ॐ مزه ملکوت ॐ
736 subscribers
8.15K photos
148 videos
12 files
98 links
"روانشناسی، فراروانشناسی، یوگا، مراقبه، مدیتیشن، انرژی مثبت، موفقیت، مباحث علمی، فلسفی و عرفانی ... "

ॐ Pathways to God ॐ
Download Telegram
⚽️ بازی های کودکی حکمت داشت:

لی لی : تمرین تعادل در زندگی

زوووو:تمرین روزهای نفس گیر زندگی

آلاکلنگ:دیدن بالا و پایین دنیا

سرسره:تمرین سخت بالا رفتن و راحت پایین آمدن

هفت سنگ:تمرین نشانه گرفتن به هدف

وسطی:تمرین همیشه در وسط میدان بودن

گل یا پوچ:دقت در انتخاب

خاله بازی: آیین مهمانداری

یه قول دو قل : مشکلات اگر مانند سنگ سخت باشد یکی یکی از پس آن برمی آیی!!!!

#بازيهای_کودکی #حکمت #نوستالژی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌨🔮🌨

کی میگه نسل 40، 50، 60، نسل سوخته است ؟!!!

ما كه تو خونه هاى بزرگ با حياط و باغچه و طاقچه زندگى كردیم...

خوابيدن توى پشه بند و آب تنى توى حوض داشتيم...

كيک تولدامون خيلى بزرگ بود...

هر كى كادو مي داد از صميم قلبش بود وكسى واسه كادو دادن، ما رو قيمت گذارى نمي كرد...

حتی خونه نوه ی خاله عمه ی بابامون هم می رفتیم مي ديديم، نه حالا كه خواهر برادرا هم به زور همو مي بينن...

عيد واسمون شور و هيجان داشت... عيدى مي گرفتيم... كم يا زياد، همين كه دلمون خوش مي شد كافى بود...

چقدر مسافرت هاى فاميلى مي رفتيم... حالا هركى هر جا مي ره، مي ترسه كسى بفهمه!

همه چی عالی...همه چی باحال...هممون عین هم بودیم...عین گروه سرود!

لباسای شکل هم... خونه های عین هم...

عمه خاله دایی عمو مامان بزرگا و بابابزرگا که جزء خونواده بودن...

اگه می خواستیم جایی بریم، گروهی می رفتیم...

اگه قرار بود کاری کنیم دست جمعی می کردیم...

کی میگه ما نسل سوخته ایم؟!!!

نه موبایلی...نه تبلتی...نه لپ تاپی...نه اینترنت و فضای مجازی...همه چی واقعی بود...

دنیای ما واقعی واقعی بود...با همه خوبی و بدیش...همه چی راست راستکی بود...

تلفن که نبود اونوقتا؛ می رفتیم خونه همدیگه می دیدیم نیستن...

بعد می فهمیدیم اونام اومدن خونه ما...! پشت در ما...!

کلی ذوق می کردیم و می گفتیم: وااااای دل به دل راه داره...

ما عین عسل زندگی کردیم...بچگی کردیم...

ایا می تونیم پیش بینی کنیم که چی قراره بر سر نسل بعدی بیاد،

ایا اونا هم یه روزی می رسه که مثل نسل ما خاطرات شیرینی داشته باشند

و اون خاطرات رو برای بچه هاشون تعریف کنند،

تا اینده چی برامون رقم بزنه، به امید اینده ای شیرین...

💞👭👬👪👫👭💞

🌨🔮🌨

#نسل_سوخته #نوستالژی_کودکی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃🌸🔮🌸🍃

🎆 ببخشيد، یک سكه دوزاری داريد؟
می خواهم به گذشته ها زنگ بزنم!
به آن روزهای دور...
به دل های بزرگ،
به محل كار پدرم،
به جوانی مادرم،
به کوچه هاى كودكى،
به همبازی هاى بچگى...
می خواهم زنگ بزنم به دوچرخۀ خسته ام،
به مسیر مدرسه ام که خنده های مرا فراموش کرده،
به نیمکت های پر از یادگاری،
به زنگ هاى تفريح مدرسه،
به زمستانی که با زمین قهر نبود،
به بخارى نفتى که همۀ ما را با عشق دور هم جمع می کرد،
می دانم آن خاطره ها کوچ کرده اند...
می دانم ...
آری مي دانم كه تو هم، دنبال سكه مي گردى !!
افسوس...
هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی،
دیگر ما را به آن روزها وصل نخواهد کرد...
حيف...
صد افسوس که دوزاری مان بموقع نیفتاد .!!!!

🍃🌸🔮🌸🍃

#افسوس_گذشته #نوستالژی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍁🧘🔮🧘🍁

🎆 چوبی که پینوکیو از آن ساخته شد،
(بندتو کروچه) بشریت نام داشت.

داستان پینوکیو را همه تان شنیده اید. ژپتو (ژوپیتر، خدای خدایان) عروسکی چوبی می سازد شبیه عروسک های خیمه شب بازی، ولی فراموش می کند نخ های آن را نصب کند، و این عروسک به نوعی صاحب "اختیار" می شود (پیکنو به زبان لاتین یعنی دم بریده).
وقتی ژپتوی پیر می خوابد پری مهربان به سراغ پینوکیو می آید و به او جان می دهد. (شب، تاریکی و پری مهربان ماهیت مادینه روانی یا آنیمایی دارند و معنای کلمه آنیما نیز جان یا حیات است).
این گونه است که وقتی ژپتوی پیر از خواب برمی خیزد عروسک ناتمام خود را می بیند که از در و دیوار بالا می رود و کارگاه نجاری اش را به هم می ریزد.
ژپتو (ژوپیتر) پسرکی سر به راه می خواهد، بنابراین برای پینوکیو کیف و کتاب و کفش و کلاه می خرد و او را روانهء مدرسه می کند، اما در راه مدرسه روباه مکار و گربه نره در کمین کودکانند. (گربه نره نماد غریزه است و روباه نماد طمع، و این دو از دیدگاه روانشناسی تحلیلی نماد سایه یا shadow هستند).
روباه و گربه بارها پینوکیو را فریب می دهند: یک بار با وسوسه ی سیرک، یک بار با وسوسه ی شهر بازی، یک بار با طمع جنگلی که در آن پول ها را می کارند و درخت پول سبز می شود؛ و پینوکیو در این مسیر بارها هر چه دارد می بازد و به صفر می رسد.

نقطه اوج داستان هنگامی است که پینوکیو با مدد فرشتهء مهربان از فریب روباه و گربه رهایی می یابد و به خانه برمی گردد، اما ژپتو (ژوپیتر) را در خانه نمی یابد و به ناچار برای یافتن گمشده اش به سفری دیگر رو می آورد: سفری دریایی ( دریا هم نماد ناخودآگاهی).
پینوکیو در این سفر "یونس وار" به شکم ماهی فرو می رود و فرصت درون نگری می یابد.
و این بار پینوکیو با پدر به خانه برمی گردد و از خلقت خود فراتر می رود و "انسان" می شود!
"کارلو کلودی" نویسندهء ایتالیایی در داستان پینوکیو تمام مراحل سفر قهرمانی و آرکه تایپ های یونگی را به کار می گیرد تا در پس داستانی به ظاهر کودکانه و جذاب، درس زندگی بیرونی و درونی را "سینه به سینه" انتقال دهد.....

🍁🧘🔮🧘🍁

#پینوکیو #پدر_ژپتو #يونگ #روانشناسی #آفرینش #ژوپیتر #کارلو_کلودی #نوستالژی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot