🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
✨👰تكنيك نامه نوشتن به فرشتگان👰✨
هر زمان که از طرف دیگران احساس مقاومت کردید می توانید از این تکنیک استفاده کنید. به فرشته ی آنها نامه بنویسید، و خواسته تان را از آنها به روشنی بیان کنید، آن چیزهایی که می خواهید از طرف آنها درک شود، آن واکنش هایی که دوست دارید آنها نشان بدهند، و آن کارهایی که دوست دارید انجام بدهند.
با نوشتن به فرشته ی نگهبان یک شخص، می توانید تمام احساسات مسدود شده را که تحت آن شرایط بین شما به وجود آمده است از بین ببرید و پشت سر بگذارید. از این تکنیک می توانید برای کمک به آنهایی که برایتان اهمیت دارند و می خواهید کاری مثبت در حق خودشان انجام دهند استفاده کنید. اگر کسانی را می شناسید که نیاز به شفا، رها شدن، عشق، یا دانایی دارند، به فرشته ی برترشان نامه بنویسید و از فرشته شان بخواهید که آنها را با آن چیزی که بیشتر از همه به آن نیاز دارند متبرک کند.
این تکنیک مخصوصا در مواردی به کار می رود که افرادی را که می شناسید موقعیتهایی را برای خودشان به وجود آورده اند که نمی توانید با آنها رو در رو صحبت کنید. شاید آن موقعیت شامل چیزی باشد که شما آن را به روشنی از بیرون می بینید اما آنها خودشان آن را انکار می کنند.
وقتی با احترام به فرشته ی دیگران نامه می نویسید، این را نیز به یاد داشته باشید که دیگران اراده و اختیار خود را دارند. ما زمانی که کسی را دوست داریم و از او عملی نا امید کننده سر می زند درد را تجربه می کنیم. وقتی از دیگران انتظار و توقع دارید، سرانجام به طریقی نا امید خواهید شد. اما درعوض، اگر توقعی نداشته باشید و آزادانه ببخشید و رها کنید و عشق بی قید و شرط داشته باشید، به اعمال منفی آنها اجازه ی نفوذ و تاثیر روی خودتان را نمی دهید.
اگر سعی دارید با نوشتن به فرشته ی کسی او را از نظر احساسی (و عاشقانه) تحت تأثیر قرار دهید، بهترین کار این است که او را با عشق متبرک کرده و رهایش کنید. اگر شما قسمت همدیگر باشید، او آزادانه و بی هیچ قید و شرطی به سمت شما خواهد آمد. فرشتگان می خواهند شما شاد باشید، ولی در ضمن می دانند که هیچ کسِ دیگری مسئول شادی شما نیست؛ بلکه اول باید خودتان شادیتان را طلب کنید.
وقتی آماده «پست کردن» یک درخواست کتبی شدید، باید اول آن را تا کرده مهر و موم کنید؛ سپس مکان مخصوصی برای آن پیدا کنید. بعضی از افراد نامه هایشان را لای کتاب مثل کتاب مقدس نگه می دارند؛ برخی دیگر از جعبه جواهرات، کیف پول، دفترچه، یا حتی محراب استفاده می کنند. بعد از اینکه نامه تان را به این روش پست کردید، آماده ی عمل باشید.
شما از فرشتگان درخواست کرده اید، پس از طریق کشف و شهود به پیام هایی که آنها مطابق با درخواستتان می فرستند گوش دهید، یا اینکه فقط نامه تان را پست کنید و فراموشش کنید تا زمانی که دوباره خودش به ذهنتان جرقه بزند.
🔹1- درخواست تان را مشخص کنید.
🔸2- درخواست تان را روی تکه ای کاغذ بنویسید. فرشته ای که نامه را به او می نویسید مشخص کنید، مثلاً: « به فرشته ی نگهبانِ .......... » یا «به کارگزار موفقیت» یا « به فرشته ی برتر ِ ........ » جایی در نامه تان، این عبارت را قید کنید «در جهت خیر و صلاح همگان». نامه تان را با حالتی از سپاسگزاری به پایان ببرید. جملهء «خدایا سپاسگزارم» همیشه خوب است.
🔹3- اگر شخص یا اشخاصی هستند که ممکن است در فرایند تکمیل و به سرانجام رسیدن درخواست شما مزاحمت ایجاد کنند، به فرشته نگهبانشان نامه بنویسید و قید کنید که هر چیزی که ممکن است توسط آن افراد در کار شما مزاحمت ایجاد کند و سدی به وجود بیاورد از بین برود.
🔸4- نامه را تا کرده و مهر و مومش کنید. مکانی را برای پست کردنش در نظر بگیرید و وانمود کنید که پستش کرده اید.
🔹5- منتظر جواب باشید، که ممکن است از طریق شهود، موقعیتها، یا احساسات خود را نشان دهند، مثلا آرامش ذهنی و راحتی خیال از اینکه همه چیز خوب پیش می رود.
نمونه ای از نامه نوشتن به فرشته (درخواست قدرت):
🌞گابریل (جبرئیل) عزیز،
از تو تقاضا می کنم مرا یاری دهی تا قدرتم برای به انجام رساندن رسالت زندگی ام افزایش یابد. لطفا انرژی قدرتمند خودت را برای کمک به من بفرست تا با شهامت و عشق به خویشتن و نیز عشق به دیگران زندگی کنم. با راهنمایی تو قادر خواهم بود هدف زندگی ام را به انجام برسانم و نیز یاری گر دیگران در مسیر زندگیشان باشم. آمین
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#نامه #فرشته #درخواست
@mazeye_malakoot
✨👰تكنيك نامه نوشتن به فرشتگان👰✨
هر زمان که از طرف دیگران احساس مقاومت کردید می توانید از این تکنیک استفاده کنید. به فرشته ی آنها نامه بنویسید، و خواسته تان را از آنها به روشنی بیان کنید، آن چیزهایی که می خواهید از طرف آنها درک شود، آن واکنش هایی که دوست دارید آنها نشان بدهند، و آن کارهایی که دوست دارید انجام بدهند.
با نوشتن به فرشته ی نگهبان یک شخص، می توانید تمام احساسات مسدود شده را که تحت آن شرایط بین شما به وجود آمده است از بین ببرید و پشت سر بگذارید. از این تکنیک می توانید برای کمک به آنهایی که برایتان اهمیت دارند و می خواهید کاری مثبت در حق خودشان انجام دهند استفاده کنید. اگر کسانی را می شناسید که نیاز به شفا، رها شدن، عشق، یا دانایی دارند، به فرشته ی برترشان نامه بنویسید و از فرشته شان بخواهید که آنها را با آن چیزی که بیشتر از همه به آن نیاز دارند متبرک کند.
این تکنیک مخصوصا در مواردی به کار می رود که افرادی را که می شناسید موقعیتهایی را برای خودشان به وجود آورده اند که نمی توانید با آنها رو در رو صحبت کنید. شاید آن موقعیت شامل چیزی باشد که شما آن را به روشنی از بیرون می بینید اما آنها خودشان آن را انکار می کنند.
وقتی با احترام به فرشته ی دیگران نامه می نویسید، این را نیز به یاد داشته باشید که دیگران اراده و اختیار خود را دارند. ما زمانی که کسی را دوست داریم و از او عملی نا امید کننده سر می زند درد را تجربه می کنیم. وقتی از دیگران انتظار و توقع دارید، سرانجام به طریقی نا امید خواهید شد. اما درعوض، اگر توقعی نداشته باشید و آزادانه ببخشید و رها کنید و عشق بی قید و شرط داشته باشید، به اعمال منفی آنها اجازه ی نفوذ و تاثیر روی خودتان را نمی دهید.
اگر سعی دارید با نوشتن به فرشته ی کسی او را از نظر احساسی (و عاشقانه) تحت تأثیر قرار دهید، بهترین کار این است که او را با عشق متبرک کرده و رهایش کنید. اگر شما قسمت همدیگر باشید، او آزادانه و بی هیچ قید و شرطی به سمت شما خواهد آمد. فرشتگان می خواهند شما شاد باشید، ولی در ضمن می دانند که هیچ کسِ دیگری مسئول شادی شما نیست؛ بلکه اول باید خودتان شادیتان را طلب کنید.
وقتی آماده «پست کردن» یک درخواست کتبی شدید، باید اول آن را تا کرده مهر و موم کنید؛ سپس مکان مخصوصی برای آن پیدا کنید. بعضی از افراد نامه هایشان را لای کتاب مثل کتاب مقدس نگه می دارند؛ برخی دیگر از جعبه جواهرات، کیف پول، دفترچه، یا حتی محراب استفاده می کنند. بعد از اینکه نامه تان را به این روش پست کردید، آماده ی عمل باشید.
شما از فرشتگان درخواست کرده اید، پس از طریق کشف و شهود به پیام هایی که آنها مطابق با درخواستتان می فرستند گوش دهید، یا اینکه فقط نامه تان را پست کنید و فراموشش کنید تا زمانی که دوباره خودش به ذهنتان جرقه بزند.
🔹1- درخواست تان را مشخص کنید.
🔸2- درخواست تان را روی تکه ای کاغذ بنویسید. فرشته ای که نامه را به او می نویسید مشخص کنید، مثلاً: « به فرشته ی نگهبانِ .......... » یا «به کارگزار موفقیت» یا « به فرشته ی برتر ِ ........ » جایی در نامه تان، این عبارت را قید کنید «در جهت خیر و صلاح همگان». نامه تان را با حالتی از سپاسگزاری به پایان ببرید. جملهء «خدایا سپاسگزارم» همیشه خوب است.
🔹3- اگر شخص یا اشخاصی هستند که ممکن است در فرایند تکمیل و به سرانجام رسیدن درخواست شما مزاحمت ایجاد کنند، به فرشته نگهبانشان نامه بنویسید و قید کنید که هر چیزی که ممکن است توسط آن افراد در کار شما مزاحمت ایجاد کند و سدی به وجود بیاورد از بین برود.
🔸4- نامه را تا کرده و مهر و مومش کنید. مکانی را برای پست کردنش در نظر بگیرید و وانمود کنید که پستش کرده اید.
🔹5- منتظر جواب باشید، که ممکن است از طریق شهود، موقعیتها، یا احساسات خود را نشان دهند، مثلا آرامش ذهنی و راحتی خیال از اینکه همه چیز خوب پیش می رود.
نمونه ای از نامه نوشتن به فرشته (درخواست قدرت):
🌞گابریل (جبرئیل) عزیز،
از تو تقاضا می کنم مرا یاری دهی تا قدرتم برای به انجام رساندن رسالت زندگی ام افزایش یابد. لطفا انرژی قدرتمند خودت را برای کمک به من بفرست تا با شهامت و عشق به خویشتن و نیز عشق به دیگران زندگی کنم. با راهنمایی تو قادر خواهم بود هدف زندگی ام را به انجام برسانم و نیز یاری گر دیگران در مسیر زندگیشان باشم. آمین
🍃🍂🌿🌸🌿🍂🍃
#نامه #فرشته #درخواست
@mazeye_malakoot
🌿🌸🌱🔮🌱🌸🌿
✨✨📜نامه واقعی به خدا 📜✨✨
💥( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری می شود)
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه ، دانش آموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قرآن فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است».
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قرآن فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمی کند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
🔹۱ - همسری زیبا و متدین
🔹۲ - خانه ای وسیع
🔹۳ - یک خادم
🔹۴ - یک کالسکه و سورچی
🔹۵ - یک باغ
🔹۶ - مقداری پول برای تجارت
🔹۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن
نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید، مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان)
نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم می کنه
و با خودش میگه: حتما خدا پیداش می کنه!
او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او از جلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که (به قول پروین اعتصامی)
❇️"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"❇️
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود.
✅این مطلب را می توان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی می خوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی.
🌿🌸🌱🔮🌱🌸🌿
#نامه #خدا #توکل
@mazeye_malakoot
✨✨📜نامه واقعی به خدا 📜✨✨
💥( این نامه هم اکنون در موزه گلستان نگهداری می شود)
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه ، دانش آموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قرآن فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است».
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قرآن فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمی کند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
🔹۱ - همسری زیبا و متدین
🔹۲ - خانه ای وسیع
🔹۳ - یک خادم
🔹۴ - یک کالسکه و سورچی
🔹۵ - یک باغ
🔹۶ - مقداری پول برای تجارت
🔹۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن
نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید، مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان)
نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم می کنه
و با خودش میگه: حتما خدا پیداش می کنه!
او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او از جلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که (به قول پروین اعتصامی)
❇️"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"❇️
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید، ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود.
✅این مطلب را می توان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی می خوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی.
🌿🌸🌱🔮🌱🌸🌿
#نامه #خدا #توکل
@mazeye_malakoot
❄️✨🌨✨🔮✨🌨✨❄️
✨✨🎆 نامه ای از خدا خطاب به انسان ها بروايت آيات قرآن 🎆✨✨
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد هام و نه با تو دشمنی کردهام (ضحی 1-2).
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی (یس 30).
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی (انعام 4).
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام (انبیا 87).
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری (یونس 24).
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج73).
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم می کنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی (احزاب 10).
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی، که من مهربانترینم در بازگشتن (توبه 118).
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی (انعام 63-64).
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شدهای (اسرا 83).
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)
پس کجا می روی؟ (تکویر26).
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50).
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6).
مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48).
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد و در شب روحت را در خواب به تمامی باز می ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم (انعام 60).
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت میدهم (قریش 3).
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 28-29).
تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم (مائده 54).
❄️✨🌨✨🔮✨🌨✨❄️
#نامه_ای_از_خدا_بروايت_قرآن #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 نامه ای از خدا خطاب به انسان ها بروايت آيات قرآن 🎆✨✨
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد هام و نه با تو دشمنی کردهام (ضحی 1-2).
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی (یس 30).
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی (انعام 4).
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام (انبیا 87).
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری (یونس 24).
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج73).
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم می کنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی (احزاب 10).
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی، که من مهربانترینم در بازگشتن (توبه 118).
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی (انعام 63-64).
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شدهای (اسرا 83).
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح 2-3)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف 59)
پس کجا می روی؟ (تکویر26).
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50).
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6).
مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48).
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد و در شب روحت را در خواب به تمامی باز می ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم (انعام 60).
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت میدهم (قریش 3).
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم (فجر 28-29).
تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم (مائده 54).
❄️✨🌨✨🔮✨🌨✨❄️
#نامه_ای_از_خدا_بروايت_قرآن #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️✨🌨✨🔮✨🌨✨❄️
🎆 نامه واقعی به خدا : ( این نامه وهم اکنون در موزه گلستان نگهداری می شود)
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه، دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمی کند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا و متدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن
نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید، مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان(
نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم می کنه
و با خودش میگه: حتما خدا پیداش می کنه!
او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که
(به قول پروین اعتصامی(
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود.
این مطلب را می توان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی می خوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی.
❄️✨🌨✨🔮✨🌨✨❄️
#نامه_اى_به_خدا #نظر_على_طالقانى #ناصرالدين_شاه #توکل_واقعى #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 نامه واقعی به خدا : ( این نامه وهم اکنون در موزه گلستان نگهداری می شود)
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است
که در زمان ناصرالدین شاه، دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود
و بسیار بسیار آدم فقیری بود.
یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.
نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !
سلام علیکم ،
اینجانب بنده ی شما هستم.
از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها"
«هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.»
من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین.
در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد"
مسلما خدا خلف وعده نمی کند.
بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم :
۱ - همسری زیبا و متدین
۲ - خانه ای وسیع
۳ - یک خادم
۴ - یک کالسکه و سورچی
۵ - یک باغ
۶ - مقداری پول برای تجارت
۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید.
مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی
نظرعلی بعد از نوشتن
نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟
می گوید، مسجد خانه ی خداست.
پس بهتره بگذارمش توی مسجد.
می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان(
نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم می کنه
و با خودش میگه: حتما خدا پیداش می کنه!
او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره.
صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره.
کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته،
از آن جا که
(به قول پروین اعتصامی(
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه
نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه.
ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد.
او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد،
و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند.
وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند
دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:
نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند
پس ما باید انجامش دهیم.
و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود.
این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود.
این مطلب را می توان درس واقعی توکل نامید.
یادت باشه وقتی می خوای پیش خدا بری
فقط باید صفای دل داشته باشی.
❄️✨🌨✨🔮✨🌨✨❄️
#نامه_اى_به_خدا #نظر_على_طالقانى #ناصرالدين_شاه #توکل_واقعى #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
🎆 معشوقی، عاشق خود را به خانه دعوت کرد و کنار خود نشاند. عاشق بلافاصله تعداد زیادی نامه که قبلاً در زمان دوری و جدایی برای یارش نوشته بود، از جیب خود بیرون آورد و شروع به خواندن کرد. نامهها پر از آه و ناله و سوز و گداز بود، خلاصه آنقدر خواند تا حوصله معشوق را سر برد. معشوق با نگاهی پر از تمسخر و تحقیر به او گفت: این نامهها را برای چه کسی نوشتهای؟ عاشق گفت: برای تو ای نازنین! معشوق گفت: من که کنار تو نشستهام و آمادهام تو میتوانی از کنار من لذت ببری. این کار تو در این لحظه فقط تباه کردن عمر و از دست دادن وقت است.
عاشق جواب داد: بله، میدانم من الان در کنار تو نشستهام اما نمیدانم چرا آن لذتی که از یاد تو در دوری و جدایی احساس میکردم اکنون که در کنار تو هستم چنان احساسی ندارم؟ معشوق میگوید: علتش این است که تو، عاشق حالات خودت هستی نه عاشق من. برای تو من مثل خانه معشوق هستم نه خود معشوق. تو بسته حال هستی. و ازین رو تعادل نداری. مرد حق بیرون از حال و زمان مینشیند. او امیر حال هاست و تو اسیر حال های خودی. برو و عشق مردان حق را بیاموز و گرنه اسیر و بنده حالات گوناگون خواهی بود. به زیبایی و زشتی خود نگاه مکن بلکه به عشق و معشوق خود نگاه کن. در ضعف و قدرت خود نگاه مکن، به همت والای خود نگاه کن و در هر حالی به جستجو و طلب مشغول باش.
«مثنوی معنوی»
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#مثنوی #مولانا #عاشق #نامه #جستجو #طلب #دوری_از_معشوق #حکايتها #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆 معشوقی، عاشق خود را به خانه دعوت کرد و کنار خود نشاند. عاشق بلافاصله تعداد زیادی نامه که قبلاً در زمان دوری و جدایی برای یارش نوشته بود، از جیب خود بیرون آورد و شروع به خواندن کرد. نامهها پر از آه و ناله و سوز و گداز بود، خلاصه آنقدر خواند تا حوصله معشوق را سر برد. معشوق با نگاهی پر از تمسخر و تحقیر به او گفت: این نامهها را برای چه کسی نوشتهای؟ عاشق گفت: برای تو ای نازنین! معشوق گفت: من که کنار تو نشستهام و آمادهام تو میتوانی از کنار من لذت ببری. این کار تو در این لحظه فقط تباه کردن عمر و از دست دادن وقت است.
عاشق جواب داد: بله، میدانم من الان در کنار تو نشستهام اما نمیدانم چرا آن لذتی که از یاد تو در دوری و جدایی احساس میکردم اکنون که در کنار تو هستم چنان احساسی ندارم؟ معشوق میگوید: علتش این است که تو، عاشق حالات خودت هستی نه عاشق من. برای تو من مثل خانه معشوق هستم نه خود معشوق. تو بسته حال هستی. و ازین رو تعادل نداری. مرد حق بیرون از حال و زمان مینشیند. او امیر حال هاست و تو اسیر حال های خودی. برو و عشق مردان حق را بیاموز و گرنه اسیر و بنده حالات گوناگون خواهی بود. به زیبایی و زشتی خود نگاه مکن بلکه به عشق و معشوق خود نگاه کن. در ضعف و قدرت خود نگاه مکن، به همت والای خود نگاه کن و در هر حالی به جستجو و طلب مشغول باش.
«مثنوی معنوی»
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#مثنوی #مولانا #عاشق #نامه #جستجو #طلب #دوری_از_معشوق #حکايتها #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
✨✨💎 نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها 💎✨✨
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد هام و نه با تو دشمنی کردهام ضحی 1-2
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی. یس 30
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی. انعام 4
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام انبیا 87
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. یونس 24
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری حج73
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی. احزاب 10
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن. توبه 118
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی . انعام 63-64
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شدهای. اسرا 83
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ سوره شرح 2-3
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ اعراف 59
پس کجا می روی؟ تکویر26
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ مرسلات 50
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ انفطار 6
مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود. روم 48
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. انعام 60
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت میدهم. قریش 3
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم. فجر 28-29
💖💞تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم.💞💖 مائده 54
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
#نامه_ای_از_خدا #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨💎 نامه ای از سوی پروردگار به همه انسان ها 💎✨✨
سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرد هام و نه با تو دشمنی کردهام ضحی 1-2
افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به سخره گرفتی. یس 30
و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی. انعام 4
و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام انبیا 87
و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان متوهم شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری. یونس 24
و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری حج73
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی. احزاب 10
تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن. توبه 118
وقتی در تاریکی ها مرا به زاری خواندی که اگر تو را برهانم با من میمانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی . انعام 63-64
این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هروقت سختی به تو رسید از من ناامید شدهای. اسرا 83
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ سوره شرح 2-3
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ اعراف 59
پس کجا می روی؟ تکویر26
پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ مرسلات 50
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ انفطار 6
مرا به یاد می آوری ؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنندو ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود. روم 48
من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم. انعام 60
من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت میدهم. قریش 3
برگرد، مطمئن برگرد، تا یک بار دیگر با هم باشیم. فجر 28-29
💖💞تا یک بار دیگه دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم.💞💖 مائده 54
🌿✨🧘✨🔮✨🧘✨🌿
#نامه_ای_از_خدا #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot