Forwarded from نامههای حوزوی
⚡️مساله نَسب در سراسر فقه مطرح است
⚡️با تلقیح مصنوعی پنجاه سال دیگر با یک نسل بیهویت مواجه هستیم
✔️محمدجواد فاضل لنکرانی در نشست علمی «انطباق اهدای جنین با فقه»🔻
🔹ما واقفیم به اینکه اهدای جنین یا تخمک و اسپرم امروز یکی از نیازهای اجتماعی جامعه است، از اين جهت نمیتوانیم به این موضوع فقط به عنوان یک مسئله شخصی نگاه کنیم، این یک معضل اجتماعی است.
🔹اسلام روی نسب تأکید فراوان دارد، یعنی سر تا سر فقه را که ملاحظه بفرمائید روی نسب تأکيد شده است. کسی که از دنیا میرود ولد ذکور و اناث او کیست؟ هر کدام چه حقی دارند؟ افزون بر فقه، این یک حق طبیعی عقلائی براي هر انسان است که بگويد من باید بدانم پدر و مادرم کیست؟ لذا در امر اهداء جنين ما نباید یک راهی را طی کنیم، که اين امر مهم مغفول قرار گيرد. واقعاً اگر میبینید قانون در این جهت مشکل یا کمبودي دارد دنبال بفرمائید.
🔹این تلقیح صناعی که امروز در کشور انجام میشود 50 سال دیگر ما را با يک نسل بيهويت مواجه خواهد کرد که نه پدر و مادرشان مشخص است و نه برادر و خواهرشان. قطع نظر از اینکه ما حق طبيعي و عقلائی آنها را هم از بین بردهایم. از ما نخواهید که آیه و روایتش کو؟ این یک حق طبیعی است مثل «حق زیستن» که انسان «حق حیات» دارد، لازم نیست ما از فقه برایش دلیل بیاوریم.
🔹مسأله نسب در سر تا سر فقه مطرح ميباشد. در باب زنا روایات میگوید چرا زنا حرام است؟ عملي که با خواندن دو کلمه مرد و زن با هم محرم میشوند اما اگر این دو کلمه نباشد شارع میگوید این زناست، عقوبت اخروی و دنیویاش این است و آثار وضعیاش هم این است. یک علت حرمت زنا «اختلاط انساب» است، بچههایی که به وجود میآیند نمیدانند پدرشان کيست؟ اینکه قرآن نسبت به فرزند خوانده میگوید حق ندارید نام فامیل خودتان را بر او قرار بدهید، به جهت آن است که باید نام پدرانشان را بر آنها بگذارید.
🔹ما در مسئله نسب میتوانیم بگوئیم «مذاق شارع» حفظ نسب است، بنابراين اولاً ما در حوزه باید کار فقهی و تحقیقاتی بيشتر بر این مسئله داشته باشیم و نتيجه آن را به وزارت بهداشت ارائه بدهیم، نگویند نام آنها در یک جایی ثبت میشود اين به چه دردی میخورد؟ ميگوييد اگر دهندگان و گیرندگان همديگر را بشناسند محاذيري وجود دارد، آن محاذير را حل کنید، نیائید بهخاطر آن محاذیر یک مصلحت بسیار مهم که اصلاً قابل مقایسه با هم نيستند را فدا کنیم.
🔹نکته دوم اين که آیا اهداء کنندگان حق دارند در آينده این فرزند را پس بگیرند یا نه؟ هرچند از جهت فقهی ابوّتش قابل سلب نیست، نميتوان گفت پس از اهداء، تو دیگر پدر این جنين نیستی! این مسلم است که دهنده پدر است. اما اینجا راهکارهای فقهی وجود دارد که وي در آينده حق پس گرفتن بچه را نداشته باشد، در قرارداد شرط میشود همانطور که در باب حضانت ميگويد به شرطی میدهم که برای همیشه او را حضانت کنی، تربیت کنی، آموزش بدهی، گیرنده هم میتواند شرط کند که به شرطی که تا هنگام 18 سالگی نخواهی او را بگیری، حالا اگر بعد از آن خودش خواست سراغ شما بیاید مانعي ندارد حق اوست اما والدين نمیتوانند او را پس بگيرند. البته این نظر من است و جای بحث فقهی دارد.
🔹نکته سوم فقهی، مسئله «مسلمان و غیر مسلمان» است؛ این نکته هم خیلی مهم است. فقهای ما میگویند ازدواج با مشرک حرام و باطل است، یک علت حرمت و بطلان اینست بچهای که از این راه به وجود میآید پس فردا به دامن شرک میرود، پس باید مشخص باشد گیرنده جنين مسلمان است یا نه؟ مسأله «سید و غیر سید» مشکل عمدهاي ندارد ولو اینکه وقتي قانون تصريح کند نسبش باید معین باشد، هر چند جنين از گیرنده متولد میشود ولی از جهت سیادت تابع اهداء کننده است.
@namehayehawzavi
⚡️با تلقیح مصنوعی پنجاه سال دیگر با یک نسل بیهویت مواجه هستیم
✔️محمدجواد فاضل لنکرانی در نشست علمی «انطباق اهدای جنین با فقه»🔻
🔹ما واقفیم به اینکه اهدای جنین یا تخمک و اسپرم امروز یکی از نیازهای اجتماعی جامعه است، از اين جهت نمیتوانیم به این موضوع فقط به عنوان یک مسئله شخصی نگاه کنیم، این یک معضل اجتماعی است.
🔹اسلام روی نسب تأکید فراوان دارد، یعنی سر تا سر فقه را که ملاحظه بفرمائید روی نسب تأکيد شده است. کسی که از دنیا میرود ولد ذکور و اناث او کیست؟ هر کدام چه حقی دارند؟ افزون بر فقه، این یک حق طبیعی عقلائی براي هر انسان است که بگويد من باید بدانم پدر و مادرم کیست؟ لذا در امر اهداء جنين ما نباید یک راهی را طی کنیم، که اين امر مهم مغفول قرار گيرد. واقعاً اگر میبینید قانون در این جهت مشکل یا کمبودي دارد دنبال بفرمائید.
🔹این تلقیح صناعی که امروز در کشور انجام میشود 50 سال دیگر ما را با يک نسل بيهويت مواجه خواهد کرد که نه پدر و مادرشان مشخص است و نه برادر و خواهرشان. قطع نظر از اینکه ما حق طبيعي و عقلائی آنها را هم از بین بردهایم. از ما نخواهید که آیه و روایتش کو؟ این یک حق طبیعی است مثل «حق زیستن» که انسان «حق حیات» دارد، لازم نیست ما از فقه برایش دلیل بیاوریم.
🔹مسأله نسب در سر تا سر فقه مطرح ميباشد. در باب زنا روایات میگوید چرا زنا حرام است؟ عملي که با خواندن دو کلمه مرد و زن با هم محرم میشوند اما اگر این دو کلمه نباشد شارع میگوید این زناست، عقوبت اخروی و دنیویاش این است و آثار وضعیاش هم این است. یک علت حرمت زنا «اختلاط انساب» است، بچههایی که به وجود میآیند نمیدانند پدرشان کيست؟ اینکه قرآن نسبت به فرزند خوانده میگوید حق ندارید نام فامیل خودتان را بر او قرار بدهید، به جهت آن است که باید نام پدرانشان را بر آنها بگذارید.
🔹ما در مسئله نسب میتوانیم بگوئیم «مذاق شارع» حفظ نسب است، بنابراين اولاً ما در حوزه باید کار فقهی و تحقیقاتی بيشتر بر این مسئله داشته باشیم و نتيجه آن را به وزارت بهداشت ارائه بدهیم، نگویند نام آنها در یک جایی ثبت میشود اين به چه دردی میخورد؟ ميگوييد اگر دهندگان و گیرندگان همديگر را بشناسند محاذيري وجود دارد، آن محاذير را حل کنید، نیائید بهخاطر آن محاذیر یک مصلحت بسیار مهم که اصلاً قابل مقایسه با هم نيستند را فدا کنیم.
🔹نکته دوم اين که آیا اهداء کنندگان حق دارند در آينده این فرزند را پس بگیرند یا نه؟ هرچند از جهت فقهی ابوّتش قابل سلب نیست، نميتوان گفت پس از اهداء، تو دیگر پدر این جنين نیستی! این مسلم است که دهنده پدر است. اما اینجا راهکارهای فقهی وجود دارد که وي در آينده حق پس گرفتن بچه را نداشته باشد، در قرارداد شرط میشود همانطور که در باب حضانت ميگويد به شرطی میدهم که برای همیشه او را حضانت کنی، تربیت کنی، آموزش بدهی، گیرنده هم میتواند شرط کند که به شرطی که تا هنگام 18 سالگی نخواهی او را بگیری، حالا اگر بعد از آن خودش خواست سراغ شما بیاید مانعي ندارد حق اوست اما والدين نمیتوانند او را پس بگيرند. البته این نظر من است و جای بحث فقهی دارد.
🔹نکته سوم فقهی، مسئله «مسلمان و غیر مسلمان» است؛ این نکته هم خیلی مهم است. فقهای ما میگویند ازدواج با مشرک حرام و باطل است، یک علت حرمت و بطلان اینست بچهای که از این راه به وجود میآید پس فردا به دامن شرک میرود، پس باید مشخص باشد گیرنده جنين مسلمان است یا نه؟ مسأله «سید و غیر سید» مشکل عمدهاي ندارد ولو اینکه وقتي قانون تصريح کند نسبش باید معین باشد، هر چند جنين از گیرنده متولد میشود ولی از جهت سیادت تابع اهداء کننده است.
@namehayehawzavi
من و متعهام 💞
قمر در عقرب 1400.png
قمر در عقرب 1401.png
100.1 KB
اوقات 🌙 در 🦂
سال 1️⃣0️⃣4️⃣1️⃣
کاملا مشخصه که بخاطر اوضاع اقتصادی؛ سفر و ازدواج (و شاید هم اعتقادات!) کاهش داشته 😢
یه مؤیدش هم اینکه هرسال از اواخر پاییز درخواستها برای لیست قمر در عقرب سال بعد شروع میشد اما امسال مطلقا خبری نبود حتی یک مورد!
بهرحال به رسم هر سال؛ تقویم قمر در عقرب سال 1401 مطابقِ نظر احتیاطی و پوششدهندۀ همهی نظرات و فتاوا (قمر در «برج» عقرب + قمر در «صورت فلکی» عقرب) تهیه و ضمیمه شد تا به سادگی آن را روی گوشی خود ذخیره و استفاده کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره روایات مربوطه و همچنین توضیح درباره تفاوت دو نوع قمر در عقرب و نظرات برخی مراجع و ... میتوانید در سایت manmote.com جستجو نمایید.
سال 1️⃣0️⃣4️⃣1️⃣
کاملا مشخصه که بخاطر اوضاع اقتصادی؛ سفر و ازدواج (و شاید هم اعتقادات!) کاهش داشته 😢
یه مؤیدش هم اینکه هرسال از اواخر پاییز درخواستها برای لیست قمر در عقرب سال بعد شروع میشد اما امسال مطلقا خبری نبود حتی یک مورد!
بهرحال به رسم هر سال؛ تقویم قمر در عقرب سال 1401 مطابقِ نظر احتیاطی و پوششدهندۀ همهی نظرات و فتاوا (قمر در «برج» عقرب + قمر در «صورت فلکی» عقرب) تهیه و ضمیمه شد تا به سادگی آن را روی گوشی خود ذخیره و استفاده کنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره روایات مربوطه و همچنین توضیح درباره تفاوت دو نوع قمر در عقرب و نظرات برخی مراجع و ... میتوانید در سایت manmote.com جستجو نمایید.
Forwarded from خبرهای فوری / مهم 🔖
مینو محرز: ۶ درصد سکس ورکرهای تهران ایدز دارند/میخواستند سکسورکرها را با آموزش خیاطی درمان کنند
محرز رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران:
🔹ماسه نوع سکسورکر داریم گرید سه، سکسورکرهای خیابانی هستند که خیلی وضعشان بد است.
🔹یک سری کسانی هستند که خانههای امن دارند و گرید دو محسوب میشوند. گرید یک هم افرادی هستند که اصلا به ما مراجعه نمیکنند و درآمدهای خیلی بالایی دارند. به این دسته اصلا دسترسی نداریم، ولی روی گرید دو و سه مطالعاتی داشتیم.
🔹سکسورکرهای تهران عمدتا از گروه یک و دو هستند که در آخرین مطالعات ما حدودا شش درصد شان مبتلا به ایدز بودند.
🔹«ان.جی.او»ها یک سری خانههایی درست کرده بودند و دولت و وزارت بهداشت هم از آنها حمایت میکردند.
🔹در این خانهها عمدتا زنانی که در معرض انتقال بیماری مقاربتی بودند را جمع میکردند تا کاندوم و آموزش رایگان بگیرند. در همین خانهها به آنها خیاطی هم یاد میدادند البته من معتقد بودم اگر اینها میخواستند خیاطی یاد بگیرد که نمیرفتند سکسورکر شود.
🔹باید کمک کنیم بقیه جامعه بیمار نشوند/رویداد ۲۴ #اجتماعی
✅ @Khabar_Fouri
محرز رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران:
🔹ماسه نوع سکسورکر داریم گرید سه، سکسورکرهای خیابانی هستند که خیلی وضعشان بد است.
🔹یک سری کسانی هستند که خانههای امن دارند و گرید دو محسوب میشوند. گرید یک هم افرادی هستند که اصلا به ما مراجعه نمیکنند و درآمدهای خیلی بالایی دارند. به این دسته اصلا دسترسی نداریم، ولی روی گرید دو و سه مطالعاتی داشتیم.
🔹سکسورکرهای تهران عمدتا از گروه یک و دو هستند که در آخرین مطالعات ما حدودا شش درصد شان مبتلا به ایدز بودند.
🔹«ان.جی.او»ها یک سری خانههایی درست کرده بودند و دولت و وزارت بهداشت هم از آنها حمایت میکردند.
🔹در این خانهها عمدتا زنانی که در معرض انتقال بیماری مقاربتی بودند را جمع میکردند تا کاندوم و آموزش رایگان بگیرند. در همین خانهها به آنها خیاطی هم یاد میدادند البته من معتقد بودم اگر اینها میخواستند خیاطی یاد بگیرد که نمیرفتند سکسورکر شود.
🔹باید کمک کنیم بقیه جامعه بیمار نشوند/رویداد ۲۴ #اجتماعی
✅ @Khabar_Fouri
شگرد جدید علیه مردان غیور!
پیام برای آقاهه اومده از طرف مدیر ساختمون
که یه خانمه هست توی این اپلیکیشن صیغهیابی که آشنای شماست!
طرف هم رفته نصب کنه دیده بعله؛ میگه 2 هزار تومن حق عضویت بده و میره به سایت شاپرک دات گا!!!
لذا به مدیر ساختمون گفته احتمالا گوشیت هک شده و این پیام برای همه رفته!
منبع @manmote
پیام برای آقاهه اومده از طرف مدیر ساختمون
که یه خانمه هست توی این اپلیکیشن صیغهیابی که آشنای شماست!
طرف هم رفته نصب کنه دیده بعله؛ میگه 2 هزار تومن حق عضویت بده و میره به سایت شاپرک دات گا!!!
لذا به مدیر ساختمون گفته احتمالا گوشیت هک شده و این پیام برای همه رفته!
منبع @manmote
Forwarded from بنای بندگی
💠طيّ الارض و عبور از موانع با توسّل به امام جواد (علیه السلام)
اين قصّه را كه مرحوم علاّمهي مجلسي (رضوان الله تعالی علیه) نقل كردهاند به تناسب امروز كه روز ولادت امام جواد(علیه السلام) است عرض ميكنم:
مردي به نام عليّ بن خالد گفته است: روزي شنيدم مردي را از شام دستگير كرده و برگردنش زنجير نهاده، به عراق آورده و زندانشكردهاند به اتّهام اينكه ادّعاي نبوّت كرده است.
من تعجّب كردم و خواستم او را از نزديك ببينم كه چگونه آدمي است. رفتم با زندانبانها رابطهاي برقرار كردم تا ترتيب ملاقاتم را با او دادند. وقتي رفتم و او را ديدم و صحبت كردم، او را آدم عاقل و فهميدهاي يافتم و ديدم معقول نيست او ادّعاي نبوّت كرده باشد.
پرسيدم: مطلب چه بوده كه شما را متّهم كردهاند؟ گفت: اصل جريان اين است كه من در شام، در جايي معروف به رأس الحسين، مدّتها مشغول عبادت بودم تا يك روز ديدم مرد بزرگواري نزد من آمد و گفت: برخيز و همراه من بيا، من نيز مانند كسي كه مجذوب شده باشد از جا برخاستم و همراهش شدم. چند قدمي كه رفتيم با كمال تعجّب ديدم در مسجد كوفه هستم! از من پرسيد: اينجا را ميشناسي؟ گفتم: بله، اينجا مسجد كوفه است. او مشغول نماز شد و من هم نماز خواندم. بعد حركت كرد و من هم دنبالش رفتم، چند قدم كه رفتيم، ديدم در مسجد مدينه هستم، فرمود: اينجا را ميشناسي؟ گفتم: بله، اينجا مسجد مدينه است. آنجا هم مشغول نماز و زيارت شد، من هم نماز خواندم و زيارت كردم. بعد از چند قدمي كه رفتيم، ديدم در مكّه و مسجد الحرام هستم، طواف بيت كرديم و نماز خوانديم.
بعد از چند لحظه ديدم در جاي اوّل خودم؛ يعني، در شام و رأس الحسين(علیه السلام) هستم.
خيلي تعجّب كردم كه اين چه سيري بود! ناگهان او هم از چشم من غايب شد.
تا يك سال از اين جريان گذشت و سال ديگر باز در همان مكان، همان شخص نزد من آمد و به من گفت: برخيز و با من بيا؛ باز همان برنامهي سال قبل تكرار شد.
وقتي كه به موضع خودم در شام برگشتم و او خواست از من جدا شود، قسمش دادم كه تو را به حقّ آن كسي كه اين قدرت را به تو داده است، خود را معرّفي كن. تأمّلي كرد و فرمود: من محمّد بن عليّ بن موسي الرّضا هستم. فهميدم كه حضرت امام جواد(علیه السلام) است.
اين مطلب گذشت و مردم باخبر شدند و در مجالس نقل شد تا به گوش وزير رسيد. محمّد بن عبد الملك زيّات، وزير خليفهي عبّاسي، آدم جبّاري بود و با آل علي (علیهم السلام) هم دشمني داشت.
او دستور داد مرا بردند و بدون مقدّمه زنجير بر گردنم نهادند و متّهمم كردند كه ادّعاي نبوّت كردهام؛ تا اينكه مرا اينجا آورده و زندانم كردهاند.
عليّ بن خالد گويد: من خيلي دلم به حال او سوخت كه چنين مرد بزرگوار و محترمي را اينگونه گرفتارش كردهاند.
گفتم: مايل هستيدگزارش حال شما را به وزير بدهم؟ شايد براي او اشتباه شده باشد. گفت: مانعي نيست.
من براي وزير نوشتم كه حال او چنين است و ادّعاي نبوّت نكرده و متّهمش كردهاند، و اميدوار بودم كه آزادش كنند ولي پس از مدّتي جواب آمد، ديدم زير آن نامه نوشته است: به او بگو همان كسي كه تو را در يك روز از شام به كوفه و مدينه و مكّه برده و برگردانده است، هم او بيايد و تو را از زندان بيرون بياورد.
ديدم مطلب را به مسخره گرفته و كينهتوزانه برخورد كرده است. خيلي متأسّف شدم و تصميم گرفتم بروم و دوباره او را ببينم و دلداريش بدهم و بگويم فعلاً چارهاي نيست، صبر كن تا شايد فرجي حاصل شود. وقتي كه به زندان رفتم ديدم غوغا و ازدحام عجيبي در اطراف زندان برپاست.
پاسبانها و زندانبانها شديداً مضطربند و اين سمت و آن سمت ميروند و سخت ناراحتند. پرسيدم: چه شده است؟
گفتند: آن مرد شامي كه ادّعاي نبوّت كرده و محبوس بود مفقود شده است. با اين كه درهاي زندان بسته بوده هيچ معلوم نيست چه شده؟ آيا به زمين فرو رفته يا به آسمان صعود كرده؟! نفهميديم!!
من با خود گفتم: بله، همان كسي كه او را در يك روز از شام به كوفه و مدينه و مكّه برده و برگردانده است، هم او نجاتش داده است.
همين عليّ بن خالد، راوي جريان، گفته است: من اوّل زيدي مذهب بودم؛ يعني، از امام سجّاد(علیه السلام) به اين طرف معتقد به امامت ائمّهي ديگر نبودم، آن روز مستبصر شدم و حقيقت را فهميدم و به امامت امام جواد(علیه السلام) و ديگر امامان (علیهم السلام) معتقد شدم.
📚بحارالأنوار، جلد ۵۰ ، صفحه ۳۸
@safirehedayaat
📚صفیر هدایت شماره ۰۳ _ سلسله مباحث معارفی حضرت آیت سید محمد ضیاءآبادی (ره)
اين قصّه را كه مرحوم علاّمهي مجلسي (رضوان الله تعالی علیه) نقل كردهاند به تناسب امروز كه روز ولادت امام جواد(علیه السلام) است عرض ميكنم:
مردي به نام عليّ بن خالد گفته است: روزي شنيدم مردي را از شام دستگير كرده و برگردنش زنجير نهاده، به عراق آورده و زندانشكردهاند به اتّهام اينكه ادّعاي نبوّت كرده است.
من تعجّب كردم و خواستم او را از نزديك ببينم كه چگونه آدمي است. رفتم با زندانبانها رابطهاي برقرار كردم تا ترتيب ملاقاتم را با او دادند. وقتي رفتم و او را ديدم و صحبت كردم، او را آدم عاقل و فهميدهاي يافتم و ديدم معقول نيست او ادّعاي نبوّت كرده باشد.
پرسيدم: مطلب چه بوده كه شما را متّهم كردهاند؟ گفت: اصل جريان اين است كه من در شام، در جايي معروف به رأس الحسين، مدّتها مشغول عبادت بودم تا يك روز ديدم مرد بزرگواري نزد من آمد و گفت: برخيز و همراه من بيا، من نيز مانند كسي كه مجذوب شده باشد از جا برخاستم و همراهش شدم. چند قدمي كه رفتيم با كمال تعجّب ديدم در مسجد كوفه هستم! از من پرسيد: اينجا را ميشناسي؟ گفتم: بله، اينجا مسجد كوفه است. او مشغول نماز شد و من هم نماز خواندم. بعد حركت كرد و من هم دنبالش رفتم، چند قدم كه رفتيم، ديدم در مسجد مدينه هستم، فرمود: اينجا را ميشناسي؟ گفتم: بله، اينجا مسجد مدينه است. آنجا هم مشغول نماز و زيارت شد، من هم نماز خواندم و زيارت كردم. بعد از چند قدمي كه رفتيم، ديدم در مكّه و مسجد الحرام هستم، طواف بيت كرديم و نماز خوانديم.
بعد از چند لحظه ديدم در جاي اوّل خودم؛ يعني، در شام و رأس الحسين(علیه السلام) هستم.
خيلي تعجّب كردم كه اين چه سيري بود! ناگهان او هم از چشم من غايب شد.
تا يك سال از اين جريان گذشت و سال ديگر باز در همان مكان، همان شخص نزد من آمد و به من گفت: برخيز و با من بيا؛ باز همان برنامهي سال قبل تكرار شد.
وقتي كه به موضع خودم در شام برگشتم و او خواست از من جدا شود، قسمش دادم كه تو را به حقّ آن كسي كه اين قدرت را به تو داده است، خود را معرّفي كن. تأمّلي كرد و فرمود: من محمّد بن عليّ بن موسي الرّضا هستم. فهميدم كه حضرت امام جواد(علیه السلام) است.
اين مطلب گذشت و مردم باخبر شدند و در مجالس نقل شد تا به گوش وزير رسيد. محمّد بن عبد الملك زيّات، وزير خليفهي عبّاسي، آدم جبّاري بود و با آل علي (علیهم السلام) هم دشمني داشت.
او دستور داد مرا بردند و بدون مقدّمه زنجير بر گردنم نهادند و متّهمم كردند كه ادّعاي نبوّت كردهام؛ تا اينكه مرا اينجا آورده و زندانم كردهاند.
عليّ بن خالد گويد: من خيلي دلم به حال او سوخت كه چنين مرد بزرگوار و محترمي را اينگونه گرفتارش كردهاند.
گفتم: مايل هستيدگزارش حال شما را به وزير بدهم؟ شايد براي او اشتباه شده باشد. گفت: مانعي نيست.
من براي وزير نوشتم كه حال او چنين است و ادّعاي نبوّت نكرده و متّهمش كردهاند، و اميدوار بودم كه آزادش كنند ولي پس از مدّتي جواب آمد، ديدم زير آن نامه نوشته است: به او بگو همان كسي كه تو را در يك روز از شام به كوفه و مدينه و مكّه برده و برگردانده است، هم او بيايد و تو را از زندان بيرون بياورد.
ديدم مطلب را به مسخره گرفته و كينهتوزانه برخورد كرده است. خيلي متأسّف شدم و تصميم گرفتم بروم و دوباره او را ببينم و دلداريش بدهم و بگويم فعلاً چارهاي نيست، صبر كن تا شايد فرجي حاصل شود. وقتي كه به زندان رفتم ديدم غوغا و ازدحام عجيبي در اطراف زندان برپاست.
پاسبانها و زندانبانها شديداً مضطربند و اين سمت و آن سمت ميروند و سخت ناراحتند. پرسيدم: چه شده است؟
گفتند: آن مرد شامي كه ادّعاي نبوّت كرده و محبوس بود مفقود شده است. با اين كه درهاي زندان بسته بوده هيچ معلوم نيست چه شده؟ آيا به زمين فرو رفته يا به آسمان صعود كرده؟! نفهميديم!!
من با خود گفتم: بله، همان كسي كه او را در يك روز از شام به كوفه و مدينه و مكّه برده و برگردانده است، هم او نجاتش داده است.
همين عليّ بن خالد، راوي جريان، گفته است: من اوّل زيدي مذهب بودم؛ يعني، از امام سجّاد(علیه السلام) به اين طرف معتقد به امامت ائمّهي ديگر نبودم، آن روز مستبصر شدم و حقيقت را فهميدم و به امامت امام جواد(علیه السلام) و ديگر امامان (علیهم السلام) معتقد شدم.
📚بحارالأنوار، جلد ۵۰ ، صفحه ۳۸
@safirehedayaat
📚صفیر هدایت شماره ۰۳ _ سلسله مباحث معارفی حضرت آیت سید محمد ضیاءآبادی (ره)
Forwarded from صُحُفٍ مُطَهَّرَه
🌱ارزش مداری امیر المؤمنین ع (7)
🔸سخن معاویه خطاب به کسی که بر او نقدی کرده بود:
هيهات لمظکم علي بن ابي طالب الجرأة علی السلطان فبطیء ما تفطمون.
علي بن ابي طالب جرأت بر سلطان را به شما چشانده است. چقدر طول خواهد کشید تا طعم آن را از زبان شما بازگیرند.
📚 أخبار الوافدات من النساء على معاوية بن أبي سفيان، ص70؛ بلاغات النساء، ص49؛ العقد الفريد، 1/ 346.
@sohof2
🔸سخن معاویه خطاب به کسی که بر او نقدی کرده بود:
هيهات لمظکم علي بن ابي طالب الجرأة علی السلطان فبطیء ما تفطمون.
علي بن ابي طالب جرأت بر سلطان را به شما چشانده است. چقدر طول خواهد کشید تا طعم آن را از زبان شما بازگیرند.
📚 أخبار الوافدات من النساء على معاوية بن أبي سفيان، ص70؛ بلاغات النساء، ص49؛ العقد الفريد، 1/ 346.
@sohof2
Forwarded from فیلسوفیدن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دفعه بعد نجمالدین به نشانه اعتراض برنامه رو ترک میکنه
t.me/filsoufidan
t.me/filsoufidan
Forwarded from مسجد شفا
🔴 نه #توصیه و یک نکته در آخرین جمعهٔ #ماه_شعبان
🔴 از روایت #امام_رضا -علیه السلام-
1⃣ #جبران کوتاهیمان در آنچه که از ماه شعبان گذشته است.
2⃣ پرداختن به آنچه به ما ارتباط دارد و ترک اموری که به ما ارتباط ندارد.
3⃣ #دعا فراوان، #استغفار فراوان و #تلاوت_قرآن فراوان
4⃣ #توبه از گناهان، برای آغاز مخلصانهٔ #ماه_رمضان
5⃣ ادای هر #امانت که به گردن ماست
6⃣ کنار گذاشتن #کینه نسبت به هر مؤمنی
7⃣ فاصله گرفتن از گناهانی که مرتکب میشویم
8⃣ #پروا از خدا و #توکل بر او در هر کار آشکار یا نهان
9⃣ بسیار گفتن: «اللهم إن لم تكن غفرت لنا في ما مضی من شعبان فاغفر لنا في ما بقي منه»
🔷 نکته: خداوند در این ماه، به حرمت ماه مبارک رمضان، افراد زیادی را از آتش دوزخ آزاد میسازد.
📚عیون أخبار الرضا، ج۱ ٬ ص ۵۶
#حدیث #اخلاق #فضولی #اخلاص #توبه
@masjed_shefa
🔴 از روایت #امام_رضا -علیه السلام-
1⃣ #جبران کوتاهیمان در آنچه که از ماه شعبان گذشته است.
2⃣ پرداختن به آنچه به ما ارتباط دارد و ترک اموری که به ما ارتباط ندارد.
3⃣ #دعا فراوان، #استغفار فراوان و #تلاوت_قرآن فراوان
4⃣ #توبه از گناهان، برای آغاز مخلصانهٔ #ماه_رمضان
5⃣ ادای هر #امانت که به گردن ماست
6⃣ کنار گذاشتن #کینه نسبت به هر مؤمنی
7⃣ فاصله گرفتن از گناهانی که مرتکب میشویم
8⃣ #پروا از خدا و #توکل بر او در هر کار آشکار یا نهان
9⃣ بسیار گفتن: «اللهم إن لم تكن غفرت لنا في ما مضی من شعبان فاغفر لنا في ما بقي منه»
🔷 نکته: خداوند در این ماه، به حرمت ماه مبارک رمضان، افراد زیادی را از آتش دوزخ آزاد میسازد.
📚عیون أخبار الرضا، ج۱ ٬ ص ۵۶
#حدیث #اخلاق #فضولی #اخلاص #توبه
@masjed_shefa