Forwarded from نقد مشهورات
👫تاوان بلوغ👫( قسمت هفدهم)
بعد از مدتها صبح سرحال پا شدم. حالم خیلی خوبه سر صبحونه با همه شوخی میکردم حتی با خواهرم، همه رو بخشیده بودم .دوباره خورشید زندگیم طلوع کرده بود .
رسیدم دانشگاه ،رفتم سرکلاس ،امروز باهم کلاس داشتیم.وقتی وارد کلاس شدم گرم با همه سلام علیک کردم، رفتم نشستم. اونم اومده بود با سر بهش سلام کردم، یه لبخند بهم زد. وقتی کلاس تموم شد رفتم سمتش ازش خواستم که باهاش حرف بزنم اونم قبول کرد. رفتم دوتا چای گرفتم یه گوشه حیاط دانشگاه نشستیم. اولین سوالی که کرد این بود که پرسید چیه خیلی سر حالی؟ گفتم آخه یه راهی پیدا کردم تا بتونیم همونجوری که تو می خوای در کنار هم باشیم بدون اینکه به گناه بیفتیم. با تعجب نگام می کرد ازم پرسید مثلا چه راهی !؟
سریع رفتم سر اصل مطلب گفتم ازدواج موقت.یه صیغه می خونیم باهمیم تا وقتی که تو بگی؟ بعد هم ازدواج می کنیم. اینجوری خیلی خوبه نه؟قیافش عوض شده بود تا حالا اینجوری ندیده بودمش ،شبیه همون موقع من که باهاش دست داده بودم .ولی من از گناهم اینجوری شده بودم ولی اون! من یه پیشنهاد شرعی داده بودم.احساس کردم از پیشنهادم ناراحت شده .
گفت تو راجع به من چی فکر کردی مگه من زن مطلقه یا شوهر مرده ام یا اینکه یه دختر ترشیده ام که شوهر گیرش نمی یاد .واقعا برات متاسفم تا حالا امیدوار بودم که تو رو میشه تغییر داد ولی مثل اینکه تو راه ترقی و پيشرفت رو به خودت بستی.پسره ی جهان سومی همین الان لب تر کنم کلی از پسرهای دانشگاه برام می میرند. اونوقت تو وقیحانه تو چشام نگاه می کنی وبه من پیشنهاد صیغه شدن و زن صیغه ای شدن میدی!؟ من در جوابش گفتم اشکالش چیه!؟ گفت اشکالش اینه که تو زن رو یه ابزار برای سواستفاده ی جنسی دیدی به زن و روح زن احترام قائل نیستی نگاه همه ی مردهای جهان سومی به زن جنسیه، تو هم از همون قماشی من یه دختر امروزیم با یه عالمه آرزوهای بزرگ، اون موقع تو با این پیشنهاد وقیحانه می خوای از من یه زن سنتی بسازی ومانع رسیدن من به آرزوهام بشی. واقعا که!!گفتم پس گناه چی میشه .سریع گفت گناه!اینها ساخته ی ذهن آدمهای عقب افتادست که خودشون رو سر کار گذاشتنگد. همه ی بدبختی ما جونها از همین بهشت وجهنمه، تا اینجوری فکر کنی بقیه ازت سواری میگیرن. دین رو آخوندا درست کردن خودشون هر کاری دلشون بخواد میکنن به ما که میرسه میگن شرعی وغیر شرعی،منم حالا عصبانی شده بودم در جوابش گفتم حالا اگر یه صیغه بخونیم میشیم عقب افتاده واگر نخونیم میشم پیشرفته ،چی تو ذهنت میگذره اصلا تو اگر آزادی میدونستی چیه چطور بخودت اجازه میدی به دیگران بخاطر اختلاف فکری توهین کنی .تازه اگر فقط یک درصد #خدا بود #بهشت بود #جهنم بود اونوقت چی ،جواب خدا رو چی بدیم. بابا من دلم نمی خواد گناه کنم، چرا نمی فهمی، من تو رو دوست دارم ولی نمی خوام به گناه بیفتم ،عجب بدبختیه.گفت تو باید بری یه دختر مثل خودت پیدا کنی من بدرد تو نمی خورم اقلیم منو تو یکی نیست من به ازدواج سفید فکر میکنم تو به ازدواج سنتی. وای ،خدایا فکرش رو بکن یه آدم لباس سفید تنش کنه ،بعد مثل این عقب افتادها بره بازار خرید عروسی وجهیزیه ،سفره ی عقد بعد از سه بارم بگه بله و بعدم بچه بیاره بشوره، بسابه، آقا هم کیف کند .تو چی میگی من ازون دخترا نیستم چرا نمی فهمی؟ منم گفتم حق با تو من وتو بدرد هم نمی خوریم ولی بدون که داری اشتباه میکنی. ازدواج سفید هه،هه.
خداحافظ...
ادامه دارد
✍بنده خدا حسن قربانپور
#ازدواج-سفید-آزادی
https://telegram.me/naghdemashhorat
بعد از مدتها صبح سرحال پا شدم. حالم خیلی خوبه سر صبحونه با همه شوخی میکردم حتی با خواهرم، همه رو بخشیده بودم .دوباره خورشید زندگیم طلوع کرده بود .
رسیدم دانشگاه ،رفتم سرکلاس ،امروز باهم کلاس داشتیم.وقتی وارد کلاس شدم گرم با همه سلام علیک کردم، رفتم نشستم. اونم اومده بود با سر بهش سلام کردم، یه لبخند بهم زد. وقتی کلاس تموم شد رفتم سمتش ازش خواستم که باهاش حرف بزنم اونم قبول کرد. رفتم دوتا چای گرفتم یه گوشه حیاط دانشگاه نشستیم. اولین سوالی که کرد این بود که پرسید چیه خیلی سر حالی؟ گفتم آخه یه راهی پیدا کردم تا بتونیم همونجوری که تو می خوای در کنار هم باشیم بدون اینکه به گناه بیفتیم. با تعجب نگام می کرد ازم پرسید مثلا چه راهی !؟
سریع رفتم سر اصل مطلب گفتم ازدواج موقت.یه صیغه می خونیم باهمیم تا وقتی که تو بگی؟ بعد هم ازدواج می کنیم. اینجوری خیلی خوبه نه؟قیافش عوض شده بود تا حالا اینجوری ندیده بودمش ،شبیه همون موقع من که باهاش دست داده بودم .ولی من از گناهم اینجوری شده بودم ولی اون! من یه پیشنهاد شرعی داده بودم.احساس کردم از پیشنهادم ناراحت شده .
گفت تو راجع به من چی فکر کردی مگه من زن مطلقه یا شوهر مرده ام یا اینکه یه دختر ترشیده ام که شوهر گیرش نمی یاد .واقعا برات متاسفم تا حالا امیدوار بودم که تو رو میشه تغییر داد ولی مثل اینکه تو راه ترقی و پيشرفت رو به خودت بستی.پسره ی جهان سومی همین الان لب تر کنم کلی از پسرهای دانشگاه برام می میرند. اونوقت تو وقیحانه تو چشام نگاه می کنی وبه من پیشنهاد صیغه شدن و زن صیغه ای شدن میدی!؟ من در جوابش گفتم اشکالش چیه!؟ گفت اشکالش اینه که تو زن رو یه ابزار برای سواستفاده ی جنسی دیدی به زن و روح زن احترام قائل نیستی نگاه همه ی مردهای جهان سومی به زن جنسیه، تو هم از همون قماشی من یه دختر امروزیم با یه عالمه آرزوهای بزرگ، اون موقع تو با این پیشنهاد وقیحانه می خوای از من یه زن سنتی بسازی ومانع رسیدن من به آرزوهام بشی. واقعا که!!گفتم پس گناه چی میشه .سریع گفت گناه!اینها ساخته ی ذهن آدمهای عقب افتادست که خودشون رو سر کار گذاشتنگد. همه ی بدبختی ما جونها از همین بهشت وجهنمه، تا اینجوری فکر کنی بقیه ازت سواری میگیرن. دین رو آخوندا درست کردن خودشون هر کاری دلشون بخواد میکنن به ما که میرسه میگن شرعی وغیر شرعی،منم حالا عصبانی شده بودم در جوابش گفتم حالا اگر یه صیغه بخونیم میشیم عقب افتاده واگر نخونیم میشم پیشرفته ،چی تو ذهنت میگذره اصلا تو اگر آزادی میدونستی چیه چطور بخودت اجازه میدی به دیگران بخاطر اختلاف فکری توهین کنی .تازه اگر فقط یک درصد #خدا بود #بهشت بود #جهنم بود اونوقت چی ،جواب خدا رو چی بدیم. بابا من دلم نمی خواد گناه کنم، چرا نمی فهمی، من تو رو دوست دارم ولی نمی خوام به گناه بیفتم ،عجب بدبختیه.گفت تو باید بری یه دختر مثل خودت پیدا کنی من بدرد تو نمی خورم اقلیم منو تو یکی نیست من به ازدواج سفید فکر میکنم تو به ازدواج سنتی. وای ،خدایا فکرش رو بکن یه آدم لباس سفید تنش کنه ،بعد مثل این عقب افتادها بره بازار خرید عروسی وجهیزیه ،سفره ی عقد بعد از سه بارم بگه بله و بعدم بچه بیاره بشوره، بسابه، آقا هم کیف کند .تو چی میگی من ازون دخترا نیستم چرا نمی فهمی؟ منم گفتم حق با تو من وتو بدرد هم نمی خوریم ولی بدون که داری اشتباه میکنی. ازدواج سفید هه،هه.
خداحافظ...
ادامه دارد
✍بنده خدا حسن قربانپور
#ازدواج-سفید-آزادی
https://telegram.me/naghdemashhorat
Telegram
نقد مشهورات
نقد معروفهای نادرست
Forwarded from زيورآلات فاخر | Zivaralat_fakher (Pedram Sardarizadeh)
✅ خاموش شدن آتش جهنّم در شب ولادت امام حسین (علیه السلام)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«هنگامی که حسین بن علی (علیهما السلام) در شامگاه پنجشنبه و شب جمعه قدوم مبارک به سرای دنیا نهاد، خدای تعالی به «مالک»، موکّل جهنّم وحی فرمود که امشب به برکت ولادت فرزند محمّد صلّی الله علیه و آله، آتش #جهنم را بر اهلش خاموش کند و به «رضوان»، موکّل بهشت وحی فرمود که امشب به یُمن قدوم فرزند محمّد صلّی الله علیه و آله در دنیا، #بهشت را آذین بندی و عطر افشانی کند و به دخترکان سياه چشم بهشتی (حور العین) وحی فرمود که امشب به تکريم مولود محمّد صلّی الله عليه و آله، به زيور خود بيفزايند و خويشتن را آراستهتر کنند و فرشتگان را فرمود تا به پاس اين مولود خجسته، صف به صف، به تسبيح و سپاس و تمجيد و تکبير خدای تعالی همّت گمارند...»
«قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله يَقُول ... فَلَمَّا وُلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ علیهما السلام وَ كَانَ مَوْلِدُهُ عَشِيَّةَ الْخَمِيسِ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَالِكٍ خَازِنِ النَّارِ أَنْ أَخْمِدِ النِّيرَانَ عَلَى أَهْلِهَا لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ وَ أَوْحَى إِلَى رِضْوَانَ خَازِنِ الْجِنَانِ أَنْ زَخْرِفِ الْجِنَانَ وَ طَيِّبْهَا لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى حُورِ الْعِينِ تَزَيَّنَّ وَ تَزَاوَرْنَ لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنْ قُومُوا صُفُوفاً بِالتَّسْبِيحِ وَ التَّحْمِيدِ وَ التَّمْجِيدِ وَ التَّكْبِيرِ لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا ...»
📚 "كمال الدّين و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۲"
@zivaralat_fakher
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«هنگامی که حسین بن علی (علیهما السلام) در شامگاه پنجشنبه و شب جمعه قدوم مبارک به سرای دنیا نهاد، خدای تعالی به «مالک»، موکّل جهنّم وحی فرمود که امشب به برکت ولادت فرزند محمّد صلّی الله علیه و آله، آتش #جهنم را بر اهلش خاموش کند و به «رضوان»، موکّل بهشت وحی فرمود که امشب به یُمن قدوم فرزند محمّد صلّی الله علیه و آله در دنیا، #بهشت را آذین بندی و عطر افشانی کند و به دخترکان سياه چشم بهشتی (حور العین) وحی فرمود که امشب به تکريم مولود محمّد صلّی الله عليه و آله، به زيور خود بيفزايند و خويشتن را آراستهتر کنند و فرشتگان را فرمود تا به پاس اين مولود خجسته، صف به صف، به تسبيح و سپاس و تمجيد و تکبير خدای تعالی همّت گمارند...»
«قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله يَقُول ... فَلَمَّا وُلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ علیهما السلام وَ كَانَ مَوْلِدُهُ عَشِيَّةَ الْخَمِيسِ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَالِكٍ خَازِنِ النَّارِ أَنْ أَخْمِدِ النِّيرَانَ عَلَى أَهْلِهَا لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ وَ أَوْحَى إِلَى رِضْوَانَ خَازِنِ الْجِنَانِ أَنْ زَخْرِفِ الْجِنَانَ وَ طَيِّبْهَا لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى حُورِ الْعِينِ تَزَيَّنَّ وَ تَزَاوَرْنَ لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنْ قُومُوا صُفُوفاً بِالتَّسْبِيحِ وَ التَّحْمِيدِ وَ التَّمْجِيدِ وَ التَّكْبِيرِ لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا ...»
📚 "كمال الدّين و تمام النعمة، ج ۱، ص ۲۸۲"
@zivaralat_fakher