Forwarded from ٢٣٢
جهت هماهنگی برای اسپانسری با این شناسه در تلگرام در ارتباط باشید
@khyegane
جهت حمایت از گازت به صفحهی گازت در حامی باش مراجعه کنید:
https://hamibash.com/gazettecast
@khyegane
جهت حمایت از گازت به صفحهی گازت در حامی باش مراجعه کنید:
https://hamibash.com/gazettecast
😁3👌3👍2
Forwarded from دژنپشت (محمود فاضلی بیرجندی)
.
«خُرداد»
دوم خرداد ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
در آیین باستانی ایرانی هفت فرشته نامیرای نیکوکار هستند که آنان را اَمشاسپندان خوانند. آنان در جایگاهی فرود از ایزدان نشینند.
یکی از آن هفت نامیرای نیکوکار «خُرداد» است.
خرداد در اوستا «هوروتات» به معنای کمال و تمام راستی و دور بودن از هر کاستی است و نام او همواره با امرداد آمده است.
ایرانیان باستان باور داشتند که یزدان پاک، خرداد و امرداد را بدان کس بخشد که پندار و گفتار و کردارش سراسر نیکی و راستی باشد.
یکی از یشتها در اوستا «خُردادیَشت» نامیده شده و روز ششم هر ماه هم «خردادروز» است. ایرانیان این روز را جشن میگرفتند. باور داشتند که زرتشت پیامبر ایرانی در روز خرداد از ماه فروردین به دنیا آمده و هم اندرین روز به پیامبری برگزیده شده است. هم بر آن بودند که گشتاسپ، شاهنشاه کیانی، در این روز فرخ، دین را از پیامبر ایران پذیرفته است.
از میان ایزدان، تیشتر و فروردین و باد، را همکاران «خُرداد»، و دیو گرسنگی و تشنگی را دشمنانش میشناختند.
ایرانیان باور داشتند که این هفت امشاسپند در گرودمان، که به زبان عربی عرش اعلا خوانده شده، بر تختهای زرین نشیمن دارند و هر یک از اینان پشتیبانان بخشی از آفرینش هستند. «خُرداد» فرشته نگهبان آب است و امرداد نگاهبانی گیاهان را در دست دارد. آدمی زیر نظر خود اهورامزداست.
گل خرداد، گل سوسن است.
اما سوای این که این داشتههای کهن را باورها و افسانهها دیده و شناختهایم، زمان آن است تا این داشتههای کهن خود را پیشینه و سرمایه فکر و اندیشه ایرانی بشناسیم.
جان هینلز که کتاب «شناخت اساطیر ایران» را نوشته، خبر داده است که مباحث فاضلانه بسیار در پیرامون اصل و منشا این «جلوهها» درگرفته است. او میگوید که اصل اینها هر چه باشد، مهم آرمانهای والا و اندیشه ژرفی است که در وجود هر یک از این فرشتگان نهفته است.
در باور ایرانیان کهن، نخستین این هفت نامیرای نیکوکار، بهمن است و او تجلی اندیشه نیک است. از پی او راستی آید، و جایگاه پس از آن همانا شهریاری نیک است.
ایرانی باور دارد که اندیشه نیک، آغازگاه راهی است که به شهریاری نیک خواهد رسید. نکتهای پرارج که در پیریزی دستگاههای فرمانروایی از دید به دور مانده است.
از پی آن درستی و کمال آیند و چون این راه پیموده شود، بیمرگی یا جاودانگی به دست خواهد آمد که فرجام برتر و آرمانی است.
«خُرداد» و دیگر تجلیات فکر کهن ایرانی نمادهایی است گیتیانه یا دنیوی که از کوشش ایرانیان در راه چیرهشدن بر طبیعت خبر میدهد. کوشش پردامنه و ژرفی که بخشی یا گامی از پیکربندی دستگاه جهانشناسی ایرانی است.
در این پیکربندی، گیتی، پایه و اساس شمرده شده و آدمی در اندرون وعدههای فرادنیوی نگه داشته نمیشود.
پژوهیدن در این باورها امروز هم یاور، راهنما و راهگشای ایرانی خواهد بود تا جایگاهی سزاوار خودش در دنیا بازیابد.
https://t.me/dejnepesht4000
.
«خُرداد»
دوم خرداد ۱۴۰۳
#محمود_فاضلی_بیرجندی
در آیین باستانی ایرانی هفت فرشته نامیرای نیکوکار هستند که آنان را اَمشاسپندان خوانند. آنان در جایگاهی فرود از ایزدان نشینند.
یکی از آن هفت نامیرای نیکوکار «خُرداد» است.
خرداد در اوستا «هوروتات» به معنای کمال و تمام راستی و دور بودن از هر کاستی است و نام او همواره با امرداد آمده است.
ایرانیان باستان باور داشتند که یزدان پاک، خرداد و امرداد را بدان کس بخشد که پندار و گفتار و کردارش سراسر نیکی و راستی باشد.
یکی از یشتها در اوستا «خُردادیَشت» نامیده شده و روز ششم هر ماه هم «خردادروز» است. ایرانیان این روز را جشن میگرفتند. باور داشتند که زرتشت پیامبر ایرانی در روز خرداد از ماه فروردین به دنیا آمده و هم اندرین روز به پیامبری برگزیده شده است. هم بر آن بودند که گشتاسپ، شاهنشاه کیانی، در این روز فرخ، دین را از پیامبر ایران پذیرفته است.
از میان ایزدان، تیشتر و فروردین و باد، را همکاران «خُرداد»، و دیو گرسنگی و تشنگی را دشمنانش میشناختند.
ایرانیان باور داشتند که این هفت امشاسپند در گرودمان، که به زبان عربی عرش اعلا خوانده شده، بر تختهای زرین نشیمن دارند و هر یک از اینان پشتیبانان بخشی از آفرینش هستند. «خُرداد» فرشته نگهبان آب است و امرداد نگاهبانی گیاهان را در دست دارد. آدمی زیر نظر خود اهورامزداست.
گل خرداد، گل سوسن است.
اما سوای این که این داشتههای کهن را باورها و افسانهها دیده و شناختهایم، زمان آن است تا این داشتههای کهن خود را پیشینه و سرمایه فکر و اندیشه ایرانی بشناسیم.
جان هینلز که کتاب «شناخت اساطیر ایران» را نوشته، خبر داده است که مباحث فاضلانه بسیار در پیرامون اصل و منشا این «جلوهها» درگرفته است. او میگوید که اصل اینها هر چه باشد، مهم آرمانهای والا و اندیشه ژرفی است که در وجود هر یک از این فرشتگان نهفته است.
در باور ایرانیان کهن، نخستین این هفت نامیرای نیکوکار، بهمن است و او تجلی اندیشه نیک است. از پی او راستی آید، و جایگاه پس از آن همانا شهریاری نیک است.
ایرانی باور دارد که اندیشه نیک، آغازگاه راهی است که به شهریاری نیک خواهد رسید. نکتهای پرارج که در پیریزی دستگاههای فرمانروایی از دید به دور مانده است.
از پی آن درستی و کمال آیند و چون این راه پیموده شود، بیمرگی یا جاودانگی به دست خواهد آمد که فرجام برتر و آرمانی است.
«خُرداد» و دیگر تجلیات فکر کهن ایرانی نمادهایی است گیتیانه یا دنیوی که از کوشش ایرانیان در راه چیرهشدن بر طبیعت خبر میدهد. کوشش پردامنه و ژرفی که بخشی یا گامی از پیکربندی دستگاه جهانشناسی ایرانی است.
در این پیکربندی، گیتی، پایه و اساس شمرده شده و آدمی در اندرون وعدههای فرادنیوی نگه داشته نمیشود.
پژوهیدن در این باورها امروز هم یاور، راهنما و راهگشای ایرانی خواهد بود تا جایگاهی سزاوار خودش در دنیا بازیابد.
https://t.me/dejnepesht4000
.
Telegram
دژنپشت
دژنپشت،
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmoodfazelibirjandi
کتابخانه کهن سرزمین پارس
به روزگار پارتها
دهلیز نوشتههای تاریخی #محمود_فاضلی_بیرجندی
نشانی در اینستاگرام:
mahmoodfazelibirjandi
❤6👍6👏1
Forwarded from شکفتن در آفتاب
شاد و خرّم دوّمِ خردادِ ما
روزِ میلادِ مهین استاد ما
آن موحّد کاو به توحیدِ نظر
جمع کرده جملهٔ اضداد ما
آن شگفتآمیزهٔ عشق و خرد
اعتدال مردمی و داد ما
مفخر ایرانزمین در این زمان
صیتش از تبریز تا بغدادِ ما
عاشقِ راهِ مصدق، آن بزرگ
پیشوا و رهبرِ آزاد ما
قطعه شعری که محمدرضا شفیعی کدکنی به مناسبت سالروز تولد محمدعلی موحد سرودند / دوم خرداد ۱۴۰۰
@shekoftandaraftab
روزِ میلادِ مهین استاد ما
آن موحّد کاو به توحیدِ نظر
جمع کرده جملهٔ اضداد ما
آن شگفتآمیزهٔ عشق و خرد
اعتدال مردمی و داد ما
مفخر ایرانزمین در این زمان
صیتش از تبریز تا بغدادِ ما
عاشقِ راهِ مصدق، آن بزرگ
پیشوا و رهبرِ آزاد ما
قطعه شعری که محمدرضا شفیعی کدکنی به مناسبت سالروز تولد محمدعلی موحد سرودند / دوم خرداد ۱۴۰۰
@shekoftandaraftab
❤21👍3🔥2👎1
Forwarded from شکفتن در آفتاب
چرا زبان فارسی را دوست دارم؟
فارسی زبان مادری من نیست. آن را در مدرسه آموختم. فارسی کلید خزاین حکمت و معرفت را در اختیار من گذاشت. اگر از آن گنجینهها بهرۀ وافر نبردهام، بیلیاقتی خود من بوده است. از آن بابت شرمسارم و به همین مقدار اندک که نصیبم شده مفتخر و شاکرم.
محمدعلی موحد
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
@shekoftandaraftab
فارسی زبان مادری من نیست. آن را در مدرسه آموختم. فارسی کلید خزاین حکمت و معرفت را در اختیار من گذاشت. اگر از آن گنجینهها بهرۀ وافر نبردهام، بیلیاقتی خود من بوده است. از آن بابت شرمسارم و به همین مقدار اندک که نصیبم شده مفتخر و شاکرم.
محمدعلی موحد
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
@shekoftandaraftab
❤73👍6🤔1👌1🕊1
Forwarded from آنسو | AnSoo
شاهرخ مسکوب:
«آمدهام به لندن... برای دیدن حسن... فقط دیدن، چون این دو روز حتی ده دقیقه هم باهم گفتوگوی دوستانه یا خلوتی نداشتهایم. اینبار مصاحبت بصری است. احتیاجی هم به گفتوگو نیست. یاد مولانا افتادم:
"حرف و گفت و صوت را بر هم زنم
تا که بی این هر سه با تو دم زنم"
دم زدن باهم. در مورد حسن بسیار حس کردهام که هیچکدام حرفی برای گفتن نداریم زیرا نیازی به گفتن چیزی نیست و در سکوت نوعی رابطهی بیخدشه و بکر، نوعی پیوند ناپیدا و نیاشفته برقرار شده است. مثل وقتیکه آدم آب شفاف چشمهای را به هم نمیزند تا صورت آیینهای زلال پریشان نشود. خیلی وقتها کافی است که آدم دمْ زدنِ خاموشِ دیگری را دریابد. مردم کمتر حرمت سکوت را نگه میدارند.»
@AnSoo
مهرنامه، سال سوم، شمارهی بیست و یکم، اُردیبهشت ۱۳۹۱
«آمدهام به لندن... برای دیدن حسن... فقط دیدن، چون این دو روز حتی ده دقیقه هم باهم گفتوگوی دوستانه یا خلوتی نداشتهایم. اینبار مصاحبت بصری است. احتیاجی هم به گفتوگو نیست. یاد مولانا افتادم:
"حرف و گفت و صوت را بر هم زنم
تا که بی این هر سه با تو دم زنم"
دم زدن باهم. در مورد حسن بسیار حس کردهام که هیچکدام حرفی برای گفتن نداریم زیرا نیازی به گفتن چیزی نیست و در سکوت نوعی رابطهی بیخدشه و بکر، نوعی پیوند ناپیدا و نیاشفته برقرار شده است. مثل وقتیکه آدم آب شفاف چشمهای را به هم نمیزند تا صورت آیینهای زلال پریشان نشود. خیلی وقتها کافی است که آدم دمْ زدنِ خاموشِ دیگری را دریابد. مردم کمتر حرمت سکوت را نگه میدارند.»
@AnSoo
مهرنامه، سال سوم، شمارهی بیست و یکم، اُردیبهشت ۱۳۹۱
❤40👍19
Forwarded from رسانه "همیشه در میان" (ـمجیدفضائليـ)
پادپخش روزها در راه، روایت بیست سال از آفتابهای غروب کرده و خورشیدهای برآمده بر سر این سرزمین است. از آذر ۵٧ تا آذر ٧۶. ما بیست سال را از دریچه چشم شاهرخ مسکوب نگاه میکنیم. مسکوب را میتوان با عناوینی مثل روشنفکر و نویسنده و مترجم معرفی کرد، اما برای ما او بیش از هرکدام از اینها، یک تماشاگر دقیق و یک روایتگر باانصاف است. او برای ما از روزها، خبرها، اتفاقها، حماسهها، حالها و بدحالیهای مردم صحبت میکند و چه شیرین هم صحبت میکند.
❤7👍1
Forwarded from رسانه "همیشه در میان" (ـمجیدفضائليـ)
قسمت -١- افسوس که نیستم
در قسمت اول پادپخش روزها در راه، خاطرات روزنوشت شاهرخ مسکوب از روزهای ١٢، ١۵، ١٩ و ٢٢ آذرماه ١٣۵٧ را میشنویم. از شعارهای روی پشت بام و سفر به پاریس، صدای ادیت پیاف و مرتضی کیوان، حسرت نبودن در تهران و مجلههای فرنگی منتشرکننده اخبار ایران.
نشانی قسمت اول پادپخش روزها در راه در اپلیکیشنهای پادگیر
اسپاتیفای
https://cutt.ly/dj2uShb
اپلپادکست
https://cutt.ly/Qj2uH4f
گوگلپادکست
https://cutt.ly/Tj2uV3w
کستباکس
https://cutt.ly/mj2u1nA
شهرزاد
https://cutt.ly/Sj2aOPY
در قسمت اول پادپخش روزها در راه، خاطرات روزنوشت شاهرخ مسکوب از روزهای ١٢، ١۵، ١٩ و ٢٢ آذرماه ١٣۵٧ را میشنویم. از شعارهای روی پشت بام و سفر به پاریس، صدای ادیت پیاف و مرتضی کیوان، حسرت نبودن در تهران و مجلههای فرنگی منتشرکننده اخبار ایران.
نشانی قسمت اول پادپخش روزها در راه در اپلیکیشنهای پادگیر
اسپاتیفای
https://cutt.ly/dj2uShb
اپلپادکست
https://cutt.ly/Qj2uH4f
گوگلپادکست
https://cutt.ly/Tj2uV3w
کستباکس
https://cutt.ly/mj2u1nA
شهرزاد
https://cutt.ly/Sj2aOPY
❤5👍4
ساز و آواز بیات اصفهان- محمد رضا لطفی- محمد معتمدی- شعر: فروغی بسطامی
@GetMediaBot
ساز و آواز بیات اصفهان
محمد رضا لطفی
محمد معتمدی
شعر: فروغی بسطامی
آلبوم ای عاشقان
@AnSoo
«نقد هردو عالم را باختم به یک دیدن
طرز بازیام بنگر، شیوهی قمارم بین»
محمد رضا لطفی
محمد معتمدی
شعر: فروغی بسطامی
آلبوم ای عاشقان
@AnSoo
«نقد هردو عالم را باختم به یک دیدن
طرز بازیام بنگر، شیوهی قمارم بین»
👍7❤2
Forwarded from نُسخۀ خطی
💠 « شحنه » یا « شهنه » ؟! کدام درست است؟¹
#نسخه_خوانی
[در واژۀ ] « شهنه » که در صفحۀ 48 ، ضمن قصیدۀ مشرق [مشرق طهرانی] آمده، «هاء هوّز» نه تنها غلط نیست، بلکه صحیح و صحیحِ صحیح است؛ زیرا [مقام و] منصبی است بسیار مهم به شخصی مورد اعتماد، [که] از طرف شاه داده میشده.
«شه» ، مخفّفِ «شاه» است و « نِهْ » ، مخفّفِ « نهادن » [که] لغت فارسیِ اصیلِ پدر-مادردار است.
اگر [اشخاص] بیسواد یا نادانی، « حاء حطّی » یا به گفتۀ اینروزیها [ امروزیها با ] «حاء جیمی» نوشتند، که تازی [یا عربی] نمیشود. همچنانکه یک دوشیزۀ زیبای ایرانی را اگر عبا به سر و دوشش افکنند، سامی [ یعنی عرب] نمیشود.
بر فرض آنکه [حتی] هزار سال پیش هم، «شهنه» را «شحنه» نوشتهباشند، لغت مال ماست. [ یعنی این واژه فارسی است].
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 نویسنده: خداویردی بن محمد ابراهیم خان قاجار، متخلص به «ادب».
📕 نسخۀ خطی تذکرۀ ایلخانیه ، به شمارۀ 8588 کتابخانۀ مجلس.
✍️ ¹- در همین خصوص، شاهدی از یک نسخۀ خطی دیگر نیز هست که بعدا تقدیم میشود.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
#نسخه_خوانی
[در واژۀ ] « شهنه » که در صفحۀ 48 ، ضمن قصیدۀ مشرق [مشرق طهرانی] آمده، «هاء هوّز» نه تنها غلط نیست، بلکه صحیح و صحیحِ صحیح است؛ زیرا [مقام و] منصبی است بسیار مهم به شخصی مورد اعتماد، [که] از طرف شاه داده میشده.
«شه» ، مخفّفِ «شاه» است و « نِهْ » ، مخفّفِ « نهادن » [که] لغت فارسیِ اصیلِ پدر-مادردار است.
اگر [اشخاص] بیسواد یا نادانی، « حاء حطّی » یا به گفتۀ اینروزیها [ امروزیها با ] «حاء جیمی» نوشتند، که تازی [یا عربی] نمیشود. همچنانکه یک دوشیزۀ زیبای ایرانی را اگر عبا به سر و دوشش افکنند، سامی [ یعنی عرب] نمیشود.
بر فرض آنکه [حتی] هزار سال پیش هم، «شهنه» را «شحنه» نوشتهباشند، لغت مال ماست. [ یعنی این واژه فارسی است].
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸 نویسنده: خداویردی بن محمد ابراهیم خان قاجار، متخلص به «ادب».
📕 نسخۀ خطی تذکرۀ ایلخانیه ، به شمارۀ 8588 کتابخانۀ مجلس.
✍️ ¹- در همین خصوص، شاهدی از یک نسخۀ خطی دیگر نیز هست که بعدا تقدیم میشود.
@manuscript_ir
〰️🍃🌺
👍16❤4👎1🤓1🤗1
Forwarded from Bukharamag
شب مستند ایران معاصر
هفتصد و پنجاه و دومین شب از شبهای مجله بخارا با همکاری انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند اختصاص یافته است به نمایش و نقد و بررسی فیلم «رویای سیاه» به کارگردانی اُرد عطارپور. در این نشست که در ساعت پنج بعد از ظهر چهارشنبه ششم تیر ۱۴۰۳ در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار میشود، پس از نمایش فیلم، نقد و بررسی این اثر با حضور استاد محمدعلی موحد و با سخنرانی: داریوش رحمانیان، محمدعلی بهمنی قاجار، غلامعلی مصدق، اُرد عطارپور و علی دهباشی انجام میپذیرد.
«رویای سیاه» مستندی درباره بخشی از تاریخ معاصر و بهخصوص سرگذشت نفت ایران است. روایت فیلم از سالهای آغازین سدهی ۱۳۰۰ شروع میشود، راوی دکتر محمدعلی موحد، مورّخ و ادیب برجستهی ایرانی است.
شیرینی این روایت از فراز و فرودها و رخدادهای اجتماعی به همراه تصاویر آرشیوی بدیع و غیرتکراری؛ و همچنین صداهای کمتر شنیده شدهی سیاستمداران ایرانی، ترکیبی مؤثر و قدرتمند در این فیلم ایجاد کرده است. اگرچه فیلم تا سالهای پس از انقلاب و آغاز جنگ عراق و ایران ادامه مییابد، اما چگالی وقایع آن بیشتر در اواخر دههی ۲۰ و اوایل دههی ۳۰ قرار گرفته است.
دکتر موحد که در اوج جنبش بزرگ نفت یکی از اعضای شرکت نفت در آبادان بوده، مشاهدات مستقیم خود را از آن واقعه بیان میکند. روایت او تازگی و ناگفتههای بسیاری دارد؛ چرا که در سالهای بعدتر، وی یکی از مدیران ارشد شرکت ملی نفت ایران و نیز سازمان جهانی اوپک میشود؛ و بر همین اساس جزئیاتی را بیان میکند که در نوع خود بسیار شنیدنی و جذاب است.
فیلم «رویای سیاه» سرگذشت نفت را تا آغاز جنگ عراق و ایران دنبال میکند. محقق، تهیهکننده و کارگردان این فیلم اُرد عطارپور، مستندساز پیشکسوت کشورمان است.
اُرد عطارپور بیش از سی سال است که به عنوان محقق، تهیهکننده و کارگردان در حوزهی سینمای مستند فعالیت میکند. با این که تنوع موضوعی آثار او گسترده است اما فیلمهای بسیاری دربارهی تاریخ، بهویژه تاریخ معاصر دارد. فیلم «رویای سیاه» نمونهای از این گونه است.
طی این سالیان او موفق به دریافت جوایز مختلفی از جشنوارههای ایرانی و خارجی شده. اُرد عطارپور تهیهکنندهی آثار بسیاری از کارگردانان مطرح سینمای مستند ایران نیز بوده است.
خانه هنرمندان ایران: خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، بوستان خانه هنرمندان، تالار استاد جلیل شهناز
هفتصد و پنجاه و دومین شب از شبهای مجله بخارا با همکاری انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند اختصاص یافته است به نمایش و نقد و بررسی فیلم «رویای سیاه» به کارگردانی اُرد عطارپور. در این نشست که در ساعت پنج بعد از ظهر چهارشنبه ششم تیر ۱۴۰۳ در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار میشود، پس از نمایش فیلم، نقد و بررسی این اثر با حضور استاد محمدعلی موحد و با سخنرانی: داریوش رحمانیان، محمدعلی بهمنی قاجار، غلامعلی مصدق، اُرد عطارپور و علی دهباشی انجام میپذیرد.
«رویای سیاه» مستندی درباره بخشی از تاریخ معاصر و بهخصوص سرگذشت نفت ایران است. روایت فیلم از سالهای آغازین سدهی ۱۳۰۰ شروع میشود، راوی دکتر محمدعلی موحد، مورّخ و ادیب برجستهی ایرانی است.
شیرینی این روایت از فراز و فرودها و رخدادهای اجتماعی به همراه تصاویر آرشیوی بدیع و غیرتکراری؛ و همچنین صداهای کمتر شنیده شدهی سیاستمداران ایرانی، ترکیبی مؤثر و قدرتمند در این فیلم ایجاد کرده است. اگرچه فیلم تا سالهای پس از انقلاب و آغاز جنگ عراق و ایران ادامه مییابد، اما چگالی وقایع آن بیشتر در اواخر دههی ۲۰ و اوایل دههی ۳۰ قرار گرفته است.
دکتر موحد که در اوج جنبش بزرگ نفت یکی از اعضای شرکت نفت در آبادان بوده، مشاهدات مستقیم خود را از آن واقعه بیان میکند. روایت او تازگی و ناگفتههای بسیاری دارد؛ چرا که در سالهای بعدتر، وی یکی از مدیران ارشد شرکت ملی نفت ایران و نیز سازمان جهانی اوپک میشود؛ و بر همین اساس جزئیاتی را بیان میکند که در نوع خود بسیار شنیدنی و جذاب است.
فیلم «رویای سیاه» سرگذشت نفت را تا آغاز جنگ عراق و ایران دنبال میکند. محقق، تهیهکننده و کارگردان این فیلم اُرد عطارپور، مستندساز پیشکسوت کشورمان است.
اُرد عطارپور بیش از سی سال است که به عنوان محقق، تهیهکننده و کارگردان در حوزهی سینمای مستند فعالیت میکند. با این که تنوع موضوعی آثار او گسترده است اما فیلمهای بسیاری دربارهی تاریخ، بهویژه تاریخ معاصر دارد. فیلم «رویای سیاه» نمونهای از این گونه است.
طی این سالیان او موفق به دریافت جوایز مختلفی از جشنوارههای ایرانی و خارجی شده. اُرد عطارپور تهیهکنندهی آثار بسیاری از کارگردانان مطرح سینمای مستند ایران نیز بوده است.
خانه هنرمندان ایران: خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، بوستان خانه هنرمندان، تالار استاد جلیل شهناز
👍1
Forwarded from چشموچراغ
✅ بازبینههای کارراهانداز
این روزها که به هزار دلیل فراموشکار شدهایم، تهیهٔ فهرستی از کارهایی که باید بکنیم یا بر انجام شدن آنها نظارت کنیم، کمک میکند تا آرامش فکری بیشتری داشته باشیم و در تدبیر امور موفق باشیم. نام کلیِ چنین فهرستهایی «بازبینه» است و در بسیاری از کارها، از بررسیهای پیش از پرواز هواپیما و پرستاری بیماران گرفته تا برگزاری گردهمایی و عروسی و خریدهای کلی و جزئی، کاربرد دارد. بازبینی بهمعنی دیدن، دوباره دیدن و بررسی کردن است و واژهٔ بازبینه به شیوهٔ ساخت اسم ابزار و وسیله در زبان فارسی، یعنی ستاک حال یا بن مضارع و پسوند «-ه» ساخته شدهاست. راستی، در زبان انگلیسی به آن checklist میگویند.
(تهیهشده در گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
#واژه_شناسی
گروه واژهگزینی #عمومی
@cheshmocheragh
این روزها که به هزار دلیل فراموشکار شدهایم، تهیهٔ فهرستی از کارهایی که باید بکنیم یا بر انجام شدن آنها نظارت کنیم، کمک میکند تا آرامش فکری بیشتری داشته باشیم و در تدبیر امور موفق باشیم. نام کلیِ چنین فهرستهایی «بازبینه» است و در بسیاری از کارها، از بررسیهای پیش از پرواز هواپیما و پرستاری بیماران گرفته تا برگزاری گردهمایی و عروسی و خریدهای کلی و جزئی، کاربرد دارد. بازبینی بهمعنی دیدن، دوباره دیدن و بررسی کردن است و واژهٔ بازبینه به شیوهٔ ساخت اسم ابزار و وسیله در زبان فارسی، یعنی ستاک حال یا بن مضارع و پسوند «-ه» ساخته شدهاست. راستی، در زبان انگلیسی به آن checklist میگویند.
(تهیهشده در گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
#واژه_شناسی
گروه واژهگزینی #عمومی
@cheshmocheragh
👍6🙏2
Forwarded from روشنان مهر
بازخوانی هفت پیکر
نظامی گنجهای بهخوبی در ایران شناخته نشده و چنانکه باید قدر ندیده است. آنان که در شناخت نظامی کوشیدهاند نیز به هفت پیکر کمتر از دیگر منظومههای پنج گنج او پرداختهاند و توجه به مخزن الأسرار و خسرو و شیرین دانشگاهیان را از پرداختن به این منظومه که شاهکاری بیمانند و به گمان بنده بهترین اثر نظامی است، بازداشته است.
خبر برگزاری دورۀ آشنایی با هفت پیکر نظامی با تدریس دوست عزیزم آقای دکتر نوید فیروزی، که دانشوری نکتهسنج و سخندان است، مایۀ شادمانیام شد. امیدوارم استقبال دوستداران فرهنگ و ادب گرانسنگ ایرانزمین از این دوره زمینهساز تداوم یافتن برگزاری دورههایی دیگر از این دست باشد.
@roshananemehr
نظامی گنجهای بهخوبی در ایران شناخته نشده و چنانکه باید قدر ندیده است. آنان که در شناخت نظامی کوشیدهاند نیز به هفت پیکر کمتر از دیگر منظومههای پنج گنج او پرداختهاند و توجه به مخزن الأسرار و خسرو و شیرین دانشگاهیان را از پرداختن به این منظومه که شاهکاری بیمانند و به گمان بنده بهترین اثر نظامی است، بازداشته است.
خبر برگزاری دورۀ آشنایی با هفت پیکر نظامی با تدریس دوست عزیزم آقای دکتر نوید فیروزی، که دانشوری نکتهسنج و سخندان است، مایۀ شادمانیام شد. امیدوارم استقبال دوستداران فرهنگ و ادب گرانسنگ ایرانزمین از این دوره زمینهساز تداوم یافتن برگزاری دورههایی دیگر از این دست باشد.
@roshananemehr
Telegram
🔹️تنیده زِ دل🔹️
@Gazelle_G. شروع دوره، یکشنبه ۱۰ تیر، ثبتنام
👍2
Forwarded from نسل نو (Sahar Soltani)
رای نمیدهم چون ...
سحر سلطانی
یکم. سهشنبه شب با اینکه عید غدیر و تعطیل رسمی بود آخرین جلسه کلاس سیزده سالهها را برگزار کردم، حالا دیگر باید برای تابستان به کلاس فلسفهی نوجوانها بروند.
ترم بهار را با نمایش انیمیشن «کیک زرد» شروع کردیم، موشها که دستور پخت کیکی بینظیر را دارند مورد حمله گربهای ظالم قرار میگیرند، شهردار موشها با گربه قرار میگذارد هر هفته چند کامیون کیک زرد برای گربه ظالم بفرستد تا او مغازه کیک فروشی خودش را در شهر قلعهای گربهها راه بیندازد و سود حاصل از فروش را با هم نصف کنند، به مرور موشها تبدیل به کارگرانی برای پختن کیک میشوند که حق خوردن آن را هم ندارند.
آنها انقلاب میکنند، شهردار را میکشند، درون کیکها دینامیت گذاشته به میهمانی گربهها میفرستند، میهمانی گربهها با انفجار کیکها به هم میریزد، آنها هم حمله کرده شهر موشها را با خاک یکسان میکنند.
حالا بچههای کلاس من دو ماه فرصت داشتند شهر موشها را نجات بدهند بدون کشتن شهردار موشی و گربهها!
در طی ترم بهار یعنی ۱۲ ساعت گفتگوی مداوم و طرح نقشه، نقد راه حلها و اصلاح ایدهها، بچههای کلاس توانستند از راهحل های بسیار ساده و دمدستی به تاکتیکها و استراتژیهای پیچیده، کم هزینه و کاربردی برسند، مفاهیمی مانند نقاط ضعف و قدرت، ائتلاف، هزینه و فایده، جاسوسی، دسیسه چینی، پروپاگاندا، سبک زندگی، خانه امن، مهاجرت، بمان و پس بگیر و... را به چالش کشیدند.
دوم. معلمهای ایران باید بیش از مرور گذشته به ترسیم آینده چشم بدوزند، معلمها خیلی زود یاد میگیرند اشتباه در انتخاب چه تاثیرات ویرانگر نسلی بر جا خواهد گذاشت و چگونه آیندگان محکوم به تاوان خواهند شد.
معلمان، انبیای تاریخ هستند چون رسالتشان آویختن چراغ دیروز برای روشن کردن مسیر فردای کودکان است. معلمان حق ندارند در مسیر باطل بمانند و اشتباهات را تکرار کنند.
«آنها باید درس بگیرند تا حق درس دادن داشته باشند.»
سوم: من همان معلمی هستم که در هر دقیقه از کلاسهایم میبینم نسل امروز ایران چگونه قدرت تجزیه و تحلیل دارد، روایتها را از آن خود میکند، انتخابگری و خوداصلاحی دارد، چرایی و چیستی هر موقعیتی را بارها ارزیابی میکند، شنونده است و تفکر سیستمی دارد.
من همان معلمی هستم که به ضرس قاطع اعلام میکنم هیچ آخوند، طلبه، انقلابی ۵۷ و ذهن ایدئولوگی نمیتواند پا به پای این نسل بدود.
رای نمیدهم چون زندگی و جهانم را صرف تقویت و پرورش این نسل میکنم و خرده امید و شعور و ارادهام را صرف انتخاب بین بد و بدتر از فسیلهای تاریخ گذشته نخواهم کرد.
تنها آرمان و رای من : #زن_زندگی_آزادی
۷ تیر ۱۴۰۳
سحر سلطانی
یکم. سهشنبه شب با اینکه عید غدیر و تعطیل رسمی بود آخرین جلسه کلاس سیزده سالهها را برگزار کردم، حالا دیگر باید برای تابستان به کلاس فلسفهی نوجوانها بروند.
ترم بهار را با نمایش انیمیشن «کیک زرد» شروع کردیم، موشها که دستور پخت کیکی بینظیر را دارند مورد حمله گربهای ظالم قرار میگیرند، شهردار موشها با گربه قرار میگذارد هر هفته چند کامیون کیک زرد برای گربه ظالم بفرستد تا او مغازه کیک فروشی خودش را در شهر قلعهای گربهها راه بیندازد و سود حاصل از فروش را با هم نصف کنند، به مرور موشها تبدیل به کارگرانی برای پختن کیک میشوند که حق خوردن آن را هم ندارند.
آنها انقلاب میکنند، شهردار را میکشند، درون کیکها دینامیت گذاشته به میهمانی گربهها میفرستند، میهمانی گربهها با انفجار کیکها به هم میریزد، آنها هم حمله کرده شهر موشها را با خاک یکسان میکنند.
حالا بچههای کلاس من دو ماه فرصت داشتند شهر موشها را نجات بدهند بدون کشتن شهردار موشی و گربهها!
در طی ترم بهار یعنی ۱۲ ساعت گفتگوی مداوم و طرح نقشه، نقد راه حلها و اصلاح ایدهها، بچههای کلاس توانستند از راهحل های بسیار ساده و دمدستی به تاکتیکها و استراتژیهای پیچیده، کم هزینه و کاربردی برسند، مفاهیمی مانند نقاط ضعف و قدرت، ائتلاف، هزینه و فایده، جاسوسی، دسیسه چینی، پروپاگاندا، سبک زندگی، خانه امن، مهاجرت، بمان و پس بگیر و... را به چالش کشیدند.
دوم. معلمهای ایران باید بیش از مرور گذشته به ترسیم آینده چشم بدوزند، معلمها خیلی زود یاد میگیرند اشتباه در انتخاب چه تاثیرات ویرانگر نسلی بر جا خواهد گذاشت و چگونه آیندگان محکوم به تاوان خواهند شد.
معلمان، انبیای تاریخ هستند چون رسالتشان آویختن چراغ دیروز برای روشن کردن مسیر فردای کودکان است. معلمان حق ندارند در مسیر باطل بمانند و اشتباهات را تکرار کنند.
«آنها باید درس بگیرند تا حق درس دادن داشته باشند.»
سوم: من همان معلمی هستم که در هر دقیقه از کلاسهایم میبینم نسل امروز ایران چگونه قدرت تجزیه و تحلیل دارد، روایتها را از آن خود میکند، انتخابگری و خوداصلاحی دارد، چرایی و چیستی هر موقعیتی را بارها ارزیابی میکند، شنونده است و تفکر سیستمی دارد.
من همان معلمی هستم که به ضرس قاطع اعلام میکنم هیچ آخوند، طلبه، انقلابی ۵۷ و ذهن ایدئولوگی نمیتواند پا به پای این نسل بدود.
رای نمیدهم چون زندگی و جهانم را صرف تقویت و پرورش این نسل میکنم و خرده امید و شعور و ارادهام را صرف انتخاب بین بد و بدتر از فسیلهای تاریخ گذشته نخواهم کرد.
تنها آرمان و رای من : #زن_زندگی_آزادی
۷ تیر ۱۴۰۳
👏24👎18👍8❤4🥰1