📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب
گفتار شش، سخن
(بخش سوم)
🔵 فردوسی گردآورنده، پیراستار و برکشنده فرهنگ و ادب سخت ریشه و کهنی است که بیشتربه شکل نانوشته و ناخودآگاه از روزگار پیشین به ایران اسلامی رسیده بود. سنتی که در قرن چهارم نه تنها نمرده بود، بلکه در کار بیدارشدن و برخاستن از زیر آوار زمان بود. کار و کتاب او، به صورت و سیرتی دیگر، تکرار رسالت شاعر دیگری به نام زرتشت است.
🔸زرتشت پیامبری بود که اساطیر، ایزدان و باورهای پیش از خود را پیراست و از آن انبوده درهم، کتابی و دینی دیگرتر، منسجم و متعالی آورد. او اساطیر هندوایرانی را هرس کرد و خدایان مختلف را از سپهر قدسی بیرون راند و تنها به یکی از این خدایان یعنی اهورا پرداخت. هر چند به خاطر ریشه دار بودن، ایزدانی چون مهر، بهرام ، آناهیتا و دیگران جایگاه خود را سالیان یعد دوباره بازیافتند و حتی به اوستای متاخر (یشت ها) وارد شدند، در حالی که در گاتها که کهن ترین بخش اوستاست، تنها یک خدا هست و آن اهورامزداست. بدین ترتیب زرتشت دینی نو بنیان نهاد.
🔸از این منظر میتوان کار فردوسی را با کار زرتشت مقایسه کرد. فردوسی هم بسیاری از آنچه را که از طریق خداینامک ها به او رسیده بود، کنار گذاشت و داستانهای نویی را چون بیژن و منیژه به ثبت رساند و کتابی ساخت که تا آغاز قرن بیستم، ایرانیها آن را تاریخ امر واقع سرزمین ایران میپنداشتند، در حالی که امروز ما آن را تاریخ خاطره جمعی خود میدانیم.
🔸فردوسی نیز مانند زرتشت شاعری سخن دان و آرزومند شناختن و دانستن است، اما تصور او از خدا شباهتی به تصوری که زرتشت از خدا دارد، ندارد. در اندیشه زرتشت میان آفریدگار و آفریدگان ورطه گذرناپذیر وجود ندارد. در این مقام زرتشت در گفتوگو با اهورامزدا، در ساحت بیزمان یا همهزمان قدسی به سر میبرد. او در عین وصل، خواهان دیدار آغاز و انجام و دریافتن همه زمانها، آن زمان «معنوی ـ عاطفی» است که گاه مولانا و حافظ هم به آن دست مییابند. در این حال بیخویشی و وصل، زرتشت نگران گذشت زمان نیست.
🔸اما در اندیشه فردوسی، شناخت خدا فراتر از توانایی ادراک ماست، تا چه رسد به همنشینی و گفتگو با او. فردوسی به منزله مسلمانی هوشیار در اندیشه همزبانی با خدا نیست و به منزله انسانی پایبند خرد، در زمان آفاقی به سر میبرد و میداند زیستن بسته به مردن است. و چون گفتگو با خدا محال مینماید، به آن غایب همیشه حاضری روی میآورد که از همه، و بنا به روایتی زروانی، از اهورامزدا و اهریمن هم تواناتر است. و آن چرخ، فلک، سپهر، زمان بی کران، دهر است! پس حکایت حال او شکایت از بیداد زمان است، میخواهد چرایی بیداد زمان را بداند. و با این همه میداند که بیهوده میپرسد، پاسخی بر پرسش او نیست و زمان مادری فرزندکش است. پس برای گریز از گزند مرگ به سخن روی میآورد.سخن چون پناهگاهی برای حضور در گذشته و آینده: زنده کردن مردگان و زنده ماندن خود. از مرگ درگذشتن و مانند آزادان و پهلوانان حماسه، به تن مردن و به نام ماندن.
🎧 @Meskoob_Shahnameh
شاهرخ مسکوب
گفتار شش، سخن
(بخش سوم)
🔵 فردوسی گردآورنده، پیراستار و برکشنده فرهنگ و ادب سخت ریشه و کهنی است که بیشتربه شکل نانوشته و ناخودآگاه از روزگار پیشین به ایران اسلامی رسیده بود. سنتی که در قرن چهارم نه تنها نمرده بود، بلکه در کار بیدارشدن و برخاستن از زیر آوار زمان بود. کار و کتاب او، به صورت و سیرتی دیگر، تکرار رسالت شاعر دیگری به نام زرتشت است.
🔸زرتشت پیامبری بود که اساطیر، ایزدان و باورهای پیش از خود را پیراست و از آن انبوده درهم، کتابی و دینی دیگرتر، منسجم و متعالی آورد. او اساطیر هندوایرانی را هرس کرد و خدایان مختلف را از سپهر قدسی بیرون راند و تنها به یکی از این خدایان یعنی اهورا پرداخت. هر چند به خاطر ریشه دار بودن، ایزدانی چون مهر، بهرام ، آناهیتا و دیگران جایگاه خود را سالیان یعد دوباره بازیافتند و حتی به اوستای متاخر (یشت ها) وارد شدند، در حالی که در گاتها که کهن ترین بخش اوستاست، تنها یک خدا هست و آن اهورامزداست. بدین ترتیب زرتشت دینی نو بنیان نهاد.
🔸از این منظر میتوان کار فردوسی را با کار زرتشت مقایسه کرد. فردوسی هم بسیاری از آنچه را که از طریق خداینامک ها به او رسیده بود، کنار گذاشت و داستانهای نویی را چون بیژن و منیژه به ثبت رساند و کتابی ساخت که تا آغاز قرن بیستم، ایرانیها آن را تاریخ امر واقع سرزمین ایران میپنداشتند، در حالی که امروز ما آن را تاریخ خاطره جمعی خود میدانیم.
🔸فردوسی نیز مانند زرتشت شاعری سخن دان و آرزومند شناختن و دانستن است، اما تصور او از خدا شباهتی به تصوری که زرتشت از خدا دارد، ندارد. در اندیشه زرتشت میان آفریدگار و آفریدگان ورطه گذرناپذیر وجود ندارد. در این مقام زرتشت در گفتوگو با اهورامزدا، در ساحت بیزمان یا همهزمان قدسی به سر میبرد. او در عین وصل، خواهان دیدار آغاز و انجام و دریافتن همه زمانها، آن زمان «معنوی ـ عاطفی» است که گاه مولانا و حافظ هم به آن دست مییابند. در این حال بیخویشی و وصل، زرتشت نگران گذشت زمان نیست.
🔸اما در اندیشه فردوسی، شناخت خدا فراتر از توانایی ادراک ماست، تا چه رسد به همنشینی و گفتگو با او. فردوسی به منزله مسلمانی هوشیار در اندیشه همزبانی با خدا نیست و به منزله انسانی پایبند خرد، در زمان آفاقی به سر میبرد و میداند زیستن بسته به مردن است. و چون گفتگو با خدا محال مینماید، به آن غایب همیشه حاضری روی میآورد که از همه، و بنا به روایتی زروانی، از اهورامزدا و اهریمن هم تواناتر است. و آن چرخ، فلک، سپهر، زمان بی کران، دهر است! پس حکایت حال او شکایت از بیداد زمان است، میخواهد چرایی بیداد زمان را بداند. و با این همه میداند که بیهوده میپرسد، پاسخی بر پرسش او نیست و زمان مادری فرزندکش است. پس برای گریز از گزند مرگ به سخن روی میآورد.سخن چون پناهگاهی برای حضور در گذشته و آینده: زنده کردن مردگان و زنده ماندن خود. از مرگ درگذشتن و مانند آزادان و پهلوانان حماسه، به تن مردن و به نام ماندن.
🎧 @Meskoob_Shahnameh
❤6
http://bit.ly/2JuHsTg
فهرست جلسات کلاس شاهنامه شاهرخ مسکوب:
مقدمه
🔹گفتار ۱، حماسه
بخش یک
🔹گفتار ۲، زمان
بخش یک
بخش دو
🔹گفتار ۳، تاریخ
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
🔹گفتار ۴، جهانداری و پادشاهی
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
🔹میانگفتار: از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
🔹گفتار ۵، آفرینش
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفت
بخش هشت
بخش نه
بخش ده
🔹گفتار ۶، سخن
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفتم
🎧 @Meskoob_Shahnameh
فهرست جلسات کلاس شاهنامه شاهرخ مسکوب:
مقدمه
🔹گفتار ۱، حماسه
بخش یک
🔹گفتار ۲، زمان
بخش یک
بخش دو
🔹گفتار ۳، تاریخ
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
🔹گفتار ۴، جهانداری و پادشاهی
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
🔹میانگفتار: از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
🔹گفتار ۵، آفرینش
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفت
بخش هشت
بخش نه
بخش ده
🔹گفتار ۶، سخن
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفتم
🎧 @Meskoob_Shahnameh
❤36👍12🙏2👎1😁1
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب
گفتار شش، سخن
(بخش چهارم)
🔵در اندیشه ایرانی، بین جبر زروانی، یعنی فرمانروایی بیچونوچرای زمان، و آزادی مزدایی، یعنی گزینش نخستینِ فرهوهرها وخویشکاری و انتخاب آزاد انسان، از روزگاران پیشین، آمیختگیای وجود داشت که به زمان فردوسی هم رسیده و در ضمیر نابهخود شاعر زنده بود. از سوی دیگر، چرایی آفرینش و بیداد چرخ همواره ذهن او را به خود مشغول میداشت. چگونه است که جهان ستمکار نابکار، این نابودکننده آدمی، آفریدهی خدایی بخشنده و مهربان است؟
🔸آفرینش جهانِ ستمکار و بدنهاد از سوی خداوندی خردمند و دادگر معمایی است درنیافتنی. از همان مقدمه کتاب، و بعد با مرگ اولین پادشاه (کیومرث) و تا مرگ آخرین پادشاه (یزدگرد)، شاهنامه با این معما باز و با همان بسته میشود. معمایی که در نامه رستم فرخزاد به برادرش که معروفترین نامه ادب فارسی است باز به تفصیل و بسیار زیبا مطرح است. چرایی آفرینش! خدایی نشناختنی آفریدگار جهانی پریشان و ستمکار. و شاعری که به هر سو میگردد ، سروپای گیتی را بازنمییابد. چطور میشود از این جهان، آفریده بیخرد هیچَندان، به آن خدا، آفریدگار باخرد همهدان، رسید؟ میان این دو ورطهای است گذرناپذیر، ورطه جدایی انسان از خدا.
🔸این تناقض معمایی است در فکر فردوسی، پیرمردی از قرن چهارم هجری، منزوی در گوشه روستایی در خراسان، در گفتگویی بیسرانجام با فلک. او بارها از این دوگانگی به سپهر یا همان «برآورده چرخ بلند» شکوه میبرد و از جفای او مینالد و از چرخ پاسخ میشنود که تویی که دارای دانش و خرد هستی و بدی و نیکی را میشناسی، و از من که بیاختیار و بدون شناخت نیک و بد میگردم، به هر بارهای برتری، پس طرح پرسش با توست، تویی که باید چرایی آفرینش را از خدا بپرسی. در این گفتگو برتری نهایی از آنِ آدمیزاد است، هرچند مرگ دم در او نیز ایستاده است.
🔸این گفتگوی بیسرانجام با فلک، بینشی بس حیرتانگیز و دریافتی بس دردناک از کار جهان بهدست میدهد. هوشمندی رَفتِگار (آدمی) اسیرِ بیهوشی ماندگار (فلک، سپهر، زمان). راز فروبستهای که بیپاسخ میماند اما فردوسی تا آخر عمر از جستجوی آن سربازنمیزند.
چنین داد خوانیم بر یزدگرد
و گر کینه خوانیم از این هفتگرد
وگر خود نداند همی کین و داد
مرا فیلسوف ایچ پاسخ نداد
وگر گفت دینی همه بسته گفت
بماند همی پاسخ اندر نهفت
🔸شاهنامه فردوسی بازتابدهنده چندین دوره ناکامی تاریخی ایرانیان است : هزاره ضحاک و تاختوتاز او بر جانومال مردم، هزاره تاختوتاز افراسیاب تورانی. و بعد از اسکندر، در دوران تاریخی، باز هجوم دایمی تورانیان، سپس از اواسط ساسانیان، هجوم و حمله تازیان و طوایف عرب از جنوب غرب تا تصرف کشور در دوره یزدگرد. خاطره این گذشته بزرگ پرفرازونشیب در دوره فردوسی کاملاً زنده بود.
🔸از سوی دیگر، خود فردوسی نیز در دوره غمانگیز و تراژیکی میزیست. او هم در گذرگاه نومید کنندهای از تاریخ ایران بهسر میبرد. در دوره او تاختوتاز بیگانگان از شمالشرق (ترکها ) دوباره از سر گرفت و منجر به فروریختن دولت سامانی شد. یعنی سرنوشت یزدگرد نصیب حال سامانیان گشت.
🔸این جهان فردوسی است. گذشتهای را که او میسرود نه تنها در روح و خاطره جمعی بلکه در تن و جان خود نیز تجربه میکرد.
برین گونه گردد همی چرخ پیر
گهی چون کمان است و گاهی چو تیر
🎧 @Meskoob_Shahnameh
شاهرخ مسکوب
گفتار شش، سخن
(بخش چهارم)
🔵در اندیشه ایرانی، بین جبر زروانی، یعنی فرمانروایی بیچونوچرای زمان، و آزادی مزدایی، یعنی گزینش نخستینِ فرهوهرها وخویشکاری و انتخاب آزاد انسان، از روزگاران پیشین، آمیختگیای وجود داشت که به زمان فردوسی هم رسیده و در ضمیر نابهخود شاعر زنده بود. از سوی دیگر، چرایی آفرینش و بیداد چرخ همواره ذهن او را به خود مشغول میداشت. چگونه است که جهان ستمکار نابکار، این نابودکننده آدمی، آفریدهی خدایی بخشنده و مهربان است؟
🔸آفرینش جهانِ ستمکار و بدنهاد از سوی خداوندی خردمند و دادگر معمایی است درنیافتنی. از همان مقدمه کتاب، و بعد با مرگ اولین پادشاه (کیومرث) و تا مرگ آخرین پادشاه (یزدگرد)، شاهنامه با این معما باز و با همان بسته میشود. معمایی که در نامه رستم فرخزاد به برادرش که معروفترین نامه ادب فارسی است باز به تفصیل و بسیار زیبا مطرح است. چرایی آفرینش! خدایی نشناختنی آفریدگار جهانی پریشان و ستمکار. و شاعری که به هر سو میگردد ، سروپای گیتی را بازنمییابد. چطور میشود از این جهان، آفریده بیخرد هیچَندان، به آن خدا، آفریدگار باخرد همهدان، رسید؟ میان این دو ورطهای است گذرناپذیر، ورطه جدایی انسان از خدا.
🔸این تناقض معمایی است در فکر فردوسی، پیرمردی از قرن چهارم هجری، منزوی در گوشه روستایی در خراسان، در گفتگویی بیسرانجام با فلک. او بارها از این دوگانگی به سپهر یا همان «برآورده چرخ بلند» شکوه میبرد و از جفای او مینالد و از چرخ پاسخ میشنود که تویی که دارای دانش و خرد هستی و بدی و نیکی را میشناسی، و از من که بیاختیار و بدون شناخت نیک و بد میگردم، به هر بارهای برتری، پس طرح پرسش با توست، تویی که باید چرایی آفرینش را از خدا بپرسی. در این گفتگو برتری نهایی از آنِ آدمیزاد است، هرچند مرگ دم در او نیز ایستاده است.
🔸این گفتگوی بیسرانجام با فلک، بینشی بس حیرتانگیز و دریافتی بس دردناک از کار جهان بهدست میدهد. هوشمندی رَفتِگار (آدمی) اسیرِ بیهوشی ماندگار (فلک، سپهر، زمان). راز فروبستهای که بیپاسخ میماند اما فردوسی تا آخر عمر از جستجوی آن سربازنمیزند.
چنین داد خوانیم بر یزدگرد
و گر کینه خوانیم از این هفتگرد
وگر خود نداند همی کین و داد
مرا فیلسوف ایچ پاسخ نداد
وگر گفت دینی همه بسته گفت
بماند همی پاسخ اندر نهفت
🔸شاهنامه فردوسی بازتابدهنده چندین دوره ناکامی تاریخی ایرانیان است : هزاره ضحاک و تاختوتاز او بر جانومال مردم، هزاره تاختوتاز افراسیاب تورانی. و بعد از اسکندر، در دوران تاریخی، باز هجوم دایمی تورانیان، سپس از اواسط ساسانیان، هجوم و حمله تازیان و طوایف عرب از جنوب غرب تا تصرف کشور در دوره یزدگرد. خاطره این گذشته بزرگ پرفرازونشیب در دوره فردوسی کاملاً زنده بود.
🔸از سوی دیگر، خود فردوسی نیز در دوره غمانگیز و تراژیکی میزیست. او هم در گذرگاه نومید کنندهای از تاریخ ایران بهسر میبرد. در دوره او تاختوتاز بیگانگان از شمالشرق (ترکها ) دوباره از سر گرفت و منجر به فروریختن دولت سامانی شد. یعنی سرنوشت یزدگرد نصیب حال سامانیان گشت.
🔸این جهان فردوسی است. گذشتهای را که او میسرود نه تنها در روح و خاطره جمعی بلکه در تن و جان خود نیز تجربه میکرد.
برین گونه گردد همی چرخ پیر
گهی چون کمان است و گاهی چو تیر
🎧 @Meskoob_Shahnameh
👍2❤1👎1
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب
گفتار شش، سخن
(بخش پنجم)
🔵تا آنجا که میدانیم فردوسی به ادبیات مزدیسنی دسترسی نداشته است، یا به عبارت دیگر شناخت بیواسطه و روشنی از آیین مزدیسنی و خدای آن، اهورامزدا، نداشته است، اما در زمانه او این سنتها در بطن جامعه و خاطرهجمعی ایرانیان همچنان زنده بوده است. بنابراین آنچه به شاعر ما رسیده است، بازمانده سنت دیرپا و ادب و فرهنگ «پنهانکار» گذشته است.
🔸فردوسیِ مسلمان وارث فرهنگ کهن و ریشهداری است که با دو استنباط از خدا درهم آمیخته بوده است : یکی اهورامزدا و دیگری زروان.
🔸در دوره ساسانی باورهای زروانی کفر یا hérésie محسوب میشده وممنوع بوده است. اما چون از دیرباز در اذهان ریشه داشته است، در متنهای زرتشتی رخنه کرده بوده است. زرتشتیها اینها را میخواندند و باور داشتند بدون اینکه بدانند زروانی است. بعدها، پژوهشهای انجامگرفته بر متنهای مزدیسنی رد باورهای زورانی را برجسته میکند. جامعترین تحقیقات را زنر Zaehner انجام داده است در کتابی به نامZurvan, a Zoroastrian dilemma.
🔸زروان، غایب جاودان، حاضر در گذشته و آینده ماست. چنانکه دمی در جهان بی او نمیگذرد. اوست که تافته بخت و سرنوشت ما را مدام میبافد و میشکافد بیآنکه بدانیم چرا. میتوان گفت که این جنبه از فکر فردوسی در خیام به نهایت خود میرسد. از همین رو به خیام لقب دهری میدادند.
🔸در شاهنامه با کوشش بخت را نمیتوان عوض کرد. تناقض میان گردش چرخ که سرنوشت را میسازد و خواست آدمی که تلاش میکند سرگذشت خود را به خلاف سرنوشت مقدرش بسازد، در سراسر کتاب دیده میشود. در جنگها پهلوانها با علم به نابودی به سوی مرگ میروند و جبرِ سرنوشت باعث سرباززدن از مرگ نیست.
🔸پیروزی بر زمان یا به تعبیری چیرگی بر مرگ و نیستی، برای پهلوان به واسطه نام امکانپذیر است و برای شاعر به واسطه سخن. نام انگیزه زیستن و مانایی پهلوان است، سخن انگیزه زیستن و زندهماندن شاعر !
🎧 @Meskoob_Shahnameh
شاهرخ مسکوب
گفتار شش، سخن
(بخش پنجم)
🔵تا آنجا که میدانیم فردوسی به ادبیات مزدیسنی دسترسی نداشته است، یا به عبارت دیگر شناخت بیواسطه و روشنی از آیین مزدیسنی و خدای آن، اهورامزدا، نداشته است، اما در زمانه او این سنتها در بطن جامعه و خاطرهجمعی ایرانیان همچنان زنده بوده است. بنابراین آنچه به شاعر ما رسیده است، بازمانده سنت دیرپا و ادب و فرهنگ «پنهانکار» گذشته است.
🔸فردوسیِ مسلمان وارث فرهنگ کهن و ریشهداری است که با دو استنباط از خدا درهم آمیخته بوده است : یکی اهورامزدا و دیگری زروان.
🔸در دوره ساسانی باورهای زروانی کفر یا hérésie محسوب میشده وممنوع بوده است. اما چون از دیرباز در اذهان ریشه داشته است، در متنهای زرتشتی رخنه کرده بوده است. زرتشتیها اینها را میخواندند و باور داشتند بدون اینکه بدانند زروانی است. بعدها، پژوهشهای انجامگرفته بر متنهای مزدیسنی رد باورهای زورانی را برجسته میکند. جامعترین تحقیقات را زنر Zaehner انجام داده است در کتابی به نامZurvan, a Zoroastrian dilemma.
🔸زروان، غایب جاودان، حاضر در گذشته و آینده ماست. چنانکه دمی در جهان بی او نمیگذرد. اوست که تافته بخت و سرنوشت ما را مدام میبافد و میشکافد بیآنکه بدانیم چرا. میتوان گفت که این جنبه از فکر فردوسی در خیام به نهایت خود میرسد. از همین رو به خیام لقب دهری میدادند.
🔸در شاهنامه با کوشش بخت را نمیتوان عوض کرد. تناقض میان گردش چرخ که سرنوشت را میسازد و خواست آدمی که تلاش میکند سرگذشت خود را به خلاف سرنوشت مقدرش بسازد، در سراسر کتاب دیده میشود. در جنگها پهلوانها با علم به نابودی به سوی مرگ میروند و جبرِ سرنوشت باعث سرباززدن از مرگ نیست.
🔸پیروزی بر زمان یا به تعبیری چیرگی بر مرگ و نیستی، برای پهلوان به واسطه نام امکانپذیر است و برای شاعر به واسطه سخن. نام انگیزه زیستن و مانایی پهلوان است، سخن انگیزه زیستن و زندهماندن شاعر !
🎧 @Meskoob_Shahnameh
❤6👍1
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب
گفتار شش، سخن
(بخش ششم)
🔵در حماسه گفتار در خدمت کردار است و گفتگو یا در گرماگرم کردار رخ میدهد و یا پیشدرآمد آن است. مثلآ در دیدار رستم و پیران که گفتگوی آن دو مقدمه جنگ است. دیدار دو دوست که در موقعیت دشمنانهای گرفتار آمدهاند.
🔸گفتگوی رستم و پیران، یکی سردار سپاه ایران و دیگری سالار سپاه توران، دو همآورد که در دل به یکدیگر مهر میورزند و بر زبان بزرگی یکدیگر را میستایند ولی در گیرودار کارزار کین سیاوش بدون آنکه بخواهند در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند.
🔸در این گفتگو که آداب یک فرهنگ برای حرف زدن را به نمایش میگذارد، چند نکته توجه را جلب میکند. دیدار با درود و آفرین و احوالپرسی آغاز میشود، سپس گله کهتران از مهتران. و گفتگوی مهربان دو دشمنِ دوست که ناچار به دشمنی با یکدیگرند، نه از بد روزگار بلکه از بد افراسیاب و گرسیوز از یک سو و از بد کاوس و سودابه از دیگر سو. رفتار پیران کمال رفتار جوانمرد یا شهسوار است.
🔸یکی از خصوصیات جوانمردی در شاهنامه این است که هنرهای دشمن پوشیده نماند و داد دشمن آنچنان که سزاوار است، داده شود. در اینجا جوانمردی به معنای پهلوانی و دادگری است. دادگران هوادار یکدیگرند مگر اینکه از بخت بد در دو اردوگاه دشمنی قرار بگیرند. کشورها دشمناند و پهلوانها دوست. خویشکاری اینان غروب دوستی و طلوع تاریکی است.
🔸بنابراین پهلوانهای دو اردوگاه یکدیگر را تحقیر نمیکنند. آدم نیرومند راست و درست است و از دلیری دیگری هم باک ندارد. هر دو اَشهَون هستند. انگیزه دوستیشان سرشت پهلوانیشان است. دشمنیشان اما یک امر اجتماعی است. سرنوشت اینها را رویاروی هم قرار داده است و آنچه موجب دوستیشان است، پهلوان بودنشان است. اینها به کین سیاوش میجنگند و آن یعنی برقراری عدالت و برپاداشتن داد.
و اما به قول فردوسی : کجا خیزد از کار بیداد، داد !
سرانجام پیران نیز چون رستم برای نجات نام، مرگ را برمیگزیند. و این یکی دیگر از خصوصیات پهلوان است که با وجود دانستن فرجام کار، از پای نمینشیند و هرچه میتواند میکند تا «روز واقعه» یکچند دیرتر فرا رسد.
🔸شاهنامه کتاب بزرگی است از جمله در «سیاست». و سیاست جای سوءتفاهم و بدتر از آن سوءنیت است. بدفهمی و بداندیشی در باره شاهنامه از همان زمان زندگی فردوسی و هدیه کتاب به سلطان محمود آغاز شد و با مرگ وی و تعصب مذکر طابران توس که نگذاشت جنازه شاعر را در گورستان مسلمانان به خاک سپارند، ادامه یافت. تا به امروز که نادانان و بدخواهان، به ویژه در باره زن و پادشاهی در این کتاب هرچه خواستهاند گفتهاند و معنای دلخواهشان را به آن بستهاند.
🎧 @Meskoob_Shahnameh
شاهرخ مسکوب
گفتار شش، سخن
(بخش ششم)
🔵در حماسه گفتار در خدمت کردار است و گفتگو یا در گرماگرم کردار رخ میدهد و یا پیشدرآمد آن است. مثلآ در دیدار رستم و پیران که گفتگوی آن دو مقدمه جنگ است. دیدار دو دوست که در موقعیت دشمنانهای گرفتار آمدهاند.
🔸گفتگوی رستم و پیران، یکی سردار سپاه ایران و دیگری سالار سپاه توران، دو همآورد که در دل به یکدیگر مهر میورزند و بر زبان بزرگی یکدیگر را میستایند ولی در گیرودار کارزار کین سیاوش بدون آنکه بخواهند در برابر یکدیگر قرار گرفتهاند.
🔸در این گفتگو که آداب یک فرهنگ برای حرف زدن را به نمایش میگذارد، چند نکته توجه را جلب میکند. دیدار با درود و آفرین و احوالپرسی آغاز میشود، سپس گله کهتران از مهتران. و گفتگوی مهربان دو دشمنِ دوست که ناچار به دشمنی با یکدیگرند، نه از بد روزگار بلکه از بد افراسیاب و گرسیوز از یک سو و از بد کاوس و سودابه از دیگر سو. رفتار پیران کمال رفتار جوانمرد یا شهسوار است.
🔸یکی از خصوصیات جوانمردی در شاهنامه این است که هنرهای دشمن پوشیده نماند و داد دشمن آنچنان که سزاوار است، داده شود. در اینجا جوانمردی به معنای پهلوانی و دادگری است. دادگران هوادار یکدیگرند مگر اینکه از بخت بد در دو اردوگاه دشمنی قرار بگیرند. کشورها دشمناند و پهلوانها دوست. خویشکاری اینان غروب دوستی و طلوع تاریکی است.
🔸بنابراین پهلوانهای دو اردوگاه یکدیگر را تحقیر نمیکنند. آدم نیرومند راست و درست است و از دلیری دیگری هم باک ندارد. هر دو اَشهَون هستند. انگیزه دوستیشان سرشت پهلوانیشان است. دشمنیشان اما یک امر اجتماعی است. سرنوشت اینها را رویاروی هم قرار داده است و آنچه موجب دوستیشان است، پهلوان بودنشان است. اینها به کین سیاوش میجنگند و آن یعنی برقراری عدالت و برپاداشتن داد.
و اما به قول فردوسی : کجا خیزد از کار بیداد، داد !
سرانجام پیران نیز چون رستم برای نجات نام، مرگ را برمیگزیند. و این یکی دیگر از خصوصیات پهلوان است که با وجود دانستن فرجام کار، از پای نمینشیند و هرچه میتواند میکند تا «روز واقعه» یکچند دیرتر فرا رسد.
🔸شاهنامه کتاب بزرگی است از جمله در «سیاست». و سیاست جای سوءتفاهم و بدتر از آن سوءنیت است. بدفهمی و بداندیشی در باره شاهنامه از همان زمان زندگی فردوسی و هدیه کتاب به سلطان محمود آغاز شد و با مرگ وی و تعصب مذکر طابران توس که نگذاشت جنازه شاعر را در گورستان مسلمانان به خاک سپارند، ادامه یافت. تا به امروز که نادانان و بدخواهان، به ویژه در باره زن و پادشاهی در این کتاب هرچه خواستهاند گفتهاند و معنای دلخواهشان را به آن بستهاند.
🎧 @Meskoob_Shahnameh
❤2
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب
گفتار شش، سخن
(بخش هفتم)
🔵از روش کار فردوسی در سرودن شاهنامه چه میدانیم؟
بررسی و سنجش هر یک از داستانهای شاهنامه، آغاز و روند و فرجام آنها، پیوند درهم تنیده شخصیتها با خود و جز خود و جهان، نقش سرنوشت و انسان وگیرودار درونی و بازنمود بیرونی آن، هنر و بیان فردوسی و فراوان نکتههای دیگر را میتوان دید و دانست، اما از روش کار او جز چند نشانه چیزی نمیدانیم.
🔸در پیشدرآمد داستان سیاوش شاعر میگوید:
کنون ای سخنگوی بیدار مغز
یکی داستانی بیارای نغز
سخن چون برابر شود با خرد
روان سراینده دانش برد
اگر داد باید که آید به جای
بیارای و زان پس به دانا نمای
چو دانا پسندد پسندیده شد
به جوی تو در آب چون دیده شد
به گفتار دانا کنون بازگرد
نگر تا چه گوید سراینده مرد
🔸روزگار آموزگار بیگذشتی است و فردوسی بازیها و شگردهایش را میشناخت و از خود در گمان نمیافتاد. او با خودآگاهی کارش را مینگریست، با رایزنی و آزمون میسنجید و با هوشیاری، از فریفتگی و خودشیفتگی میپرهیزید. او سخن را، به سبب وسواس در کمال، از صافی سنجش و رایزنی و آزمون میگذراند، به امید آنکه به کمال اندیشه در سخن و کمال سخن در اندیشه برسد، کلامی که چون ترفند جادوگران شنونده را سحر میکند و از خود برمیکنَد.
و اما از آن سوی، شعر با شاعر خود چه میکند؟ شاعر فرزند آگاه زمان است. همین آگاهی به نیستی او را از قفس زمان به افقی دورتر پرواز میدهد. در این گریز از شتاب زمان، فردوسی با دو تهدید پیوسته روبهروست، «تهیدستی و سال» مبادا که عمرش یاری نکند و اگر کرد تنگدستی او را از پای درآورد و از سرودن بازدارد!
مرا دخل و خرج ار برابر بدی
زمانه مرا چون برادر بدی
تگرگ آمد امسال برسان مرگ
مرا مرگ بهتر بدی از تگرگ
در هیزم و گندم و گوسفند
ببست این برآورده چرخ بلند
می آور که روزمان بس نماند
چنین بود و تا بود برکس نماند
🔸در سراسر کتاب ترس از «گردش روزگار»، رفتن و ناتمام ماندن کار، شاعر را رها نمیکند. او که شاهد مرگ بی هنگام دقیقی و «ناگفته ماندن نامه»اش بود، همواره دلمشغولی زمان را دارد:
زمان خواهم از کردگار زمان
که چندی بماند دلم شادمان
که این داستانها و چندی سخن
گذشته بر او سال و گشته کهن
بپیوندم و باغ بی خوکنم
سخن های شاهنشهان نو کنم
همانا که دل را ندارم به رنج
اگر بگذرم زین سرای سپنج
🔸چگونه کسی پیوسته نگران کوتاهی عمر و ناتمامی کار، در آرزوی ماندن و نمردن است؟
شاید برای همین سخن را چون کاخی میسازد تا در آن خانه کند. این تصور معمارانه از سخن نشان آنست که شاعر سخن را خانه وجود خود میداند و در این «کاخ» پناهگاه جان خود را میسازد. خانهای در امان از گزند ویرانی و فراموشی. خانهای ایستاده در برابر زمان و سرنوشت!
🎧 @Meskoob_Shahnameh
شاهرخ مسکوب
گفتار شش، سخن
(بخش هفتم)
🔵از روش کار فردوسی در سرودن شاهنامه چه میدانیم؟
بررسی و سنجش هر یک از داستانهای شاهنامه، آغاز و روند و فرجام آنها، پیوند درهم تنیده شخصیتها با خود و جز خود و جهان، نقش سرنوشت و انسان وگیرودار درونی و بازنمود بیرونی آن، هنر و بیان فردوسی و فراوان نکتههای دیگر را میتوان دید و دانست، اما از روش کار او جز چند نشانه چیزی نمیدانیم.
🔸در پیشدرآمد داستان سیاوش شاعر میگوید:
کنون ای سخنگوی بیدار مغز
یکی داستانی بیارای نغز
سخن چون برابر شود با خرد
روان سراینده دانش برد
اگر داد باید که آید به جای
بیارای و زان پس به دانا نمای
چو دانا پسندد پسندیده شد
به جوی تو در آب چون دیده شد
به گفتار دانا کنون بازگرد
نگر تا چه گوید سراینده مرد
🔸روزگار آموزگار بیگذشتی است و فردوسی بازیها و شگردهایش را میشناخت و از خود در گمان نمیافتاد. او با خودآگاهی کارش را مینگریست، با رایزنی و آزمون میسنجید و با هوشیاری، از فریفتگی و خودشیفتگی میپرهیزید. او سخن را، به سبب وسواس در کمال، از صافی سنجش و رایزنی و آزمون میگذراند، به امید آنکه به کمال اندیشه در سخن و کمال سخن در اندیشه برسد، کلامی که چون ترفند جادوگران شنونده را سحر میکند و از خود برمیکنَد.
و اما از آن سوی، شعر با شاعر خود چه میکند؟ شاعر فرزند آگاه زمان است. همین آگاهی به نیستی او را از قفس زمان به افقی دورتر پرواز میدهد. در این گریز از شتاب زمان، فردوسی با دو تهدید پیوسته روبهروست، «تهیدستی و سال» مبادا که عمرش یاری نکند و اگر کرد تنگدستی او را از پای درآورد و از سرودن بازدارد!
مرا دخل و خرج ار برابر بدی
زمانه مرا چون برادر بدی
تگرگ آمد امسال برسان مرگ
مرا مرگ بهتر بدی از تگرگ
در هیزم و گندم و گوسفند
ببست این برآورده چرخ بلند
می آور که روزمان بس نماند
چنین بود و تا بود برکس نماند
🔸در سراسر کتاب ترس از «گردش روزگار»، رفتن و ناتمام ماندن کار، شاعر را رها نمیکند. او که شاهد مرگ بی هنگام دقیقی و «ناگفته ماندن نامه»اش بود، همواره دلمشغولی زمان را دارد:
زمان خواهم از کردگار زمان
که چندی بماند دلم شادمان
که این داستانها و چندی سخن
گذشته بر او سال و گشته کهن
بپیوندم و باغ بی خوکنم
سخن های شاهنشهان نو کنم
همانا که دل را ندارم به رنج
اگر بگذرم زین سرای سپنج
🔸چگونه کسی پیوسته نگران کوتاهی عمر و ناتمامی کار، در آرزوی ماندن و نمردن است؟
شاید برای همین سخن را چون کاخی میسازد تا در آن خانه کند. این تصور معمارانه از سخن نشان آنست که شاعر سخن را خانه وجود خود میداند و در این «کاخ» پناهگاه جان خود را میسازد. خانهای در امان از گزند ویرانی و فراموشی. خانهای ایستاده در برابر زمان و سرنوشت!
🎧 @Meskoob_Shahnameh
👍6
Forwarded from Alefba Group گروه الفبا
گروه الفبا با همکاری گروه مطالعه شاهنامه سیاتل یکدوره کلاس آنلاین آشنایی با دوره اسطورهای شاهنامه برگزار مینماید. در این دوره، مدرس کلاس آقای افشین سپهری، پژوهشگر شاهنامه و ناشر مجموعه کتابهای گویای شاهنامه مروری بر داستانهای آغازین شاهنامه (از کیومرث تا فریدون) خواهد نمود و علاوه بر خواندن اشعار زیبای فردوسی و شرح داستانها، به ریشههای هر یک از این داستانها اشاره خواهد نمود.
زمان کلاسها چهارشنبهها (یک هفته در میان) از ساعت ۷:۳۰ تا ۸:۳۰ شب به وقت غرب آمریکا خواهد بود. کلاسها در ۷ جلسه از ۷ اکتبر تا ۳۰ دسامبر برگزار خواهند شد. کلاسها به زبان فارسی خواهند بود.
شرکت در این کلاسها برای عموم از هر نقطه جهان رایگان و آزاد است اما شرکتکنندگان نیاز به ثبتنام از طریق فرم زیر دارند. لینک جلسات به کسانی که ثبتنام نمايند ارسال خواهد شد.
جهت اطلاع بیشتر و ثبتنام به تارنمای زیر مراجعه نمایید:
https://alefbagroup.org/shahnameh/
زمان کلاسها چهارشنبهها (یک هفته در میان) از ساعت ۷:۳۰ تا ۸:۳۰ شب به وقت غرب آمریکا خواهد بود. کلاسها در ۷ جلسه از ۷ اکتبر تا ۳۰ دسامبر برگزار خواهند شد. کلاسها به زبان فارسی خواهند بود.
شرکت در این کلاسها برای عموم از هر نقطه جهان رایگان و آزاد است اما شرکتکنندگان نیاز به ثبتنام از طریق فرم زیر دارند. لینک جلسات به کسانی که ثبتنام نمايند ارسال خواهد شد.
جهت اطلاع بیشتر و ثبتنام به تارنمای زیر مراجعه نمایید:
https://alefbagroup.org/shahnameh/
❤2👍1
Forwarded from شاهنامه و اسطوره
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«فارسى شكر است»
سخنرانی افشین سپهری در کارگاه شعر و موسیقی سیاتل با موضوع تاریخچه و سیر دگرگونی زبان فارسی در طول زمان
سخنرانی افشین سپهری در کارگاه شعر و موسیقی سیاتل با موضوع تاریخچه و سیر دگرگونی زبان فارسی در طول زمان
❤2
Forwarded from کلاس شاهنامه مسکوب
http://bit.ly/2JuHsTg
فهرست جلسات کلاس شاهنامه شاهرخ مسکوب:
مقدمه
🔹گفتار ۱، حماسه
بخش یک
🔹گفتار ۲، زمان
بخش یک
بخش دو
🔹گفتار ۳، تاریخ
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
🔹گفتار ۴، جهانداری و پادشاهی
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
🔹میانگفتار: از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
🔹گفتار ۵، آفرینش
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفت
بخش هشت
بخش نه
بخش ده
🔹گفتار ۶، سخن
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفتم
🎧 @Meskoob_Shahnameh
فهرست جلسات کلاس شاهنامه شاهرخ مسکوب:
مقدمه
🔹گفتار ۱، حماسه
بخش یک
🔹گفتار ۲، زمان
بخش یک
بخش دو
🔹گفتار ۳، تاریخ
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
🔹گفتار ۴، جهانداری و پادشاهی
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
🔹میانگفتار: از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
از گاتها تا حافظ ، از زئوس تا نیچه
🔹گفتار ۵، آفرینش
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفت
بخش هشت
بخش نه
بخش ده
🔹گفتار ۶، سخن
بخش یک
بخش دو
بخش سه
بخش چهار
بخش پنج
بخش شش
بخش هفتم
🎧 @Meskoob_Shahnameh
❤5👍1
کلاس شاهنامه مسکوب pinned «http://bit.ly/2JuHsTg فهرست جلسات کلاس شاهنامه شاهرخ مسکوب: مقدمه 🔹گفتار ۱، حماسه بخش یک 🔹گفتار ۲، زمان بخش یک بخش دو 🔹گفتار ۳، تاریخ بخش یک بخش دو بخش سه بخش چهار بخش پنج بخش شش 🔹گفتار ۴، جهانداری و پادشاهی بخش یک بخش دو بخش سه بخش چهار…»
Forwarded from Khabgard | خوابگرد
فرهنگ گزیدهی شاهنامه
تازگی نسخهای جدید از فرهنگ گزیدهی شاهنامه، همان که اهل ادبیات بهنام واژهنامک عبدالحسین نوشین میشناسندش، منتشر شده است، با تصحیح و تحقیق و افزودههای سید علی ملکوتی.
اجل مهلت نداد تا عبدالحسین نوشین خود شاهد انتشار واژهنامک باشد؛ پس از مرگش در ۶۶ سالگی در سال ۱۳۵۰ واژهنامک را پرویز خانلری در انتشارات بنیاد فرهنگ ایران چاپ کرد و چاپ دوم آن هم همان سال بهکوشش مصطفی شهابی در انجمن آثار ملی منتشر شد.
ابوالفضل خطیبی، که سرشناس است و صاحب اعتبار در شاهنامهپژوهی و هم فرهنگنویسی، در مقالهای مبسوط با عنوان «نگاهی به فرهنگهای شاهنامه (از آغاز تا امروز)»، که سال ۱۳۷۹ در «نامهی فرهنگستان» منتشر شد، واژهنامک عبدالحسین نوشین را «بسیار کمنقصتر از دیگر فرهنگهای شاهنامه» توصیف کرد و دربارهاش چنین نوشت:
«عبدالحسین نوشین، پس از سالها تحقیق در شاهنامه و تصحیح بخشهایی از آن و نیز نقد و بررسی فرهنگهای شاهنامه، خود به تدوین فرهنگی همت گماشت که بسیار کمنقصتر از دیگر فرهنگهای شاهنامه است.
واژهنامک براساس پنج نسخهی معتبر شاهنامه (نسخههای خطی موزهی بریتانیا، کتابخانهی عمومی لنینگراد، قاهره و دانشکدهی خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی) تدوین شده اما ارجاع ابیاتِ شاهد به شاهنامهی چاپ انستیتوی ملل آسیاست.
یکی از ویژگیهای برجستهی واژهنامک شرح بسیاری از ترکیبات بهکاررفته در شاهنامه است که در فرهنگهای قبلی، از جمله فرهنگ ولف، نیامده است. بهعلاوه در مقایسه با فرهنگهای دیگر شاهنامه، واژهها دقیقتر معنی شده است...»
نسخهی جدید واژهنامک عبدالحسین نوشین، که تازگی با عنوان اصلی فرهنگ گزیدهی شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی و زیرعنوان «جلوههای زیباشناختی واژههای گزیدهی شاهنامه» منتشر شده، حاصل حدود بیست سال پژوهش و تصحیح سید علی ملکوتی و افزودههای او بر واژهنامک سترگ نوشین است.
زندهیاد ملکوتی، که دبیر بازنشستهی ادبیات بود، نیز همچون عبدالحسین نوشین فرصت نیافت تا نسخهی نهایی چاپشدهی کتاب را در دستانش بگیرد. او یکم مرداد ۱۴۰۰ درگذشت.
سید علی ملکوتی در پیشگفتار کتاب، پس آنکه بهطور مفصل شرح داده اصلاً چه شد که مجبور شد بهسراغ واژهنامک برود، نوشته است که وقتی فصل به فصل شاهنامه را میخوانده و به واژهنامک رجوع میکرده، از واژههای دیریاب که در آن نبوده یادداشت برمیداشته و نهایتاً در حین خواندن و یادداشت واژهها بر آن شده تا واژهنامک را همراه با افزودههای لغات و ترکیبات یادداشتشده بار دیگر چاپ کند.
@KhabGard
این فرهنگ را نشر آفریده در ۷۲۸ صفحه منتشر کرده است با شمارگان ۱۲۵ نسخه.
http://khabgard.com/8677
تازگی نسخهای جدید از فرهنگ گزیدهی شاهنامه، همان که اهل ادبیات بهنام واژهنامک عبدالحسین نوشین میشناسندش، منتشر شده است، با تصحیح و تحقیق و افزودههای سید علی ملکوتی.
اجل مهلت نداد تا عبدالحسین نوشین خود شاهد انتشار واژهنامک باشد؛ پس از مرگش در ۶۶ سالگی در سال ۱۳۵۰ واژهنامک را پرویز خانلری در انتشارات بنیاد فرهنگ ایران چاپ کرد و چاپ دوم آن هم همان سال بهکوشش مصطفی شهابی در انجمن آثار ملی منتشر شد.
ابوالفضل خطیبی، که سرشناس است و صاحب اعتبار در شاهنامهپژوهی و هم فرهنگنویسی، در مقالهای مبسوط با عنوان «نگاهی به فرهنگهای شاهنامه (از آغاز تا امروز)»، که سال ۱۳۷۹ در «نامهی فرهنگستان» منتشر شد، واژهنامک عبدالحسین نوشین را «بسیار کمنقصتر از دیگر فرهنگهای شاهنامه» توصیف کرد و دربارهاش چنین نوشت:
«عبدالحسین نوشین، پس از سالها تحقیق در شاهنامه و تصحیح بخشهایی از آن و نیز نقد و بررسی فرهنگهای شاهنامه، خود به تدوین فرهنگی همت گماشت که بسیار کمنقصتر از دیگر فرهنگهای شاهنامه است.
واژهنامک براساس پنج نسخهی معتبر شاهنامه (نسخههای خطی موزهی بریتانیا، کتابخانهی عمومی لنینگراد، قاهره و دانشکدهی خاورشناسی فرهنگستان علوم شوروی) تدوین شده اما ارجاع ابیاتِ شاهد به شاهنامهی چاپ انستیتوی ملل آسیاست.
یکی از ویژگیهای برجستهی واژهنامک شرح بسیاری از ترکیبات بهکاررفته در شاهنامه است که در فرهنگهای قبلی، از جمله فرهنگ ولف، نیامده است. بهعلاوه در مقایسه با فرهنگهای دیگر شاهنامه، واژهها دقیقتر معنی شده است...»
نسخهی جدید واژهنامک عبدالحسین نوشین، که تازگی با عنوان اصلی فرهنگ گزیدهی شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی و زیرعنوان «جلوههای زیباشناختی واژههای گزیدهی شاهنامه» منتشر شده، حاصل حدود بیست سال پژوهش و تصحیح سید علی ملکوتی و افزودههای او بر واژهنامک سترگ نوشین است.
زندهیاد ملکوتی، که دبیر بازنشستهی ادبیات بود، نیز همچون عبدالحسین نوشین فرصت نیافت تا نسخهی نهایی چاپشدهی کتاب را در دستانش بگیرد. او یکم مرداد ۱۴۰۰ درگذشت.
سید علی ملکوتی در پیشگفتار کتاب، پس آنکه بهطور مفصل شرح داده اصلاً چه شد که مجبور شد بهسراغ واژهنامک برود، نوشته است که وقتی فصل به فصل شاهنامه را میخوانده و به واژهنامک رجوع میکرده، از واژههای دیریاب که در آن نبوده یادداشت برمیداشته و نهایتاً در حین خواندن و یادداشت واژهها بر آن شده تا واژهنامک را همراه با افزودههای لغات و ترکیبات یادداشتشده بار دیگر چاپ کند.
@KhabGard
این فرهنگ را نشر آفریده در ۷۲۸ صفحه منتشر کرده است با شمارگان ۱۲۵ نسخه.
http://khabgard.com/8677
خوابگرد
فرهنگ گزیدهی شاهنامه
نسخهای جدید از فرهنگ گزیدهی شاهنامه، همانکه بهنام واژهنامک عبدالحسین نوشین میشناسندش، منتشر شده، با تصحیح و افزودههای سیدعلی ملکوتی.
👍3
Forwarded from ریرا: پادکست شعر معاصر
تصویر صفحهی اول جستار «قصهی سهراب نوشدارو»، نوشتهی شاهرخ مسکوب، در شمارهی ۴۶ کتاب جمعه (خرداد ۱۳۵۹). من متن را از روی کتاب خواب و خاموشی (دفتر خاک، لندن، ۱۹۹۴) خواندم که در زمان حیات مسکوب منتشر شده و نسبت به چاپ اول اصلاحاتی دارد. این نوشته یک بار دیگر هم پس از مرگ مسکوب، در کتاب در سوگ و عشق یاران (فرهنگ جاوید، تهران، ۱۳۹۷) منتشر شده که نسبت به نسخهی دوم هم تفاوتهایی دارد. بعضی از این تفاوتها احتمالاً نتیجهی سانسور است و بعضی دیگر ظاهراً دلیلی جز اشتباه و بیدقتی ندارد.
@rirapodcast
@rirapodcast
Forwarded from بهمن دارالشفایی
نشر نوگام:
«گورستان شیشهای منتشر شد
این کتاب اولین رمان سرور کسمایی است که در سال ۲۰۰۲ به فرانسوی منتشر شد و برای اولین بار در نشر نوگام به فارسی منتشر میشود.
داستان شبی از شبهای اول انقلاب آغاز میشود...
دانلود یا خرید»
اختای حسینی:
«رمان اول سرور کسمایی رو به فارسی منتشر کردن. کتاب رو نخوندم، زبان فارسی و شناخت سرور کسمایی از ادبیات به واسطه تجربه و زندگیش انقدر جدی هست که وقت بذارم و بخونم.
ممنون از نوگام برای این کار.
دانلودش برای ساکنان ایران رایگانه، پس اگر بیرون ایران زندگی میکنین پول بدین بعد بخونین.»
.
«گورستان شیشهای منتشر شد
این کتاب اولین رمان سرور کسمایی است که در سال ۲۰۰۲ به فرانسوی منتشر شد و برای اولین بار در نشر نوگام به فارسی منتشر میشود.
داستان شبی از شبهای اول انقلاب آغاز میشود...
دانلود یا خرید»
اختای حسینی:
«رمان اول سرور کسمایی رو به فارسی منتشر کردن. کتاب رو نخوندم، زبان فارسی و شناخت سرور کسمایی از ادبیات به واسطه تجربه و زندگیش انقدر جدی هست که وقت بذارم و بخونم.
ممنون از نوگام برای این کار.
دانلودش برای ساکنان ایران رایگانه، پس اگر بیرون ایران زندگی میکنین پول بدین بعد بخونین.»
.
Twitter
Nogaam - نشر نوگام
«گورستان شیشهای» منتشر شد این کتاب اولین رمان #سرور_کسمایی است که در سال ۲۰۰۲ به فرانسوی منتشر شد و برای اولین بار در نشر نوگام به فارسی منتشر میشود. داستان شبی از شبهای اول انقلاب آغاز میشود... #نشرنوگام #بدون_سانسور دانلود یا خرید: nogaam.com/book/2411/
❤4👍1
Forwarded from Hossein Ronaghi - حسین رونقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
راه مبارزه با ستمگر،
در خشم ما،
و در "بهخاطر سپردن" است
ما نه فراموش میکنیم
نه میبخشیم
@Hosseinronaghi
در خشم ما،
و در "بهخاطر سپردن" است
ما نه فراموش میکنیم
نه میبخشیم
@Hosseinronaghi