويژگي هاي خاص اطلاق مي شود.
🔴 مراحل مدیریت محدوده پروژه
مديريت محدوده پروژه از سه مرحله زير تشکيل مي شود:
1⃣ #برنامه_ريزی
به فرآيند تعريف يک نماي کلي به علاوه کارهايي که براي دستيابي به محصولات #قابل_تحويل بايد انجام شود، برنامه ريزي گفته مي شود.
2⃣ #کنترل
به فرآيند #مستندسازي، رديابي و تمرکز کردن بر موانع محدوده و هم چنين تأييد يا رد تغييرات از طريق کنترل و نظارت بر اين فرآيندها کنترل ناميده مي شود.
3⃣ #خاتمه_دادن
به #فرآيند_رسيدگي به تحويلات پروژه، خاتمه دادن مي گويند. تخمين نتايج پروژه نسبت به برنامه اصلي از کارکردهاي اوليه اين مرحله مي باشد.
🔴 تعاریف
▪️فرض کنيد هدف از انجام يک پروژه تحويل يک محصول در نظر گرفته مي شود. اگر محدوده پروژه و #محصول به طور مناسب تعريف نشوند، رسيدن به اهداف مورد نظر پروژه غيرممکن مي شود.
▪️دو اصطلاح که وسيع ترين استفاده را در مقوله #مديريت پروژه دارند، محدوده پروژه و محدوده محصول هستند. در ادامه تعاريف کوتاهي از اين ۲ مفهوم ارائه مي کنيم.
1⃣ محدوده محصول
#محدوده_پروژه را مي توان به عنوان ويژگي يا خصوصيات يک پروژه صرفنظر از طراحي، عملکرد يا قسمت هاي مختلف آن تعريف کرد. نکته مهم اين است که محدوده محصول، به محصول واقعي و ملموسي اشاره دارد که در نهايت توليد مي شود.
2⃣ محدوده پروژه
برعکس مقوله #محدوده_محصول، محدوده پروژه بر گام هاي مختلفي که بايد براي تحويل محصول برداشته شود تمرکز مي کند. محدوده پروژه مي تواند شامل کارهايي مانند خطوط مونتاژ، آموزش کارکنان، زنجيره هاي تأمين و تختصيص پرسنل باشد.
🔴 فرآیندهای اصلی مدیریت پروژه
۶ فرآيند اصلي «مديريت محدوده پروژه» به شرح زير مي باشند؛
1⃣ برنامه ريزی مديريت محدوده
کارکرد برنامه مديريت محدوده، شرح دادن محدوده پروژه است. هم چنين در مورد نحوه تعريف بيشتر، #اعتبارسنجي و کنترل بيشتر محدوده پروژه در طول چرخه عمر پروژه مستند سازي مي کند.
2⃣ جمع آوری نيازمندی ها
در اين مرحله #ذينفعان پروژه بايد فرآيندهاي تخصيص و مستند سازي را انجام دهند تا فعاليت هاي پروژه را برآورده کنند.
3⃣ تعريف محدوده
اين مرحله شامل ارائه يک تعريف مفصل از پروژه و محصول است. بنابراين وقتي ليست نيازمندي ها را تهيه مي کنيد، بايد تمامي نيازهاي مختلف پروژه و #محصولات يا سرويس ها را تعريف کنيد.
4⃣ ايجاد ساختار شکست کار
به وجود آوردن ساختار #شکست_کار با استفاده از تکنيکي به نام تکنيک تجزيه يا شکست انجام مي شود. اين تکنيک به منظور رسيدن به نتايج بهتر و بر اساس تقسيم بندي کارهاي قابل تحويل پروژه به اجزاي کوچک تر و قابل کنترل تر انجام مي شود.
5⃣ تأييد محدوده
اين مرحله بخشي از #فرآيند_نظارت و کنترل پروژه است که شامل بررسي موارد تحويل کالا به مشتري يا حامي مالي است تا اطمينان حاصل شود که کار به طرز مطلوب انجام شده است و مورد قبول مشتري يا حامي مالي قرار مي گيرد.
6⃣ کنترل محدوده
#کنترل_محدوده آخرين فرآيند در مديريت محدوده پروژه محسوب مي شود. اين مرحله نيز بخشي از پروسه کنترل و نظارت پروژه مي باشد.
#مدیریت_پروژه
#پایگاه_جامع_مدیریار
#مديريت_محدوده_پروژه
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ خلاق هستید یا نوآور؟ #نوآوری #خلاقیت #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ خلاق هستید یا نوآور؟
✅ خلاقیت و نوآوری
به طور حتم خلاقیت و نوآوری را نمیتوان به یک معنا تلقی کرد و هر دو را در یک مجموعه راه داد. خلاقیت و نوآوری تفاوتهای زیادی دارند که میتوان مهمترین و اولین تفاوت آنها را در ایده و اجرا دانست. درواقع خلاقیت از تخیل نشأت میگیرد و نوآوری به اجرا مرتبط میشود. خلاقیت به تصور یک ایده یا طرحی جدید اشاره دارد و نوآوری به معنای ارائه #محصول یا خدماتی جدید به بازار است؛ محصول یا خدماتی که پیش از این در بازار وجود نداشته و قرار است برای نخستین بار جامعه هدف را سمت خود جلب کند.
✅ تفاوتهای نوآوری و خلاقیت در چیست؟
قبل از هر توضیحی در رابطه با تفاوتهای عمده روند خلاقیت با نوآوری بهتر است به نمودار شماره یک توجه کنید. در جدول به سادگی تعریف و ویژگیهای هر کدام از دو رویکرد خلاقیت و نوآوری بیان شده است.
✅ خلاقیت چیست؟
خلاقیت یک ویژگی فردی است که ایدهها، جایگزینها، راهکارها و احتمالات تازه را به روشی منحصر به فرد و متفاوت #خلق میکند. خلاقیت توانایی درک چیزی غیرقابل پیش بینی، اصیل و منحصر به فرد است. خلاقیت با تخیل و هیجان همراه است و آینهای تمام نما از فکر باز یک نفر که میتواند در هر موقعیتی تخیلی بکر و خاص داشته باشد. خلاقیت رویکردی موروثی نیست و هر کسی میتواند با یادگیری و رسیدن به درکی منحصر به فرد و خاص از رویکردهای دور و اطرافش به بسط و توسعه روند خلاقیت خودش بپردازد. در واقع خلاقیت یک توفان فکری برخاسته از ذهنی شکلگرفته و ساختاریافته است که در آن فرد باید فراتر تصور و تخیل عموم به چیزی ارزشمند فکر کند، چیزی که ارزش اجرا و پیادهسازی داشته باشد. در واقع خلاقیت به نوعی پردهبرداری از ایدهای است که تا پیش از این از توجه همه پنهان باقی مانده بود.
✅ نوآوری چیست؟
نوآوری عمل اجرای ایدههای تازه است، فرآیندی که طی آن برای یک سازمان، کسب وکار، دولت یا جامعه ارزشی را ایجاد میکند. نوآوری روش بهتر و هوشمندانهتر انجام هر کاری است که میتواند به معرفی رویکردهای زیر منجر شود:
▪️فناوری تازه
▪️روش تولید تازه
▪️خط یا بخش تولید تازه
▪️بهبود و توسعه محصولات موجود
نوآوری و خلاقیت با هم ارتباط تنگاتنگی دارند و لحظهای نمیتوان نوآوری را بدون خلاقیت تصور کرد. برای همین است که در بسیاری از مواقع معنای این دو با هم به اشتباه گرفته میشود. وابستگی نوآوری به خلاقیت به مسئله ایده ربط دارد، نوآوری در واقع اجرای ایدههای تازه و تبدیل آنها به یک فعل و عمل است، فعلی که باید نتایج مثبتی با خود به همراه داشته باشد. البته نوآوری نیز مانند خلاقیت بایدر در زمینه فعالیت خود پیشتاز باشد، یعنی همان طور که خلاقیت تصور ایدهای است که تا پیش از آن کسی به ذهنش خطور نکرده، نوآوری نیز انجام عمل و فعلی است که تا پیش از آن از سوی طرف دیگری انجام نشده باشد. نوآوری به عنوان رویکرد تغییر در سازمان و کسب و کار نیز شناخته میشود، تغییری که با خود مزیتی تازه برای عملکرد و بهرهوری به همراه دارد. عملکردی #انقلابی و تکاملی!
✅ یک مثال ساده
اختراع موتورسیکلت یکی از بزرگترین نوآوریهای بشر بعد از سالها سواری بر اسکوترها بود. دو قرن پیش مردم سوار اسکوترهایی میشدند که باید برای راه انداختن آن محکم پاها و زانوها را بر زمین هل میدادند تا بلکه بتوانند اندک حرکتی در وسیله نقلیه بیرکاب خودشان به وجود بیاورند. سالها گذشت و گذشت و کسی حتی به فکر اختراع دوچرخه هم نیفتاد. تا این که اختراع موتور سیکلت باعث شد مردم به این نکته پی ببرند که نه تنها میتوانند دوچرخه داشته باشند که حتی با فشار یک سوییچ کاری کنند که وسیلهشان خودبهخود و بدون زحمت زانوها راه برود. فکر ایجاد یک وسیله نقلیه جدید خلاقیت بود و اختراع واقعی آن نوآوری.
✅ خلاقیت و نوآوری از هم جدا نیستند
همواره بین خلاقیت و نوآوری در یک سازمان تردیدهای زیادی وجود دارد. چرا که هر دو رویکرد برای سازمانها و بقای آنها مهم هستند. در واقع بقای هر سازمانی بسته به هر دو رویکرد خلاقیت و نوآوری است و راز رسیدن به #موفقیت چشم داشتن به هر دوی آنها. لازم است که هر سازمانی خلاقیت و نوآوری را به یک اندازه در خود جا بدهد، خلاقیت را با خلق سؤالهای تازه، نتیجهگیریهای مستمر، آزمایش و کشف ایدههای تازه و از همه مهمتر گسترش حوزههای فکری و نوآوری را با تقویت خطر پذیری، مشاهده نیازها و اجرا کردن هر آنچه که از ذهن خلاق اعضای سازمان بیرون تراویده است. میبینید، نوآوری و خلاقیت با هم فرق دارند اما هیچ وقت از هم جدا نیستند!
#نوآوری
#خلاقیت
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✅ خلاقیت و نوآوری
به طور حتم خلاقیت و نوآوری را نمیتوان به یک معنا تلقی کرد و هر دو را در یک مجموعه راه داد. خلاقیت و نوآوری تفاوتهای زیادی دارند که میتوان مهمترین و اولین تفاوت آنها را در ایده و اجرا دانست. درواقع خلاقیت از تخیل نشأت میگیرد و نوآوری به اجرا مرتبط میشود. خلاقیت به تصور یک ایده یا طرحی جدید اشاره دارد و نوآوری به معنای ارائه #محصول یا خدماتی جدید به بازار است؛ محصول یا خدماتی که پیش از این در بازار وجود نداشته و قرار است برای نخستین بار جامعه هدف را سمت خود جلب کند.
✅ تفاوتهای نوآوری و خلاقیت در چیست؟
قبل از هر توضیحی در رابطه با تفاوتهای عمده روند خلاقیت با نوآوری بهتر است به نمودار شماره یک توجه کنید. در جدول به سادگی تعریف و ویژگیهای هر کدام از دو رویکرد خلاقیت و نوآوری بیان شده است.
✅ خلاقیت چیست؟
خلاقیت یک ویژگی فردی است که ایدهها، جایگزینها، راهکارها و احتمالات تازه را به روشی منحصر به فرد و متفاوت #خلق میکند. خلاقیت توانایی درک چیزی غیرقابل پیش بینی، اصیل و منحصر به فرد است. خلاقیت با تخیل و هیجان همراه است و آینهای تمام نما از فکر باز یک نفر که میتواند در هر موقعیتی تخیلی بکر و خاص داشته باشد. خلاقیت رویکردی موروثی نیست و هر کسی میتواند با یادگیری و رسیدن به درکی منحصر به فرد و خاص از رویکردهای دور و اطرافش به بسط و توسعه روند خلاقیت خودش بپردازد. در واقع خلاقیت یک توفان فکری برخاسته از ذهنی شکلگرفته و ساختاریافته است که در آن فرد باید فراتر تصور و تخیل عموم به چیزی ارزشمند فکر کند، چیزی که ارزش اجرا و پیادهسازی داشته باشد. در واقع خلاقیت به نوعی پردهبرداری از ایدهای است که تا پیش از این از توجه همه پنهان باقی مانده بود.
✅ نوآوری چیست؟
نوآوری عمل اجرای ایدههای تازه است، فرآیندی که طی آن برای یک سازمان، کسب وکار، دولت یا جامعه ارزشی را ایجاد میکند. نوآوری روش بهتر و هوشمندانهتر انجام هر کاری است که میتواند به معرفی رویکردهای زیر منجر شود:
▪️فناوری تازه
▪️روش تولید تازه
▪️خط یا بخش تولید تازه
▪️بهبود و توسعه محصولات موجود
نوآوری و خلاقیت با هم ارتباط تنگاتنگی دارند و لحظهای نمیتوان نوآوری را بدون خلاقیت تصور کرد. برای همین است که در بسیاری از مواقع معنای این دو با هم به اشتباه گرفته میشود. وابستگی نوآوری به خلاقیت به مسئله ایده ربط دارد، نوآوری در واقع اجرای ایدههای تازه و تبدیل آنها به یک فعل و عمل است، فعلی که باید نتایج مثبتی با خود به همراه داشته باشد. البته نوآوری نیز مانند خلاقیت بایدر در زمینه فعالیت خود پیشتاز باشد، یعنی همان طور که خلاقیت تصور ایدهای است که تا پیش از آن کسی به ذهنش خطور نکرده، نوآوری نیز انجام عمل و فعلی است که تا پیش از آن از سوی طرف دیگری انجام نشده باشد. نوآوری به عنوان رویکرد تغییر در سازمان و کسب و کار نیز شناخته میشود، تغییری که با خود مزیتی تازه برای عملکرد و بهرهوری به همراه دارد. عملکردی #انقلابی و تکاملی!
✅ یک مثال ساده
اختراع موتورسیکلت یکی از بزرگترین نوآوریهای بشر بعد از سالها سواری بر اسکوترها بود. دو قرن پیش مردم سوار اسکوترهایی میشدند که باید برای راه انداختن آن محکم پاها و زانوها را بر زمین هل میدادند تا بلکه بتوانند اندک حرکتی در وسیله نقلیه بیرکاب خودشان به وجود بیاورند. سالها گذشت و گذشت و کسی حتی به فکر اختراع دوچرخه هم نیفتاد. تا این که اختراع موتور سیکلت باعث شد مردم به این نکته پی ببرند که نه تنها میتوانند دوچرخه داشته باشند که حتی با فشار یک سوییچ کاری کنند که وسیلهشان خودبهخود و بدون زحمت زانوها راه برود. فکر ایجاد یک وسیله نقلیه جدید خلاقیت بود و اختراع واقعی آن نوآوری.
✅ خلاقیت و نوآوری از هم جدا نیستند
همواره بین خلاقیت و نوآوری در یک سازمان تردیدهای زیادی وجود دارد. چرا که هر دو رویکرد برای سازمانها و بقای آنها مهم هستند. در واقع بقای هر سازمانی بسته به هر دو رویکرد خلاقیت و نوآوری است و راز رسیدن به #موفقیت چشم داشتن به هر دوی آنها. لازم است که هر سازمانی خلاقیت و نوآوری را به یک اندازه در خود جا بدهد، خلاقیت را با خلق سؤالهای تازه، نتیجهگیریهای مستمر، آزمایش و کشف ایدههای تازه و از همه مهمتر گسترش حوزههای فکری و نوآوری را با تقویت خطر پذیری، مشاهده نیازها و اجرا کردن هر آنچه که از ذهن خلاق اعضای سازمان بیرون تراویده است. میبینید، نوآوری و خلاقیت با هم فرق دارند اما هیچ وقت از هم جدا نیستند!
#نوآوری
#خلاقیت
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
🔺مدیر افراد
🔻الگوی مهم و پر تکرار مدیریت محصول
✅ لیدر بودن در #مدیریت_محصول یک عنصر حیاتی همچون اکسیژن است.مدیران افراد مختلف در سازمان افراد ارشد تیمها، سهامدارن و لیدهای ارشد را در کنار هم برای تحقق چشم اندازهای یک محصول به نتایج آن گرد هم میآورند و سکان کشتی کسب و کار در بازار را به دست میگیرند.
✅ لیدرهای #محصول، بایستی هم تیمهای مورد نیاز و هم محصول را خلق کنند اما مدیران افراد باید در مهارت های توسعه دیدگاه مشتری و طراحی استراتژی محصول تمرکز کنند. این به آنها ابزاری میدهد که نه تنها رهبری کنند بلکه به مقصد مناسب نیز هدایت شوند.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
🔻الگوی مهم و پر تکرار مدیریت محصول
✅ لیدر بودن در #مدیریت_محصول یک عنصر حیاتی همچون اکسیژن است.مدیران افراد مختلف در سازمان افراد ارشد تیمها، سهامدارن و لیدهای ارشد را در کنار هم برای تحقق چشم اندازهای یک محصول به نتایج آن گرد هم میآورند و سکان کشتی کسب و کار در بازار را به دست میگیرند.
✅ لیدرهای #محصول، بایستی هم تیمهای مورد نیاز و هم محصول را خلق کنند اما مدیران افراد باید در مهارت های توسعه دیدگاه مشتری و طراحی استراتژی محصول تمرکز کنند. این به آنها ابزاری میدهد که نه تنها رهبری کنند بلکه به مقصد مناسب نیز هدایت شوند.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ تفاوت میان مدیر با رهبر محصول #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ تفاوت میان مدیر با رهبر محصول
✅ به سراغ دو نیمکره دیگر از کره محصول میرویم، نیم کره شمالی و جنوبی که در آن مدیران محصول و لیدرهای محصول قرار دارند. در این دو نیمکره دو مقوله اساسی و بسیار مرتبط در روبه روی یکدیگر قرار میگیرند. با افزایش سن #مدیران_ارشد توجه آنها از مدیریت محصولات به سمت مدیریت استراتژی و افراد جلب میشود. همانطور که این تغییر توجه رخ میدهد اهمیت هر کدام از این شایستگیها در مراحل مختلف دچار تغییر میشود.
✅ در طول سفر پخته شدن یک مدیر محصول به سمت لیدر شدن #محصول، آنها ابتدا با شایستگیهایی پیرامون اجرای محصول شروع به کار میکنند این افراد در ابتدا باید خود را بر اجرا و لانچ محصول مسلط کنند و در مرحله بعدی باید شایستگیهای مربوط به طراحی و آرشیتکتی محصول را در خود نهادینهسازی کنند و اینجاست که با مهارتهای مرتبط با دیدگاه مشتری روبه میشوند.
✅ و در مرحله بعد این مدیران باید یک مرحله فراتر از آنچیزی که هستند بیایند و بجای تفکر در مورد یک ویژگی واحد، #مهارت_تفکر در چند حوزه باهم را در خود تقویت کنند و شروع به فکر کردن در مورد چگونگی اتصال ویژگیهای کی محصول به یکدیگر و از همه مهمتر به چگونگی اتصال این ویژگیها به چشم انداز اصلی سازمان فکر کنند و در اینجاست که آنها در سطح جی پی ام و مدیریت مستقیم، شروع به تحول از مدیر به لیدر محصول میکنند.
✅ همانطور که #رهبران_محصول ارشدتر میشوند با افراد زیادی کار میکنند و ممکن است حتی ۱۰۰ نفر برای تحقق راهکار یک لیدر محصول، بسیج شوند و آن را به حیطه عمل برسانند. در واقع در اینجا مهارت نفوذ و اثرگذاری لیدر محصول مورد توجه است. در واقع لیدرهای محصول شرع به ساختن تیمهای محصول میکنند و به رهبری آنها میپدازند در واقع لیدرهای محصول به عنوان باف پیوندی بایستی در تک تک تیمها نفوذ و رسوخ داشته باشند و در افراد به گونهای نفوذ کنند که اعتماد آنان را جلب کرده و در نهایت همگان را در مسیر استراتژی سازمان قرار دهند.
✅ در طی #مدیر_محصول برای تبدیل شدن به لیدر محصول آن چیزی که از همه مهم تر است، شایستگی مالکیت خروجی بیزنس است. هیچ اهمیتی ندارد که آن ها در چه مرحلهای هستند بلکه بهترین مدیران محصول تمرکز خود را بر خلق بهترین ارزش از کسب و کار در بازار میگذارند و سعی میکنند تیمها را نیز در این جهت راهبری کنند.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✅ به سراغ دو نیمکره دیگر از کره محصول میرویم، نیم کره شمالی و جنوبی که در آن مدیران محصول و لیدرهای محصول قرار دارند. در این دو نیمکره دو مقوله اساسی و بسیار مرتبط در روبه روی یکدیگر قرار میگیرند. با افزایش سن #مدیران_ارشد توجه آنها از مدیریت محصولات به سمت مدیریت استراتژی و افراد جلب میشود. همانطور که این تغییر توجه رخ میدهد اهمیت هر کدام از این شایستگیها در مراحل مختلف دچار تغییر میشود.
✅ در طول سفر پخته شدن یک مدیر محصول به سمت لیدر شدن #محصول، آنها ابتدا با شایستگیهایی پیرامون اجرای محصول شروع به کار میکنند این افراد در ابتدا باید خود را بر اجرا و لانچ محصول مسلط کنند و در مرحله بعدی باید شایستگیهای مربوط به طراحی و آرشیتکتی محصول را در خود نهادینهسازی کنند و اینجاست که با مهارتهای مرتبط با دیدگاه مشتری روبه میشوند.
✅ و در مرحله بعد این مدیران باید یک مرحله فراتر از آنچیزی که هستند بیایند و بجای تفکر در مورد یک ویژگی واحد، #مهارت_تفکر در چند حوزه باهم را در خود تقویت کنند و شروع به فکر کردن در مورد چگونگی اتصال ویژگیهای کی محصول به یکدیگر و از همه مهمتر به چگونگی اتصال این ویژگیها به چشم انداز اصلی سازمان فکر کنند و در اینجاست که آنها در سطح جی پی ام و مدیریت مستقیم، شروع به تحول از مدیر به لیدر محصول میکنند.
✅ همانطور که #رهبران_محصول ارشدتر میشوند با افراد زیادی کار میکنند و ممکن است حتی ۱۰۰ نفر برای تحقق راهکار یک لیدر محصول، بسیج شوند و آن را به حیطه عمل برسانند. در واقع در اینجا مهارت نفوذ و اثرگذاری لیدر محصول مورد توجه است. در واقع لیدرهای محصول شرع به ساختن تیمهای محصول میکنند و به رهبری آنها میپدازند در واقع لیدرهای محصول به عنوان باف پیوندی بایستی در تک تک تیمها نفوذ و رسوخ داشته باشند و در افراد به گونهای نفوذ کنند که اعتماد آنان را جلب کرده و در نهایت همگان را در مسیر استراتژی سازمان قرار دهند.
✅ در طی #مدیر_محصول برای تبدیل شدن به لیدر محصول آن چیزی که از همه مهم تر است، شایستگی مالکیت خروجی بیزنس است. هیچ اهمیتی ندارد که آن ها در چه مرحلهای هستند بلکه بهترین مدیران محصول تمرکز خود را بر خلق بهترین ارزش از کسب و کار در بازار میگذارند و سعی میکنند تیمها را نیز در این جهت راهبری کنند.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ چرخه بازاریابی #Marketing_cycle #Market #چرخه_بازاریابی #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ چرخه بازاریابی
✅ #چرخه_بازاریابی کل فرایندی است که یک لید (سرنخ) پیش از خرید طی میکند تا به تصمیمگیری خرید برسد. چرخه بازاریابی فرایندی است که در آن شرکت برای #مشتری ارزش ایجاد کرده و رابطه مستحکمی با او برقرار میکند تا بتواند از مشتری ارزش دریافت کند. مفهوم بازار Market عنصری کانونی در مباحث چرخه بازاریابی و #مدیریت_بازاریابی قرار دارد.
✅ از دیدگاه #فیلیپ_کاتلر بازاریابی عبارت است از فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواستهها از طریق فرایند مبادله. موضوع مبادله بطور طبیعی به بازار منتهی میشود. تعریف بازار عبارت است از محلی برای مبادلات بالقوه. اندازه بازار به تعداد افرادی بستگی دارد که به محصول به معنی عام علاقهمند هستند و حاضرند منابع لازم را برای بدست آوردن محصول مبادله کنند. هرگاه امکان بالقوه برای داد و ستد موجود باشد، بازار نیز وجود دارد.
✅ گاهی مفهوم بازار، مبادله منابع یا دادوستدهایی است که الزاماً با پول سروکار ندارند. برای مثال در بازاریابی سیاسی، داوطلب نمایندگی مجلس قولها و وعدههایی برای رسیدگی به اوضاع اجتماعی و اقتصادی حوزه خود به رایدهندگان میدهد تا در مقابل به او رای دهند. تعریف و مفهوم بازار سرانجام ما را به مفهوم بازاریابی میرساند. بازاریابی به معنای کارکردن با بازار است. یعنی تلاش در جهت از قوه به فعل در آوردن مبادلات برای ارضای نیازها و خواستههای بشر. در این مطالعه مفهوم چرخه بازاریابی: نیاز، خواسته، مبادله بیان شده است.
🔴 چرخه بازاریابی: نیاز، خواسته، محصول، مبادله
در تعاریف کلاسیک، بازاریابی بعنوان فعالیتی انسانی جهت اراضاء نیازها و خواستهها از طریق فرایند مبادله محصولات تعریف شده است. منشاء و رکن اساسی نظام بازاریابی نیاز است. در رابطه با بازاریابی، مفاهیم اولیهای وجود دارند که اساس علم بازاریابی و مدیریت بازار را شکل میدهند. این عوامل به شرح زیر هستند:
✅ #نیازها
احساس فیزیولوژی انسانها است که بیان کننده حالت محرومیت و یا کمبود احساس شده است. نیاز شخص را وادار به تکاپو میکند و او را در جهت برطرف کردن کمبودهایش وا میدارد؛ مثل نیاز به غذا، آب، هوا، لباس، شغل، پناهگاه، آسایش، آموزش و غیره.
✅ #خواسته_ها
شکل برآورده کردن نیازها است که این تفاوت بنا برعادات، فرهنگ، سلیقه و ذائقه و یا شرایط زمان و مکان متفاوت است. مثل رفع گرسنگی با یک تکه نان خشک و یا با سرو سرویس هر دو میسر است یا نیاز شغلی هم به شکل نجاری و هم به شکل پزشکی میسر است.
✅ #محصول
زائده نیازها و خواستههای بشر است و شامل چیزهای ملموس و مشهود (کالا) غیرملموس اما مشهود(خدمت) و غیرملموس و غیرمشهود(ایده) میباشد و میتواند به شکل بی نهایت برای بشر تعریف گردد .
✅ #مبادله
بشر دارای نیازها و خواستههای متعددی است و محصولاتی بالفعل و یا بالقوه وجود برای ارضاء آنها وجود دارند. اما این برای ایجاد عمل بازاریابی کافی نیست. بازاریابی از زمانی آغاز میشود که فرد تصمیم میگیرد نیازها و خواسته هایش را طریق مبادله ارضاء کند.
#Market
#Marketing_cycle
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✅ #چرخه_بازاریابی کل فرایندی است که یک لید (سرنخ) پیش از خرید طی میکند تا به تصمیمگیری خرید برسد. چرخه بازاریابی فرایندی است که در آن شرکت برای #مشتری ارزش ایجاد کرده و رابطه مستحکمی با او برقرار میکند تا بتواند از مشتری ارزش دریافت کند. مفهوم بازار Market عنصری کانونی در مباحث چرخه بازاریابی و #مدیریت_بازاریابی قرار دارد.
✅ از دیدگاه #فیلیپ_کاتلر بازاریابی عبارت است از فعالیتی انسانی در جهت ارضای نیازها و خواستهها از طریق فرایند مبادله. موضوع مبادله بطور طبیعی به بازار منتهی میشود. تعریف بازار عبارت است از محلی برای مبادلات بالقوه. اندازه بازار به تعداد افرادی بستگی دارد که به محصول به معنی عام علاقهمند هستند و حاضرند منابع لازم را برای بدست آوردن محصول مبادله کنند. هرگاه امکان بالقوه برای داد و ستد موجود باشد، بازار نیز وجود دارد.
✅ گاهی مفهوم بازار، مبادله منابع یا دادوستدهایی است که الزاماً با پول سروکار ندارند. برای مثال در بازاریابی سیاسی، داوطلب نمایندگی مجلس قولها و وعدههایی برای رسیدگی به اوضاع اجتماعی و اقتصادی حوزه خود به رایدهندگان میدهد تا در مقابل به او رای دهند. تعریف و مفهوم بازار سرانجام ما را به مفهوم بازاریابی میرساند. بازاریابی به معنای کارکردن با بازار است. یعنی تلاش در جهت از قوه به فعل در آوردن مبادلات برای ارضای نیازها و خواستههای بشر. در این مطالعه مفهوم چرخه بازاریابی: نیاز، خواسته، مبادله بیان شده است.
🔴 چرخه بازاریابی: نیاز، خواسته، محصول، مبادله
در تعاریف کلاسیک، بازاریابی بعنوان فعالیتی انسانی جهت اراضاء نیازها و خواستهها از طریق فرایند مبادله محصولات تعریف شده است. منشاء و رکن اساسی نظام بازاریابی نیاز است. در رابطه با بازاریابی، مفاهیم اولیهای وجود دارند که اساس علم بازاریابی و مدیریت بازار را شکل میدهند. این عوامل به شرح زیر هستند:
✅ #نیازها
احساس فیزیولوژی انسانها است که بیان کننده حالت محرومیت و یا کمبود احساس شده است. نیاز شخص را وادار به تکاپو میکند و او را در جهت برطرف کردن کمبودهایش وا میدارد؛ مثل نیاز به غذا، آب، هوا، لباس، شغل، پناهگاه، آسایش، آموزش و غیره.
✅ #خواسته_ها
شکل برآورده کردن نیازها است که این تفاوت بنا برعادات، فرهنگ، سلیقه و ذائقه و یا شرایط زمان و مکان متفاوت است. مثل رفع گرسنگی با یک تکه نان خشک و یا با سرو سرویس هر دو میسر است یا نیاز شغلی هم به شکل نجاری و هم به شکل پزشکی میسر است.
✅ #محصول
زائده نیازها و خواستههای بشر است و شامل چیزهای ملموس و مشهود (کالا) غیرملموس اما مشهود(خدمت) و غیرملموس و غیرمشهود(ایده) میباشد و میتواند به شکل بی نهایت برای بشر تعریف گردد .
✅ #مبادله
بشر دارای نیازها و خواستههای متعددی است و محصولاتی بالفعل و یا بالقوه وجود برای ارضاء آنها وجود دارند. اما این برای ایجاد عمل بازاریابی کافی نیست. بازاریابی از زمانی آغاز میشود که فرد تصمیم میگیرد نیازها و خواسته هایش را طریق مبادله ارضاء کند.
#Market
#Marketing_cycle
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ اجزای آمیخته بازاریابی اجتماعی #آمیخته_بازاریابی #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ اجزای آمیخته بازاریابی اجتماعی
🔴 آمیخته
✅ ابزار بازاریابی برای تاثیر گذاشتن بر مشتری و رغبت آنان به خرید کالا #آمیخته_بازاریابی (Marketing Mix) است. در بازاریابی اجتماعی نیز آمیخته بازاریابی اجتماعی همین نقش و کار کرد را ایفا میکند. در واقع آمیخته بازاریابی اجتماعی به بازاریابان اجتماعی کمک می کند تا بتوانند ایده و رفتار مطلوب اجتماعی مدنظر خود را در بین مخاطبان ترویج کنند. اجزای این آمیخته و همچنین تعاریف هرکدام از آنها با آمیخته بازاریابی تجاری متفاوت است که در شکل آمده است. مدل آمیخته بازاریابی اجتماعی شامل ۸ مولفه است.
🔴 مدل آمیخته بازاریابی مبنای طراحی برنامه بازاریابی اجتماعی
آمیخته های بازاریابی اجتماعی عوامل تحتکنترلی هستند که با استفاده از آن میتوان روی رفتار مخاطبین هدف خود تاثیر گذاشته و آن را به سمت #رفتار_مطلوب هدایت کرد. در این زمینه بازاریابی اجتماعی از بازاریابی سنتی و تجاری کمک گرفته و از آمیختههای بازاریابی استفاده میکند که عبارتند از: محصول، قیمت، مکان (توزیع) و پیشبرد. این ۴ فاکتور در بازاریابی تجاری به ۴P معروف هستند و در بازاریابی اجتماعی نیز کاربرد دارند علاوه بر این ۴ عامل دیگر هم که مختص بازاریابی اجتماعی است به آنها اضافه میشوند؛ شامل:
▪️عموم مردم (Publics)
▪️شرکا (Partnership)
▪️سیاستها و خط مشیها (Policy)
▪️کیف پول (منابع مالی) (Purse Strings)
🔴 آمیخته های بازاریابی اجتماعی:
✅ الف. محصول
#محصول در بازاریابی اجتماعی رفتاری است که قصد سازگار کردن مخاطبان هدف خود با آن وجود دارد. این محصول می تواند از هر نوعی مانند محصول فیزیکی (مثال: حسگرهای دود)، یک خدمت (مثال: آزمایشهای پزشکی)، یک تمرین (مثال: رژیم غذایی سالم) و یا ایده های ناملموستر (مثل: حفاظت از محیط زیست) باشد.
✅ ب. قیمتگذاری و هزینه
#هزینه چیزی است که مخاطب برای منطبق شدن با رفتار مطلوب باید بپردازد. این هزینه صرفاً از جنس پول نیست بلکه ممکن است هزینههایی مثل انرژی، زمان و یا هزینههای عاطفی باشد. وقتی این هزینه ها در تحقیقات مشخص شود، کار بازاریاب اجتماعی این است که به گونهای برنامه بازاریابی اجتماعی را طراحی کند تا این هزینه ها به حداقل مقدار خود برسد.
✅ ج. توزیع و دسترسی
در بازاریابی تجاری، زمانی که از #آمیخته_مکان صحبت می شود، به سیستم و کانالهای توزیع اشاره دارد که مشتری چگونه و از چه راهی می تواند کالا را تامین کند. در بازاریابی اجتماعی بحث متفاوت بوده و از کالای فیزیکی خبری نیست. تغییری که در این موضوع اتفاق می افتد بدین صورت است که در بازاریابی اجتماعی توزیع به معنای این است که رفتار مطلوب چگونه در دسترس مخاطبان هدف ما قرار بگیرد؟
✅ د. پیشبرد
بخاطر قابلیت دیدهشدنی که در ترویج است، مردم در واقع از پنجره آن با بازاریابی اجتماعی آشنا میشوند. گر چه این متغیر یکی از متغیرهای بازاریابی اجتماعی است ولی یکی از مهمترین آنها است. در فعالیت های ترویجی #بازاریاب_اجتماعی با اینکه چگونه محصول خود (رفتار) را به مخاطبین هدف خود بشناساند درگیر است. از روشهای بسیار مختلفی می توان برای پیشبرد استفاده کرد.
✅ ه. عموم مردم
#مخاطبان برنامه بازاریابی اجتماعی طیف های متعددی هستند و برنامه باید به صورتی باشد که آنها را پوشش دهد. این متغیر به دو دسته مخاطب عام درونی و مخاطب عام بیرونی تقسیم می شود. مخاطبان بیرونی آنهایی هستند که قرار است گرایش ها و رفتارهایشان به صورت مستقیم تحت تاثیر برنامه بازاریابی اجتماعی قرار گیرد و تغییر کند.
✅ و. مشارکت
#مسائل_اجتماعی تاحدی پیچیده هستند که یک سازمان، هیچگاه نمی تواند به تنهایی کاری کند که تاثیر مطلوبی در اجتماع داشته باشد. به همین سبب، برای انجام کاری قابلتوجه در این زمینه ها، حتماً نیاز به این است که با گروههای دیگر اجتماعی تیم سازی صورت پذیرد. این کار باعث گسترده شدن منابع کمپین و دسترسی به تکتک مخاطبان می شود.
✅ ز. سیاستگذاری
برنامه #بازاریابی_اجتماعی قادر است کاری کند که در انگیزه افراد به صورت فردفرد تاثیرگذار باشد و باعث تغییر رفتار و نگرش در آنها شود. ولی چیزی که از این تاثیر و تغییر مهمتر است بحث مداومت و بقای این تغییر است که در این زمینه باید از سیاست گذاری کمک گرفت. این سیاستگذاری است که می تواند باعث تغییر شرایط محیط شود.
✅ ح. مدیریت هزینهها
یکی از تفاوتهای #بازاریابی_تجاری و بازاریابی اجتماعی در بحث منابع مالی است. در بازاریابی تجاری، منابع مالی یا از سرمایه تامین میشود یا فروش کالا. در هر صورت، هزینه بازاریابی، بعهده خود فعالیت تجاری است در صورتی که در بازاریابی اجتماعی اینگونه نیست. هزینههای بازاریابی اجتماعی معمولاً از بنگاههای حمایتی و خیریه تامین می شود.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
🔴 آمیخته
✅ ابزار بازاریابی برای تاثیر گذاشتن بر مشتری و رغبت آنان به خرید کالا #آمیخته_بازاریابی (Marketing Mix) است. در بازاریابی اجتماعی نیز آمیخته بازاریابی اجتماعی همین نقش و کار کرد را ایفا میکند. در واقع آمیخته بازاریابی اجتماعی به بازاریابان اجتماعی کمک می کند تا بتوانند ایده و رفتار مطلوب اجتماعی مدنظر خود را در بین مخاطبان ترویج کنند. اجزای این آمیخته و همچنین تعاریف هرکدام از آنها با آمیخته بازاریابی تجاری متفاوت است که در شکل آمده است. مدل آمیخته بازاریابی اجتماعی شامل ۸ مولفه است.
🔴 مدل آمیخته بازاریابی مبنای طراحی برنامه بازاریابی اجتماعی
آمیخته های بازاریابی اجتماعی عوامل تحتکنترلی هستند که با استفاده از آن میتوان روی رفتار مخاطبین هدف خود تاثیر گذاشته و آن را به سمت #رفتار_مطلوب هدایت کرد. در این زمینه بازاریابی اجتماعی از بازاریابی سنتی و تجاری کمک گرفته و از آمیختههای بازاریابی استفاده میکند که عبارتند از: محصول، قیمت، مکان (توزیع) و پیشبرد. این ۴ فاکتور در بازاریابی تجاری به ۴P معروف هستند و در بازاریابی اجتماعی نیز کاربرد دارند علاوه بر این ۴ عامل دیگر هم که مختص بازاریابی اجتماعی است به آنها اضافه میشوند؛ شامل:
▪️عموم مردم (Publics)
▪️شرکا (Partnership)
▪️سیاستها و خط مشیها (Policy)
▪️کیف پول (منابع مالی) (Purse Strings)
🔴 آمیخته های بازاریابی اجتماعی:
✅ الف. محصول
#محصول در بازاریابی اجتماعی رفتاری است که قصد سازگار کردن مخاطبان هدف خود با آن وجود دارد. این محصول می تواند از هر نوعی مانند محصول فیزیکی (مثال: حسگرهای دود)، یک خدمت (مثال: آزمایشهای پزشکی)، یک تمرین (مثال: رژیم غذایی سالم) و یا ایده های ناملموستر (مثل: حفاظت از محیط زیست) باشد.
✅ ب. قیمتگذاری و هزینه
#هزینه چیزی است که مخاطب برای منطبق شدن با رفتار مطلوب باید بپردازد. این هزینه صرفاً از جنس پول نیست بلکه ممکن است هزینههایی مثل انرژی، زمان و یا هزینههای عاطفی باشد. وقتی این هزینه ها در تحقیقات مشخص شود، کار بازاریاب اجتماعی این است که به گونهای برنامه بازاریابی اجتماعی را طراحی کند تا این هزینه ها به حداقل مقدار خود برسد.
✅ ج. توزیع و دسترسی
در بازاریابی تجاری، زمانی که از #آمیخته_مکان صحبت می شود، به سیستم و کانالهای توزیع اشاره دارد که مشتری چگونه و از چه راهی می تواند کالا را تامین کند. در بازاریابی اجتماعی بحث متفاوت بوده و از کالای فیزیکی خبری نیست. تغییری که در این موضوع اتفاق می افتد بدین صورت است که در بازاریابی اجتماعی توزیع به معنای این است که رفتار مطلوب چگونه در دسترس مخاطبان هدف ما قرار بگیرد؟
✅ د. پیشبرد
بخاطر قابلیت دیدهشدنی که در ترویج است، مردم در واقع از پنجره آن با بازاریابی اجتماعی آشنا میشوند. گر چه این متغیر یکی از متغیرهای بازاریابی اجتماعی است ولی یکی از مهمترین آنها است. در فعالیت های ترویجی #بازاریاب_اجتماعی با اینکه چگونه محصول خود (رفتار) را به مخاطبین هدف خود بشناساند درگیر است. از روشهای بسیار مختلفی می توان برای پیشبرد استفاده کرد.
✅ ه. عموم مردم
#مخاطبان برنامه بازاریابی اجتماعی طیف های متعددی هستند و برنامه باید به صورتی باشد که آنها را پوشش دهد. این متغیر به دو دسته مخاطب عام درونی و مخاطب عام بیرونی تقسیم می شود. مخاطبان بیرونی آنهایی هستند که قرار است گرایش ها و رفتارهایشان به صورت مستقیم تحت تاثیر برنامه بازاریابی اجتماعی قرار گیرد و تغییر کند.
✅ و. مشارکت
#مسائل_اجتماعی تاحدی پیچیده هستند که یک سازمان، هیچگاه نمی تواند به تنهایی کاری کند که تاثیر مطلوبی در اجتماع داشته باشد. به همین سبب، برای انجام کاری قابلتوجه در این زمینه ها، حتماً نیاز به این است که با گروههای دیگر اجتماعی تیم سازی صورت پذیرد. این کار باعث گسترده شدن منابع کمپین و دسترسی به تکتک مخاطبان می شود.
✅ ز. سیاستگذاری
برنامه #بازاریابی_اجتماعی قادر است کاری کند که در انگیزه افراد به صورت فردفرد تاثیرگذار باشد و باعث تغییر رفتار و نگرش در آنها شود. ولی چیزی که از این تاثیر و تغییر مهمتر است بحث مداومت و بقای این تغییر است که در این زمینه باید از سیاست گذاری کمک گرفت. این سیاستگذاری است که می تواند باعث تغییر شرایط محیط شود.
✅ ح. مدیریت هزینهها
یکی از تفاوتهای #بازاریابی_تجاری و بازاریابی اجتماعی در بحث منابع مالی است. در بازاریابی تجاری، منابع مالی یا از سرمایه تامین میشود یا فروش کالا. در هر صورت، هزینه بازاریابی، بعهده خود فعالیت تجاری است در صورتی که در بازاریابی اجتماعی اینگونه نیست. هزینههای بازاریابی اجتماعی معمولاً از بنگاههای حمایتی و خیریه تامین می شود.
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ گسترش عملکرد کیفیت #مدل_مفهومی #مدل_مدیریت #کنترل_کیفیت #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ گسترش عملکرد کیفیت
✅ گسترش عملکرد کیفیت (QFD) روشی است که #ندای_مشتریان (VOCs) را به الزامات فنی تولید (ECs) ترجمه میکند و نخستین بار در ژاپن معرفی گردید. این روش مبتنی بر رویکردهای ماتریسی است و با خانه کیفیت آغاز میشود.
✅ #گسترش_عملکرد_کیفیت برگردان پارسی Quality function deployment است و فرم کوتاه آن به QFD موسوم است. یوجی آکائو (Yoji Akao) نخستین بار در ژاپن به سال ۱۹۶۶ توسط یوجی آکائو این روش را مطرح کرد.
✅ پس از آن در سال ۱۹۷۲ برای نخستین بار به صورت عملیاتی در کارخانه کشتیسازی #کوبه_میتسوبیشی مورد استفاده قرار گرفت. سپس در سال ۱۹۸۳ وارد آمریکا شد و اکنون در کشورهای بسیاری مورد استفاده قرار میگیرد.
✅ از QFD میتوان به عنوان ماشین مترجم «نیازمندیهای مشتریان» به «مشخصات فنی و مهندسی» نام برد. به عبارت دیگر این روش مبدل تقاضاهای مشتریان به ویژگیهای کیفیت و آماده ساختن یک طرح کیفیت برای #محصول_نهایی است.
✅ این عملکرد از طریق #گسترش_سیستماتیک روابط بین تقاضاهای مشتری و ویژگیهای کیفیت محصول انجام میشود. این فرایند معمولا با کیفیت اجزای عملکردی آغاز گشته و سپس به کیفیت همه قسمتها و فرآیندها گسترش مییابد.
🔴 عناصر گسترش عملکرد کیفیت (QFD)
✅ #گسترش_عملکرد_کیفیت از دو جزء تشکیل یافته است که منجر به گسترش در طول فرآیند طراحی میگردد یکی کیفیت و دیگری عملکرد میباشد. بخش بهسازی کیفیت (Quality Deployment)، ندای مشتری (Voice of Customer) را تبدیل به فرآیند طراحی میکند. این امر با شناسایی اهداف طراحی، ویژگیهای قطعه و محصول که در ارتباط با نیازمندیهای مشتری میباشند، منجر به تضمین طراحی و کیفیت تولید میگردد.
✅ #بهسازی_کیفیت در ارتباط با بخشهای کارکردی مختلف سازمان که با طراحی تولید در ارتباط هستند، با تشکیل تیم طراحی این کار را انجام میدهند. متخصصین عملکردی نواقص مربوط به ارتباطات میان مراحل طراحی و عملکردها را کاهش میدهند.
✅ برای رسیدن به #اهداف_کیفی و در واقع آنچه که اهداف QFD نامیده میشود، از ابزارها و روشهای متفاوتی در QFD استفاده میشود. ابزار اصلی برای اجرای QFD، خانههای کیفیت است. در واقع انجام این عملیات بوسیله ماتریسهای متعددی انجام میشود.
✅ #تکنیک QFD با متدهایی نظیر سی ماتریسی، شانزده ماتریسی، چهار ماتریسی و دو ماتریسی در دنیا معرفی و شناخته شده است. در این بین متد چهار ماتریسی که انستیتوی تامین کنندگان آمریکا هم آنرا مورد تائید و استفاده قرار داده به علل زیر مورد توجه بیشتر قرار گرفته است:
▪ارتباط منطقی و ساده مراحل مختلف با یکدیگر
▪سادگی یادگیری و خلاصه بودن نسبت به سایر رویکردها
▪پوشش مراحل مهم تولید محصول با استفاده از چهار ماتریس
▪رواج بیشتر نسبت به سایر دیدگاههای موجود در بین متخصصان و کاربران QFD
#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#کنترل_کیفیت
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
✅ گسترش عملکرد کیفیت (QFD) روشی است که #ندای_مشتریان (VOCs) را به الزامات فنی تولید (ECs) ترجمه میکند و نخستین بار در ژاپن معرفی گردید. این روش مبتنی بر رویکردهای ماتریسی است و با خانه کیفیت آغاز میشود.
✅ #گسترش_عملکرد_کیفیت برگردان پارسی Quality function deployment است و فرم کوتاه آن به QFD موسوم است. یوجی آکائو (Yoji Akao) نخستین بار در ژاپن به سال ۱۹۶۶ توسط یوجی آکائو این روش را مطرح کرد.
✅ پس از آن در سال ۱۹۷۲ برای نخستین بار به صورت عملیاتی در کارخانه کشتیسازی #کوبه_میتسوبیشی مورد استفاده قرار گرفت. سپس در سال ۱۹۸۳ وارد آمریکا شد و اکنون در کشورهای بسیاری مورد استفاده قرار میگیرد.
✅ از QFD میتوان به عنوان ماشین مترجم «نیازمندیهای مشتریان» به «مشخصات فنی و مهندسی» نام برد. به عبارت دیگر این روش مبدل تقاضاهای مشتریان به ویژگیهای کیفیت و آماده ساختن یک طرح کیفیت برای #محصول_نهایی است.
✅ این عملکرد از طریق #گسترش_سیستماتیک روابط بین تقاضاهای مشتری و ویژگیهای کیفیت محصول انجام میشود. این فرایند معمولا با کیفیت اجزای عملکردی آغاز گشته و سپس به کیفیت همه قسمتها و فرآیندها گسترش مییابد.
🔴 عناصر گسترش عملکرد کیفیت (QFD)
✅ #گسترش_عملکرد_کیفیت از دو جزء تشکیل یافته است که منجر به گسترش در طول فرآیند طراحی میگردد یکی کیفیت و دیگری عملکرد میباشد. بخش بهسازی کیفیت (Quality Deployment)، ندای مشتری (Voice of Customer) را تبدیل به فرآیند طراحی میکند. این امر با شناسایی اهداف طراحی، ویژگیهای قطعه و محصول که در ارتباط با نیازمندیهای مشتری میباشند، منجر به تضمین طراحی و کیفیت تولید میگردد.
✅ #بهسازی_کیفیت در ارتباط با بخشهای کارکردی مختلف سازمان که با طراحی تولید در ارتباط هستند، با تشکیل تیم طراحی این کار را انجام میدهند. متخصصین عملکردی نواقص مربوط به ارتباطات میان مراحل طراحی و عملکردها را کاهش میدهند.
✅ برای رسیدن به #اهداف_کیفی و در واقع آنچه که اهداف QFD نامیده میشود، از ابزارها و روشهای متفاوتی در QFD استفاده میشود. ابزار اصلی برای اجرای QFD، خانههای کیفیت است. در واقع انجام این عملیات بوسیله ماتریسهای متعددی انجام میشود.
✅ #تکنیک QFD با متدهایی نظیر سی ماتریسی، شانزده ماتریسی، چهار ماتریسی و دو ماتریسی در دنیا معرفی و شناخته شده است. در این بین متد چهار ماتریسی که انستیتوی تامین کنندگان آمریکا هم آنرا مورد تائید و استفاده قرار داده به علل زیر مورد توجه بیشتر قرار گرفته است:
▪ارتباط منطقی و ساده مراحل مختلف با یکدیگر
▪سادگی یادگیری و خلاصه بودن نسبت به سایر رویکردها
▪پوشش مراحل مهم تولید محصول با استفاده از چهار ماتریس
▪رواج بیشتر نسبت به سایر دیدگاههای موجود در بین متخصصان و کاربران QFD
#مدل_مفهومی
#مدل_مدیریت
#کنترل_کیفیت
#پایگاه_جامع_مدیریار
www.modiryar.com
@modiryar
مدیریار | Modiryar
✍ مشتری محوری یا محصول محوری #مشتری_مداری #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
✍ مشتری محوری یا محصول محوری
✅ مشتری محوری در یک سازمان چه تفاوتهایی با محصول محوری دارد؟
🔹 کدام یک از این دو #استراتژی در موفقیت کسب و کارها موثرتر هستند؟ آیا امکان پذیر هست که یک سازمان به صورت همزمان هر دو استراتژی را به کار بگیرد؟ در این سری نوشته، به بررسی و تحلیل این دو مفهوم میپردازیم.
🔹 استراتژیهای محصول محور در کسب و کارهایی مشاهده میشود که معتقد هستند اگر یک #محصول یا خدمتِ با کیفیت و متفاوت به بازار عرضه کنند، مشتریان مشتاقانه به دنبال خرید آن خواهند بود. به اصطلاح بازاری: «یک جنسِ بِفروش، بریز توی بازار، خودش میفروشه!».
🔹 استراتژیهای #مشتری_محور در سازمانهایی اجرا شده که از زاویه دید مشتری به مسائل نگاه میکنند و به دنبال شناسایی نیازهای مشتریان و سفارشیسازی محصول و خدمت بر اساس علایق و ترجیحات آنها هستند. این سازمانها با بهکارگیری ابزارهای CRM، برقراری ارتباط تک به تک با مشتریان را دنبال میکنند.
✅ محصول محوری مشتری محوری
🔹 با وجود این که امروز بیشتر کسب و کارها به اهمیت و ضرورت مشتری مداری پی بردهاند، ولی هنوز هم شرکتهایی وجود دارند که با تمرکز بر استراتژیهای مبتنی بر رهبری محصول، در حال توسعه هستند. این دسته از سازمانها با سرمایه گذاری بر روی تحقیق و توسعه، نوآوریهای چشمگیری در حوزه محصول و خدمت ایجاد میکنند و #مشتریان_وفادار به کسب و کارِ خود را دارند.
🔹 #شرکت_اپل، یکی از نمونههای موفق در زمینه محصول محوری است. این شرکت بدون این که از ابزارهای نوین حوزه وفادارسازی مشتریان مثل باشگاه مشتریان یا متمایز سازی مشتریان استفاده کند، مشتریانی وفادار دارد که حاضرند شب را در مقابل فروشگاه به صبح برسانند تا در اولین روز ارائه محصول، آن را خریداری کنند.
🔹 #چرخه_عمر_محصول، معمولا به چهار مرحله شامل معرفی، رشد، بلوغ و افول تقسیم میشود. یک سازمانِ محصول محور، به دنبال حداکثر کردن ارزشی است که از دوره عمر هر محصول به دست میآورد.یک سازمان مشتری محور به دنبال حداکثر کردن ارزشی است که از هر مشتری کسب میکند. به عبارت دیگر این سازمان، به دنبال افزایش ارزش دوره عمر هر مشتری (CLV) است.
🔹 شرکتهای محصول محور، بر روی یک محصول تمرکز میکنند تا آن را به #مشتریان بیشتری بفروشند.
🔹 شرکتهای مشتری محور بر روی یک مشتری تمرکز میکنند و میکوشند تا بیشترین #محصول ممکن را به او بفروشند.
🔹 این دو ارزش کاملا با هم متفاوت هستند. چرخه #محصول_محوری از خلق محصولی متفاوت برای برآورده کردن یک نیاز، شروع میشود و به فروش این محصول به تمامی مشتریانی که به آن نیاز را دارند، منتهی میگردد.
🔹#چرخه_مشتری_محوری از برقراری ارتباط تک به تک با هر مشتری شروع میشود و سبدی از محصولات و خدمات را به صورت ویژه برای او سفارشی سازی میکند.
✅ آیا محصول محوری و مشتری محوری در تضاد هستند؟
🔹 آیا بهتر است ابتدا یک نیاز برآورده نشده را پیدا کنیم و با ارائه یک #محصول برای آن، به جستجوی مشتری بپردازیم؟ یا این که به قول آقای سِت گادین، به جای جستجوی مشتری برای محصولات، باید به دنبال محصول برای مشتریانمان باشیم؟
🔹 با کمی تامل متوجه میشویم که محصول محوری و #مشتری_محوری، با هم در تعارض نیستند. حتی تاکید بیش از حد بر یکی از این دو، بدون پرداختن به دیگری، ممکن است سازمان را به شکست نزدیک کند.
🔹 اگر با اتخاذ استراتژیهای محصول محور، تمام تمرکز خود را بر روی ویژگیهای فنی محصول بگذاریم و از مشتری غافل شویم، به خطا رفتهایم. مشتری محوری هم به تنهایی کافی نیست. هیچ کس حاضر نیست محصولی را بخرد که نیازهایش را برآورده نمیکند.
🔹 آقای Don Peppers الگویی #خلاقانه و کاربردی برای تحلیل یکپارچه این دو استراتژی ارائه کرده است که این نمودار در بالای این نوشته قابل مشاهده است.
🔹 به اعتقاد آقای پِپِرز، یک سازمان برای موفقیت در شرایط رقابتی باید دو کار را به صورت همزمان و به خوبی انجام بدهد:
1️⃣ قادر باشد یک نیازِ مشتریان را شناسایی و برآورده کند.
2️⃣ مشتریانی را پیدا کند که به دنبال برآورده کردن آن نیاز هستند.
🔹 در این نمودار، محور عمودی بیانگر «میزان برآورده شدن نیاز توسط مشتریان» و محور افقی بیانگر «تعداد مشتریان» است. به این ترتیب میتوانیم #مشتری_محوری را در راستای محور عمودی و محصول محوری را در راستای محور افقی ترسیم کنیم.
🔹 #استراتژی_رقابتی_محصول محور، به دنبال پیدا کردن حداکثر تعداد مشتری است و در جهت «افزایش سهم بازار» تلاش میکند. استراتژی مشتری محور، با تمرکز بر روی نیازهای هر #مشتری و برآورده کردن آن، در پی «افزایش سهم از مشتری» است.
@modiryar
✅ مشتری محوری در یک سازمان چه تفاوتهایی با محصول محوری دارد؟
🔹 کدام یک از این دو #استراتژی در موفقیت کسب و کارها موثرتر هستند؟ آیا امکان پذیر هست که یک سازمان به صورت همزمان هر دو استراتژی را به کار بگیرد؟ در این سری نوشته، به بررسی و تحلیل این دو مفهوم میپردازیم.
🔹 استراتژیهای محصول محور در کسب و کارهایی مشاهده میشود که معتقد هستند اگر یک #محصول یا خدمتِ با کیفیت و متفاوت به بازار عرضه کنند، مشتریان مشتاقانه به دنبال خرید آن خواهند بود. به اصطلاح بازاری: «یک جنسِ بِفروش، بریز توی بازار، خودش میفروشه!».
🔹 استراتژیهای #مشتری_محور در سازمانهایی اجرا شده که از زاویه دید مشتری به مسائل نگاه میکنند و به دنبال شناسایی نیازهای مشتریان و سفارشیسازی محصول و خدمت بر اساس علایق و ترجیحات آنها هستند. این سازمانها با بهکارگیری ابزارهای CRM، برقراری ارتباط تک به تک با مشتریان را دنبال میکنند.
✅ محصول محوری مشتری محوری
🔹 با وجود این که امروز بیشتر کسب و کارها به اهمیت و ضرورت مشتری مداری پی بردهاند، ولی هنوز هم شرکتهایی وجود دارند که با تمرکز بر استراتژیهای مبتنی بر رهبری محصول، در حال توسعه هستند. این دسته از سازمانها با سرمایه گذاری بر روی تحقیق و توسعه، نوآوریهای چشمگیری در حوزه محصول و خدمت ایجاد میکنند و #مشتریان_وفادار به کسب و کارِ خود را دارند.
🔹 #شرکت_اپل، یکی از نمونههای موفق در زمینه محصول محوری است. این شرکت بدون این که از ابزارهای نوین حوزه وفادارسازی مشتریان مثل باشگاه مشتریان یا متمایز سازی مشتریان استفاده کند، مشتریانی وفادار دارد که حاضرند شب را در مقابل فروشگاه به صبح برسانند تا در اولین روز ارائه محصول، آن را خریداری کنند.
🔹 #چرخه_عمر_محصول، معمولا به چهار مرحله شامل معرفی، رشد، بلوغ و افول تقسیم میشود. یک سازمانِ محصول محور، به دنبال حداکثر کردن ارزشی است که از دوره عمر هر محصول به دست میآورد.یک سازمان مشتری محور به دنبال حداکثر کردن ارزشی است که از هر مشتری کسب میکند. به عبارت دیگر این سازمان، به دنبال افزایش ارزش دوره عمر هر مشتری (CLV) است.
🔹 شرکتهای محصول محور، بر روی یک محصول تمرکز میکنند تا آن را به #مشتریان بیشتری بفروشند.
🔹 شرکتهای مشتری محور بر روی یک مشتری تمرکز میکنند و میکوشند تا بیشترین #محصول ممکن را به او بفروشند.
🔹 این دو ارزش کاملا با هم متفاوت هستند. چرخه #محصول_محوری از خلق محصولی متفاوت برای برآورده کردن یک نیاز، شروع میشود و به فروش این محصول به تمامی مشتریانی که به آن نیاز را دارند، منتهی میگردد.
🔹#چرخه_مشتری_محوری از برقراری ارتباط تک به تک با هر مشتری شروع میشود و سبدی از محصولات و خدمات را به صورت ویژه برای او سفارشی سازی میکند.
✅ آیا محصول محوری و مشتری محوری در تضاد هستند؟
🔹 آیا بهتر است ابتدا یک نیاز برآورده نشده را پیدا کنیم و با ارائه یک #محصول برای آن، به جستجوی مشتری بپردازیم؟ یا این که به قول آقای سِت گادین، به جای جستجوی مشتری برای محصولات، باید به دنبال محصول برای مشتریانمان باشیم؟
🔹 با کمی تامل متوجه میشویم که محصول محوری و #مشتری_محوری، با هم در تعارض نیستند. حتی تاکید بیش از حد بر یکی از این دو، بدون پرداختن به دیگری، ممکن است سازمان را به شکست نزدیک کند.
🔹 اگر با اتخاذ استراتژیهای محصول محور، تمام تمرکز خود را بر روی ویژگیهای فنی محصول بگذاریم و از مشتری غافل شویم، به خطا رفتهایم. مشتری محوری هم به تنهایی کافی نیست. هیچ کس حاضر نیست محصولی را بخرد که نیازهایش را برآورده نمیکند.
🔹 آقای Don Peppers الگویی #خلاقانه و کاربردی برای تحلیل یکپارچه این دو استراتژی ارائه کرده است که این نمودار در بالای این نوشته قابل مشاهده است.
🔹 به اعتقاد آقای پِپِرز، یک سازمان برای موفقیت در شرایط رقابتی باید دو کار را به صورت همزمان و به خوبی انجام بدهد:
1️⃣ قادر باشد یک نیازِ مشتریان را شناسایی و برآورده کند.
2️⃣ مشتریانی را پیدا کند که به دنبال برآورده کردن آن نیاز هستند.
🔹 در این نمودار، محور عمودی بیانگر «میزان برآورده شدن نیاز توسط مشتریان» و محور افقی بیانگر «تعداد مشتریان» است. به این ترتیب میتوانیم #مشتری_محوری را در راستای محور عمودی و محصول محوری را در راستای محور افقی ترسیم کنیم.
🔹 #استراتژی_رقابتی_محصول محور، به دنبال پیدا کردن حداکثر تعداد مشتری است و در جهت «افزایش سهم بازار» تلاش میکند. استراتژی مشتری محور، با تمرکز بر روی نیازهای هر #مشتری و برآورده کردن آن، در پی «افزایش سهم از مشتری» است.
@modiryar