🎆 ابوسعید ابوالخیر در راه بود.
گفت: «هر جا که نظر میکنم، بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته.
کسی نمیبیند و کسی نمیچیند.»
گفتند: «کو؟ کجاست؟»
گفت: «همه جاست.»
«هر جا که میتوان خدمتی کرد؛
یا هر جا که میتوان راحتی به دلی آورد.
آن جا که غمگینی هست و آن جا که مسکینی هست.
آن جا که یاری طالب محبت است و آن جا که رفیقی محتاج مروت...»
#گوهر #خدمت_به_خلق #مروت #حکایتهای_پند_آمیز #ابوسعید_ابوالخير #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
گفت: «هر جا که نظر میکنم، بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته.
کسی نمیبیند و کسی نمیچیند.»
گفتند: «کو؟ کجاست؟»
گفت: «همه جاست.»
«هر جا که میتوان خدمتی کرد؛
یا هر جا که میتوان راحتی به دلی آورد.
آن جا که غمگینی هست و آن جا که مسکینی هست.
آن جا که یاری طالب محبت است و آن جا که رفیقی محتاج مروت...»
#گوهر #خدمت_به_خلق #مروت #حکایتهای_پند_آمیز #ابوسعید_ابوالخير #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot