ॐ مزه ملکوت ॐ
737 subscribers
8.15K photos
148 videos
12 files
98 links
"روانشناسی، فراروانشناسی، یوگا، مراقبه، مدیتیشن، انرژی مثبت، موفقیت، مباحث علمی، فلسفی و عرفانی ... "

ॐ Pathways to God ॐ
Download Telegram
🌱🌸🔮🌸🌱

🌹پروردگارا! سرنوشت مرا خیر بنویس، تقدیری مبارک تاهرچه را تو دیر می‌خواهی زود نخواهم وهرچه را تو زود می خواهی دیر نخواهم. 🌹

سلام به خدا
" بهترین رفیق و مقصود زندگی "
سلام به صبح و طلوع آفتاب زندگی،
سلام به تو دوست و همراه عزیز من؛

کوشش کن ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ
ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮﻧﺪ؛
ﭼﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭﺳﺘﻨﺪ؛
ﺧﺎﻃﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﺑﺴﺎﺯی.
ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻮﺩ
ﮔﺬﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﯽ؛

ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻗﻠﺒﺸﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﺷﺪ،
ﺗﺎ ﻫﺮ اﺯ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﮐﺎﺵ ﺑﻮﺩ؛
ﻫﺮ از ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺳﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻨﺪ
ﻭ ﺑﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﺎﺷﯽ؛
ﻫﺮاز ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺘﻨﮓ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺷﻮﻧﺪ. . .
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ
ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ
ﻭﻟﯽ. . .!
ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ، تو مهربانی کن، تو ببخش، تو صبوری کن.
ﺣﺘﯽ ﺑﺎ آنکه ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﺪ ﮐﺮﺩ،
ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﻓﻬﻤﺪ،
ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺖ هم ﮐﻢ ﻧﺒﻮﺩ.

🌱🌸🔮🌸🌱

#درد_دل #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍁🍃🔮🍃🍁

🎆 می‌گوييم خدايا کمک‌مان كن،
اما هر روز و هر شب دلهره و نگرانی داريم
هيچ كودكی وقتی دست در دستان پدرش
در شهر شلوغ و پر خطر راه می‌رود
ترس و اضطراب و نگرانی‌ای ندارد
می‌گوييم خدايا تو خودت خوب می‌دانی، پس بهترين را رقم بزن
اما هر لحظه برای پايان ماجرا تصويری نو می‌سازيم
وقتی كودكی چشمانِ عروسک را به مادرش می‌سپارد
ايمان دارد او بهترينِ خودش را برای درست‌كردن عروسک انجام می‌دهد

كودكان دنيا را زيباتر می‌كنند
كودكان زيباتر زندگی می‌كنند
چون هنوز گوش‌های‌شان را
به رویِ «نمی‌توانم‌ها و نشدن‌ها» باز نكرده‌اند
چون هنوز می‌توانند از بين تمام زشتی‌ها
كوچک‌ترين زيبایی را به اندازه‌ی دنيایی بزرگ ببينند
بی‌توجه به بزرگی يک كوه، كودكانه از آن بالا می‌روند
بی ترسِ امواج دريا، مشتاقانه در آن آب تنی می‌كنند
هرگز دندان‌های تيز یک سگ را نمی‌بينند
فقط به چشمان مهربان او می‌نگرند
بخاطر همين هم شايد راحت‌تر بيافتند
ساده‌تر غرق‌شوند و زودتر خورده
اما كم زندگی‌كردن با بيشترين كيفيت
بِهْ از زندگی‌ای طولانی، پر از ترس
ترسِ از دست‌دادن، ترسِ زمين‌خوردن
ترسِ نشدن، نداشتن
ترسِ شكست‌خوردن

می‌دانی چيست؟
كودكان ذهن‌هایی خاموش دارند
و قلب‌هایی بی‌توقف
چقدر حيف...
حيف كه بزرگ می‌شويم و با بزرگ‌شدن‌مان
توانمندتر اما ترسوتر می‌شويم
افسوس كه داناتر می‌شويم اما ‌دورتر
برای كودكان خدا تعريفی ندارد
آن‌ها تنها در دل‌شان حس می‌كنند
كه چيزی يا كسی هست كه مراقب آن‌هاست
كه می‌تواند و اگر او می‌تواند پس آن‌ها هم می‌توانند
آن‌ها تنها حس می‌كنند و ايمانی‌ بی‌انتها دارند
افسوس كه ما با بزرگ‌شدن‌مان بارها در زندگی
حضورش را به چشم می‌بينم اما حتی به چشمان‌مان شک می‌كنيم
آنقدر غرقِ ساختن زندگی‌ای به ظاهر امن و راحت می‌شويم
كه فراموش می‌كنيم مرز بينِ بودن و نبودن
به اندازه‌ی چشم برهم زدنی است

غرق شديم
غرق‌مان كرده‌اند
آن‌هایی كه خوب می‌دانند اگر بدانيم
چقدر زندگی، چقدر بودن و خواستن
سهل و لذت‌بخش است
كالاهای‌شان خريداری ندارند
ديگر بازارهای‌شان اعتباری ندارند
ديگر هيچ گوشی حرف‌های‌شان را شنوا نيست
خوب می‌دانند با چه سرگرم‌مان كنند
خوب می‌دانند چگونه افكارمان را
مشغول زندگی‌ای تكراری كنند
آنقدر خوب می‌دانند
كه نمی‌ترسند اين حرف‌ها نوشته شوند
بيمی ندارند از اينكه اين خط‌ها حتی چاپ شوند
آنقدر ما ركابِ ذهن‌های‌مانيم، كه حتی فراموش كرده‌ايم
قلبی هم هست، عقلی هم هست، خدایی هم هست !
جای آنكه تاس‌های زندگی‌مان را خودمان بريزيم
خودمان تاس شده‌ايم و هر روز
دعا می‌كنيم كاش دستی پيدا شود و
برای‌مان جفت شش بياورد؛
شده‌ايم برده‌ی مدلِ ماشين‌های‌مان
مارکِ لباس‌های‌مان و تعداد اتاق خانه‌های‌مان؛

شايد زندگی همين باشد كه
بگوييم مهم تن‌های‌مان نيست، روحمان است
ببينيم چه بر تنِ روح‌مان می‌كنيم
ببينيم چه به خورد روانمان می‌دهيم
ما هر روز در تلاشيم تا همه‌چيز را درست كنيم
هر روز می خواهيم نواقص را برطرف كنيم
نكته اينجاست!
هيچ‌چيز خراب نيست
هيچ‌چيز ناقص نيست
ما بايد رشد كنيم و بگذاريم فرزندان‌مان
معشوقه‌های‌مان و تمام كسانی كه
راه‌شان، نگاه‌شان و نوع بودن‌شان
با ما متفاوت هست هم،
فرصت اين را داشته ‌باشند تا رشد كنند
برای رشدكردن، اولين قدم فقط بودن است؛

هيچ‌چيز و هيچ‌كس ايرادی ندارد
هيچ چشم نابينایی خراب نيست
هيچ انسانِ بی‌دستی ناقص نيست
هيچ خانه‌ی سوخته‌ای پايان كار نيست
هيچ‌چيز بی‌دليل و اتفاقی نيست
هيچ‌جای كار اين دنيا نمی‌لنگد
دنيا، دنيایی كردنش را خوب می‌داند
اين ماييم كه زندگی‌كردن نه زنده‌ماندن را از ياد برده‌ايم

ما نيامده‌ايم درد بكشيم و به سختی‌ها تن بدهيم
آمده‌ايم تا بياموزيم چگونه می‌توان در اوج لذت و سرور
اين راه پر پيچ و خم را عاشقانه و كودكانه طی كنيم
شما را نمی‌دانم
اما خدایی كه من به آن ايمان دارم
مرا خلق نكرده است تا يک عمر سگ دو بزنم
درد و سختی بكشم و در پايان هم بخاطر اشتباهاتم
وعده‌ی جهنمی سوزان پيشكشم كند
خدای شما را نمی‌دانم
اما خدای من اين قدرها هم كم‌عقل نيست
آنقدر خدایی كرده است كه اين چنين بندگی‌ای از من نخواهد
شما را نمی‌دانم، اما من خدايم را دوست می‌دارم بی‌ترس
و از او سپاسگزارم بابت فرصت بودنم
بابت اينكه هيچ‌كدام‌تان را نمی‌شناسم
حتی هيچ‌كدام‌تان قرار نيست اين خط‌ها را بخوانيد
اما چنان خودم و شما را يكی می‌دانم
كه می‌گويم: «ما...».

🍁🍃🔮🍃🍁

#درد_دل #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 برای تو می نویسم ...
تویی که هر بار می بینمت غم تلخی در وجودم تازه می گردد...
تویی که تکه نانی را با سرما و گرمای هوا، می خری ...
تویی که کودک کاری ...
تویی که شب ها به جای ناز بالش کودکانِ پول، آجر و سنگ زیر سر کوچکت می گذاری ...
تویی که فقر را با آن دستان کوچکت احساس کردی ...
تویی که نه سیاست بلدی، نه دروغ پردازی،
تویی که در آمار، وجود نداری و در پیش چشم ما از گرسنگی رنج می بری .

این بار برای تو می نویسم ...
گرچه این نوشته آهنگین نیست ...
ولی تو به آهنگ آکاردئون و رقص برادرانت برای سکه ای خُرد، مرا ببخش ...
دیر گاهی ست که دلم را مالآمال گرفته اید ...
مجالی نبود برای گفتن ...
ذهن، آشفته بود و هست ...
کودکان کار ...
کودکانی که نامتان را (( خیابان ها )) بر شما نهاده اند ...
از کدامین پدر ؟ با کدامین مادر ؟؟؟ برای تو می نویسم ...
که اشک هایت را پاسخی باشد ...
که ناله های شبانه ات را التیامی باشد ...
این بار از عشق نمی گویم ...
که عشق نیز شما را نمی شناسد ...
عشق را الآن می خرند ...
و تو ترجیهت بر خرید نان است تا عشق !!!
کودک.. بدون هر گناهی ... به زیر چادرهای زن هایی که بوی اسپند می دادند، طی شد ...
تا آمدی بفهمی! اسپند ها درون دستت جای گرفت ...
به امید گرفتن سکه ای برای خرید تکه غذایی، برای ماشین هایی که قیمتشان ده ها برابر از پول خون تو و برادرانت بیشتر است، اسپند دود می کردی ...
و دختر یا پسرکی که با مدل موهای آنچنانی ورای شیشه ی آن اتومبیل ها، سیگار هایشان را دود می کردند و به تو نیز نگاهی نداشتند ...
مدرسه را دوست داشتی ... لیک، پولی نداشتی برای رفتن به آن ...
به ناچار کتابی را که دوستت شب قبل از توی سطل ذباله برداشته بود، بر می داری ...
ورق می زنی، عکس هایش را نگاه می کنی، و با مداد شکسته ای با آن بازی می کنی، ترازویت را جلوی این کتاب می گذاری، به امید رهگذری که از بیم چاقی بر اثر پر خوری، بیاید و خودش را بکشد و سکه ای برایت پرت کند ...
و حتی ناسزایی بابت کتابی که به دروغ جلویت گذاشتی ...
تو دوست داری فریاد شوی ... داد شوی ...
غريبی و تنهایی ات گریبان تمامی آدمکان را بگیرد ...
که این دروغ نیست ... این حسرتی تلخ است.
شما آنقدر دارید که از فرط شکمبارگی نگران وزنتان هستید و من آنقدر ندارم که با حسرت باید با کتابی که از زباله ی شما ها بیرون آمده بازی کنم ....!!!!

❄️🌨🔮🌨❄️

#کودکان_کار #زیرخط_فقر #درد_دل #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🎆 کمى تامل

برای شناختن ﺁﺩﻣﻬﺎ

ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺠﻠﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ،

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ، ﺫﺍﺕ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ

ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ

ﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺮﻧﺠﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ

ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﻋﺠﻮﻻﻧﻪ ﯼ ﺯﻭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﺖ ...

ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ

ﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ،

ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ

ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ

ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ

ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻧﺖ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ

ﺯﻣﯿﻨﺖ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ

ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺤﮑﻢ

ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ

ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﯼ...

ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻦ،

ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻗﺎﺿﯽ است!!!!

❄️🌨🔮🌨❄️

#کمى_تامل #درد_دل #قضاوت_نکن #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 «درد داره وقتی بدونی همه تلاشتو کردی، اما بازم کافی نبوده...!!!!»

#درد_دل #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
💕 دل های ما که بهم نزدیک باشند،

دیگر چه فرقی می کند که کجای این جهان باشیم.

دور باش اما نزدیک،

من از نزدیک بودن های دور، می ترسم!

#دور_يا_نزديک #دلها_نزديک_باشد #درد_دل #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿🌸🔮🌸🌿

💗 ‌دلنوشته: می‌گوييم خدايا کمک‌مان كن،
اما هر روز و هر شب دلهره و نگرانی داريم
هيچ كودكی وقتی دست در دستان پدرش
در شهر شلوغ و پر خطر راه می‌رود
ترس و اضطراب و نگرانی‌ای ندارد
می‌گوييم خدايا تو خودت خوب می‌دانی، پس بهترين را رقم بزن
اما هر لحظه برای پايان ماجرا تصويری نو می‌سازيم.
وقتی كودكی چشمانِ عروسک را به مادرش می‌سپارد
ايمان دارد او بهترينِ خودش را برای درست‌كردن عروسک انجام می‌دهد

كودكان دنيا را زيباتر می‌كنند
كودكان زيباتر زندگی می‌كنند
چون هنوز گوش‌های‌شان را
به رویِ «نمی‌توانم‌ها و نشدن‌ها» بازنكرده‌اند
چون هنوز می‌توانند از بين تمام زشتی‌ها
كوچک‌ترين زيبایی را به اندازه‌ی دنيایی بزرگ ببينند
بی‌توجه به بزرگی يک كوه، كودكانه از آن بالا می‌روند
بی ترسِ امواج دريا، مشتاقانه در آن آب تنی می‌كنند
هرگز دندان‌های تيز یک سگ را نمی‌بينند
فقط به چشمان مهربان او می‌نگرند
بخاطر همين هم شايد راحت‌تر بيافتند
ساده‌تر غرق‌شوند و زودتر خورده
اما كم زندگی‌كردن با بيشترين كيفيت
بِهْ از زندگی‌ای طولانی، پر از ترس
ترسِ از دست‌دادن، ترسِ زمين‌خوردن
ترسِ نشدن، نداشتن
ترسِ شكست‌خوردن

می‌دانی چيست؟
كودكان ذهن‌هایی خاموش دارند
و قلب‌هایی بی‌توقف
چقدر حيف...
حيف كه بزرگ می‌شويم و با بزرگ‌شدن‌مان
توانمندتر اما ترسوتر می‌شويم
افسوس كه داناتر می‌شويم اما ‌دورتر
برای كودكان خدا تعريفی ندارد
آن‌ها تنها در دل‌شان حس می‌كنند
كه چيزی يا كسی هست كه مراقب آن‌هاست
كه می‌تواند و اگر او می‌تواند پس آن‌ها هم می‌توانند
آن‌ها تنها حس می‌كنند و ايمانی‌ بی‌انتها دارند
افسوس كه ما با بزرگ‌شدن‌مان بارها در زندگی
حضورش را به چشم می‌بينم اما حتی به چشمان‌مان شک می‌كنيم
آنقدر غرقِ ساختن زندگی‌ای به ظاهر امن و راحت می‌شويم
كه فراموش می‌كنيم مرز بينِ بودن و نبودن
به اندازه‌ی چشم برهم زدنی است

غرق شديم
غرق‌مان كرده‌اند
آن‌هایی كه خوب می‌دانند اگر بدانيم
چقدر زندگی، چقدر بودن و خواستن
سهل و لذت‌بخش است
كالاهای‌شان خريداری ندارند
ديگر بازارهای‌شان اعتباری ندارند
ديگر هيچ گوشی حرف‌های‌شان را شنوا نيست
خوب می‌دانند با چه سرگرم‌مان كنند
خوب می‌دانند چگونه افكارمان را
مشغول زندگی‌ای تكراری كنند
آنقدر خوب می‌دانند
كه نمی‌ترسند اين حرف‌ها نوشته شوند
بيمی ندارند از اينكه اين خط‌ها حتی چاپ شوند
آنقدر ما ركابِ ذهن‌های‌مانيم، كه حتی فراموش كرده‌ايم
قلبی هم هست، روحی هم هست، خدایی هم هست !
ادامه دارد.....

🌿🌸🔮🌸🌿

#درد_دل #دلنوشته #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿🌸🔮🌸🌿

💗 دلنوشته 💗
⚜️قسمت دوم :

جای آنكه تاس‌های زندگی‌مان را خودمان بريزيم
خودمان تاس شده‌ايم و هر روز
دعا می‌كنيم كاش دستی پيدا شود و
برای‌مان جفت شيش بياورد
شده‌ايم برده‌ی مدلِ ماشين‌های‌مان
مارکِ لباس‌های‌مان و تعداد اتاق خانه‌های‌مان

شايد زندگی همين باشد كه
بگوييم مهم تن‌های‌مان نيست، روحمان است
ببينيم چه بر تنِ روح‌مان می‌كنيم
ببينيم چه به خورد روانمان می‌دهيم
ما هر روز در تلاشيم تا همه‌چيز را درست كنيم
هر روز می خواهيم نواقص را برطرف كنيم
نكته اينجاست!
هيچ‌چيز خراب نيست
هيچ‌چيز ناقص نيست
ما بايد رشد كنيم و بگذاريم فرزندان‌مان
معشوقه‌های‌مان و تمام كسانی كه
راه‌شان، نگاه‌شان و نوع بودن‌شان
با ما متفاوت هست هم،
فرصت اين را داشته‌باشند تا رشد كنند
برای رشدكردن، اولين قدم فقط بودن است

هيچ‌چيز و هيچ‌كس ايرادی ندارد
هيچ چشم نابينایی خراب نيست
هيچ انسانِ بی‌دستی ناقص نيست
هيچ خانه‌ی سوخته‌ای پايان كار نيست
هيچ‌چيز بی‌دليل و اتفاقی نيست
هيچ‌جای كار اين دنيا نمی‌لنگد
دنيا، دنيایی كردنش را خوب می‌داند
اين ماييم كه زندگی‌كردن - نه زنده‌ماندن - را از يادبرده‌ايم

ما نيامده‌ايم. بیهوده درد بكشيم و به سختی‌ها تن بدهيم
آمده‌ايم تا بياموزيم چگونه می‌توان در اوج لذت و سرور
اين راه پر پيچ و خم را عاشقانه و كودكانه طی كنيم
شما را نمی‌دانم
اما خدایی كه من به آن ايمان دارم
مرا خلق نكرده است تا يک عمر بیهوده زندگی کنم و
درد و سختی بكشم و در پايان هم بخاطر اشتباهاتم
وعده‌ی جهنمی سوزان پيشكشم كند
خدای شما را نمی‌دانم
اما خدای من نامهربان نيست...
خدای من عاشق است....
آنقدر خدایی كرده است كه اين چنين بندگی‌ای از من نخواهد
شما را نمی‌دانم، اما من خدايم را دوست می‌دارم بی‌ترس ، بی ریا
خدایم را دوست دارم با عشق و امنیت مطلق
و از او سپاسگزارم بابت فرصت بودنم...
بابت اينكه شايد هيچ‌كدام‌تان را نمی‌شناسم و ندیده ام ،
اما وجودم برای همه شما لبریز از عشق و مهربانی است.
سرشار از نور و آگاهی.....
انچنان خودم و شما را يكی می‌دانم
كه گوئی همه عمر با یکدیگر آشنا بوده ایم...
یادت نرود
💗«روح ما آشنای دیرینه است »...💗

🌿🌸🔮🌸🌿

#دلنوشته #درد_دل #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃❄️🔮❄️🍃

🎆 اگر شاهد فجایع در جهان هستیم،
یک روز جنگ، یک روز داعش، یک روز طالبان،
یک روز کشتار، یک روز آتش سوزی
یک روز بمب گذاری، ترور و ترس
یک روز فاجعه ،یک روز قتل و تجاوز و .......

برای آنست که هیچکس در جای درست خود قرار نگرفته و به کار و رسالت ویژه خود مشغول نیست!

انسان ها در رقابت و مسابقه پایان ناپذیر برای بدست آوردن قدرت و ثروت بیشتر، هر روز بیشتر از رسالت معنوی و مادی خود دور می شوند!

و حاصل این گمگشتگی، به خاموشی گرائیدن نور درون آدمیست!

انسانی که نورش به خاموشی گراید، در تاریکی میماند و جهانی که می سازد نیز، جهانی تیره و تاریک خواهد بود!

آنگاه حاصلش شهریست که در تاریکی و غبار فرو رفته و هیچکس مسئولیت هیچ چیز را نمی پذیرد، چون هیچکس بر سرِ کار و رسالت خویش نبوده است!

و اینگونه هر روز در میان تاریکی ها که افزوده می شود، نور و فروزندگی خود را از دست می دهد و هر روز بیشتر از کرامت انسانی و انسانیت به دور می افتد...!

عزیزان:
«رسالت خود را دریابید»
در جای درست خود قرار بگیرید.
و به کار درست خویش، مشغول باشید.
تا تبدیل به انسانی معنوی، و روحانی شوید...

****هر کسی را بهر کاری ساختند/
میل آن را در دلش انداختند

کاین طلب در تو گروگان خداست/
زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست ****

"مولانا"

🍃❄️🔮❄️🍃

#درد_دل #رسالت #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 عالم ز برایت آفریدم، گله کردی
از روح خودم در تو دمیدم، گله کردی

گفتم که ملائک همه سرباز تو باشند
صد ناز بکردی و خریدم،گله کردی

جان و دل و فطرتی فراتر ز تصور
از هرچه که نعمت به تو دادم، گله کردی

گفتم که سپاس من بگو تا به تو بخشم
بر بخشش بی منت من هم گله کردی

با این که گنه کاری و فسق تو عیان است
خواهان توأم، تویی که از من گله کردی

هر روز گنه کردی و نادیده گرفتم
با اینکه خطای تو ندیدم، گله کردی

صد بار تو را مونس جانم طلبیدم
از صحبت با مونس جانت، گله کردی

رغبت به سخن گفتن با یار نکردي
با این که نماز تو خریدم، گله کردی

بس نیست دگر بندگی و طاعت شیطان؟؟
بس نیست دگر هرچه که از ما گله کردی؟؟!

از عالم و آدم گله کردی و شکایت
خود باز خریدم گله ات را، گله کردی…

"خدا"

🍃🌸🔮🌸🍃

#گله_کردى #درد_دل_خدا #اشعار #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 گفتم:
خدا آخه این همه سختی؟ چرا؟
گفت: «انَّ مع العسر یسرا»
"قطعا به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/6)

گفتم: واقعا؟!
گفت: «فإنَّ مع العسر یسرا»
حتما به دنبال هر سختی، آسانی است.(انشراح/7)

گفتم: خب خسته شدم دیگه...
گفت: «لاتـقـنطوا من رحمة الله»
از رحمت من ناامید نشو.(زمر/53)

گفتم: انگار منو فراموش کردی!
گفت:«اذکرونی اذکرکم»
منو یاد کن تا یادت باشم.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟!
گفت: « وَ ما یدریک لَعلَّ السّاعة تکون قریبا»
تو چه می دانی، شاید موعدش نزدیک باشد.(احزاب/63)
«انّی اعلم ما لاتعلمون»
من چیزایی میدونم که شما نمی دونید.(بقره/ 30)

گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک، خیلی دوره! تا اون موقع چی کار کنم؟
گفت: « و اتّبع ما یوحی الیک و اصبر حتی یحکم الله»
حرف هایی که بهت زدمو گوش کن، و صبر کن ببین چی حکم می کنم.
(یونس/ 109)

ناخواسته گفتم: الهی و ربّی من لی غیرک (خدایا آخه من غیر تو چه کسی رو دارم؟!)

گفت: «الیس الله بکاف عبده»
من هم برای تو کافی ام.(زمر/36)

🍃🌸🔮🌸🍃

#درد_دل_با_خدا #آیه_های_قرآنی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot