🌿🌸🌱🔮🌱🌸🌿
✨✨🍥 شاهد خاموش 🍥✨✨
🎇 آنچه یک شخص را می سازد تجربه است. غمها، شادی ها، شکست ها، لحظات خالی از رویدادهای ویژه، ضربات روحی و... دقایق زندگی در سکوت انباشته می شوند و همانند ذراتی که رودخانه بر جای می گذارد به شکلی نهانی توده می شوند و بصورت بیماری در بالای سطح شعورظاهر می شوند. همانگونه که بدن ما آب پرتقال را هضم می کند به همان طریق هر آنچه را که در پیرامون خویش می بینیم، می شنویم و لمس می کنیم متابولیزه می کند و به "من" تبدیل می کند. درونشدی که به "من " تبدیل می شود مستمر است و با مشارکت خویش به شکل نهایی در می آید. واقعیت اینست که همه ی وجود ما از چنین تجربه هایی ساخته شده است، اما اگر از حیطه ی اندیشه ها احساسات عواطف و حواس و هیجانات خارج شویم و ژرفتر برویم فضای خالی کوآنتومی سرشار از شعور است. شعور را در نقطه ی معینی نمی توان یافت؛ شعور در همه جا یکسان است.
🔘 با آنکه مغز مسئول پیام رسانی و انتقال فرامین به بخشهای مختلف بدن است اما نمی توان گفت کارایی مغز مهمتر از یک سلول است، یعنی کل عرصه ی شعور در همه جا بطور یکسان کار می کند با توجه به این نکته که : میدان آن چیزی است که تاثیری را روی گستره ای عظیم و یا حتی بی نهایت از فضا منتشر می کند؛ هر آنچه درون یک میدان باشد اثر آنرا حس می کند. بنابراین کوچکترین طپش شعور همانقدر ذیشعور است که بزرگترین آن، هر سلول موجود کوچک با ادراک و شعوری است که با استقرار در بخشهای متفاوت بدن هر آنچه را می دانید آنهم می داند. یک طپش شعور حاوی ذهن-ماده و سکوتی است که آنها را بهم چسبانده است.
🔘 اگر بتوانیم بدن را آنگونه که هست ببینیم، آنرا یک دگرگونی دائمی همراه با نادگرگونی مشاهده خواهیم کرد و یا مانند پیکره ای که در عین حال رودخانه ای در جریان است. در پزشکی امروز بخش سیال و دگرگون شونده قربانی بخش ثابت و نادگرگون شده است. اما اگر به سطح کوآنتوم نظر بیندازیم می توانیم هر دو بخش را در یک واحد جای دهیم که قادر است جوهر واقعی یعنی طپش شعور را تسخیر کند.
🔘 در قالب محدودیت فیزیکی انسانها مغز هر فرد چه از لحاظ ساختاری و چه از لحاظ محتوا منحصر به فرد است هیچ دو نفری دارای ارتباطات نورونی مشابه نیستند، بنابر تجربه های عادی زندگی هر فرد که البته بسیار پیچیده هم هستند هر فردی از ابتدای تولد به بعد دائما ارتباطات نورونی تازه ای می رویاند. هر تجربه ی زندگی آناتومی مغز را تغییر می دهد. کائنات یکبار آفریده شده اند، اما ما با هر اندیشه خود را بار دیگر می آفرینیم. خلاصه آنکه همه چیز بستگی به این دارد که به چه خوبی در سکوت خویش را بسازیم .
🔘 هر آنچه در رویه ی زندگی تجربه می شود اعم از عشق، نفرت، بیماری و... از سطحی ژرفتر منشا می گیرد و بصورت ناچیز که چیزی بیش از یک حباب نیست در سطح رویین بالا آمده و شناور می گردد؛ می توان با آگاهی و اراده ی خویش حبابها را ترکاند ولی بصورتی پایان ناپذیر از پایین به بالا می آیند.
🎆 راز و رمز شکاف:
درک بنیانی ما از خودمان ناشی از اندیشه و احساسات ما می باشد که به نظر طبیعی می آیند اما جریان آگاهی (همانند رودی است که اندیشه ها بطور متوالی در آن قرار می گیرند، اما واقعیت اینست که بستر این رود مملو از شعور پنهان در زیر اندیشه هاست ) که مملو از اندیشه هاست؛ مانند پرده ای است که سکوت را پنهان کرده است؛ بنابراین هر محرک شعور موجب بروز یک اندیشه یا یک مولکول می شود که به مدتی معین در دنیای نسبی که همین دنیای حواس است باقی می ماند؛ البته تا زمانیکه محرک بعدی بیاید. هر اندیشه که آفریده می شود بخشی از آینده است، آنگاه که تجربه می شود بخشی از حال می شود و هنگامیکه اندیشه ی بعدی می رسد آن تجربه بخشی از گذشته خواهد شد.
🌿🌸🌱🔮🌱🌸🌿
#شاهد_خاموش #شعور #ذهن
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 شاهد خاموش 🍥✨✨
🎇 آنچه یک شخص را می سازد تجربه است. غمها، شادی ها، شکست ها، لحظات خالی از رویدادهای ویژه، ضربات روحی و... دقایق زندگی در سکوت انباشته می شوند و همانند ذراتی که رودخانه بر جای می گذارد به شکلی نهانی توده می شوند و بصورت بیماری در بالای سطح شعورظاهر می شوند. همانگونه که بدن ما آب پرتقال را هضم می کند به همان طریق هر آنچه را که در پیرامون خویش می بینیم، می شنویم و لمس می کنیم متابولیزه می کند و به "من" تبدیل می کند. درونشدی که به "من " تبدیل می شود مستمر است و با مشارکت خویش به شکل نهایی در می آید. واقعیت اینست که همه ی وجود ما از چنین تجربه هایی ساخته شده است، اما اگر از حیطه ی اندیشه ها احساسات عواطف و حواس و هیجانات خارج شویم و ژرفتر برویم فضای خالی کوآنتومی سرشار از شعور است. شعور را در نقطه ی معینی نمی توان یافت؛ شعور در همه جا یکسان است.
🔘 با آنکه مغز مسئول پیام رسانی و انتقال فرامین به بخشهای مختلف بدن است اما نمی توان گفت کارایی مغز مهمتر از یک سلول است، یعنی کل عرصه ی شعور در همه جا بطور یکسان کار می کند با توجه به این نکته که : میدان آن چیزی است که تاثیری را روی گستره ای عظیم و یا حتی بی نهایت از فضا منتشر می کند؛ هر آنچه درون یک میدان باشد اثر آنرا حس می کند. بنابراین کوچکترین طپش شعور همانقدر ذیشعور است که بزرگترین آن، هر سلول موجود کوچک با ادراک و شعوری است که با استقرار در بخشهای متفاوت بدن هر آنچه را می دانید آنهم می داند. یک طپش شعور حاوی ذهن-ماده و سکوتی است که آنها را بهم چسبانده است.
🔘 اگر بتوانیم بدن را آنگونه که هست ببینیم، آنرا یک دگرگونی دائمی همراه با نادگرگونی مشاهده خواهیم کرد و یا مانند پیکره ای که در عین حال رودخانه ای در جریان است. در پزشکی امروز بخش سیال و دگرگون شونده قربانی بخش ثابت و نادگرگون شده است. اما اگر به سطح کوآنتوم نظر بیندازیم می توانیم هر دو بخش را در یک واحد جای دهیم که قادر است جوهر واقعی یعنی طپش شعور را تسخیر کند.
🔘 در قالب محدودیت فیزیکی انسانها مغز هر فرد چه از لحاظ ساختاری و چه از لحاظ محتوا منحصر به فرد است هیچ دو نفری دارای ارتباطات نورونی مشابه نیستند، بنابر تجربه های عادی زندگی هر فرد که البته بسیار پیچیده هم هستند هر فردی از ابتدای تولد به بعد دائما ارتباطات نورونی تازه ای می رویاند. هر تجربه ی زندگی آناتومی مغز را تغییر می دهد. کائنات یکبار آفریده شده اند، اما ما با هر اندیشه خود را بار دیگر می آفرینیم. خلاصه آنکه همه چیز بستگی به این دارد که به چه خوبی در سکوت خویش را بسازیم .
🔘 هر آنچه در رویه ی زندگی تجربه می شود اعم از عشق، نفرت، بیماری و... از سطحی ژرفتر منشا می گیرد و بصورت ناچیز که چیزی بیش از یک حباب نیست در سطح رویین بالا آمده و شناور می گردد؛ می توان با آگاهی و اراده ی خویش حبابها را ترکاند ولی بصورتی پایان ناپذیر از پایین به بالا می آیند.
🎆 راز و رمز شکاف:
درک بنیانی ما از خودمان ناشی از اندیشه و احساسات ما می باشد که به نظر طبیعی می آیند اما جریان آگاهی (همانند رودی است که اندیشه ها بطور متوالی در آن قرار می گیرند، اما واقعیت اینست که بستر این رود مملو از شعور پنهان در زیر اندیشه هاست ) که مملو از اندیشه هاست؛ مانند پرده ای است که سکوت را پنهان کرده است؛ بنابراین هر محرک شعور موجب بروز یک اندیشه یا یک مولکول می شود که به مدتی معین در دنیای نسبی که همین دنیای حواس است باقی می ماند؛ البته تا زمانیکه محرک بعدی بیاید. هر اندیشه که آفریده می شود بخشی از آینده است، آنگاه که تجربه می شود بخشی از حال می شود و هنگامیکه اندیشه ی بعدی می رسد آن تجربه بخشی از گذشته خواهد شد.
🌿🌸🌱🔮🌱🌸🌿
#شاهد_خاموش #شعور #ذهن
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🍃✨🍁✨🔮✨🍁✨🍃
✨✨🎆 شاهد خاموش 🎆✨✨
☸️آنچه یک شخص را می سازد تجربه است. غمها، شادیها، شکستها، لحظات خالی از رویدادهای ویژه، ضربات روحی و... دقایق زندگی در سکوت انباشته می شوند و همانند ذراتی که رودخانه بر جای می گذارد به شکلی نهانی توده می شوند و بصورت بیماری در بالای سطح شعور ظاهر می شوند، همانگونه که بدن ما آب پرتقال را هضم می کند. به همان طریق هر آنچه را که در پیرامون خویش می بینیم، می شنویم و لمس می کنیم بدن آن را متابولیزه می کند و به "من" تبدیل می کند. درونشدی که به "من " تبدیل می شود مستمر است و با مشارکت خویش به شکل نهایی در می آید. واقعیت این است که همه ی وجود ما از چنین تجربه هایی ساخته شده است؛ اما اگر از حیطه ی اندیشه ها، احساسات، عواطف و حواس و هیجانات خارج شویم و ژرفتر برویم، می بینیم که فضای خالی کوانتومی سرشار از شعور است. شعور را در نقطه ی معینی نمی توان یافت، شعور در همه جا یکسان است.
⚛️با آنکه مغز مسئول پیام رسانی و انتقال فرامین به بخشهای مختلف بدن است، اما نمی توان گفت کارایی مغز مهمتر از یک سلول است، یعنی کل عرصه ی شعور در همه جا بطور یکسان کار می کند؛ با توجه به این نکته که : میدان، آن چیزی است که تاثیری را روی گستره ای عظیم و یا حتی بی نهایت از فضا منتشر می کند و هر آنچه درون یک میدان باشد اثر آنرا حس می کند. بنابراین کوچکترین طپش شعور همانقدر ذیشعور است که بزرگترین آن. هر سلول موجود کوچک با ادراک و شعوری است که با استقرار در بخش های متفاوت بدن هر آنچه را می دانید آنهم می داند. یک طپش شعور حاوی ذهن-ماده و سکوتی است که آنها را بهم چسبانده است.
⚛️اگر بتوانیم بدن را آنگونه که هست ببینیم، آنرا یک دگرگونی دائمی همراه با نادگرگونی مشاهده خواهیم کرد و یا مانند پیکره ای که در عین حال رودخانه ای درجریان است. در پزشکی امروز بخش سیال و دگرگون شونده قربانی، بخش ثابت و نادگرگون شده است . اما اگر به سطح کوانتوم نظر بیندازیم، می توانیم هر دو بخش را در یک واحد جای دهیم که قادر است جوهر واقعی، یعنی طپش شعور را تسخیر کند.
در قالب محدودیت فیزیکی انسانها مغز هر فرد چه از لحاظ ساختاری و چه از لحاظ محتوا منحصر به فرد است هیچ دو نفری دارای ارتباطات نورونی مشابه نیستند، بنابر تجربه های عادی زندگی، هر فرد که البته بسیار پیچیده هم هستند، هر فردی از ابتدای تولد به بعد دائما ارتباطات نورونی تازه ای می رویاند. هر تجربه ی زندگی، آناتومی مغز را تغییر می دهد. کائنات یکبار آفریده شده اند، اما ما با هر اندیشه خود را بار دیگر می آفرینیم.
خلاصه آنکه همه چیز بستگی به این دارد که به چه خوبی در سکوت خویش را بسازیم .
هر آنچه در رویه ی زندگی تجربه می شود، اعم از عشق، نفرت، بیماری و... از سطحی ژرفتر منشا می گیرد و بصورت ناچیز که چیزی بیش از یک حباب نیست، در سطح رویین بالا آمده و شناور می گردد. می توان با آگاهی و اراده ی خویش حباب ها را ترکاند ولی بصورتی پایان ناپذیر از پایین به بالا می آیند.
🍃✨🍁✨🔮✨🍁✨🍃
#شاهد_خاموش #شعور #مغز #کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🎆 شاهد خاموش 🎆✨✨
☸️آنچه یک شخص را می سازد تجربه است. غمها، شادیها، شکستها، لحظات خالی از رویدادهای ویژه، ضربات روحی و... دقایق زندگی در سکوت انباشته می شوند و همانند ذراتی که رودخانه بر جای می گذارد به شکلی نهانی توده می شوند و بصورت بیماری در بالای سطح شعور ظاهر می شوند، همانگونه که بدن ما آب پرتقال را هضم می کند. به همان طریق هر آنچه را که در پیرامون خویش می بینیم، می شنویم و لمس می کنیم بدن آن را متابولیزه می کند و به "من" تبدیل می کند. درونشدی که به "من " تبدیل می شود مستمر است و با مشارکت خویش به شکل نهایی در می آید. واقعیت این است که همه ی وجود ما از چنین تجربه هایی ساخته شده است؛ اما اگر از حیطه ی اندیشه ها، احساسات، عواطف و حواس و هیجانات خارج شویم و ژرفتر برویم، می بینیم که فضای خالی کوانتومی سرشار از شعور است. شعور را در نقطه ی معینی نمی توان یافت، شعور در همه جا یکسان است.
⚛️با آنکه مغز مسئول پیام رسانی و انتقال فرامین به بخشهای مختلف بدن است، اما نمی توان گفت کارایی مغز مهمتر از یک سلول است، یعنی کل عرصه ی شعور در همه جا بطور یکسان کار می کند؛ با توجه به این نکته که : میدان، آن چیزی است که تاثیری را روی گستره ای عظیم و یا حتی بی نهایت از فضا منتشر می کند و هر آنچه درون یک میدان باشد اثر آنرا حس می کند. بنابراین کوچکترین طپش شعور همانقدر ذیشعور است که بزرگترین آن. هر سلول موجود کوچک با ادراک و شعوری است که با استقرار در بخش های متفاوت بدن هر آنچه را می دانید آنهم می داند. یک طپش شعور حاوی ذهن-ماده و سکوتی است که آنها را بهم چسبانده است.
⚛️اگر بتوانیم بدن را آنگونه که هست ببینیم، آنرا یک دگرگونی دائمی همراه با نادگرگونی مشاهده خواهیم کرد و یا مانند پیکره ای که در عین حال رودخانه ای درجریان است. در پزشکی امروز بخش سیال و دگرگون شونده قربانی، بخش ثابت و نادگرگون شده است . اما اگر به سطح کوانتوم نظر بیندازیم، می توانیم هر دو بخش را در یک واحد جای دهیم که قادر است جوهر واقعی، یعنی طپش شعور را تسخیر کند.
در قالب محدودیت فیزیکی انسانها مغز هر فرد چه از لحاظ ساختاری و چه از لحاظ محتوا منحصر به فرد است هیچ دو نفری دارای ارتباطات نورونی مشابه نیستند، بنابر تجربه های عادی زندگی، هر فرد که البته بسیار پیچیده هم هستند، هر فردی از ابتدای تولد به بعد دائما ارتباطات نورونی تازه ای می رویاند. هر تجربه ی زندگی، آناتومی مغز را تغییر می دهد. کائنات یکبار آفریده شده اند، اما ما با هر اندیشه خود را بار دیگر می آفرینیم.
خلاصه آنکه همه چیز بستگی به این دارد که به چه خوبی در سکوت خویش را بسازیم .
هر آنچه در رویه ی زندگی تجربه می شود، اعم از عشق، نفرت، بیماری و... از سطحی ژرفتر منشا می گیرد و بصورت ناچیز که چیزی بیش از یک حباب نیست، در سطح رویین بالا آمده و شناور می گردد. می توان با آگاهی و اراده ی خویش حباب ها را ترکاند ولی بصورتی پایان ناپذیر از پایین به بالا می آیند.
🍃✨🍁✨🔮✨🍁✨🍃
#شاهد_خاموش #شعور #مغز #کوانتوم #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot