🍃🍂🍃🍂🍃🍂
GOD
G=giving
O=oneness
D=destiny
خدا یعنی: بخشیدن، یکی بودن، سرنوشت
بخشیدن: دادن همان گرفتن است. در مغز بخشی بنام سیستم لیمبیک وجود دارد که نه زمان محور است نه شیء محور. یعنی نمی تواند تفاوت بین خودش و دیگران را بفهمد و هیچ درکی از گذشته و حال وآینده ندارد. این بخش بی زمان و بی شیء همان چیزی را دریافت می کند که ما هدیه می دهیم. چون درک نمی کند که پیام بسوی بیرون و یا درون می آید. آنچه ما برای دیگران ایجاد می کنیم، بدن ما در ابتدا آنرا تجربه می کند. پس زمانی که برای کسانی که دوستشان داریم دعا میکنیم و یا برای ملتها و اقوام دیگر جهان عشق و آرامش را هدیه می دهیم و می فرستیم، بدن ما در حقیقت این احساسات را نیز خود تجربه می کند. پس نتیجه می گیریم که دادن همان گرفتن است. مغز همیشه همه چیز را بعنوان هدیه ای برای خودش دریافت می کند. (نفس و یا ایگو) حتی اگر به دیگری داده باشد
یکی بودن: همه ما در اصل یکی هستیم و تجسمی از خدا. خدا نیز فقط یکی است. یک اصل فیزیک کوانتوم می گوید یک موجودیت در همه چیز هست و حضور دارد. از طریق تمرینهای معنوی، شما پا را فراتر از حوزه ادراک ذهنی و حواس پنجگانه می گذارید و وارد قلمرویی می شوید که دیگر با چشم نمی بینید و بلکه با چشم دل می بینید، که همه چیز بهم متصل است. فیزیکدانان کوانتوم آنرا میدان متحد می نامند میدانی که همیشه بطور کامل همه جا حضور دارد و تقسیم نشده است. یکی بودن و وحدت ، اصل بنیادی و سنگ بنای قدرت است. ما با عشق با خدا و با زندگی با هر آنچه که قدرت است، یکی هستیم.
سرنوشت: پرده برداری از عمیق ترین امیال، و فهمیدن دلیل زندگی. همیشه چیزی درون ماست که میخواهد از خودش آگاه شود و بما تبدیل شود. خدا یک فهم عمیق از سرنوشت خود، از یکی بودن و وحدت و در آخر بخشیدن است، و اینچنین سفری معنوی در خدا را تجربه میکنیم. نه فقط در واژه ها. ....
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
#خدا #بخشیدن #سرنوشت
@mazeye_malakoot
GOD
G=giving
O=oneness
D=destiny
خدا یعنی: بخشیدن، یکی بودن، سرنوشت
بخشیدن: دادن همان گرفتن است. در مغز بخشی بنام سیستم لیمبیک وجود دارد که نه زمان محور است نه شیء محور. یعنی نمی تواند تفاوت بین خودش و دیگران را بفهمد و هیچ درکی از گذشته و حال وآینده ندارد. این بخش بی زمان و بی شیء همان چیزی را دریافت می کند که ما هدیه می دهیم. چون درک نمی کند که پیام بسوی بیرون و یا درون می آید. آنچه ما برای دیگران ایجاد می کنیم، بدن ما در ابتدا آنرا تجربه می کند. پس زمانی که برای کسانی که دوستشان داریم دعا میکنیم و یا برای ملتها و اقوام دیگر جهان عشق و آرامش را هدیه می دهیم و می فرستیم، بدن ما در حقیقت این احساسات را نیز خود تجربه می کند. پس نتیجه می گیریم که دادن همان گرفتن است. مغز همیشه همه چیز را بعنوان هدیه ای برای خودش دریافت می کند. (نفس و یا ایگو) حتی اگر به دیگری داده باشد
یکی بودن: همه ما در اصل یکی هستیم و تجسمی از خدا. خدا نیز فقط یکی است. یک اصل فیزیک کوانتوم می گوید یک موجودیت در همه چیز هست و حضور دارد. از طریق تمرینهای معنوی، شما پا را فراتر از حوزه ادراک ذهنی و حواس پنجگانه می گذارید و وارد قلمرویی می شوید که دیگر با چشم نمی بینید و بلکه با چشم دل می بینید، که همه چیز بهم متصل است. فیزیکدانان کوانتوم آنرا میدان متحد می نامند میدانی که همیشه بطور کامل همه جا حضور دارد و تقسیم نشده است. یکی بودن و وحدت ، اصل بنیادی و سنگ بنای قدرت است. ما با عشق با خدا و با زندگی با هر آنچه که قدرت است، یکی هستیم.
سرنوشت: پرده برداری از عمیق ترین امیال، و فهمیدن دلیل زندگی. همیشه چیزی درون ماست که میخواهد از خودش آگاه شود و بما تبدیل شود. خدا یک فهم عمیق از سرنوشت خود، از یکی بودن و وحدت و در آخر بخشیدن است، و اینچنین سفری معنوی در خدا را تجربه میکنیم. نه فقط در واژه ها. ....
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
#خدا #بخشیدن #سرنوشت
@mazeye_malakoot
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
✨قدمت روح و سرنوشت روح آدمی پس از مرگ✨
در جایی که صحبت از خلقت می شود عده ای بر این باورند که بشری که امروزه در جهان مادی مشغول حیات است، بعد از انسان های ما قبل خلق شده و پا به این جهان هستی نهاده و یا فرزندی که امروز متولد شده دیرتر از پدرش خلق گردیده، در صورتی که اینطور نیست و ملاک خلقت بشر حضور در این جهان مادی نیست و این سلسله مراتب فقط در مورد خلقت جسم مادی و حضور با آن قالب در جهان مادی صدق می کند، نه در مورد روح ! زیرا روح ممکن است هزاران سال قبل خلق شده و امروز پا به جهان مادی بگذارد. همانطور که قبلا اشاره کردم این حیات مادی اولین حیات نبوده و ارواح در ادامه و تکمیل حیات خود وارد این جهان مادی می گردند و قبل از این حیات نیز حیات روحی داشته و دارند و پس از این حیات مادی ( مرگ ) مجددا به جهان روحی رفته و به حیات خود ادامه می دهد و در راستای حیات روحی خود وارد طبقات و جهان های مختلف روحی می گردد. روح در جهان روحی مشغول حیات می باشد که به دلایلی هنگام ورود به جهان مادی موقتا گذشتۀ خود را فراموش می کند زیرا در غیر این صورت زندگی در قالب جسم مادی که با طبیعت روح سازگار نیست بسیار برای روح مشکل خواهد بود و به همین جهت است که گاهی انسان با اشخاص و یا مسائلی برخورد می کند که احساس می کند برایش آشنا می باشد ولی به دلیل فراموشی نمی تواند تطبیق کند که ممکن است به حیات روحی خود مربوط باشد، که تمام آن حیات و خاطراتش را پس از مرگ و ورود به جهان روحی مجدداً به یاد می آورد. در حقیقت ارواح پس از تکمیل حیات روحی خود وارد جهان مادی می شوند و ممکن است یک روح این مراحل را زودتر طی کرده و یک روح دیرتر.
البته تا حدودی مانند همین جهان می توان مثال زد. جهت درک مطلب باید گفت مانند این جهان که یکی در سن کودکی وارد جهان روحی می شود و دیگری در سن یکصد و بیست سالگی. پس نمی توان گفت که حتما نوبتی است همانطور که پس از مرگ و ورود به جهان روحی پس از طی مراحل لازم ارواح به جهان روحی بالاتر می روند و این رشد روحی به استعداد ارواح بستگی دارد و در همه یکسان نیست و این زودتر یا دیرتر مربوط به این جهان مادی است که در آن بحث زمان وجود دارد. در جهان روحی بُعد زمان و مکان مانند این جهان وجود ندارد .
روح در جهان روحی برای جابجایی نیاز به طی کردن مسافت ندارد و از قدرت تجزیه و ترکیب برخوردار است هم در خود و هم در اجسام سماوی همچنین برای ایجاد وضعیت و شرایط پیرامون خود از نیروی عقل که مسلط بر ماده سماوی است استفاده می کند و در مورد عشق و عواطف از بهترین و بالاترین آن در جهان روحی بهره مند می باشد و در جهان روحی که جهان حقیقت و باطن است به حیات پاکی مشغول است که مشابه آن در این جهان مادی یافت نمی شود و از همه مهمتر این است که به خالق هستی بخش نزدیکتر است و وجود آن را بیشتر احساس می کند و نمی توان از آن دل کند در جهان روحی ملیت و نژاد معنایی ندارد و همه به معنای واقعی یکسانند و با یک روش با یکدیگر سخن گفته و برخورد می کنند حال با این وصف از روح می خواهند که وارد جسم شود آن هم جسمی که حرکت روحی را از روح می گیرد و سپس با آن وارد جهان مادی شود که بسیار کوچکتر از جهان روحی است و برای روح مانند زندان انفرادی است و جای هیچگونه حرکتی ندارد و برای جابجا شدن می بایست زمان و انرژی زیادی مصرف کند تا مسافت کمی را بپیماید اگر روح گذشتۀ خود و توانایی هایی را که داشته فراموش نکند به هیچ وجه نمی تواند این زندگی مادی را تحمل کند و همین فراموشی است که باعث می شود روح بتواند در این قالب مادی این جهان مادی را تحمل کرده و ادامه دهد. به همین جهت بوده که روح در ابتدا به وسیلۀ ریسمان نقره ای به جسم متصل گردیده که اگر اینچنین نمی بود و روح آزاد بود لحظه ای در این جسم تحمل نکرده و بلافاصله آن را ترک می کرد و به این دلیل است که ریسمان نقره ای فقط در لحظۀ مرگ جدا می شود و روح آزاد گشته و جسم را برای همیشه ترک می کند و پس از ترک جسم و ورود به جهان روحی همۀ خاطرات و گذشتۀ روحی خود را مجدداً به یاد می آورد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#روح #مرگ #تکامل #سرنوشت #ریسمان #نقره ای
@mazeye_malakoot
✨قدمت روح و سرنوشت روح آدمی پس از مرگ✨
در جایی که صحبت از خلقت می شود عده ای بر این باورند که بشری که امروزه در جهان مادی مشغول حیات است، بعد از انسان های ما قبل خلق شده و پا به این جهان هستی نهاده و یا فرزندی که امروز متولد شده دیرتر از پدرش خلق گردیده، در صورتی که اینطور نیست و ملاک خلقت بشر حضور در این جهان مادی نیست و این سلسله مراتب فقط در مورد خلقت جسم مادی و حضور با آن قالب در جهان مادی صدق می کند، نه در مورد روح ! زیرا روح ممکن است هزاران سال قبل خلق شده و امروز پا به جهان مادی بگذارد. همانطور که قبلا اشاره کردم این حیات مادی اولین حیات نبوده و ارواح در ادامه و تکمیل حیات خود وارد این جهان مادی می گردند و قبل از این حیات نیز حیات روحی داشته و دارند و پس از این حیات مادی ( مرگ ) مجددا به جهان روحی رفته و به حیات خود ادامه می دهد و در راستای حیات روحی خود وارد طبقات و جهان های مختلف روحی می گردد. روح در جهان روحی مشغول حیات می باشد که به دلایلی هنگام ورود به جهان مادی موقتا گذشتۀ خود را فراموش می کند زیرا در غیر این صورت زندگی در قالب جسم مادی که با طبیعت روح سازگار نیست بسیار برای روح مشکل خواهد بود و به همین جهت است که گاهی انسان با اشخاص و یا مسائلی برخورد می کند که احساس می کند برایش آشنا می باشد ولی به دلیل فراموشی نمی تواند تطبیق کند که ممکن است به حیات روحی خود مربوط باشد، که تمام آن حیات و خاطراتش را پس از مرگ و ورود به جهان روحی مجدداً به یاد می آورد. در حقیقت ارواح پس از تکمیل حیات روحی خود وارد جهان مادی می شوند و ممکن است یک روح این مراحل را زودتر طی کرده و یک روح دیرتر.
البته تا حدودی مانند همین جهان می توان مثال زد. جهت درک مطلب باید گفت مانند این جهان که یکی در سن کودکی وارد جهان روحی می شود و دیگری در سن یکصد و بیست سالگی. پس نمی توان گفت که حتما نوبتی است همانطور که پس از مرگ و ورود به جهان روحی پس از طی مراحل لازم ارواح به جهان روحی بالاتر می روند و این رشد روحی به استعداد ارواح بستگی دارد و در همه یکسان نیست و این زودتر یا دیرتر مربوط به این جهان مادی است که در آن بحث زمان وجود دارد. در جهان روحی بُعد زمان و مکان مانند این جهان وجود ندارد .
روح در جهان روحی برای جابجایی نیاز به طی کردن مسافت ندارد و از قدرت تجزیه و ترکیب برخوردار است هم در خود و هم در اجسام سماوی همچنین برای ایجاد وضعیت و شرایط پیرامون خود از نیروی عقل که مسلط بر ماده سماوی است استفاده می کند و در مورد عشق و عواطف از بهترین و بالاترین آن در جهان روحی بهره مند می باشد و در جهان روحی که جهان حقیقت و باطن است به حیات پاکی مشغول است که مشابه آن در این جهان مادی یافت نمی شود و از همه مهمتر این است که به خالق هستی بخش نزدیکتر است و وجود آن را بیشتر احساس می کند و نمی توان از آن دل کند در جهان روحی ملیت و نژاد معنایی ندارد و همه به معنای واقعی یکسانند و با یک روش با یکدیگر سخن گفته و برخورد می کنند حال با این وصف از روح می خواهند که وارد جسم شود آن هم جسمی که حرکت روحی را از روح می گیرد و سپس با آن وارد جهان مادی شود که بسیار کوچکتر از جهان روحی است و برای روح مانند زندان انفرادی است و جای هیچگونه حرکتی ندارد و برای جابجا شدن می بایست زمان و انرژی زیادی مصرف کند تا مسافت کمی را بپیماید اگر روح گذشتۀ خود و توانایی هایی را که داشته فراموش نکند به هیچ وجه نمی تواند این زندگی مادی را تحمل کند و همین فراموشی است که باعث می شود روح بتواند در این قالب مادی این جهان مادی را تحمل کرده و ادامه دهد. به همین جهت بوده که روح در ابتدا به وسیلۀ ریسمان نقره ای به جسم متصل گردیده که اگر اینچنین نمی بود و روح آزاد بود لحظه ای در این جسم تحمل نکرده و بلافاصله آن را ترک می کرد و به این دلیل است که ریسمان نقره ای فقط در لحظۀ مرگ جدا می شود و روح آزاد گشته و جسم را برای همیشه ترک می کند و پس از ترک جسم و ورود به جهان روحی همۀ خاطرات و گذشتۀ روحی خود را مجدداً به یاد می آورد.
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#روح #مرگ #تکامل #سرنوشت #ریسمان #نقره ای
@mazeye_malakoot
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨💖 GOD 💖✨✨
G=giving
O=oneness
D=destiny
بخشیدن، یکی بودن ، سرنوشت
🌸 بخشیدن:
دادن همان گرفتن است. در مغز بخشی بنام سیستم لیمبیک وجود دارد که نه زمان محور است نه شیء محور. یعنی نمی تواند تفاوت بین خودش و دیگران را بفهمد و هیچ درکی از گذشته و حال وآینده ندارد. این بخش بی زمان و بی شیء همان چیزی را دریافت می کند که ما هدیه می دهیم. چون درک نمی کند که پیام بسوی بیرون و یا درون می آید. آنچه ما برای دیگران ایجاد می کنیم، بدن ما در ابتدا آنرا تجربه می کند. پس زمانی که برای کسانی که دوستشان داریم دعا می کنیم و یا برای ملت ها و اقوام دیگر جهان عشق و آرامش را هدیه می دهیم و می فرستیم، بدن ما در حقیقت این احساسات را نیز خود تجربه می کند. پس نتیجه می گیریم که دادن همان گرفتن است. مغز همیشه همه چیز را بعنوان هدیه ای برای خودش دریافت می کند. (نفس و یا ایگو) حتی اگر به دیگری داده باشد.
🌸 یکی بودن :
همه ما در اصل یکی هستیم و تجسمی از خدا. خدا نیز فقط یکی است. یک اصل فیزیک کوانتوم می گوید یک موجودیت در همه چیز هست و حضور دارد. از طریق تمرین های معنوی، شما پا را فراتر از حوزه ادراک ذهنی و حواس پنجگانه می گذارید. و وارد قلمروی می شوید که دیگر با چشم نمی بینید و بلکه با چشم دل می بینید، که همه چیز بهم متصل است. فیزیکدانان کوانتوم آن را میدان متحد می نامند، میدانی که همیشه بطور کامل همه جا حضور دارد و تقسیم نشده است. یکی بودن و وحدت، اصل بنیادی و سنگ بنای قدرت است. ما با عشق با خدا و با زندگی با هر آنچه که قدرت است، یکی هستیم.
🌸 سرنوشت :
پرده برداری از عمیق ترین امیال و فهمیدن دلیل زندگی. همیشه چیزی درون ماست که می خواهد از خودش آگاه شود و به ما تبدیل شود. خدا یک فهم عمیق از سرنوشت خود، از یکی بودن و وحدت و در آخر بخشیدن است، و اینچنین سفری معنوی در خدا را تجربه می کنیم. نه فقط در واژه ها. ....
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#خدا #بخشش #یکی_بودن #سرنوشت #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨💖 GOD 💖✨✨
G=giving
O=oneness
D=destiny
بخشیدن، یکی بودن ، سرنوشت
🌸 بخشیدن:
دادن همان گرفتن است. در مغز بخشی بنام سیستم لیمبیک وجود دارد که نه زمان محور است نه شیء محور. یعنی نمی تواند تفاوت بین خودش و دیگران را بفهمد و هیچ درکی از گذشته و حال وآینده ندارد. این بخش بی زمان و بی شیء همان چیزی را دریافت می کند که ما هدیه می دهیم. چون درک نمی کند که پیام بسوی بیرون و یا درون می آید. آنچه ما برای دیگران ایجاد می کنیم، بدن ما در ابتدا آنرا تجربه می کند. پس زمانی که برای کسانی که دوستشان داریم دعا می کنیم و یا برای ملت ها و اقوام دیگر جهان عشق و آرامش را هدیه می دهیم و می فرستیم، بدن ما در حقیقت این احساسات را نیز خود تجربه می کند. پس نتیجه می گیریم که دادن همان گرفتن است. مغز همیشه همه چیز را بعنوان هدیه ای برای خودش دریافت می کند. (نفس و یا ایگو) حتی اگر به دیگری داده باشد.
🌸 یکی بودن :
همه ما در اصل یکی هستیم و تجسمی از خدا. خدا نیز فقط یکی است. یک اصل فیزیک کوانتوم می گوید یک موجودیت در همه چیز هست و حضور دارد. از طریق تمرین های معنوی، شما پا را فراتر از حوزه ادراک ذهنی و حواس پنجگانه می گذارید. و وارد قلمروی می شوید که دیگر با چشم نمی بینید و بلکه با چشم دل می بینید، که همه چیز بهم متصل است. فیزیکدانان کوانتوم آن را میدان متحد می نامند، میدانی که همیشه بطور کامل همه جا حضور دارد و تقسیم نشده است. یکی بودن و وحدت، اصل بنیادی و سنگ بنای قدرت است. ما با عشق با خدا و با زندگی با هر آنچه که قدرت است، یکی هستیم.
🌸 سرنوشت :
پرده برداری از عمیق ترین امیال و فهمیدن دلیل زندگی. همیشه چیزی درون ماست که می خواهد از خودش آگاه شود و به ما تبدیل شود. خدا یک فهم عمیق از سرنوشت خود، از یکی بودن و وحدت و در آخر بخشیدن است، و اینچنین سفری معنوی در خدا را تجربه می کنیم. نه فقط در واژه ها. ....
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#خدا #بخشش #یکی_بودن #سرنوشت #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️✨🌨✨🔮✨🌨✨❄️
✨✨🎆 سرنوشت روان پس از مرگ در آیین زرتشت 🎆✨✨
به اعتقاد مزديسنان روان نيكوكار و بدكار پس از مرگ و قبل از داوري فردي به مدت سه شبانه روز در نزديك تن پرسه مي زند و صبح روز چهارم پيوند خود را از جسم مي گسلد؛ بدين دليل موبدان در بامداد روز چهارم به خانة فرد در گذشته مي روند و اوستايي به نام اوستاي «درون چهارم» با چند نماز و نيايش مي خوانند؛ در طي اين سه روز اگر مراسم و تشريفات مربوط به عمل آيد، ايزد سروش از روح محافظت مي كند؛ در غير اين صورت روح مورد طعنه و سخريه و تهديد گروه ديوان كه در آن جا جمعند، قرار مي گيرد.
«چون مردم در گذرند سه شب روان به نزديك تن، آن جاي كه او را سر بود ، نشيند؛ آن سه شب از وِزَرشْ (vezarsh) ديو و همكاران وي بس تازش بيند و پشت همي باز به آتش كند كه آن جاي افروخته است، از آن روي (كه) آن سه شب را تا روز، آن جاي كه سر او بود، آتش به افروزش دارند...».
زرتشتيان براي آرامش روح سه بار در روز غذا نذر مي كنند و اين غذاها به سگ داده مي شود (ارتباط بين سگ و مرگ در رسوم قديمي و متروك اقوام هند و اروپايي نيز سابقه دارد)؛ در طلوع روز چهارم، با وزش باد، روح به جايگاهي در حضور سه ايزد (مهر، سروش، رشن) كه اعمال وي بايد در آنجا مورد سنجش و داوري قرار گيرد، برده مي شود.
در بندهشن درباره نيروهايي كه به استقبال و همراهي روان نيكوكار و بدكار در بامداد روز چهارم مي آيند چنين آمده است:
«اگر پرهيزگار است بادي تيز به پذيره آيد؛ يعني بادي بهتر و نيكوتر و خوشبوتر و پيروزگرتر از همه بادهاي به گيتي كه روان را شادي بخشد؛ اگر دروند (بدكار) است، بادي (به) پذيره آيد، گندتر، پوسيده تر و ناپيروزتر از همه بادهاي به گيتي كه روان را (از وي) ناآرامي و اندوه رسد»؛ اين روان در آن جهان، تحت وجدان، ضمير يا دئناي اعمال خود را در برابر خويش مي يابد كه اگر نيكوكار باشد به صورت دوشيزه اي خوبرو و اگر بدكردار باشد به چهره عجوزي زشت نمايان مي شود و هر دو همان تجسم اعمال او هستند و او را به نوبت نوازش يا آزار مي رسانند.
❄️✨🌨✨🔮✨🌨✨❄️
#سرنوشت_روان_بعد_از_مرگ_در_آیین_زرتشت #شناخت_اديان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 سرنوشت روان پس از مرگ در آیین زرتشت 🎆✨✨
به اعتقاد مزديسنان روان نيكوكار و بدكار پس از مرگ و قبل از داوري فردي به مدت سه شبانه روز در نزديك تن پرسه مي زند و صبح روز چهارم پيوند خود را از جسم مي گسلد؛ بدين دليل موبدان در بامداد روز چهارم به خانة فرد در گذشته مي روند و اوستايي به نام اوستاي «درون چهارم» با چند نماز و نيايش مي خوانند؛ در طي اين سه روز اگر مراسم و تشريفات مربوط به عمل آيد، ايزد سروش از روح محافظت مي كند؛ در غير اين صورت روح مورد طعنه و سخريه و تهديد گروه ديوان كه در آن جا جمعند، قرار مي گيرد.
«چون مردم در گذرند سه شب روان به نزديك تن، آن جاي كه او را سر بود ، نشيند؛ آن سه شب از وِزَرشْ (vezarsh) ديو و همكاران وي بس تازش بيند و پشت همي باز به آتش كند كه آن جاي افروخته است، از آن روي (كه) آن سه شب را تا روز، آن جاي كه سر او بود، آتش به افروزش دارند...».
زرتشتيان براي آرامش روح سه بار در روز غذا نذر مي كنند و اين غذاها به سگ داده مي شود (ارتباط بين سگ و مرگ در رسوم قديمي و متروك اقوام هند و اروپايي نيز سابقه دارد)؛ در طلوع روز چهارم، با وزش باد، روح به جايگاهي در حضور سه ايزد (مهر، سروش، رشن) كه اعمال وي بايد در آنجا مورد سنجش و داوري قرار گيرد، برده مي شود.
در بندهشن درباره نيروهايي كه به استقبال و همراهي روان نيكوكار و بدكار در بامداد روز چهارم مي آيند چنين آمده است:
«اگر پرهيزگار است بادي تيز به پذيره آيد؛ يعني بادي بهتر و نيكوتر و خوشبوتر و پيروزگرتر از همه بادهاي به گيتي كه روان را شادي بخشد؛ اگر دروند (بدكار) است، بادي (به) پذيره آيد، گندتر، پوسيده تر و ناپيروزتر از همه بادهاي به گيتي كه روان را (از وي) ناآرامي و اندوه رسد»؛ اين روان در آن جهان، تحت وجدان، ضمير يا دئناي اعمال خود را در برابر خويش مي يابد كه اگر نيكوكار باشد به صورت دوشيزه اي خوبرو و اگر بدكردار باشد به چهره عجوزي زشت نمايان مي شود و هر دو همان تجسم اعمال او هستند و او را به نوبت نوازش يا آزار مي رسانند.
❄️✨🌨✨🔮✨🌨✨❄️
#سرنوشت_روان_بعد_از_مرگ_در_آیین_زرتشت #شناخت_اديان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆انسان های هم فرکانس همدیگر
را پیدا می کنند ...
حتی از فاصله های دور و نزدیک ...
حضور هیچ کس در سرنوشتتان
اتفاقی نیست ...
#همسويي_و_همفازى #حضور #سرنوشت #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
را پیدا می کنند ...
حتی از فاصله های دور و نزدیک ...
حضور هیچ کس در سرنوشتتان
اتفاقی نیست ...
#همسويي_و_همفازى #حضور #سرنوشت #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 گاهي سرنوشت مثل طوفان شني است که مدام تغيير سمت مي دهد.
تو سمتت را تغيير مي دهي، اما طوفان دنبالت مي کند.
تو بازمي گردي، اما طوفان با تو ميزان مي شود. اين بازي مدام تکرار مي شود.
طوفان که فرو نشست، يادت نمي آيد چي به سرت آمد و چطور زنده مانده اي.
اما يک چيز مشخص است: "از طوفان که درآمدي، ديگر همان آدمي نخواهي بود که به طوفان پا نهاده بودي".
#کافکا #طوفان_شن #سرنوشت_انسان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
تو سمتت را تغيير مي دهي، اما طوفان دنبالت مي کند.
تو بازمي گردي، اما طوفان با تو ميزان مي شود. اين بازي مدام تکرار مي شود.
طوفان که فرو نشست، يادت نمي آيد چي به سرت آمد و چطور زنده مانده اي.
اما يک چيز مشخص است: "از طوفان که درآمدي، ديگر همان آدمي نخواهي بود که به طوفان پا نهاده بودي".
#کافکا #طوفان_شن #سرنوشت_انسان #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
🎆 کمى تامل:
چیزی که سرنوشت انسان را
می سازد ...
استعدادهایش نیست ،
بلكه انتخاب هايش
است .
برای زیبا زندگی نکردن ،
کوتاهی عمر را بهانه نکنيد
عمر کوتاه نیست ،
ما ( کوتاهی ) می کنیم .
هنگامی که کسی آگاهانه
تو را نمی فهمد ...
خودتان را برای توجیه
او خسته نکنيد .
موانع ...
آن چيزي مي باشد كه ما را
از هدف هايمان دور مي كند .
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#کمى_تامل #سرنوشت #استعداد #موانع #هدف #زندگى #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 کمى تامل:
چیزی که سرنوشت انسان را
می سازد ...
استعدادهایش نیست ،
بلكه انتخاب هايش
است .
برای زیبا زندگی نکردن ،
کوتاهی عمر را بهانه نکنيد
عمر کوتاه نیست ،
ما ( کوتاهی ) می کنیم .
هنگامی که کسی آگاهانه
تو را نمی فهمد ...
خودتان را برای توجیه
او خسته نکنيد .
موانع ...
آن چيزي مي باشد كه ما را
از هدف هايمان دور مي كند .
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#کمى_تامل #سرنوشت #استعداد #موانع #هدف #زندگى #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃✨🌸✨🔮✨🌸✨🍃
✨✨🎆 آیا چنین دنیایی که ما در آن سیر می کنیم ساخته ى دست خدا است ؟ 🎆✨✨
خداوند هیچگاه چنین دنیایی را خلق نکرده. این دنیا آفریده دست خودمان است . دنیایی که خدا آفریده به دور همه قتل ها و جنایت ها و رنج های امروزی است . دنیایی که در آن نه هیتلر نه چنگیز خان و موسولینی و نیکسون و جود دارد . دنیایی که در آن فقر ، ظلم ، جنایت و ... بیداد می کند ، آفریده خود بشر است . دنیایی که در آن زندگی زشت و بی روح است . دنیایی که درآن عشق جایی ندارد . دنیایی پر است از رقابت مردم با هم ، حسادت ها ، جنگ خانواده با خانواده ، جنگ دین با دین ، خشونت ، بی مهری بین دو دوست .
آیا خدا این دنیا را خلق کرده و یا محصول ذهن ماست؟ اگر خدا چنین دنیایی را خلق کرده پس باید دنیای بی رحمی باشد . خدا انسان را آزاد آفرید . اگر خدا انسان را مثل برده می آفرید ، این دنیای زشت به وجود نمی آمد . اگر خدا ما را مثل برده می آفرید هیچگاه دنیا به چنین وضعی نمی رسید . اگر انسان مثل برده آفریده می شد شاید در دنیا چنین وضع فلاکت باری به وجود نمی آمد . اگر انسان مانند ربات بود دنیا اینقدر زشت نمی شد . آنوقت همه یک قدیس بودند ولی قدیس ماشینی . اگر يک بودا نتواند یک هیتلر باشد و این امکان را نداشته باشد آنوقت آن بودا یک مجسمه است . اگر مجبور باشیم که خوب باشیم و آزادی بد بودن را نداشته باشیم آن وقت فایده خوب بودن چیست؟ خدا شما را آزاد آفرید و در آزادی آن قطب دیگر نیز پنهان است . اگر انتخاب کنی می توانی خوب باشی و اگر انتخاب کنی می توانی بد باشی . انتخاب با خود توست . چون خدا تمام آزادی را برای انتخاب به تو داده . شکوه انسان در همین آزادی و انتخاب است . گل سرخ همیشه گل سرخ باقی خواهد ماند . شیر همیشه شیر خواهد بود ولی انسان می تواند از پست ترین تا والاترین شکل را به خود بدهد . زیبایی انسان قابل مقایسه با هیچ چیز نیست . گل سرخ در قید گل سرخ بودن است . نمی تواند کار دیگری جز این انجام دهد . نمی تواند گمراه شود . باید یک قدیس بماند باید یک مسیح باشد ، نه بودا . همه انسان ها هر دو امکان را با خودشان حمل می کنند . انسان موجودی شبیه رنگین کمان است . همه رنگ ها را در خود دارد . سرنوشت انسان از پیش تعیین نشده و برای همین است که ما این دنیا را بر اساس آزادی خود آفریده ایم و مسئولیت با کیست ؟
"با خود ما ". اگر بخواهید پاک زندگی کنید هیچکس شما را مجبور به ناپاکی نخواهد کرد .....
"موکتى"
#انتخاب #آزادى_عمل #سرنوشت #آفرينش #تعاليم_معنوى #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 آیا چنین دنیایی که ما در آن سیر می کنیم ساخته ى دست خدا است ؟ 🎆✨✨
خداوند هیچگاه چنین دنیایی را خلق نکرده. این دنیا آفریده دست خودمان است . دنیایی که خدا آفریده به دور همه قتل ها و جنایت ها و رنج های امروزی است . دنیایی که در آن نه هیتلر نه چنگیز خان و موسولینی و نیکسون و جود دارد . دنیایی که در آن فقر ، ظلم ، جنایت و ... بیداد می کند ، آفریده خود بشر است . دنیایی که در آن زندگی زشت و بی روح است . دنیایی که درآن عشق جایی ندارد . دنیایی پر است از رقابت مردم با هم ، حسادت ها ، جنگ خانواده با خانواده ، جنگ دین با دین ، خشونت ، بی مهری بین دو دوست .
آیا خدا این دنیا را خلق کرده و یا محصول ذهن ماست؟ اگر خدا چنین دنیایی را خلق کرده پس باید دنیای بی رحمی باشد . خدا انسان را آزاد آفرید . اگر خدا انسان را مثل برده می آفرید ، این دنیای زشت به وجود نمی آمد . اگر خدا ما را مثل برده می آفرید هیچگاه دنیا به چنین وضعی نمی رسید . اگر انسان مثل برده آفریده می شد شاید در دنیا چنین وضع فلاکت باری به وجود نمی آمد . اگر انسان مانند ربات بود دنیا اینقدر زشت نمی شد . آنوقت همه یک قدیس بودند ولی قدیس ماشینی . اگر يک بودا نتواند یک هیتلر باشد و این امکان را نداشته باشد آنوقت آن بودا یک مجسمه است . اگر مجبور باشیم که خوب باشیم و آزادی بد بودن را نداشته باشیم آن وقت فایده خوب بودن چیست؟ خدا شما را آزاد آفرید و در آزادی آن قطب دیگر نیز پنهان است . اگر انتخاب کنی می توانی خوب باشی و اگر انتخاب کنی می توانی بد باشی . انتخاب با خود توست . چون خدا تمام آزادی را برای انتخاب به تو داده . شکوه انسان در همین آزادی و انتخاب است . گل سرخ همیشه گل سرخ باقی خواهد ماند . شیر همیشه شیر خواهد بود ولی انسان می تواند از پست ترین تا والاترین شکل را به خود بدهد . زیبایی انسان قابل مقایسه با هیچ چیز نیست . گل سرخ در قید گل سرخ بودن است . نمی تواند کار دیگری جز این انجام دهد . نمی تواند گمراه شود . باید یک قدیس بماند باید یک مسیح باشد ، نه بودا . همه انسان ها هر دو امکان را با خودشان حمل می کنند . انسان موجودی شبیه رنگین کمان است . همه رنگ ها را در خود دارد . سرنوشت انسان از پیش تعیین نشده و برای همین است که ما این دنیا را بر اساس آزادی خود آفریده ایم و مسئولیت با کیست ؟
"با خود ما ". اگر بخواهید پاک زندگی کنید هیچکس شما را مجبور به ناپاکی نخواهد کرد .....
"موکتى"
#انتخاب #آزادى_عمل #سرنوشت #آفرينش #تعاليم_معنوى #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot