من یافارم|
12.1K subscribers
159 photos
12 videos
2 files
26 links
یافار همون جعفره با تلفظ غربی!
اهل افغانستانم، متولد ایران و ساکن آلمان.
رسالتمم تو مجازی روزمره نویسی و تولید محتوای دوستی با حرفای سادگانه ست.
Download Telegram
پسرعمه‌م دروازبان تیم ملی نوجوانان هاکی روی یخ سوئد شده. بعد عمه‌م زنگ زده به بابام که این خبر رو بده، بابام میپرسه: اسمش چیه؟! عمه‌م میگه: یه بازیه، هاکی روی یخ! بابامم میگه: نه اسم پسرتو میگم!
شما برین پی خوشبختی، من خودم میام.
اسم لباسای دخترونه از دستم رفته.
تو افغانستان به حوله میگن “جان‌پاک”.
تو اینستاگرام انگار یه قانونی هست که برای تولید محتوا باید حتما ناف و شکمت معلوم باشه. وگرنه دیده نمیشی.
یه افسانه‌ی ژاپنی هست که میگه: قطره‌های بارون وقتی که با ابرها خداحافظی میکنن و میپرن پایین، توی مسیر هر قطره‌ای انتخاب میکنه که کجا فرود بیاد و خودش رو رها کنه. یکی میگه شاخه‌های درخت، یکی میگه پر پرنده‌ها، روی شیشه‌ی ماشین و پنجره‌ی خونه‌ها... اون وسط هم خیلی از قطره‌ها هستن که نه خودشون حرفی میزنن و نه بقیه کاری به کارشون دارن. اونا فقط با سرعت میان سمت زمین. چون اونا فقط دنبال صورت و دست‌های عاشقان.
آدم امن زیاده، اگه تو خودت آدم باشی.
نگو “بیا لاس بزنیم”، بگو “هوا انقدر خنک و ملسه که به نظرت چه لباسی مناسبه؟”.
پشت به پشت خوابیدن رو هم پایه‌م.
دیروز فهمیدم یکی از آدم‌هایی که میشناختمش خودکشی کرده. نمیگم دوست، چون حتی شماره‌ و اینستاگرامش رو هم نداشتم و فقط اگه جایی تصادفی همدیگه رو میدیدیم، چند دقیقه‌ای حال همو میپرسیدیم. شایدم نمیگم دوست، چون نمیخوام روح و روانم درگیر این اتفاق تلخ بشه. شاید چون بار آخری که اتفاقا همین دو هفته پیش بود دیدمش مثل همیشه خندید و به شوخی ازم پرسید “برنامه چیه؟” … و من دارم الان فکر میکنم که جدی برنامه‌ی ماها چیه؟! ما آدمایی که بود و نبودمون میتونه همین‌قدر کشکی و به یه تار مو بند باشه.
نمیدونم هرکی رو میخوام دوره، یا هرکی دوره رو میخوام همه‌ش.
- بخواب ماساژت بدم.
خودم رو به سختی سرگرمش میکنم.
ذهنیت مشخصی از خوشبختی ندارم که.
دراما زیاده، ولی من نیستم.
قلبم درش بسته‌س و معلوم نیست اون تو چه خبره. مغزم نمیدونه. روحم نمیدونه. خودم نمیدونم. هرکی هم میره سمتش و در میزنه، کسی درو باز نمیکنه. این موضوع خیلی نگرانم کرده.
اروپایی؟! -نه اون عکسا مال سفر ترکیه‌س.
من فهمیدم نه تنها بلد نیستم برقصم، بلکه چقدر بد رقصم و همون بهتر بشینم از دور فقط دست بزنم و شادی کنم.
Forwarded from متَّکی به خود
من اگه روی یکی کراش بزنم طرف بختش در حد عروسی و حموم‌زایمون باز می‌شه!
صبحونه رو تراس خونه >>>
این چه فرصتیه که بعدا میفهمی فرصت بوده؟! والا فرصتای بقیه از صد کیلومتری هم مشخصن که. نخواستیم آقا. نخواستیم اصلا.