Forwarded from فرنگ نوشت
@farang_nevesht
#فرنگ_نوشت
ایمیل وارده از حراست #دانشگاه_کلمبیا (#نیویورک، #آمریکا):
اخیراً ما را از یک تماس بدنی اجباری مطلع کردهاند. این جرم در یکی از خانههای تحت تملک دانشگاه اتفاق افتاده است. قربانی میگوید که او یک ماساژور را از یکی از شرکتهای ماساژ به صورت آنلاین استخدام کرده است؛ در زمان ماساژ، ماساژور (مرد) او (زن) را به طور نامناسبی لمس کرده است.
در مورد آوردن افراد از شرکتهای اینترنتی به خانههایتان دقت کنید و سعی کنید غیر از خودتان یکی از دوستان تان نیز حضور داشته باشد.
#همسفر_شراب
—------—
روایت خاطرات و تجربه های جالب و مفید ساکنان خارج از کشور در کانال تلگرام فرنگ نوشت
@farang_nevesht
https://telegram.me/joinchat/Abx14DvCMEWJX5rtprp0Hg
#فرنگ_نوشت
ایمیل وارده از حراست #دانشگاه_کلمبیا (#نیویورک، #آمریکا):
اخیراً ما را از یک تماس بدنی اجباری مطلع کردهاند. این جرم در یکی از خانههای تحت تملک دانشگاه اتفاق افتاده است. قربانی میگوید که او یک ماساژور را از یکی از شرکتهای ماساژ به صورت آنلاین استخدام کرده است؛ در زمان ماساژ، ماساژور (مرد) او (زن) را به طور نامناسبی لمس کرده است.
در مورد آوردن افراد از شرکتهای اینترنتی به خانههایتان دقت کنید و سعی کنید غیر از خودتان یکی از دوستان تان نیز حضور داشته باشد.
#همسفر_شراب
—------—
روایت خاطرات و تجربه های جالب و مفید ساکنان خارج از کشور در کانال تلگرام فرنگ نوشت
@farang_nevesht
https://telegram.me/joinchat/Abx14DvCMEWJX5rtprp0Hg
Forwarded from فرنگ نوشت
#فرنگ_نوشت
این خانم جوان در #آمریکا زیر باران، برای خراب نشدن حالت موهایش شالش را روی سرش کشیده؛ و بعد توسط مردی که تصور کرده او مسلمان است، مورد اهانت و اذیت قرار گرفته است.
@farang_nevesht
این خانم جوان در #آمریکا زیر باران، برای خراب نشدن حالت موهایش شالش را روی سرش کشیده؛ و بعد توسط مردی که تصور کرده او مسلمان است، مورد اهانت و اذیت قرار گرفته است.
@farang_nevesht
Forwarded from فرنگ نوشت
#فرنگ_نوشت
در سرویس دانشگاه (#دانشگاه_کلمبیا در #نیویورک) نشستهام. یک ون فورد با حداکثر ۱۴ نفر سرنشین. کنارم دو خانم نشستهاند؛ هر دو اهل #آمریکا. دارم از روی کیندل شعر میخوانم. خانم کناری به هیجان آمده داد میزند: «این دیوونگیه»! انگاری عکسالعملش هست به برنامه رادیویی که در خودرو پخش میشود.
حواسم میرود سمت رادیو. خانمی تلفنی با دو مجری (یک خانم و یک آقا) صحبت میکند. میگوید که زنی با انگلیسی دست و پا شکسته بهش زنگ زده. گفته اهل جایی است به اسم #تایلند و از شوهرش (شوهر خانمی که پشت تلفن صحبت میکند) باردار است. اسمش هم فلان است. دو مجری میگویند صبر کن؛ الان به شوهرت زنگ میزنیم.
حالا شوهر پشت خط است. مجری میگوید: «آقای فلانی ما از شرکت گل و گیاه … به شما زنگ میزنیم. شرکت ما نوپا است و برای جذب مشتری به برخی از افراد با قرعهکشی هدیه میدهد. شما برندهٔ ۱۰۰ شاخه گل سرخ شدهاید.» مرد تعجب میکند «یعنی چه؟ من گل نمیخواهم» در جواب: «نگران نباشید آقا. کاملاً رایگان. ولی باید نشانی عزیزترین فرد زندگیتان را بدهید تا از طرف شما به او بفرستیم.» مرد میگوید: «بفرستید برای خانم …». اسم همان خانم تایلندی را میگوید. مجری از رابطهشان میپرسد و بعد این که روی دسته گل پیام عاشقانه چه بنویسند؟ مرد از سفر کاریاش به تایلند میگوید و آغاز یک رابطه و بعدش پیامی را پیشنهاد میدهد. وسط حرفهای مرد، یک دفعه مجری دوم میآید وسط که آقا تو رودست خوردی و الان صدایت در رادیو پخش میشود و زنت هم صدایت را دارد میشنود. بعد عصبانی شدن مرد که شما حق ندارید که فلان و آن دو مجری که یعنی چی حق نداریم مرد خائن و حقهباز؟ که کار برنامهٔ ما پیدا کردن افرادی است که به شریک زندگیشان خیانت میکنند. و از این جور حرفها. و دو خانم کناریام که بلند بلند دارند به ازای هر جملهای که از رادیو میشنوند از خودشان تحلیل افاضه میکنند.
فردایش که سوار سرویس میشوم. دوباره همان برنامه است. این دفعه آقایی اهل #دومینیکن که شاکی است که رفته خانه دوستدخترش و بو برده که دوست دخترش شوهر دارد. دوباره همان قصه ۱۰۰ شاخهٔ گل و زن که نشانی شوهرش را میدهد. و بعد دوباره دعوا. (و البته بماند که این اتفاق مرا مشکوک کرده به ساختگی بودن ماجرا ولی راننده سرویس میگوید که واقعی است).
روز سوم هم همین برنامه. این بار مردی زنگ زده که مرد دیگری با دوست دخترش رابطه دارد و همان داستان. البته این بار مردی که متهم به خیانت شده ادعا میکند که دوستدخترش (یعنی دوست دختر آن یکی که دوست دختر این یکی هم از قضا هست) چنین چیزی نگفته و آخر ماجرا میگوید بیخیال دوستدخترش (یعنی دوستدختر آن یکی) میشود و اتهام خیانت میرود سمت دختر.
هر سه روز گوش همهٔ مسافران سرویس دانشگاه تیز این برنامهٔ رادیویی است. بلند میخندند و سریع واکنشهای هیجانی میدهند. و این یعنی که برنامه جذب مخاطب کرده. برنامهای با شعار رو کردن دست خائنین به شریکهای زندگی. و این داستانها، قصههایی است تکراری در این جامعه.
#همسفر_شراب
—------—
روایت خاطرات و تجربه های جالب و مفید ساکنان خارج از کشور در کانال تلگرام فرنگ نوشت
https://telegram.me/joinchat/Abx14DvCMEWJX5rtprp0Hg
@farang_nevesht
در سرویس دانشگاه (#دانشگاه_کلمبیا در #نیویورک) نشستهام. یک ون فورد با حداکثر ۱۴ نفر سرنشین. کنارم دو خانم نشستهاند؛ هر دو اهل #آمریکا. دارم از روی کیندل شعر میخوانم. خانم کناری به هیجان آمده داد میزند: «این دیوونگیه»! انگاری عکسالعملش هست به برنامه رادیویی که در خودرو پخش میشود.
حواسم میرود سمت رادیو. خانمی تلفنی با دو مجری (یک خانم و یک آقا) صحبت میکند. میگوید که زنی با انگلیسی دست و پا شکسته بهش زنگ زده. گفته اهل جایی است به اسم #تایلند و از شوهرش (شوهر خانمی که پشت تلفن صحبت میکند) باردار است. اسمش هم فلان است. دو مجری میگویند صبر کن؛ الان به شوهرت زنگ میزنیم.
حالا شوهر پشت خط است. مجری میگوید: «آقای فلانی ما از شرکت گل و گیاه … به شما زنگ میزنیم. شرکت ما نوپا است و برای جذب مشتری به برخی از افراد با قرعهکشی هدیه میدهد. شما برندهٔ ۱۰۰ شاخه گل سرخ شدهاید.» مرد تعجب میکند «یعنی چه؟ من گل نمیخواهم» در جواب: «نگران نباشید آقا. کاملاً رایگان. ولی باید نشانی عزیزترین فرد زندگیتان را بدهید تا از طرف شما به او بفرستیم.» مرد میگوید: «بفرستید برای خانم …». اسم همان خانم تایلندی را میگوید. مجری از رابطهشان میپرسد و بعد این که روی دسته گل پیام عاشقانه چه بنویسند؟ مرد از سفر کاریاش به تایلند میگوید و آغاز یک رابطه و بعدش پیامی را پیشنهاد میدهد. وسط حرفهای مرد، یک دفعه مجری دوم میآید وسط که آقا تو رودست خوردی و الان صدایت در رادیو پخش میشود و زنت هم صدایت را دارد میشنود. بعد عصبانی شدن مرد که شما حق ندارید که فلان و آن دو مجری که یعنی چی حق نداریم مرد خائن و حقهباز؟ که کار برنامهٔ ما پیدا کردن افرادی است که به شریک زندگیشان خیانت میکنند. و از این جور حرفها. و دو خانم کناریام که بلند بلند دارند به ازای هر جملهای که از رادیو میشنوند از خودشان تحلیل افاضه میکنند.
فردایش که سوار سرویس میشوم. دوباره همان برنامه است. این دفعه آقایی اهل #دومینیکن که شاکی است که رفته خانه دوستدخترش و بو برده که دوست دخترش شوهر دارد. دوباره همان قصه ۱۰۰ شاخهٔ گل و زن که نشانی شوهرش را میدهد. و بعد دوباره دعوا. (و البته بماند که این اتفاق مرا مشکوک کرده به ساختگی بودن ماجرا ولی راننده سرویس میگوید که واقعی است).
روز سوم هم همین برنامه. این بار مردی زنگ زده که مرد دیگری با دوست دخترش رابطه دارد و همان داستان. البته این بار مردی که متهم به خیانت شده ادعا میکند که دوستدخترش (یعنی دوست دختر آن یکی که دوست دختر این یکی هم از قضا هست) چنین چیزی نگفته و آخر ماجرا میگوید بیخیال دوستدخترش (یعنی دوستدختر آن یکی) میشود و اتهام خیانت میرود سمت دختر.
هر سه روز گوش همهٔ مسافران سرویس دانشگاه تیز این برنامهٔ رادیویی است. بلند میخندند و سریع واکنشهای هیجانی میدهند. و این یعنی که برنامه جذب مخاطب کرده. برنامهای با شعار رو کردن دست خائنین به شریکهای زندگی. و این داستانها، قصههایی است تکراری در این جامعه.
#همسفر_شراب
—------—
روایت خاطرات و تجربه های جالب و مفید ساکنان خارج از کشور در کانال تلگرام فرنگ نوشت
https://telegram.me/joinchat/Abx14DvCMEWJX5rtprp0Hg
@farang_nevesht
Forwarded from فرنگ نوشت
🔹اخلاق کاری: رازداری
🔸چند وقت پیش برای آزمایشی در آزمایشگاه با یکی از همکارانم که #پزشک - متخصص سرطان خون - است کار میکردم و برای آزمایش نیاز به مقداری خونِ تازه داشتیم. قرار شد که از من خون بگیریم و برای آزمایش استفاده کنیم. گفت و گویی در این میان پیش آمد که برایم جالب بود و بسیار تاثیرگذار؛
🔹گفت که یک بار در بیمارستان بیماری ۳۷ ساله داشتیم که سرطان خون داشت و باید با انجام عمل مغز استخوان (Bone marrow transplantation) تمام خونش را عوض میکردیم.
برای همین برادر و خواهرهایش (۴ نفر) آمده بودند که از آنها تست ژنتیکی بگیریم که ببینیم میشود از سلولهای مغز استخوان آنها استفاده کرد یا نه (HLA match testing).
🔹بعد از انجام آزمایش فهمیدیم که هر ۵ برادر و خواهر (یعنی خود بیمار و این چهار نفر که آمده بودند تست بدهند) مادرشان یکی بود اما پدرهایشان متفاوت بود و هیچ کدام پدر مشترک نداشتند!
🔸گفتم آیا ازشان پرسیده بودید که برادر و خواهر تنی هستید؟ گفت بله حتما! از همهشان همان اول پرسیدیم و همهشان گفته بودند که از یک پدر و مادر هستند.
🔸من که تعجب کرده بودم یک سوال دیگر از او پرسیدم که تاثیرگذارترین قسمت ماجرا بود: بعد از مشخص شدن نتیجه بهشون گفتید؟ و دوستم هم خیلی راحت به من گفت که نه، این کار ما نیست!
#آمریکا 🇺🇸 @FarangUnretouched
@Farang_nevesht
____
🔸روایت خاطرات و تجربه های جالب و مفید ساکنان خارج از کشور در کانال #فرنگ_نوشت
https://t.me/joinchat/AAAAADvCMEXIOV_h2NmojA
🔸چند وقت پیش برای آزمایشی در آزمایشگاه با یکی از همکارانم که #پزشک - متخصص سرطان خون - است کار میکردم و برای آزمایش نیاز به مقداری خونِ تازه داشتیم. قرار شد که از من خون بگیریم و برای آزمایش استفاده کنیم. گفت و گویی در این میان پیش آمد که برایم جالب بود و بسیار تاثیرگذار؛
🔹گفت که یک بار در بیمارستان بیماری ۳۷ ساله داشتیم که سرطان خون داشت و باید با انجام عمل مغز استخوان (Bone marrow transplantation) تمام خونش را عوض میکردیم.
برای همین برادر و خواهرهایش (۴ نفر) آمده بودند که از آنها تست ژنتیکی بگیریم که ببینیم میشود از سلولهای مغز استخوان آنها استفاده کرد یا نه (HLA match testing).
🔹بعد از انجام آزمایش فهمیدیم که هر ۵ برادر و خواهر (یعنی خود بیمار و این چهار نفر که آمده بودند تست بدهند) مادرشان یکی بود اما پدرهایشان متفاوت بود و هیچ کدام پدر مشترک نداشتند!
🔸گفتم آیا ازشان پرسیده بودید که برادر و خواهر تنی هستید؟ گفت بله حتما! از همهشان همان اول پرسیدیم و همهشان گفته بودند که از یک پدر و مادر هستند.
🔸من که تعجب کرده بودم یک سوال دیگر از او پرسیدم که تاثیرگذارترین قسمت ماجرا بود: بعد از مشخص شدن نتیجه بهشون گفتید؟ و دوستم هم خیلی راحت به من گفت که نه، این کار ما نیست!
#آمریکا 🇺🇸 @FarangUnretouched
@Farang_nevesht
____
🔸روایت خاطرات و تجربه های جالب و مفید ساکنان خارج از کشور در کانال #فرنگ_نوشت
https://t.me/joinchat/AAAAADvCMEXIOV_h2NmojA
Forwarded from نونگار
اختصاصی #نونگار
دفاع بانوی تازهمسلمان آمریکایی از چندهمسری
مریم جانیس، خواهر #تازهمسلمان اهل #آمریکا، در صفحۀ #فیسبوک خود مطلب جالبی در دفاع از #تعدد_زوجات و #ازدواج_موقت نوشته است:
دیشب دربارۀ #چندهمسری نوشتم. چرا؟ خب، حقیقت این است که همین چندی پیش، من #متعه بودم و این برادر خیلی مراقب بود که قضیه لو نرود؛ چون میترسید اگر همسر اولش از ازدواج موقت ما باخبر شود، از او #طلاق بگیرد. بالاخره مدت متعۀ ما به پایان رسید. الحمدلله. ولی میبینید که گاهی چقدر از مخلوق، بیشتر میترسیم تا از خالق؟! من دیگر ارزش خودم را پایین نمیآورم که راز کسی باشم! همین است که وقتی پای چیزهایی وسط میآید که خدا برایمان حلال کرده، اینقدر سرسختانه حرفم را رک و راست میزنم!
goo.gl/NPk1h2
@nownegar
دفاع بانوی تازهمسلمان آمریکایی از چندهمسری
مریم جانیس، خواهر #تازهمسلمان اهل #آمریکا، در صفحۀ #فیسبوک خود مطلب جالبی در دفاع از #تعدد_زوجات و #ازدواج_موقت نوشته است:
دیشب دربارۀ #چندهمسری نوشتم. چرا؟ خب، حقیقت این است که همین چندی پیش، من #متعه بودم و این برادر خیلی مراقب بود که قضیه لو نرود؛ چون میترسید اگر همسر اولش از ازدواج موقت ما باخبر شود، از او #طلاق بگیرد. بالاخره مدت متعۀ ما به پایان رسید. الحمدلله. ولی میبینید که گاهی چقدر از مخلوق، بیشتر میترسیم تا از خالق؟! من دیگر ارزش خودم را پایین نمیآورم که راز کسی باشم! همین است که وقتی پای چیزهایی وسط میآید که خدا برایمان حلال کرده، اینقدر سرسختانه حرفم را رک و راست میزنم!
goo.gl/NPk1h2
@nownegar
یه جوون ایرانی از آمریکا که علاقمند به مسائل #زنان! است، این کانال رو مینویسه:
https://t.me/therationalmale_ir/161
نگاهش کاملا #روانشناسی/اجتماعیه لذا طبعا همه دیدگاههاش منطبق بر آموزههای #دینی ما نیست (و حتی به ندرت تصاویر نامناسب هم میذاره) اما بهرحال دید خیلی خوبیه درباره فضای #فمنیستی #آمریکا به شما میده و نقدهای خوبی هم بهش داره
https://t.me/therationalmale_ir/161
نگاهش کاملا #روانشناسی/اجتماعیه لذا طبعا همه دیدگاههاش منطبق بر آموزههای #دینی ما نیست (و حتی به ندرت تصاویر نامناسب هم میذاره) اما بهرحال دید خیلی خوبیه درباره فضای #فمنیستی #آمریکا به شما میده و نقدهای خوبی هم بهش داره
Telegram
دنياي هانتر 🦅
استارت آپی به اسم خانواده
بعضی وقت ها توی توئیتر دیدم که خانم هایی که میاند و می گند که خانه داری و بچه بزرگ کردن یک کار بی مزد و مواجبه که نه بیمه داره، نه مزایا، نه مرخصی و نه تعطیلی. خیلی از زن های مدرن و فمنیست هم این نوع استدلال رو خیلی دوست دارند…
بعضی وقت ها توی توئیتر دیدم که خانم هایی که میاند و می گند که خانه داری و بچه بزرگ کردن یک کار بی مزد و مواجبه که نه بیمه داره، نه مزایا، نه مرخصی و نه تعطیلی. خیلی از زن های مدرن و فمنیست هم این نوع استدلال رو خیلی دوست دارند…