اخرين وضعيت تغيير #مديريت در #شركت ملي نفت
عصرنفت/ شركت ملي نفت روزهاي پرتلاطمي را سپري ميكند؛ از استعفاي مديرعامل شركت #مهندسي و توسعه نفت تا ناراحتي تعدادي از مديران شركت هاي زيرمجموعه به دليل تغييرات #ساختاري. در اين ميان از يك ماه پيش بود كه ماجراي اختلاف #وزير نفت و مديرعامل شركت ملي نفت تشديد و دست اخر منجر به خداحافظي ركن الدين #جوادي از مديريت شركت ملي نفت شد.
جوادي يك ماه است كه در صدد سامان دادن به اخرين كارهاي خود در NIOC بود و افراد محدودي از اين موضوع باخبر بودند و مي دانستند او قصد رفتن دارد.
او از روز شنبه به مرخصي مي رود و يك سرپرست در اتاقش مي نشيند. زنگنه با علي #كاردر به صحبت نشسته است اما او تا همين امروز عصر، از پذيرش اين مسئوليت شانه خالي كرده است. شايد غلامرضا منوچهري جاي جوادي بنشيند و شايد كاردر بالاخره قبول كند.
#زنگنه طي يك ماه اخير با چهره هاي متعددي براي جانشيني او به گفت و گو نشسته بود ولي هيچ كدام حاضر نشدند با وي كار كنند.؛ دليل البته مشخص است...!
با رفتن #جوادي از شركت ملي نفت، 5 معاون وي ترجيح داده اند تا در كنار وي نباشند و از نفت جدا شوند ولي جايگاه از سايرين متمايز است.
مديرعامل شركت ملي نفت يعني معاون اول نفت و اين تغيير خبر از يك اتفاق مهم مي دهد كه اگاهان بخوبي به ان واقفند؛ جالب انكه 3معاون وي همان مديراني هستند كه از دولت پيش باقي مانده اند.
#جوادي را بايد تنها عضو حلقه مديريت جديد نفت دانست كه با سايرين فرق داشت. از تيم جديد بود ولي از انها نبود. او با سابقه و ذهنيت ماندگاري كه در بين نفتي ها گذاشت حالا به مرخصي ابدي مي رود. روزهاي سخت شركت ملي نفت با رفتن او از نفت سخت تر خواهد شد.
گزارش عصرنفت درباره اين موضوع را از دست ندهيد.
@asrenaft_com
عصرنفت/ شركت ملي نفت روزهاي پرتلاطمي را سپري ميكند؛ از استعفاي مديرعامل شركت #مهندسي و توسعه نفت تا ناراحتي تعدادي از مديران شركت هاي زيرمجموعه به دليل تغييرات #ساختاري. در اين ميان از يك ماه پيش بود كه ماجراي اختلاف #وزير نفت و مديرعامل شركت ملي نفت تشديد و دست اخر منجر به خداحافظي ركن الدين #جوادي از مديريت شركت ملي نفت شد.
جوادي يك ماه است كه در صدد سامان دادن به اخرين كارهاي خود در NIOC بود و افراد محدودي از اين موضوع باخبر بودند و مي دانستند او قصد رفتن دارد.
او از روز شنبه به مرخصي مي رود و يك سرپرست در اتاقش مي نشيند. زنگنه با علي #كاردر به صحبت نشسته است اما او تا همين امروز عصر، از پذيرش اين مسئوليت شانه خالي كرده است. شايد غلامرضا منوچهري جاي جوادي بنشيند و شايد كاردر بالاخره قبول كند.
#زنگنه طي يك ماه اخير با چهره هاي متعددي براي جانشيني او به گفت و گو نشسته بود ولي هيچ كدام حاضر نشدند با وي كار كنند.؛ دليل البته مشخص است...!
با رفتن #جوادي از شركت ملي نفت، 5 معاون وي ترجيح داده اند تا در كنار وي نباشند و از نفت جدا شوند ولي جايگاه از سايرين متمايز است.
مديرعامل شركت ملي نفت يعني معاون اول نفت و اين تغيير خبر از يك اتفاق مهم مي دهد كه اگاهان بخوبي به ان واقفند؛ جالب انكه 3معاون وي همان مديراني هستند كه از دولت پيش باقي مانده اند.
#جوادي را بايد تنها عضو حلقه مديريت جديد نفت دانست كه با سايرين فرق داشت. از تيم جديد بود ولي از انها نبود. او با سابقه و ذهنيت ماندگاري كه در بين نفتي ها گذاشت حالا به مرخصي ابدي مي رود. روزهاي سخت شركت ملي نفت با رفتن او از نفت سخت تر خواهد شد.
گزارش عصرنفت درباره اين موضوع را از دست ندهيد.
@asrenaft_com
🌐 امتياز ويژه #زنگنه به غربي ها
وحید حاجی پور/ در دستهبندي كانديداهاي ميادين و #مخازن نفتي و #گازي كشور جهت #واگذاري به شركتهاي خارجي بهمنظور آغاز و افزايش توليد، مهمترين دسته ميادين در حال توليد هستند. به دليل ماهيت مخزني و فني اين دست از ميادين، حساسيت چنداني در سطح جامعه و حتي كارشناسان در اين باره وجود ندارد در حالي كه نگاهي به 10 مخزن نفتي كشور نشان ميدهد بيش از 60 درصد از ظرفيت فعلي كشور متعلق به اين مخازن است.
#وزارت نفت معتقد است براي افزايش توليد از اين مخازن استفاده از تكنولوژيهاي روز ضروري است كه پربيراه نيست اما نكته مهم اين است كه براي دسترسي به اين تكنولوژيهای غیر قابل اندازه گیری و افزايش توليد چه امتيازات و چه مكانيسمي در نظر گرفته شده است.
متخصصان نفتي به خوبي آگاهند كه بخش اصلي مخازن نفتي ايران در نيمه دوم عمر خود قرار دارند، اين شرايط بدان معناست كه ميزان توليد از اين مخازن از دوره اوج خود رد شده و در سراشيبي قرار گرفته است و هر ساله از ميزان آن كاسته ميشود، بنابراين در گام نخست نگهداشت توليد ضروري است و در مرحله بعد بايد به فكر افزايش ميزان توليد بود. برنامههاي نگهداشت و #افزايش توليد بايد به نحوي عملياتي شود كه به مخزن آسيب نرسد و بر اساس شناخت دقيق از مخزن برنامههاي تدوين شده اجرايي شود.
خوشبختانه طي سالهاي گذشته متخصصان ايراني توانستهاند ميزان توليد را ثابت نگه داشته و با استفاده از برخي تكنولوژيهاي روز و البته بومي، توليد را در وضعيت ثابت قرار دهند، هرچند در اين حوزه كمبودهايي نيز وجود دارد و قطعاً با شرايط روز جهان فاصله وجود دارد اما جبران اين فاصله آنچنان سخت نيست كه بخواهيم همه چيز را فداي آن كنيم.
همانطور كه در يادداشت هفته گذشته اشاره شد، مخازن نفتي ايران سالانه 10 درصد افت توليد دارند كه بخش عمدهاي از آن قابل جبران است، به طور مثال اگر مخزني با توليد 500 هزار بشكه بخواهد سال بعد نيز 500 هزار بشكه نفت توليد كند بايد براي آن 50 هزار بشكه عملياتهايي نظير تعمير چاهها، تزريق گاز، پمپهاي دورن چاهي و... را در دستور كار قرار دهد.
اجراي اين مهم متحمل هزينههايي ميشود كه رقم آن در مقابل پيشنهادات خارجي بسيار كمتر است. حالا قرار است در قراردادهاي جديد براي حفظ اين 50 هزار بشكه به شركت خارجي پاداش اعطا شده و اگر توليد را افزايش دهد پاداشي بيشتر براي آن در نظر گرفته شود!
در علم مهندسي نفت، بهترين توليد از آن شركت يا كشوري است كه بيشترين آشنايي را با مخزن داشته باشد كه البته به مرور محقق ميشود، به همين دليل است كه گفته ميشود شناخت از مخزن زماني كامل ميشود كه مخزن به پايان عمر خود رسيده باشد. در چنين زميني است كه شركتهاي بهرهبردار بهترين شناخت را از مخازن دارند و در صورت تأمين منابع مالي و استفاده از توانمنديهاي شركتهاي فني- مهندسي ميتوانند به اهداف خود نائل شوند. در اين ميان ممكن است اهداف نيز محقق نشود كه اين فرضيه در قبال شركتهاي خارجي و غريبه با مخازن نفتي قويتر است تا شركتهاي ايراني، همانطور كه شركت چيني در مسجد سليمان طرحي را اجرايي كرد كه باعث سقوط ميدان مسجد سليمان شد. نكته جالب در اين تراژدي، نامهها و هشدارهاي متخصصان داخلي بود كه چنين ضربه بزرگي را پيشبيني كرده بودند.
از سوي ديگر، عرف رايج در برنامههاي افزايش توليد در بيشتر كشورهاي نفتي چنين است كه شركت خدمات فني و دانشبنيان در قالب يك قرارداد مشاورهاي و خدماتي، به شركت ملي نفت يك كشور كمك كرده و بابت افزايش توليد مبلغي را دريافت ميكنند.
در واقع #مالكيت و #مديريت در دست شركت ملي نفت است و شركت خارجي به آن مشاوره داده و با همفكري دو طرفه برنامه را تنظيم ميكند. برنامه وزارت نفت درست در مقابل اين مقوله قرار دارد؛ آنها ميخواهند مديريت را به شركت خارجي واگذار كنند كه كار اصلياش چيز ديگري است، به طور مثال شركت بيپي قصد دارد مديريت مخزن اهواز- بزرگترين و پرتوليدترين مخزن ايران- را بر عهده گرفته و براي افزايش توليد برنامه بدهد.
بيپي يك شركت مادر است و به دليل عدمتخصص در اين حوزه، اين عمليات را با يك قرارداد مشاورهاي - خدماتي به همان شركتهاي فعال در اين حوزه واگذار ميكند و حق مديريت بزرگي را از آن خود ميكند علاوه بر اينكه مديريت مخزن را نيز در دست دارد.
حال پرسش اينجاست كه وقتي خود بيپي از اين مدل بهره ميبرد چه دليلي وجود دارد منابع ملي با پاداشهاي شيرين به شركتي پرداخت شود كه هيچ شناختي بر مخزن جز مطالعه اسناد ندارد؟
به عبارتي سادهتر، وزارت نفت دوست دارد امتياز بادآوردهاي را تقديم شركتهاي خارجي كند و از كنترل خود بر منابع دست بكشد، اين مصيبت زماني جديتر ميشود كه به شركتهاي بهرهبردار تكليف ميشود به عنوان پيمانكار بيپي مشغول بهكار شوند و همه چيز را فراموش كنند. خطر بزرگي در راه است.
وحید حاجی پور/ در دستهبندي كانديداهاي ميادين و #مخازن نفتي و #گازي كشور جهت #واگذاري به شركتهاي خارجي بهمنظور آغاز و افزايش توليد، مهمترين دسته ميادين در حال توليد هستند. به دليل ماهيت مخزني و فني اين دست از ميادين، حساسيت چنداني در سطح جامعه و حتي كارشناسان در اين باره وجود ندارد در حالي كه نگاهي به 10 مخزن نفتي كشور نشان ميدهد بيش از 60 درصد از ظرفيت فعلي كشور متعلق به اين مخازن است.
#وزارت نفت معتقد است براي افزايش توليد از اين مخازن استفاده از تكنولوژيهاي روز ضروري است كه پربيراه نيست اما نكته مهم اين است كه براي دسترسي به اين تكنولوژيهای غیر قابل اندازه گیری و افزايش توليد چه امتيازات و چه مكانيسمي در نظر گرفته شده است.
متخصصان نفتي به خوبي آگاهند كه بخش اصلي مخازن نفتي ايران در نيمه دوم عمر خود قرار دارند، اين شرايط بدان معناست كه ميزان توليد از اين مخازن از دوره اوج خود رد شده و در سراشيبي قرار گرفته است و هر ساله از ميزان آن كاسته ميشود، بنابراين در گام نخست نگهداشت توليد ضروري است و در مرحله بعد بايد به فكر افزايش ميزان توليد بود. برنامههاي نگهداشت و #افزايش توليد بايد به نحوي عملياتي شود كه به مخزن آسيب نرسد و بر اساس شناخت دقيق از مخزن برنامههاي تدوين شده اجرايي شود.
خوشبختانه طي سالهاي گذشته متخصصان ايراني توانستهاند ميزان توليد را ثابت نگه داشته و با استفاده از برخي تكنولوژيهاي روز و البته بومي، توليد را در وضعيت ثابت قرار دهند، هرچند در اين حوزه كمبودهايي نيز وجود دارد و قطعاً با شرايط روز جهان فاصله وجود دارد اما جبران اين فاصله آنچنان سخت نيست كه بخواهيم همه چيز را فداي آن كنيم.
همانطور كه در يادداشت هفته گذشته اشاره شد، مخازن نفتي ايران سالانه 10 درصد افت توليد دارند كه بخش عمدهاي از آن قابل جبران است، به طور مثال اگر مخزني با توليد 500 هزار بشكه بخواهد سال بعد نيز 500 هزار بشكه نفت توليد كند بايد براي آن 50 هزار بشكه عملياتهايي نظير تعمير چاهها، تزريق گاز، پمپهاي دورن چاهي و... را در دستور كار قرار دهد.
اجراي اين مهم متحمل هزينههايي ميشود كه رقم آن در مقابل پيشنهادات خارجي بسيار كمتر است. حالا قرار است در قراردادهاي جديد براي حفظ اين 50 هزار بشكه به شركت خارجي پاداش اعطا شده و اگر توليد را افزايش دهد پاداشي بيشتر براي آن در نظر گرفته شود!
در علم مهندسي نفت، بهترين توليد از آن شركت يا كشوري است كه بيشترين آشنايي را با مخزن داشته باشد كه البته به مرور محقق ميشود، به همين دليل است كه گفته ميشود شناخت از مخزن زماني كامل ميشود كه مخزن به پايان عمر خود رسيده باشد. در چنين زميني است كه شركتهاي بهرهبردار بهترين شناخت را از مخازن دارند و در صورت تأمين منابع مالي و استفاده از توانمنديهاي شركتهاي فني- مهندسي ميتوانند به اهداف خود نائل شوند. در اين ميان ممكن است اهداف نيز محقق نشود كه اين فرضيه در قبال شركتهاي خارجي و غريبه با مخازن نفتي قويتر است تا شركتهاي ايراني، همانطور كه شركت چيني در مسجد سليمان طرحي را اجرايي كرد كه باعث سقوط ميدان مسجد سليمان شد. نكته جالب در اين تراژدي، نامهها و هشدارهاي متخصصان داخلي بود كه چنين ضربه بزرگي را پيشبيني كرده بودند.
از سوي ديگر، عرف رايج در برنامههاي افزايش توليد در بيشتر كشورهاي نفتي چنين است كه شركت خدمات فني و دانشبنيان در قالب يك قرارداد مشاورهاي و خدماتي، به شركت ملي نفت يك كشور كمك كرده و بابت افزايش توليد مبلغي را دريافت ميكنند.
در واقع #مالكيت و #مديريت در دست شركت ملي نفت است و شركت خارجي به آن مشاوره داده و با همفكري دو طرفه برنامه را تنظيم ميكند. برنامه وزارت نفت درست در مقابل اين مقوله قرار دارد؛ آنها ميخواهند مديريت را به شركت خارجي واگذار كنند كه كار اصلياش چيز ديگري است، به طور مثال شركت بيپي قصد دارد مديريت مخزن اهواز- بزرگترين و پرتوليدترين مخزن ايران- را بر عهده گرفته و براي افزايش توليد برنامه بدهد.
بيپي يك شركت مادر است و به دليل عدمتخصص در اين حوزه، اين عمليات را با يك قرارداد مشاورهاي - خدماتي به همان شركتهاي فعال در اين حوزه واگذار ميكند و حق مديريت بزرگي را از آن خود ميكند علاوه بر اينكه مديريت مخزن را نيز در دست دارد.
حال پرسش اينجاست كه وقتي خود بيپي از اين مدل بهره ميبرد چه دليلي وجود دارد منابع ملي با پاداشهاي شيرين به شركتي پرداخت شود كه هيچ شناختي بر مخزن جز مطالعه اسناد ندارد؟
به عبارتي سادهتر، وزارت نفت دوست دارد امتياز بادآوردهاي را تقديم شركتهاي خارجي كند و از كنترل خود بر منابع دست بكشد، اين مصيبت زماني جديتر ميشود كه به شركتهاي بهرهبردار تكليف ميشود به عنوان پيمانكار بيپي مشغول بهكار شوند و همه چيز را فراموش كنند. خطر بزرگي در راه است.
🌐 چرا #وزارت نفت برخلاف گفته هایش عمل می کند؟
زنگ پیشکش منابع ملی
✔️ نگاهي به اظهارات و رويه طي شده توسط وزير نفت و مديران وي در چند ماه اخير درباره #قراردادهاي نوين نفتي نشان ميدهد كه بيژن نامدار #زنگنه يك تنه قصد دارد اين قراردادهاي پرابهام را با #شركتهاي غربي منعقد كند بدون آنكه نقاط ضعف را برطرف كرده باشد.
✔️ در واگذاري #ميادين نفتي و انتخاب #پيمانكار مناسب بايد به چند عامل پيچيدگي #مخزن، ريسك #توليد، #تكنولوژيهاي مورد نياز و منابع مالي توجه كرد كه وقتي #آزادگان با اين عوامل تطبيق داده شود، متوجه خواهيم شد اين ميدان يك ميدان ساده و بسيار پرنفس است. با توجه به اينكه توسعه اين ميدان بيشتر نيازمند رديفهاي ريالي است تا دلاري، منابع مالي را نيز ميتوان از داخل تأمين كرد ولي وزارت نفت بهشدت اصرار دارد اين ميدان را به مدت 25 سال به #توتال فرانسه ببخشد!
✔️ حالا شركت بيپي انگلستان دست روي #مخزن اهواز گذاشته است و ميخواهد #مديريت و توليد اين مخزن را 25 سال بر عهده بگيرد. مدافعان اين اشتباه بزرگ ميگويند بيپي ميتواند با تكنولوژيهاي روز مانع از كاهش توليد اين مخزن شده و ميزان توليد را حتي افزايش دهد. بابت نگهداشت و افزايش هر بشكه نفت نيز پاداش دريافت ميكند تا برد- برد باشد. اين توجيه در شرايطي گفته ميشود كه اگر توانمنديهاي اين شركت در اين حوزه ميتوانست مثمر ثمر باشد ميتوانست سقوط شديد توليد نفت انگلستان را متوقف كند. با اين وجود امتيازات شيرين و غيرقابل باوري قرار است به انگليسيها اعطا شود كه در نوع خود بينظير است از جمله خارج كردن مديريت اين مخازن از دست شركت ملي نفت و واگذاري آن به شركت انگليسي!
متن کامل در لینک زیر:
http://goo.gl/06hiwi
@asrenaft_com
زنگ پیشکش منابع ملی
✔️ نگاهي به اظهارات و رويه طي شده توسط وزير نفت و مديران وي در چند ماه اخير درباره #قراردادهاي نوين نفتي نشان ميدهد كه بيژن نامدار #زنگنه يك تنه قصد دارد اين قراردادهاي پرابهام را با #شركتهاي غربي منعقد كند بدون آنكه نقاط ضعف را برطرف كرده باشد.
✔️ در واگذاري #ميادين نفتي و انتخاب #پيمانكار مناسب بايد به چند عامل پيچيدگي #مخزن، ريسك #توليد، #تكنولوژيهاي مورد نياز و منابع مالي توجه كرد كه وقتي #آزادگان با اين عوامل تطبيق داده شود، متوجه خواهيم شد اين ميدان يك ميدان ساده و بسيار پرنفس است. با توجه به اينكه توسعه اين ميدان بيشتر نيازمند رديفهاي ريالي است تا دلاري، منابع مالي را نيز ميتوان از داخل تأمين كرد ولي وزارت نفت بهشدت اصرار دارد اين ميدان را به مدت 25 سال به #توتال فرانسه ببخشد!
✔️ حالا شركت بيپي انگلستان دست روي #مخزن اهواز گذاشته است و ميخواهد #مديريت و توليد اين مخزن را 25 سال بر عهده بگيرد. مدافعان اين اشتباه بزرگ ميگويند بيپي ميتواند با تكنولوژيهاي روز مانع از كاهش توليد اين مخزن شده و ميزان توليد را حتي افزايش دهد. بابت نگهداشت و افزايش هر بشكه نفت نيز پاداش دريافت ميكند تا برد- برد باشد. اين توجيه در شرايطي گفته ميشود كه اگر توانمنديهاي اين شركت در اين حوزه ميتوانست مثمر ثمر باشد ميتوانست سقوط شديد توليد نفت انگلستان را متوقف كند. با اين وجود امتيازات شيرين و غيرقابل باوري قرار است به انگليسيها اعطا شود كه در نوع خود بينظير است از جمله خارج كردن مديريت اين مخازن از دست شركت ملي نفت و واگذاري آن به شركت انگليسي!
متن کامل در لینک زیر:
http://goo.gl/06hiwi
@asrenaft_com
پایگاه خبری - تحلیلی عصر نفت
عصر نفت - زنگ پیشکش منابع ملی
در واگذاري ميادين نفتي و انتخاب پيمانكار مناسب بايد به چند عامل پيچيدگي مخزن، ريسك توليد، تكنولوژيهاي مورد نياز و منابع مالي توجه كرد كه وقتي آزادگان با اين عوامل تطبيق داده شود، متوجه خواهيم شد اين ميدان يك ميدان ساده و بسيار پرنفس است. با توجه به اينكه…
🌐 ویژه/ هم اكنون بيش از١٢ #ميليارد دلار از منابع #صندوق توسعه ملي جهت پرداخت به پيمانكاران پارس جنوبي براي سال ٩٥ آماده پرداخت است اما به علت #مديريت نامناسب شرکت نفت و گاز پارس و #شركت ملي نفت #پيمانكاران توانايي ارائه صورت وضعيت ندارند و #وزير نفت نگران عدم جذب اين منابع است.
@asrenaftcom
@asrenaftcom
🌐 چالش جديد #غول هاي نفتي
در جستجوی #مدیرعامل
✔️ بخشي از اين تغييرات به #بازنشستگي نسلي باز مي گردد كه پس از جنگ جهاني دوم با عنوان نسل انفجار جمعيت نوزادان به دنيا آمدند و هم اينك در آستانه #بازنشستگي هستند. #كارشناسان به اين جريان "سونامي نقره اي" مي گويند كه تعدادي ديگر از #صنايع را تحت تاثير قرار داده است. اما در شركت هاي صنايع نفت و گاز اين مشكل در ساختار منابع انساني در اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90 قرن بيستم تشديد شد، چرا كه درآن دوره زماني، شركت هاي نفتي به ويژه در حوزه هاي اكتشاف و توليد مجبور شدند تا با اخراج هاي گسترده و سياست كوچك سازي ، بقاي خود در اين صنعت را تضمين كنند.
✔️ بسياري از كساني كه در آن دوره تسويه شده بودند ، از صنعت خارج شدند و عده اندكي پس از طي كردن دوره هاي #آموزشي، مجددا وارد صنعت شدند. اين "نسل گمشده" هم اينك به اوج تجربه و توانمندي هاي مديريتي رسيده اند. لذا بسياري از شركت هاي فعال در حوزه هاي نفت وگاز به اين نتيجه رسيده اند كه به تجارب و دانش و داشته هاي اين مديران نيازمندند. در واقع فقط 15 درصد شركت هاي مورد بررسي، اعلام کرده اند كه براي انتخاب مديرعامل جديد خود ، فقط از نامزدهاي داراي شايستگي هاي كافي مديريتي و راهبردي شاغل در شركت خويش استفاده خواهند كرد.
✔️ بررسي هاي من نشان داد همه #شركت ها بر اين عقيده اند كه بايد شبكه گسترده تري را براي اولويت يابي و جستجوي گزينه ها و به دنبال آن تكميل بانك سوابق افراد مورد نظر براي تصدي رده هاي بالاي #مديريتي ايجاد کنند. به عنوان مثال ، #شركت هاي نفتي توانسته اند در بخش بهره گيري از زنان در حوزه هاي #مديريت مياني به موفقيت هاي قابل توجهي دست يابند ، اما با حركت به سوي بخش هاي بالاتر هرم #سازماني ، شاهد#كاهش شديد تعداد زنان شاغل هستيم. و اين وضعيت با هر دليلي كه روي داده باشد ( نظير ناتواني سازمان در پرورش #نيروهاي جديد يا ضعف هاي دروني شركت) نبايد از وجود ده ها نمونه موفق در اين بخش چشم پوشي نمود. همچنين #پژوهش هاي مختلف نشان مي دهد كه #شركت هاي بين المللي براي موفقيت نيازمند #سرمايه گذاري بيشتر در پرورش مديران آينده شركت بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافياي و فرهنگي هستند.
ادامه مطلب در لینک زیر:
goo.gl/DCXUIT
@asrenaftcom
در جستجوی #مدیرعامل
✔️ بخشي از اين تغييرات به #بازنشستگي نسلي باز مي گردد كه پس از جنگ جهاني دوم با عنوان نسل انفجار جمعيت نوزادان به دنيا آمدند و هم اينك در آستانه #بازنشستگي هستند. #كارشناسان به اين جريان "سونامي نقره اي" مي گويند كه تعدادي ديگر از #صنايع را تحت تاثير قرار داده است. اما در شركت هاي صنايع نفت و گاز اين مشكل در ساختار منابع انساني در اواخر دهه 80 و اوايل دهه 90 قرن بيستم تشديد شد، چرا كه درآن دوره زماني، شركت هاي نفتي به ويژه در حوزه هاي اكتشاف و توليد مجبور شدند تا با اخراج هاي گسترده و سياست كوچك سازي ، بقاي خود در اين صنعت را تضمين كنند.
✔️ بسياري از كساني كه در آن دوره تسويه شده بودند ، از صنعت خارج شدند و عده اندكي پس از طي كردن دوره هاي #آموزشي، مجددا وارد صنعت شدند. اين "نسل گمشده" هم اينك به اوج تجربه و توانمندي هاي مديريتي رسيده اند. لذا بسياري از شركت هاي فعال در حوزه هاي نفت وگاز به اين نتيجه رسيده اند كه به تجارب و دانش و داشته هاي اين مديران نيازمندند. در واقع فقط 15 درصد شركت هاي مورد بررسي، اعلام کرده اند كه براي انتخاب مديرعامل جديد خود ، فقط از نامزدهاي داراي شايستگي هاي كافي مديريتي و راهبردي شاغل در شركت خويش استفاده خواهند كرد.
✔️ بررسي هاي من نشان داد همه #شركت ها بر اين عقيده اند كه بايد شبكه گسترده تري را براي اولويت يابي و جستجوي گزينه ها و به دنبال آن تكميل بانك سوابق افراد مورد نظر براي تصدي رده هاي بالاي #مديريتي ايجاد کنند. به عنوان مثال ، #شركت هاي نفتي توانسته اند در بخش بهره گيري از زنان در حوزه هاي #مديريت مياني به موفقيت هاي قابل توجهي دست يابند ، اما با حركت به سوي بخش هاي بالاتر هرم #سازماني ، شاهد#كاهش شديد تعداد زنان شاغل هستيم. و اين وضعيت با هر دليلي كه روي داده باشد ( نظير ناتواني سازمان در پرورش #نيروهاي جديد يا ضعف هاي دروني شركت) نبايد از وجود ده ها نمونه موفق در اين بخش چشم پوشي نمود. همچنين #پژوهش هاي مختلف نشان مي دهد كه #شركت هاي بين المللي براي موفقيت نيازمند #سرمايه گذاري بيشتر در پرورش مديران آينده شركت بدون در نظر گرفتن مرزهاي جغرافياي و فرهنگي هستند.
ادامه مطلب در لینک زیر:
goo.gl/DCXUIT
@asrenaftcom
پایگاه خبری - تحلیلی عصر نفت
عصر نفت - در جستجوی مدیرعامل
فقط 15 درصد شركت هاي مورد بررسي، اعلام کرده اند كه براي انتخاب مديرعامل جديد خود ، فقط از نامزدهاي داراي شايستگي هاي كافي مديريتي و راهبردي شاغل در شركت خويش استفاده خواهند كرد.