Forwarded from بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
دوازدهم آذرماه زادروز دکتر ژاله آموزگار، عضو شورای تولیت و هیئت گزینش کتاب و جایزۀ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
« ... زبان فارسی به جای خاصی تعلق ندارد. ما نباید روی اسم تعصب داشته باشیم. همه جای دنیا همینطور است. من بسیار خوب ترکی حرف میزنم و از موسیقی ترکی لذت میبرم و به زادگاه خود مینازم، ولی زبان رسمی ما زبان فارسی است و ما شاهنامه را به زبان فارسی میخوانیم. در همه جای دنیا در کنار زبان رسمیشان که زبان تعامل با جاهای دیگر است، زبانهای محلی دیگری هم وجود داشته است. هیچکس به زبانهای محلی بد نمیگوید، حتی به آن احترام هم میگذارند، ولی همه جای دنیا یک زبان رسمی دارد. کسی به فرزند هشتسالهاش با زبان محلی ریاضی درس نمیدهد. همۀ ملتهای تثبیتشده از اقوام و زبانهای مختلف تشکیل شدهاند. همۀ اینها جمع میشوند و یک ملت میشوند. آن یک ملت یک زبان رسمی برای تعامل دارد. در عین حال چه کسی گفته است فرزند ما به ترکی حرف نزند، به کردی حرف نزند؟ معلوم است که باید حرف بزند، ولی نه اینکه بچۀ هشتساله که به کلاس دوم میرود، ما حتماً باید ریاضی را به ترکی به او بگوییم. این هویت و یکپارچگی مملکتمان را به هم میزند. هیچ جای دنیا اینطور نیست. من خودم در خوی به دنیا آمدهام، در یک شهری در آذربایجان. بسیار خوب ترکی حرف میزنم، ولی عاشق زبان فارسی هستم که به کشورم ایران تعلق دارد. ما همهمان اول ایرانی هستیم. من همیشه گفتهام ایرانی هستم، آذربایجانی هستم، خویی هستم. آن چیز که همۀ ما را اینجا جمع کرده ایرانی بودن ماست و زبان فارسی. امیدوارم شما که انسانهای فاضلی هستید میدان ندهید به کسانی که از این قضیه، از یک احساسات بیجا سوء استفاده میکنند. جالب است ما آذربایجانیها بیشتر از جاهای دیگر غصۀ زبان فارسی را داریم.
زبان ما زایاست ما میتوانیم با در کنار هم گذاشتن کلمات همه چیز را بسازیم و توانستهایم با این سیلی که از کلمات جدید میآید زبان فارسی را حفظ کنیم.»
دکتر ژاله آموزگار
نهمین مجلس از سلسله مجالس علمی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
زبان فارسی، ایران و فرهنگنویسی
سهشنبه، ۳۰ مهر ۱۳۹۸
کانون زبان پارسی
@AfsharFoundation
« ... زبان فارسی به جای خاصی تعلق ندارد. ما نباید روی اسم تعصب داشته باشیم. همه جای دنیا همینطور است. من بسیار خوب ترکی حرف میزنم و از موسیقی ترکی لذت میبرم و به زادگاه خود مینازم، ولی زبان رسمی ما زبان فارسی است و ما شاهنامه را به زبان فارسی میخوانیم. در همه جای دنیا در کنار زبان رسمیشان که زبان تعامل با جاهای دیگر است، زبانهای محلی دیگری هم وجود داشته است. هیچکس به زبانهای محلی بد نمیگوید، حتی به آن احترام هم میگذارند، ولی همه جای دنیا یک زبان رسمی دارد. کسی به فرزند هشتسالهاش با زبان محلی ریاضی درس نمیدهد. همۀ ملتهای تثبیتشده از اقوام و زبانهای مختلف تشکیل شدهاند. همۀ اینها جمع میشوند و یک ملت میشوند. آن یک ملت یک زبان رسمی برای تعامل دارد. در عین حال چه کسی گفته است فرزند ما به ترکی حرف نزند، به کردی حرف نزند؟ معلوم است که باید حرف بزند، ولی نه اینکه بچۀ هشتساله که به کلاس دوم میرود، ما حتماً باید ریاضی را به ترکی به او بگوییم. این هویت و یکپارچگی مملکتمان را به هم میزند. هیچ جای دنیا اینطور نیست. من خودم در خوی به دنیا آمدهام، در یک شهری در آذربایجان. بسیار خوب ترکی حرف میزنم، ولی عاشق زبان فارسی هستم که به کشورم ایران تعلق دارد. ما همهمان اول ایرانی هستیم. من همیشه گفتهام ایرانی هستم، آذربایجانی هستم، خویی هستم. آن چیز که همۀ ما را اینجا جمع کرده ایرانی بودن ماست و زبان فارسی. امیدوارم شما که انسانهای فاضلی هستید میدان ندهید به کسانی که از این قضیه، از یک احساسات بیجا سوء استفاده میکنند. جالب است ما آذربایجانیها بیشتر از جاهای دیگر غصۀ زبان فارسی را داریم.
زبان ما زایاست ما میتوانیم با در کنار هم گذاشتن کلمات همه چیز را بسازیم و توانستهایم با این سیلی که از کلمات جدید میآید زبان فارسی را حفظ کنیم.»
دکتر ژاله آموزگار
نهمین مجلس از سلسله مجالس علمی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار
زبان فارسی، ایران و فرهنگنویسی
سهشنبه، ۳۰ مهر ۱۳۹۸
کانون زبان پارسی
@AfsharFoundation
❤45👍12👌1💯1
Forwarded from اسد بیناخواهی
ده دسامبر روز جهانی حقوق بشر
.
هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون[نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.
ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر
Article 19
Everyone has the right to freedom of opinion and expression; this right includes freedom to hold opinions without interference and to seek, receive and impart information and ideas through any media and regardless of frontiers.
.
هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیده ای بدون[نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانه ای بدون ملاحظات مرزی است.
ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر
Article 19
Everyone has the right to freedom of opinion and expression; this right includes freedom to hold opinions without interference and to seek, receive and impart information and ideas through any media and regardless of frontiers.
💔11👍8❤6🙏1
Forwarded from شده دیگه
شاهرخ مسکوب، جملهٔ مشهوری دارد که در سوگ مادر خویش نوشته است:
«مرگِ تو، شجاعتِ زیستن را در من کشته است.»
جایی دیگر، در لحظات خشم و طغیان، مینویسد:
«خدایا، تو که میتوانی آن بهشتِ کذایی را بیافرینی، چرا ما را اسیر چنین جهنّمی کردهای؟ به تو هیچ امیدی ندارم. هرچه هست، در من است.»
امّا قصدم از نوشتن این مطلب، خواندن چند سطر درخشان زیر است. با خود گفتم، شاید کسی نیاز داشته باشد که این جملهها را بخواند:
«من در تنِ مادرم زندگی کردم، و اکنون او در اندیشهٔ من زندگی میکند. من باید بمانم تا او بتواند زندگی کند. تا روزی که نوبتِ من نیز فرا رسد، به نیروی تمام و با جانسختی میمانم. امانتِ او به من سپرده شده است.»
«باید بمانم تا بتوانم جوهرِ زندگیِ او را، آنچه را که سالهای سال در نظر داشت و آنی فارغ از اندیشهٔ آن نبود، به ثمر رسانم. حالا مهابت و مسئولیتِ زندگی کردن، در من بیشتر از پیش است.»
#شاهرخ_مسکوب
«مرگِ تو، شجاعتِ زیستن را در من کشته است.»
جایی دیگر، در لحظات خشم و طغیان، مینویسد:
«خدایا، تو که میتوانی آن بهشتِ کذایی را بیافرینی، چرا ما را اسیر چنین جهنّمی کردهای؟ به تو هیچ امیدی ندارم. هرچه هست، در من است.»
امّا قصدم از نوشتن این مطلب، خواندن چند سطر درخشان زیر است. با خود گفتم، شاید کسی نیاز داشته باشد که این جملهها را بخواند:
«من در تنِ مادرم زندگی کردم، و اکنون او در اندیشهٔ من زندگی میکند. من باید بمانم تا او بتواند زندگی کند. تا روزی که نوبتِ من نیز فرا رسد، به نیروی تمام و با جانسختی میمانم. امانتِ او به من سپرده شده است.»
«باید بمانم تا بتوانم جوهرِ زندگیِ او را، آنچه را که سالهای سال در نظر داشت و آنی فارغ از اندیشهٔ آن نبود، به ثمر رسانم. حالا مهابت و مسئولیتِ زندگی کردن، در من بیشتر از پیش است.»
#شاهرخ_مسکوب
❤119👍33😢16👌3🤨3🤗1
سرکار خانم کسمایی بانی و برگزار کننده کلاسهای شاهنامۀ استاد مسکوب در پاریس بودهاند.
👍32❤7
Forwarded from Iran International ایران اینترنشنال
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❤25👎12👍7👏2🤮1
Forwarded from کلاس شاهنامه مسکوب
http://bit.ly/2JuHsTg
فهرست جلسات کلاس شاهنامه شاهرخ مسکوب:
مقدمه
🔹گفتار ۱، حماسه
بخش یک
🔹گفتار ۲، زمان
بخش یک
بخش دو
🔹گفتار ۳، تاریخ
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
🔹گفتار ۴، جهانداری و پادشاهی
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
🔹میانگفتار: از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
🔹گفتار ۵، آفرینش
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفت
بخش هشت
بخش نه
بخش ده
🔹گفتار ۶، سخن
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفتم
🎧 @Meskoob_Shahnameh
فهرست جلسات کلاس شاهنامه شاهرخ مسکوب:
مقدمه
🔹گفتار ۱، حماسه
بخش یک
🔹گفتار ۲، زمان
بخش یک
بخش دو
🔹گفتار ۳، تاریخ
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
🔹گفتار ۴، جهانداری و پادشاهی
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
🔹میانگفتار: از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
🔹گفتار ۵، آفرینش
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفت
بخش هشت
بخش نه
بخش ده
🔹گفتار ۶، سخن
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفتم
🎧 @Meskoob_Shahnameh
❤90👍22🔥1👏1😁1😍1
Forwarded from شاهنامه و اسطوره
باشکوهترین جشن سده
مردی بود از دیار گیلان. گویند تبارش به شاهان ساسانی میرسید. نخست از فرماندهان سپاه سامانی بود اما آرام آرام قدرت گرفت تا جایی که همدان را تسخیر کرد و سپس خوزستان و اصفهان را نیز به قلمرو خویش پیوست. نامش مرداویج بود و از دودمان زیاری. رویاهای بزرگ در سر داشت. با خلیفه عباسی در بغداد سر ستیز داشت و حتی در جنگی سپاهیان وی را شکست داد. از آرزوی فتح بغداد میگفت. به دنبال زنده کردن شکوه ایران ساسانی بود و بر تخت نشستن در تیسفون اما اصفهان را برای پادشاهی برگزید و از آنجا در پی بزرگداشت فرهنگ و جشنهای ایران باستان بود. هم او بود که بزرگترین جشن سده ایران را پس از اسلام برپا کرد.
ابن مسکویه از قول ابن عمید وزیر مرداویج روایت میکند که در دهم بهمنماه سال ۳۱۳ خورشیدی به دستور مرداویج بر آن شدند تا جشن سده را به زیبایی هرچه تمام تر برگزار کنند. اینچنین بود که هیزمهای بسیار بر اطراف زاینده رود و کوههای مشرف به اصفهان برهم انباشتند و ستونهای بزرگی از شمع روشن کردند و آنگاه آتش فروزان بر هیزمها نهادند. سفرههای بزرگ گستراندند و بر آن ۲۰۰ گاو، سه هزار گوسفند و بیش از ۱۰ هزار مرغ بریان با انواع خورشها و حلوا گذاشتند.
با این حال مرداویج تدارکات جشن سده را در خور بزرگی ایران ندانست و بر این باور بود که در برگزاری آن کوتاهی شده است!
جشن سه روز در صحراهای اطراف اصفهان ادامه یافت و پس از سه روز، مرداویج به کاخش در اصفهان بازگشت اما شگفتا که در همان روز به دست غلامان ترک خود کشته شد!
در این که دلیل این قتل چه بود حرف و حدیث بسیار است اما گروهی بر این باورند که ایراندوستی و رویاهای بلندپروازانه آن شاه ایرانی در زنده ساختن شکوه ایرانِ گذشته، از انگیزههای کشتن مرداویج بود و چه بسا که خلفای عباسی در آن دست داشتند.
مرداویج نماند تا رویاهایش را به حقیقت بدل کند. سالها و قرنها گذشت و دیگر جشن سده در هیچ زمانی به شکوه آن سال برگزار نشد و چه بسا این جشن در اندیشه بیشتر ایرانیان به فراموشی سپرده شد هر چند که شعله آتش در دل ایرانیان میهندوست و عاشق فرهنگ همچنان روشن ماند و زرتشتیان چون دهقانان میراثدار ایران کهن در تمام این دوران سده را جشن گرفتند و آتش گرمابخش و روشنیافروز را گرامی داشتند.
اینک جای بسیار خرسندی است که ایرانیان آرام آرام با این میراث کهن دوباره آشنا میگردند و در بزرگداشت سده میکوشند و آن را جشن میگیرند. به امید روزی که بار دیگر، سده را نه تنها در کنار زایندهرود، بلکه در کنار تختجمشید، آرامگاه فردوسی، مقبره حافظ و خیام، و میدان شهیاد تهران با همان شکوه روزگار مرداویج جشن بگیریم.
جشن سده خجسته باد.
افشین سپهری
@shahnameh_myth
مردی بود از دیار گیلان. گویند تبارش به شاهان ساسانی میرسید. نخست از فرماندهان سپاه سامانی بود اما آرام آرام قدرت گرفت تا جایی که همدان را تسخیر کرد و سپس خوزستان و اصفهان را نیز به قلمرو خویش پیوست. نامش مرداویج بود و از دودمان زیاری. رویاهای بزرگ در سر داشت. با خلیفه عباسی در بغداد سر ستیز داشت و حتی در جنگی سپاهیان وی را شکست داد. از آرزوی فتح بغداد میگفت. به دنبال زنده کردن شکوه ایران ساسانی بود و بر تخت نشستن در تیسفون اما اصفهان را برای پادشاهی برگزید و از آنجا در پی بزرگداشت فرهنگ و جشنهای ایران باستان بود. هم او بود که بزرگترین جشن سده ایران را پس از اسلام برپا کرد.
ابن مسکویه از قول ابن عمید وزیر مرداویج روایت میکند که در دهم بهمنماه سال ۳۱۳ خورشیدی به دستور مرداویج بر آن شدند تا جشن سده را به زیبایی هرچه تمام تر برگزار کنند. اینچنین بود که هیزمهای بسیار بر اطراف زاینده رود و کوههای مشرف به اصفهان برهم انباشتند و ستونهای بزرگی از شمع روشن کردند و آنگاه آتش فروزان بر هیزمها نهادند. سفرههای بزرگ گستراندند و بر آن ۲۰۰ گاو، سه هزار گوسفند و بیش از ۱۰ هزار مرغ بریان با انواع خورشها و حلوا گذاشتند.
با این حال مرداویج تدارکات جشن سده را در خور بزرگی ایران ندانست و بر این باور بود که در برگزاری آن کوتاهی شده است!
جشن سه روز در صحراهای اطراف اصفهان ادامه یافت و پس از سه روز، مرداویج به کاخش در اصفهان بازگشت اما شگفتا که در همان روز به دست غلامان ترک خود کشته شد!
در این که دلیل این قتل چه بود حرف و حدیث بسیار است اما گروهی بر این باورند که ایراندوستی و رویاهای بلندپروازانه آن شاه ایرانی در زنده ساختن شکوه ایرانِ گذشته، از انگیزههای کشتن مرداویج بود و چه بسا که خلفای عباسی در آن دست داشتند.
مرداویج نماند تا رویاهایش را به حقیقت بدل کند. سالها و قرنها گذشت و دیگر جشن سده در هیچ زمانی به شکوه آن سال برگزار نشد و چه بسا این جشن در اندیشه بیشتر ایرانیان به فراموشی سپرده شد هر چند که شعله آتش در دل ایرانیان میهندوست و عاشق فرهنگ همچنان روشن ماند و زرتشتیان چون دهقانان میراثدار ایران کهن در تمام این دوران سده را جشن گرفتند و آتش گرمابخش و روشنیافروز را گرامی داشتند.
اینک جای بسیار خرسندی است که ایرانیان آرام آرام با این میراث کهن دوباره آشنا میگردند و در بزرگداشت سده میکوشند و آن را جشن میگیرند. به امید روزی که بار دیگر، سده را نه تنها در کنار زایندهرود، بلکه در کنار تختجمشید، آرامگاه فردوسی، مقبره حافظ و خیام، و میدان شهیاد تهران با همان شکوه روزگار مرداویج جشن بگیریم.
جشن سده خجسته باد.
افشین سپهری
@shahnameh_myth
❤158👍27🔥7💩3🌭3👏2🙏1🍌1
Forwarded from عیدگاه
شبزده
در کوچههای سرد زمستانی
در پایتخت وحشت و ویرانی
تاریکی فشردهی طولانی
خو کرده با گرفتن قربانی
ای جعبهٔ شکستهٔ آیینه
با من بگو که بازی بعدی چیست
با من بگو که تا به چه هنگامی
با خشم و درد و دلهره باید زیست
بدرود ای مسافر خاکآلود
بدرود ای غریبهٔ غمفرسود
آغاز ماجرای تو دردآور
پایان ماجرای تو خونین بود
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
@vahididgah
در کوچههای سرد زمستانی
در پایتخت وحشت و ویرانی
تاریکی فشردهی طولانی
خو کرده با گرفتن قربانی
ای جعبهٔ شکستهٔ آیینه
با من بگو که بازی بعدی چیست
با من بگو که تا به چه هنگامی
با خشم و درد و دلهره باید زیست
بدرود ای مسافر خاکآلود
بدرود ای غریبهٔ غمفرسود
آغاز ماجرای تو دردآور
پایان ماجرای تو خونین بود
◽️ وحید عیدگاه طرقبهای
@vahididgah
❤74😭25👍14😢12💔9👎4👏2🥰1
Forwarded from کتابفروشی دماوند
#خبرتجدیدچاپ
شاهنامه در دو بازخوانی (یادداشتهای شاهرخ مسکوب بر شاهنامه فردوسی) / تنظیم و ویرایش مهری بهفر / نشر نو، ۱۰۵۴ صفحه وزیری گالینگور، یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومن
از صفحه ناشر:
«شاهرخ مسکوب در سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۳ در ایران و از ۱۳۵۸ به بعد در فرانسه، به هنگام خواندن شاهنامه و در حاشیۀ آن یادداشتهایی را از حس و نظر و تأثر آنیخود در مواجهه با متن مینویسد. او کار فردوسی را نه بازگویی منظوم خداینامک و اساطير ازیادرفتۀ تاریخ و افسانه، بلکه «از سویی یافتن معنای درونی و ناخودآگاه تاریخ انسان و جهان» و «از سوی دیگر بازنمود آن در سخنی که آیینۀ درستنمای زیبایی است» میداند. نوشتههای مسکوب در میان آثار پدیدآمده دربارۀ شاهنامه تمایزی آشکار دارد. او سعی میکند بر پایۀ تجربههای فردی و اجتماعی خود تصویری معاصر از فردوسی و تصویری کهنالگویی از دردهای کنونی به دست دهد و شناخت گذشته را با امروز، و شناخت امروز را با گذشته قوام بخشد.»
سفارش به @bahmanbooks یا خرید حضوری از کتابفروشی دماوند
.
شاهنامه در دو بازخوانی (یادداشتهای شاهرخ مسکوب بر شاهنامه فردوسی) / تنظیم و ویرایش مهری بهفر / نشر نو، ۱۰۵۴ صفحه وزیری گالینگور، یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومن
از صفحه ناشر:
«شاهرخ مسکوب در سالهای ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۳ در ایران و از ۱۳۵۸ به بعد در فرانسه، به هنگام خواندن شاهنامه و در حاشیۀ آن یادداشتهایی را از حس و نظر و تأثر آنیخود در مواجهه با متن مینویسد. او کار فردوسی را نه بازگویی منظوم خداینامک و اساطير ازیادرفتۀ تاریخ و افسانه، بلکه «از سویی یافتن معنای درونی و ناخودآگاه تاریخ انسان و جهان» و «از سوی دیگر بازنمود آن در سخنی که آیینۀ درستنمای زیبایی است» میداند. نوشتههای مسکوب در میان آثار پدیدآمده دربارۀ شاهنامه تمایزی آشکار دارد. او سعی میکند بر پایۀ تجربههای فردی و اجتماعی خود تصویری معاصر از فردوسی و تصویری کهنالگویی از دردهای کنونی به دست دهد و شناخت گذشته را با امروز، و شناخت امروز را با گذشته قوام بخشد.»
سفارش به @bahmanbooks یا خرید حضوری از کتابفروشی دماوند
.
❤42👍10😢5😐3🔥1
Forwarded from چراغِ روشن
عید نوروز یا جشنِ نوروز
عید یک واژه عربی است و ریشه آن عود به معنی بازگشت است و با واژگان معاد و عودَت هم ریشه و همخانواده است.
عید به معنی فراهم آمدن و جمع شدن قوم است. به همین خاطر روزهایِ جشن اهلِ اسلام را عید نامیدهاند؛ یعنی روزهایی که مسلمانان جمع میشوند نماز میگزارند و به فقرا چیزی میبخشند و سپس پراکنده میشوند.
عید اعراب پیش از اسلام هنگام بازگشت کاروانها بود. روزی که کاروانها از سفر برمیگشتند و مردم جمع میشدند و کالاهای مورد نیازشان را میخریدند و آنچه داشتند میفروختند. اعراب چنین روزی را عید یعنی روز جمع شدن قوم و بازگشت کاروان مینامیدند.
در ادب پارسی به ویژه در آثار بیش از عصر صفوی کاربرد واژه عید برای نوروز چندان متداول نیست. قدمای ما یا نوروز گفتهاند یا جشن نوروز.
در ادب پارسی هرجا که واژه عید به تنهایی به کار رفته باشد منظور یا عید فطر است یا عید قربان. به بیت زیر دقت کنید:
عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار
در این بیت دو ترکیب آخرِ گُل یعنی اواخر فصل بهار و ماه دیدن( رویت هلال برای برگزاری عید فطر) نشان میدهد که منظور از عید، عید فطر است.
یا این بیت انوری نشان میدهد که عید و نوروز دو مقوله متفاوت بودهاند:
عید تو همایون و همه روز تو چون عید
نوروز تو از عید تو خرم تر و خوشتر.
در بیت زیر نیز امیر معزّی عید را چیزی جدا از نوروز و مهرگان دانسته است:
روزگار و بخت و اقبال تو هر سه پایدار
مهرگان و عید و نوروز تو هر سه جاودان
یا مولانا گفته است:
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز توئی
این شواهد نشان میدهند که پیشینیان ما نوروز را عید نمینامیدهاند و آن را از مقولهی جشنهای باستانی میدانستهاند. آری نوروز، جشن است، جشنی زمینی که با کار کشاورزی و برخی باورهای دینی و اسطورهای اقوام ایرانی ارتباطی تنگاتنگ دارد.
ا.ن
http://t.me/Naglemaani
عید یک واژه عربی است و ریشه آن عود به معنی بازگشت است و با واژگان معاد و عودَت هم ریشه و همخانواده است.
عید به معنی فراهم آمدن و جمع شدن قوم است. به همین خاطر روزهایِ جشن اهلِ اسلام را عید نامیدهاند؛ یعنی روزهایی که مسلمانان جمع میشوند نماز میگزارند و به فقرا چیزی میبخشند و سپس پراکنده میشوند.
عید اعراب پیش از اسلام هنگام بازگشت کاروانها بود. روزی که کاروانها از سفر برمیگشتند و مردم جمع میشدند و کالاهای مورد نیازشان را میخریدند و آنچه داشتند میفروختند. اعراب چنین روزی را عید یعنی روز جمع شدن قوم و بازگشت کاروان مینامیدند.
در ادب پارسی به ویژه در آثار بیش از عصر صفوی کاربرد واژه عید برای نوروز چندان متداول نیست. قدمای ما یا نوروز گفتهاند یا جشن نوروز.
در ادب پارسی هرجا که واژه عید به تنهایی به کار رفته باشد منظور یا عید فطر است یا عید قربان. به بیت زیر دقت کنید:
عید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار
در این بیت دو ترکیب آخرِ گُل یعنی اواخر فصل بهار و ماه دیدن( رویت هلال برای برگزاری عید فطر) نشان میدهد که منظور از عید، عید فطر است.
یا این بیت انوری نشان میدهد که عید و نوروز دو مقوله متفاوت بودهاند:
عید تو همایون و همه روز تو چون عید
نوروز تو از عید تو خرم تر و خوشتر.
در بیت زیر نیز امیر معزّی عید را چیزی جدا از نوروز و مهرگان دانسته است:
روزگار و بخت و اقبال تو هر سه پایدار
مهرگان و عید و نوروز تو هر سه جاودان
یا مولانا گفته است:
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز توئی
این شواهد نشان میدهند که پیشینیان ما نوروز را عید نمینامیدهاند و آن را از مقولهی جشنهای باستانی میدانستهاند. آری نوروز، جشن است، جشنی زمینی که با کار کشاورزی و برخی باورهای دینی و اسطورهای اقوام ایرانی ارتباطی تنگاتنگ دارد.
ا.ن
http://t.me/Naglemaani
Telegram
چراغِ روشن
تو یکی نهای هزاری، تو چراغ خود برافروز
❤138👍42❤🔥5👌4😁1🤮1
Forwarded from جستارهای ابوالفضل خطیبی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
لطفا در اطلاعرسانی این وبینار به ما یاری رسانید.
نماهنگ ششمین وبینار ایرانشناسی آژیار
بنیاد آژیار با همکاری خبرنامۀ ایران باستان برگزار میکند:
ششمین وبینار آژیار
مطالعات شاهنامه
شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۸
به یاد و بزرگداشت دکتر ابوالفضل خطیبی
۲۵ اسفند روز پایان سرایش شاهنامه
سازنده و گویندۀ نماهنگ: بهناز شیخانصاری
موسیقی: قطعه آبی چون شب فیروزهفام نیشابور از کیهان کلهر
پویانمایی: مجموعه هزارافسان ساخته اصغر صفار
نبرد تهمورث با دیو ساخته آلن رایت و جان فورد از کتابخانه چستر بیتی
پیوند گوگلمیت
https://meet.google.com/wue-acko-dbd
@AzhyarFoundation
@dr_khatibi_abolfazl
نماهنگ ششمین وبینار ایرانشناسی آژیار
بنیاد آژیار با همکاری خبرنامۀ ایران باستان برگزار میکند:
ششمین وبینار آژیار
مطالعات شاهنامه
شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۱۸
به یاد و بزرگداشت دکتر ابوالفضل خطیبی
۲۵ اسفند روز پایان سرایش شاهنامه
سازنده و گویندۀ نماهنگ: بهناز شیخانصاری
موسیقی: قطعه آبی چون شب فیروزهفام نیشابور از کیهان کلهر
پویانمایی: مجموعه هزارافسان ساخته اصغر صفار
نبرد تهمورث با دیو ساخته آلن رایت و جان فورد از کتابخانه چستر بیتی
پیوند گوگلمیت
https://meet.google.com/wue-acko-dbd
@AzhyarFoundation
@dr_khatibi_abolfazl
👍24❤8🙏4🔥3💯1
Forwarded from بهمن دارالشفایی
عباس امانت حتماً از برجستهترین مورخان زنده ایرانی است. او در سال گذشته و بعد از بازنشستگی از بیش از سی سال تدریس تاریخ ایران در دانشگاههای امریکا (عمدتا دانشگاه ییل) درسگفتاری ۸ جلسهای (مجموعا حدود ۱۰ ساعت) را به شکل ویدیویی منتشر کرد.
امانت در این درسگفتارها تاریخ ایران را از خلال چند دوگانه روایت میکند؛ دوگانههایی که به باور او به بهترین شکل توضیحدهنده جنبههای مختلف تاریخ سیاسی، اجتماعی، مذهبی و ... ایران هستند. او به گفته خودش درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت میکند که به باور او از قرنها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.
عناوین این دوگانهها:
بوم و بر
ایران و انیران
درگاه و دیوان
دین و دولت
بازار و میدان
بیرون و اندرون
رزم و بزم
دنیا و آخرت
دیدنشان برای من هم آموزنده بود و هم لذتبخش. پیشنهاد میکنم ببینید.
ویدیوها هم در یوتیوب آسو هستند و هم در کانال تلگرامش.
امانت در این درسگفتارها تاریخ ایران را از خلال چند دوگانه روایت میکند؛ دوگانههایی که به باور او به بهترین شکل توضیحدهنده جنبههای مختلف تاریخ سیاسی، اجتماعی، مذهبی و ... ایران هستند. او به گفته خودش درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت میکند که به باور او از قرنها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.
عناوین این دوگانهها:
بوم و بر
ایران و انیران
درگاه و دیوان
دین و دولت
بازار و میدان
بیرون و اندرون
رزم و بزم
دنیا و آخرت
دیدنشان برای من هم آموزنده بود و هم لذتبخش. پیشنهاد میکنم ببینید.
ویدیوها هم در یوتیوب آسو هستند و هم در کانال تلگرامش.
YouTube
درسگفتارهای عباس امانت دربارهی تاریخ ایران ــ پیشگفتار
در این سلسله درسگفتارها، عباس امانت، استاد بازنشستهی تاریخ در دانشگاه ییل، درباره ساختارهایی در تاریخ ایران صحبت میکند که به باور او از قرنها پیش تا امروز پایدار مانده و زندگی ایرانیان را شکل داده است.
❤70👍29🙏7👎2👏1
Forwarded from فرهنگستان زبان و ادب فارسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بیست و سوم فروردین، سالگرد درگذشت شاهرخ مسکوب (۱۳۰۴-۱۳۸۴)
@theapll
@theapll
❤134💔30👍5🔥2✍1🙏1
Forwarded from آقشام گَلَن
ولی دوستی با حسن [کامشاد] خاصیت دیگری دارد. چنان عمیق است که انگار از عمر پنجاهسالهاش قدیمیتر است. انگار ریشه در تاریخ دارد. به زمانهای دورِ گذشته، به سالهای درازِ پیش از تولدِ ما برمیگردد.
روزها در راه/شاهرخ مسکوب
روزها در راه/شاهرخ مسکوب
❤127👍14🕊14💔8😢2
Forwarded from مجلهٔ فرهنگی-هنری هفترنگ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنرانی #شاهرخ_مسکوب در جلسهی انجمن فرهنگی ایرانیان مقیم اتریش دربارهی موضوع «هویت ملی وبنیاد های آن» در تاریخ ۲۲ اسفند ۱۳۷۶ خورشیدی
@Haftrangmagazine
@Haftrangmagazine
❤52👍9
Audio
سخنرانی دکتر جلال خالقی مطلق با عنوان "زبان فارسی و هویت ایرانی"
شبهای ایرانشهر
انجمن فرهنگی همنشست هامبورگ
روز پنجشنبه ۱۷ جولای ۲۰۲۵ ، ۲۶ تیر ۱۴۰۴
@HamneshastHH
@shahnameh1000
شبهای ایرانشهر
انجمن فرهنگی همنشست هامبورگ
روز پنجشنبه ۱۷ جولای ۲۰۲۵ ، ۲۶ تیر ۱۴۰۴
@HamneshastHH
@shahnameh1000
👍32❤20❤🔥1👌1