🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
🎆داستان چهار شمع :
رسم است که در ایام کریسمس و در واقع آخرین ماه از سال میلادی(دسامبر) چهار شمع روشن می نمایند، هر شمع یک هفته می سوزد و به این ترتیب تا پایان ماه هر چهار شمع می سوزند، شمع ها نیز برای خود داستانی دارند. امیدواریم با خواندن این داستان امید در قلب تان ریشه دواند.
شمع ها به آرامی می سوختند ، فضا به قدری آرام بود که می توانستی صحبت های آن ها را بشنوی. اولی گفت : من صلح هستم ! با وجود این هیچ چیز نمی تواند مرا برای همیشه روشن نگه دارد. فکر می کنم به زودی از بین خواهم رفت. سپس شعله اش به سرعت کم شد و از بین رفت.
دومی گفت : من ایمان هستم ! با این وجود من هم ناچارا مدتی زیادی روشن نمی مانم، و معلوم نیست تا چه زمانی زنده باشم، وقتی صحبتش تمام شد نسیم ملایمی بر آن وزید و شعله اش را خاموش کرد.
شمع سوم گفت : من عشق هستم ! ولی آنقدر قدرت ندارم که روشن بمانم . مردم مرا کنار می گذارند و اهمیت مرا درک نمی کنند ، آنها حتی عشق ورزیدن به نزدیکترین کسانشان را هم فراموش می کنند و کمی بعد او هم خاموش شد .
ناگهان ... پسری وارد اتاق شد و شمع های خاموش را دید و گفت : چرا خاموش شده اید ؟ قرار بود شما تا ابد بمانید و با گفتن این جمله شروع کرد به گریه کردن.
سپس شمع چهارم گفت : نترس تا زمانی که من روشن هستم می توانیم شمع های دیگر را دوباره روشن کنیم .من امید هستم! کودک با چشم های درخشان شمع امید را برداشت و شمع های دیگر را روشن کرد .چه خوب است که شعله امید هرگز در زندگی تان خاموش نشود. چرا که هر یک از ما می توانیم امید ، ایمان ، صلح و عشق را حفظ و نگهداری کنیم .
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#چهار_شمع #ماه_دسامبر #اميد_ايمان_صلح_عشق #حکایتهای_پندآميز #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🎆داستان چهار شمع :
رسم است که در ایام کریسمس و در واقع آخرین ماه از سال میلادی(دسامبر) چهار شمع روشن می نمایند، هر شمع یک هفته می سوزد و به این ترتیب تا پایان ماه هر چهار شمع می سوزند، شمع ها نیز برای خود داستانی دارند. امیدواریم با خواندن این داستان امید در قلب تان ریشه دواند.
شمع ها به آرامی می سوختند ، فضا به قدری آرام بود که می توانستی صحبت های آن ها را بشنوی. اولی گفت : من صلح هستم ! با وجود این هیچ چیز نمی تواند مرا برای همیشه روشن نگه دارد. فکر می کنم به زودی از بین خواهم رفت. سپس شعله اش به سرعت کم شد و از بین رفت.
دومی گفت : من ایمان هستم ! با این وجود من هم ناچارا مدتی زیادی روشن نمی مانم، و معلوم نیست تا چه زمانی زنده باشم، وقتی صحبتش تمام شد نسیم ملایمی بر آن وزید و شعله اش را خاموش کرد.
شمع سوم گفت : من عشق هستم ! ولی آنقدر قدرت ندارم که روشن بمانم . مردم مرا کنار می گذارند و اهمیت مرا درک نمی کنند ، آنها حتی عشق ورزیدن به نزدیکترین کسانشان را هم فراموش می کنند و کمی بعد او هم خاموش شد .
ناگهان ... پسری وارد اتاق شد و شمع های خاموش را دید و گفت : چرا خاموش شده اید ؟ قرار بود شما تا ابد بمانید و با گفتن این جمله شروع کرد به گریه کردن.
سپس شمع چهارم گفت : نترس تا زمانی که من روشن هستم می توانیم شمع های دیگر را دوباره روشن کنیم .من امید هستم! کودک با چشم های درخشان شمع امید را برداشت و شمع های دیگر را روشن کرد .چه خوب است که شعله امید هرگز در زندگی تان خاموش نشود. چرا که هر یک از ما می توانیم امید ، ایمان ، صلح و عشق را حفظ و نگهداری کنیم .
🌿✨🌸✨🔮✨🌸✨🌿
#چهار_شمع #ماه_دسامبر #اميد_ايمان_صلح_عشق #حکایتهای_پندآميز #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot