حسن معین - خودشناسی
582 subscribers
4.69K photos
3.25K videos
887 files
7.8K links
تماس: t.me/mohaqeqmoein
غزلسرا:t.me/ghazalsarayemoein
درباره‌ی نویسنده‌ی کانال:t.me/MHMohaqeqMoein/3023

📝 مقالات:
در آکادمیا independent.academia.edu/Moein
در آرشیو جهانی
web.archive.org/web/20181129140342/http://www.moein.net:80

b2n.ir/arzeshyaby
🌹
Download Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
#شکیلا_عشق
عشق هر جا رو کند آنجا خوش است
گر به دریا افکند دریا خوش است

گر بسوزاند در آتش ، دلکش است
ای خوشا آن دل ، که در این آتش است

تا ببینی عشق را آیینه‌وار
آتشی از جان خاموشت برآر

هر چه می‌خواهی ، به دنیا در نگر
دشمنی از خود نداری سخت‌تر

عشق پیروزت کند بر خویشتن
عشق آتش می‌زند در ما و من

عشق را دریاب و خود را واگذار
تا بیابی جان نو ، خورشیدوار

عشق هستی‌زا و روح‌افزا بود
هر چه فرمان می‌دهد زیبا بود

فریدون مشیری
این بوی روح‌پرور از آن خوی دلبر است
وین آب زندگانی از آن حوض کوثر است

ای باد بوستان مگرت نافه در میان
وی مرغ آشنا مگرت نامه در پر است

بوی بهشت می‌گذرد یا نسیم دوست
یا کاروان صبح که گیتی منور است

این قاصد از کدام زمین است مشک‌بوی
وین نامه در چه داشت که عنوان معطرست

بر راه باد عود در آتش نهاده‌اند
یا خود در آن زمین که تویی خاک عنبر است

بازآ و حلقه بر در رندان شوق زن
کاصحاب را دو دیده چو مسمار بر در است

بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه‌دار بر الله اکبر است

دانی که چون همی‌ گذرانیم روزگار
روزی که بی تو می‌گذرد روز محشر است

گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم
هر روز عشق بیشتر و صبر کمتر است

صورت ز چشم غایب و اخلاق در نظر
دیدار در حجاب و معانی برابر است

در نامه نیز چند بگنجد حدیث عشق
کوته کنم که قصهٔ ما کار دفتر است

همچون درخت بادیه سعدی به برق شوق
سوزان و میوهٔ سخنش همچنان تر است

آری خوش است وقت حریفان به بوی عود
وز سوز غافلند که در جان مجمر است
 
#سعدی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from جامعه‌شناسانِ ایرانی (حسن معین)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🛎 تن، روان،جان، میهن، تیم ملی

✍️ حسن معین

🗓 دوم آذر ۱۴۰۱

علاقه‌ی وطنی در دوران امروز یک ضرورت شده است، نه آنکه تجمّل یا تفنّنِ احساسی - اخلاقی باشد؛ زیرا یک کشور، بی‌وجود همبستگی و مسئولیّتِ فرد فردِ مردمش نمی‌تواند بر سر پا بماند. بدون کار و کوششِ همه‌ی افرادِ کار‌آمد، که مبتنی بر آگاهی، شناخت و وظیفه‌شناسی باشد، در این دنیای «وانفسا» چگونه بتوان ادامه‌ی حیاتِ ملّی داد؟

کتاب ایران_و_تنهایی‌اش

دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن

آدم اول باید خودش را دوست داشته باشه. دوست داشتنِ خود در اولویت است. برای اینکه دوست داشته باشی خودت را باید خودت را خوب بشناسی. وقتی میشه خودمان را دوست داشته باشیم که بتوانیم بپذیریمش. خودپذیر باشیم. برای خود‌پذیر بودن هم لازم است که جلوی فهم خود را نگیریم. جلوی فهم خود را گرفتن هم یا آگاهانه است و یا ناآگاهانه.

خود من و شما به شخصه از هر تنهایی تنها‌تریم.

خودمان چیزی نیست جز تن و روان. خداباوران از جمله خودم معتقدند که چیزی به نام جان هم ما داریم. که همان روح یا فطرت است. در همه یک شکل و یک اندازه. روانِ ما سه تا چیز هست: باورها، احساسات و انتظارات. ذهنِ ما باورهامان را مدیریت می‌کند. ذهن هم دو بخش دارد. بخشِ بزرگش آن قسمتی است که ما از وجودش ناآگاهیم به تدریج از بدو تولد در ما تشکیل میشه. بخش کوچکِ ذهن هم خودآگاه ما هست که ازش مطلع هستیم. دو تا چیز دیگه هم انسان داره که گفتار و رفتار هست. این دو تحت تاثیرِ سه بخشِ روان و دو بخشِ ذهن و البته تن هم هست.

واسطه‌ی تن و روان، مغز است. در شیارهای آن، ذهن خود آگاه و ناخودآگاه، عقل و باورهای کاذب و عقلانی و غیر عقلانی و هیجانات، اراده و انتظارات و خاطرات و امکانات گفتار و رفتار غنوده‌اند.

اگر بخواهیم حیاتِ ملی داشته باشیم لازمه‌اش اینه که ابتدا حیاتِ فردی داشته باشیم. حیات داشتن هم تنها نفس کشیدن و خوردن و خوابیدن نیست. حیاتی سالم باید داشته باشیم. سالم بودن هم تنها به سالم بودنِ تن نیست. روانِ ما هم باید سالم باشد.

سالم بودن تن هم فقط به خوراک احتیاج نداره یا به دارو. به حرکت هم نیاز دارد. فیلسوفی گفته است که سعادت انسان منوط به سلامت اوست. و سلامت هم منوط به حرکت است. چرا که در تنِ ما همه چیز در حالِ حرکت است. از قلب گرفته تا پیام‌های عصبی تا خون و لنف و غیره. نمی‌شود که اجزای تن در حرکت باشد و خودِ تن ساکن باشد. لذا اگر عقل سالم در بدنِ سالم است. بدن هم وقتی سالم است که روزانه حرکاتِ منظمی داشته باشد. این عقل هم با همان ذهن و از ابواب‌جمعی روان است. از جمله‌ی حرکاتِ موزون پیاده‌‌روی و رقص است.

سلامتِ روان هم منوط به وجود باورهای عقلانی و حتی غیر عقلانی‌ی غیر کاذب و هماهنگِ با هم و نیز وجود احساساتِ مناسب و به هنگام و هماهنگ و نیز توقعات و انتظارات به جا و به اندازه و در راستای دو جزء قبلی روان هست.

سلامت روان وقتی میتونه پایدار بمونه که گفتار و رفتاری متناسب با آن از ما سر بزند. یعنی هماهنگی نظر و عمل داشته باشیم.

چند سال پیش مروری بر مطالعات مرحوم اسلامی ندوشن داشتم. اینجا هم برخی از نتایج این مرور را آورده ام.

عصاره حرف استاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن این است که:

ما در درجه اول انسان هستیم و باید خود انسانی خویش را دریابیم. بهترین معلمان برای شناخت این خود انسانی مولوی و سعدی هستند! مولوی ابعاد الهی ما و سعدی ابعاد خاکی ما را به ما آموزش می دهند و باید در محضرشان هر روزه بیاموزیم.

در درجه دوم ما ایرانی هستیم و باید خود ایرانی خویش را دریابیم و بهترین آموزگاران ما برای این خودیابی فردوسی و حافظ هستند.فردوسی ایران شایان را نشان می دهد و حافظ ایران پنهان را.

ختم کلام اینکه در این خود یابی انسانی ایرانی ما عناصر مانا را باید به روز کنیم و عناصر میرا را به گور بسپاریم و هر روز نوتر از روز پیش شویم.
Forwarded from جامعه‌شناسانِ ایرانی (حسن معین)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
@MolaviPoet
بنشین تماشایت کنم
🎶 بنشین تماشایت کنم

🎙 آرمان گرشاسبی

✍️ فریدون مشیری

عمري به هر کوي و گذر گشتم که پيدايت کنم 
اکنون که پيدا کرده ام ، بنشين تماشايت کنم

الماس اشک شوق را تاجي به گيسويت نهم 
گل هاي باغ شعر را زيب سراپايت کنم

بنشين که با من هر نظر،با چشم دل ،با چشم سر
هر لحظه خود را مست تر ، از روي زيبايت کنم

بنشينم و بنشانمت آنسان که خواهم خوانمت 
وين جان بر لب مانده را مهمان لبهايت کنم

بوسم تو را با هر نفس ، اي بخت دور از دسترس 
وربانگ برداري که بس ! غمگين تماشايت کنم

تا کهکشان ، تا بي نشان ، بازو به بازويت دهم 
با همزماني ، همدلي ، جان را هم آوايت کنم

اي عطر و نور توامان يک دم اگر يابم امان
در شعري از رنگين کمان بانوي رويايت کنم

بانوي روياهاي من ، خورشيد دنياهاي من 
اميد فرداهاي من ، تا کي تمنايت کنم ؟
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
🔻تجربیاتی از دوران گذار از رهبر قدیم به رهبر جدید

در آخرین نسخه های روزنامه های کیهان و اطلاعات پیش از درگذشت روح‌الله خمینی، علی خامنه ای رئیس جمهور وقت همواره با لقب «حجت الاسلام» مورد اشاره قرار گرفته. مثلا، در خبر سخنرانی «حجت الاسلام سیدعلی خامنه ای» در ضیافت شام رئیس جمهور تانزانیا که به ایران سفر کرده، یا در خبر خطبه‌های «حجت الاسلام و المسلمین خامنه ای» در نماز جمعه تهران.

به دنبال انتشار خبر درگذشت آیت الله خمینی در روزنامه های ۱۴ خرداد و وقفه‌ای یک روزه در انتشار روزنامه ها (به خاطر تعطیل عمومی پانزدهم)، در روز ۱۶ خرداد خبر انتخاب علی خامنه ای به سِمت رهبری در روزنامه ها منتشر می شود. از همان روز، او به ناگاه به عنوان «آیت الله خامنه ای» مورد اشاره قرار می گیرد. به علاوه، صفحات روزنامه ها پر از اخبار «بیعت» افراد و نهادها با رهبر جدید جمهوری اسلامی و برگزاری راهپیمایی های متعدد در حمایت از او می‌شود.

۲۰ خرداد، تیتر اول کیهان به صحبت های اکبر هاشمی رفسنجانی تحت عنوان «گزارش به مردم از چگونگی انتخاب رهبر» اختصاص دارد که در آن، از جمله راجع به «نظر امام پیرامون مرجعیت و رهبری» صحبت کرده است. ذیل تیتر اصلی کیهان، از قول هاشمی رفسنجانی نقل شده: «یکی از حرف هایی که امام زدند در باب اجتهاد بود. اجتهادی که مدیریت جامعه را می‌خواهد داشته باشد با آن اجتهادی که در حاشیه جامعه و به صورت مصطلح می خواهد بیرون بیاید، بین این دو اجتهاد تفاوت گذاشتند»...

🔹متن فوق، گزیده ای از مقاله قدیمی «مستندات یک عملیات رسانه‌ای: تثبیت رهبری آیت‌الله خامنه‌ای» است که بازخوانی آن، در سی و پنجمین سالمرگ بنیانگذار جمهوری اسلامی بی‌مناسبت نخواهد بود:

https://www.bbc.com/persian/iran-48351971

@HosseinBastaniChannel
Forwarded from جامعه‌شناسانِ ایرانی (حسن معین)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👀 عشق، این شکلیه!

📝 همنوایی غزلِ جان و جهانِ مولانا را با ادای فوق العاده ی دانشجویان رشته زبان فارسی دانشگاه کالیفرنیا - غیر فارسی زبان - با آهنگی از استاد مشکاتیان در ویدئو مشاهده کنید!

❤️ در یک کلام عشق را ببینید و بشنوید!

جان و جهان! دوش کجا بوده‌ای
نی غلطم، در دل ما بوده‌ای

دوش ز هجر تو جفا دیده‌ام
ای که تو سلطان وفا بوده‌ای

آه که من دوش چه سان بوده‌ام!
آه که تو دوش کرا بوده‌ای!

رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بوده‌ای

زهره ندارم که بگویم ترا
بی من بیچاره چرا بوده‌ای

یار سبک روح! به وقت گریز
تیزتر از باد صبا بوده‌ای

بی‌تو مرا رنج و بلا بند کرد
باش که تو بنده بلا بوده‌ای

رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بوده‌ای

رنگ تو داری، که زرنگ جهان
پاکی، و همرنگ بقا بوده‌ای

آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بوده‌ای

🌹🌹🌹
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from BBCPersian
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻نسرین روشن یک ایرانی-بریتانیایی است که اواسط پاییز پارسال هنگام خروج از تهران بازداشت شد. همراه او، یکی از بستگانش به نام سارا تبریزی هم بود که قصد مهاجرت به بریتانیا را داشت اما مدتی بعد از آزادی، به ‌طرز مشکوکی جان باخت. نسرین روشن، اما، با وجود بیماری، دویست روز است که در زندان است. بر اساس گزارش‌ها، بعد از اعتراض‌های سراسری سال ۱۴۰۱، شماری از ایرانیان در سفر به ایران دچار مشکل شده‌اند. مریم افشنگ گزارش می‌دهد.

https://bbc.in/3VbbzpE
@BBCPersian
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
عشق آمد
حجت اشرف زاده
🎼 عشق آمد

🔖 علیرضا بدیع

🎤 حجت اشرف‌زاده

و عشق آمد و با شوق انتخابم کرد

مرا که شهر کر و کور ها جوابم کرد

سمند نقره نعل‌اش را شبانه زین کردیم

گرفت دست مرا، پای در رکابم کرد

و عشق چشم مرا بست و مشت من وا شد

و عشق بود که وابسته ی نقابم کرد

مرا به جنگلی از وهم و نور و رؤیا برد

میان کلبه کمی ورد خواند و خوابم کرد

و عشق هیات دوشیزه‌ای اصیل گرفت

سپس به لهجه‌ی فیروزه ای خطابم کرد

کنار شهوتِ شومینه سفره‌ای گسترد

نشست پیشم و شرمنده‌ی شرابم کرد

دو تکه یخ ته هر استکانِ مِی انداخت

و عشق بر لبم آتش نهاد و آبم کرد

گرفت دست مرا در سماعِ بی‌خویشی

و چند سال گرفتار پیچ و تابم کرد

و عشق دختری از جنس شور بود و شراب

خمار بودم و با بوسه‌ای خرابم کرد

و عشق آمد و دستور داد: حاضر شو!

در این کویر! نمان چشمه‌ای مسافر شو!

و عشق بغض مرا از نگاهِ خیسم خواند

گرفت زندگی‌ام را و گفت: شاعر شو!

و عشق خواست که این گونه در به در باشم!

که ابر باشم و یک عمر در سفر باشم!