ॐ مزه ملکوت ॐ
736 subscribers
8.15K photos
148 videos
12 files
98 links
"روانشناسی، فراروانشناسی، یوگا، مراقبه، مدیتیشن، انرژی مثبت، موفقیت، مباحث علمی، فلسفی و عرفانی ... "

ॐ Pathways to God ॐ
Download Telegram
🍃🍂🌿🌱🍃🍂🌿🌱🍃
🌞🌞🌞ساتوری یا روشن بینی موقت🌞🌞🌞
💥بیداری موقت یا ساتوری To be Enlightened or Satory :
ما همواره تمایل‌داریم که آمال و آرزوها را یک‌طرف و بیداری را درطرف مقابل قراردهیم.
⭐️امّا ساتوری چیست؟
ساتوری یک‌حالت ویژه نیست، بلکه بازگشت به موقعیت عادی، اصلی و ابتدایی وجود است، در تک‌تک سلول‌های بدن.
ساتوری را نمی توان در طبقه‌بندی‌های مفهومی و زبانی جا داد. نمی‌توان ساتوری را آموخت، دریافت‌کرد یا انتقال‌داد. باید خود فرد آن‌ را تجربه‌کند. استاد فقط کمک‌ می‌کند. ساتوری ‌حقیقی خالی " کو " است، او همه چیز را دربردارد، حتی آرزو‌ها و توهمات را.
در سوترای " ها نیا شین گیو " نوشته شده: شکل، تفاوتی با خالی ‌ندارد و خالی همان شکل است. خالی همه پدیده‌ها را دربر دراد. انجام دادن ذاذن به خودی خود ساتوری است ما به خودمان زندگی نمی‌کنیم. ما ازطریق سیستم کیهانی زندگی می‌کنیم. هیزم‌شکنی در جنگل به شکستن چوب مشغول بود. او شنیده‌ بود که حیوان افسانه‌ای به‌نام ساتوری وجود دارد. خیلی دلش می‌خواست او را شکار‌کند. روزی حیوان ساتوری را دید. هیزم‌شکن به‌ دنبالش دوید و خیلی تعجب می‌کرد از اینکه هر فکری که از ذهنش می‌گذشت بلافاصله حیوان متوجه ‌می‌شد. سپس صدایی شنید که می‌گفت :" تو مرا به چنگ نخواهی‌آورد، چون می‌خواهی مرا داشته‌ باشی"هیزم‌شکن پس از آن به کار خود بازگشت و حیوان را به کلی فراموش‌کرد. دیگر به هیچ‌ چیز جز به بریدن درخت فکر نمی‌کرد. ساتوری به سوی او آمد و همراه درختی که او با تبر می‌انداخت به دونیم شد. نورحقیقی درخششی ندارد. نورحقیقی به‌صورت نمایشی کسی را روشن ‌نمی‌کند. مثل‌شُهرت ‌نیست.
یک ‌استاد پیر ذِن، یکی‌از روزهای ‌زمستان درمعبدی کوهستانی به‌شاگردش گفت: من سردم است، لطفاً آتش را تندتر کن. شاگرد گفت: هیچ درخششی نیست، آتش مرده است. فقط خاکستر در اجاق هست. استاد جلو رفت و خاکسترها را با دستش زیرورو کرد و دراعماق آنها اخگری فروزان یافت. آن وقت گفت: نگاه کن! می‌توانی نورکوچکی ببینی. به‌آن دمید و ناگهان‌ شعله‌ای ‌بزرگ پدیدآمد. دراین‌ لحظه شاگرد به‌ ساتوری دست‌ یافت.
این آتش تصویر حقیقی اشراق ‌است. برای غربی‌ها کلمه اشراق ‌یا روشن ‌شدگی همراه تصویر درخششی بسیار ‌باشکوه و فوق‌العاده‌ است. اما نورحقیقی در بیرون درخششی ندارد و تابناک ‌نیست. " شین کو " در زبان ژاپنی این معنارا دارد: اشراق حقیقی ‌نمی‌‌درخشد. این یک " کوان " است... نباید درخشش خود را ظاهر کرد. کشف نور ازلی درسرزمین قلب خویش. دست‌یافتن ناآگاهانه، ازطریق تمرکز ذاذن به دل ‌آگاهی حیات‌ابتدائی. دریافت انرژی " کی " در روح و جسم تا جایی که ‌به همه سلول‌های بدن نفوذ کند. بدون‌شک بودا روشن‌شده‌ بود و این اشراق وبیداری بصورت نمادین با نقطه‌ای وسط دو ابرو نمایانده می‌شود، درمکانی که چشم‌ سوم قراردارد. همه این مطلب ‌را می‌دانند، امّا در ذن، اشراق به این معنی نیز هست:" نباید با بینی غذا خورد، باید با دهان غذاخورد." منظور این ‌است که نباید حرکت غلطی کرد. اشراق در هریک ازحرکات روزمره می‌درخشد. پس اشراق تنها خیره‌کننده نیست، بلکه گاهی تاریک هم ‌هست. گاهی طولانی و گاه کوتاه است، گاه چهارگوش و گاه گِرد است! نوری ‌درخشان درشب می‌تابد و گُل ‌نیلوفر در آب مُرداب می‌شکفد. استادی بزرگ از شنیدن صدای برخورد یک ‌سنگریزه به ‌یک خیزران به بیداری رسید و استادی دیگر از دیدن یک‌درخت هلویی که پُر از شکوفه بود. نیوتون از افتادن یک سیب به ‌زمین یک الهام علمی دریافت‌کرد و ارشمیدس در حمّام. اشراق ‌یا " ‌دل‌آگاهی بزرگ " همچنین ممکن است سینه ‌به ‌سینه منتقل‌شود، از برخورد با دیگری، ازطریق ارتباط ذهنی و روحی. نور را همه‌جا می‌توان یافت. " ابری بر فراز کوه‌های ‌جنوب درحرکت ‌است، در کوهستان شمال باران می‌بارد. " این یک کوان‌ است.
🍃🍂🌿🌱🍃🍂🌿🌱🍃
#بیداری #اشراق #ساتوری #روشنی #موقت
@mazeye_malakoot
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 ساتوری یا روشن بینی موقت 🍥

بیداری موقت یا ساتوری To be Enlightened or Satory : ما همواره تمایل‌داریم که آمال و آرزوها را یک‌طرف و بیداری را درطرف مقابل قراردهیم. امّا ساتوری چیست؟ ساتوری یک‌حالت ویژه نیست، بلکه بازگشت به موقعیت عادی، اصلی و ابتدایی وجود است، در تک‌تک سلول‌های بدن.ساتوری را نمی توان در طبقه‌بندی‌های مفهومی و زبانی جا داد. نمی‌توان ساتوری را آموخت، دریافت‌کرد یا انتقال‌ داد. باید خود فرد آن‌را تجربه ‌کند. استاد فقط کمک ‌می‌کند. ساتوری ‌حقیقی خالی " کو " است، او همه چیز را دربردارد، حتی آرزو‌ها و توهمات را.

در سوترای " ها نیا شین گیو " نوشته شده: شکل، تفاوتی با خالی‌ندارد و خالی همان شکل است. خالی همه پدیده‌ها را دربر دراد. انجام دادن ذاذن به خودی خود ساتوری است ما به خودمان زندگی نمی‌کنیم. ما از طریق سیستم کیهانی زندگی می‌کنیم. هیزم‌شکنی در جنگل به شکستن چوب مشغول بود. او شنیده ‌بود که حیوان افسانه‌ای به‌نام ساتوری وجود دارد. خیلی دلش می‌خواست او را شکار‌کند. روزی حیوان ساتوری را دید. هیزم‌شکن به‌دنبالش دوید و خیلی تعجب می‌کرد از این‌که هر فکری که از ذهنش می‌گذشت بلافاصله حیوان متوجه ‌می‌شد.سپس صدایی شنید که می‌گفت : " تو مرا به‌چنگ نخواهی‌آورد، چون می‌خواهی مرا داشته‌باشی" هیزم‌شکن پس‌از آن به کار خود بازگشت و حیوان را به کلی فراموش‌کرد. دیگر به هیچ‌چیز جز به بریدن درخت فکر نمی‌کرد.ساتوری به سوی او آمد و همراه درختی که او با تبر می‌انداخت به دونیم شد. نور حقیقی درخششی ندارد. نورحقیقی به‌صورت نمایشی کسی ‌را روشن ‌نمی‌کند. مثل‌شُهرت ‌نیست. یک‌استادپیرذِن، یکی ‌از روزهای ‌زمستان در معبدی کوهستانی به ‌شاگردش گفت :
من سردم است، لطفاً آتش را تندتر کن.
شاگرد گفت : هیچ درخششی نیست، آتش مرده است. فقط خاکستر در اجاق هست.
استاد جلورفت و خاکسترها را بادستش زیرورو کرد و دراعماق آنها اخگری فروزان یافت. آن وقت گفت:
نگاه کن! می‌توانی نورکوچکی ببینی. به‌آن دمید و ناگهان‌ شعله‌ای‌بزرگ پدید آمد.در این ‌لحظه شاگرد به‌ساتوری دست‌یافت.

این آتش تصویرحقیقی اشراق ‌است. برای غربی‌ها کلمه اشراق ‌یا روشن‌شدگی همراه تصویر درخششی بسیار ‌باشکوه و فوق‌العاده‌است. اما نور حقیقی در بیرون درخششی ندارد و تابناک‌نیست. " شین کو " در زبان ژاپنی این معنارا دارد: اشراق حقیقی‌نمی‌‌درخشد. این یک " کوان " است... نباید درخشش خود را ظاهر کرد. کشف نور ازلی درسرزمین قلب خویش. دست‌یافتن ناآگاهانه،از طریق تمرکز ذاذن به دل‌آگاهی حیات‌ ابتدائی. دریافت انرژی " کی " در روح و جسم تاجایی که‌به همه سلول‌های بدن نفوذ کند. بدون‌شک بودا روشن‌شده‌ بود و این اشراق و بیداری بصورت نمادین با نقطه‌ای وسط دوابرو نمایانده می‌شود، در مکانی که چشم‌سوم قراردارد. همه این مطلب ‌را می‌دانند، امّا در ذن، اشراق به این معنی نیز هست:" نباید بابینی غذاخورد، باید با دهان غذا خورد. " منظور این ‌است که نباید حرکت غلطی کرد. اشراق درهریک از حرکات روزمره می‌درخشد. پس اشراق تنها خیره‌کننده نیست، بلکه گاهی تاریک هم ‌هست.گاهی طولانی و گاه کوتاه است، گاه چهارگوش و کاه گِرداست! نوری‌درخشان درشب می‌تابد و گُل ‌نیلوفر در آب مُرداب می‌شکفد. استادی بزرگ از شنیدن صدای برخورد یک‌سنگریزه به‌یک خیزران به بیداری رسید و استادی دیگر از دیدن یک‌درخت هلویی که پُرازشکوفه بود. نیوتون از افتادن یک سیب به‌زمین یک الهام علمی دریافت‌کرد و ارشمیدس در حمّام.اشراق‌یا " ‌دل‌آگاهی برزرگ " همچنین ممکن است سینه‌به‌سینه منتقل‌شود، ازبرخورد با دیگری، ازطریق ارتباط ذهنی و روحی نور را همه‌جا می‌توان یافت. " ابری برفرازکوه‌های‌جنوب درحرکت‌است، درکوهستان شمال باران می‌بارد. " این یک کوان‌است.

🌱🌸🔮🌸🌱

#ساتوری #روشن_بینی_موقت #متافیزیک_ماوراءالطبیعه #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌱🌸🔮🌸🌱

🎆 خداوند نور آسمانها و زمین است 🎆

« نور را به روح خود دعوت کنیم »

انسان در شب تاريك روح به سر مي برد؛

بيرون از وجودش صبح روشن است اما درونش شبي تاريك؛

لحظه اي كه درونت صبح روشن شود يك مسيح مي شوي، يك بودا مي شوي؛

زندگي فرصتي است براي طلوع خورشيد درون؛

خورشيد درونت بايد طلوع كند و مي تواند طلوع كند؛

منتظر توست، منتظر اشاره اي از توست تا رخ بنماياند؛

كافي است بگويي «من آماده استقبال از تو هستم، خوش آمدي » ‌تا معجزه رخ دهد؛

انسان هوشمند جست و جوي خود را از درون خويش آغاز مي كند و اين نخستين اكتشاف اوست؛

زيرا وقتي كه نداني در درونت چيست چگونه مي تواني دور دنيا را جست و جو كني؟‌

درونت دنيايي بسيار پهناور است ...

و كساني كه به درون خود نظري انداخته اند، بي درنگ آن دنياي پهناور را يافته اند، با بصيرت ناگهاني(ساتوری).

🌱🌸🔮🌸🌱

#نور #شب_تاریک_روح #ساتوری #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍁🍃🔮🍃🍁

🎆 ساتوری (شهود یا روشن بینی موقت) 🎆

بارها پيش مي آيد كه شمه اي از ساتوري (‌شهود موقت )‌ براي ما اتفاق مي افتد،‌ ولي ما قادر نيستيم آنرا حفظ كنيم؛ نگران نباشيد كه آنرا براي مدتي طولاني نگه داريد؛ همه چيز را در مورد اين لحظات فراموش كنيد؛ فقط موقعيتي را كه ساتوري در آن اتفاق افتاد، به ياد داشته باشيد و سعي كنيد دوباره وارد آن موقعيت شويد؛ تجربه مهم نيست، بلكه چگونگي احساس شما و موقعيتان اهميت دارد؛ اگر آن موقعيت را بازآفريني كنيد، تجربه دوباره اتفاق خواهد افتاد؛ تجربه مهم نيست؛ موقعيت مهم است؛ در آن موقعيت چه احساسي داشتيد؟‌ جاري،‌ پر از عشق... موقعيت چگونه بود؟ ‌شايد موسيقي نواخته مي شد، ‌مردم در حال راه رفتن يا غذا خوردن بودند، ‌شخصي كنارتان بود يا با دوستي حرف مي زديد؛‌ موقعيت را به ياد آوريد و ناگهان عطري را كه اشراق در آن اتفاق افتد، ‌به ياد مي آوريد؛ سعي كنيد آن سيلان انرژي را دوباره بيافرينيد؛ ساكت بنشينيد و آن وضع را دوباره به وجود آوريد؛ گاهي ساتوري به طور تصادفي اتفاق مي افتد؛ هركسي بايد شيوه خاص خود را پيدا كند؛ اگر كمي هوشيار باشيد بعد از چند تجربه، قادر خواهيد بود آن موقعيت را حفظ کنید.

🍁🍃🔮🍃🍁

#ساتوری #شهود_موقت #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌸🌿🔮🌿🌸

🎆 بیداری موقت (روشن بینی) یا ساتوری (To be Enlightened or Satory) 🎆

ما همواره تمایل‌داریم که آمال و آرزوها را یک‌طرف و بیداری را درطرف مقابل قراردهیم؛ امّا ساتوری چیست؟ ساتوری یک‌حالت ویژه نیست، بلکه بازگشت به موقعیت عادی، اصلی و ابتدایی وجود است، در تک‌تک سلول‌های بدن؛ ساتوری را نمی توان در طبقه‌بندی‌های مفهومی و زبانی جا داد؛ نمی‌توان ساتوری را آموخت، دریافت‌کرد یا انتقال‌داد؛ باید خود فرد آن‌را تجربه‌ کند؛ استاد فقط کمک‌می‌کند؛ ساتوری‌ حقیقی خالی « کو » است، او همه چیز را دربر دارد،حتی آرزو‌ها و توهمات را؛ در سوترای « ها نیا شین گیو » نوشته شده: شکل، تفاوتی با خالی ‌ندارد و خالی همان شکل است؛ خالی همهء پدیده‌ها را دربر دراد؛ انجام دادن ذاذن به خودی خود ساتوری است، ما به خودمان زندگی نمی‌کنیم؛ ما از طریق سیستم کیهانی زندگی می‌کنیم؛ هیزم‌شکنی در جنگل به شکستن چوب مشغول بود؛ او شنیده‌ بود که حیوان افسانه‌ای به‌نام ساتوری وجود دارد؛ خیلی دلش می‌خواست او را شکار‌کند؛ روزی حیوان ساتوری را دید؛ هیزم‌شکن به‌دنبالش دوید و خیلی تعجب می‌کرد از این ‌که هر فکری که از ذهنش می‌گذشت بلافاصله حیوان متوجه‌ می‌شد؛ سپس صدایی شنید که می‌گفت : « تو مرا به‌چنگ نخواهی‌آورد، چون می‌خواهی مرا داشته‌باشی» هیزم‌شکن پس‌ از آن به کار خود بازگشت و حیوان را به کلی فراموش‌کرد؛ دیگر به هیچ‌چیز جز به بریدن درخت فکر نمی‌کرد؛ ساتوری به سوی او آمد و همراه درختی که او با تبر می‌انداخت به دونیم شد؛ نور حقیقی درخششی ندارد؛ نور حقیقی به‌صورت نمایشی کسی ‌را روشن ‌نمی‌کند؛ مثل‌شُهرت ‌نیست؛ یک‌استاد پیرذِن، یکی‌از روزهای‌ زمستان در معبدی کوهستانی به‌ شاگردش گفت : من سردم است، لطفاً آتش را تندتر کن؛ شاگرد گفت : هیچ درخششی نیست، آتش مرده است؛ فقط خاکستر در اجاق هست؛ استاد جلو رفت و خاکسترها را با دستش زیرورو کرد و دراعماق آنها اخگری فروزان یافت؛ آن وقت گفت: نگاه کن! می‌توانی نور کوچکی ببینی؛ به ‌آن دمید و ناگهان ‌شعله‌ای ‌بزرگ پدید آمد؛ در این ‌لحظه شاگرد به ‌ساتوری دست ‌یافت.

🌸🌿🔮🌿🌸

#ساتوری #روشنبینی_موقت #تعالی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot