🌹محفل شهدا🌹
594 subscribers
50.5K photos
43.2K videos
697 files
1.9K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
به روایت از آقای شهرام ترابی یکی دیگر از دوستان #شهید: «دغدغه‌های #امید فقط مختص به #شغلش نمی‌شد. چهار سال پیش، وقتی لاهیجان بودم و به #امید زنگ زدم او گفت که وضع تالاب سوستان خراب و پر از زباله است.

#من و #مبینا آمده‌ایم و #دو تایی داریم اینجا را #تمیز می‌کنیم. من هم سریع با سه نفر از دوستانم تماس گرفتم تا به آنها کمک کنیم.
🍃🌷🍃
بعد از #فوت #همسرش خیلی #تلاش کرد تا #خودش را #سر پا کند.😔 #امید تنها نبود و #سرنوشت #مبینا به دستان او گره خورده بود. به خاطر مبینا هم که شده بود، #سر پا شد.😭
🍃🌷🍃
زندگی را تازه شروع کرده بود که این بلا سرش آمد😭
🍃🌷🍃
می خواهم از قاتل بپرسم جواب این بچه را چه خواهی داد؟ مبینایی که #امید زندگی‌اش را گرفتی. فقط ضربه را پشت سر هم بر بدن #امید زدی چون عصبانی بودی😭
🍃🌷🍃
چون با #درخواست #معافیت مخالفت شده بود. #هزاران نفر در #گرما و #سرما برای این کشور #خدمت کرده‌اند؛ این همه #خشونت به خاطر #معافیت؟ یک #بچه #بی‌پدر شد.»😭
🍃🌷🍃
ضمن #ادامه #تحصیل و #تدریس #طلاب، به #مسافرت‌های #تبلیغی نیز می‌رفت و در #آبادان به خاطر #سخنرانی افشاگرانه و #ضد رژیم به #زندان افتاد. اما در اثر#تلاش #آیت‌الله العظمی برجرودی «قدس سره» از #زندان #آزاد شد.
🍃🌷🍃
پس از آن ماجرا، گروهی از ایرانیان مقیم کویت برای #تبلیغ اسلام، خواستار #عالم صالح و #مبلغ توانایی شدند. این #ماموریت و #رسالت به ایشان واگذار شد.
🍃🌷🍃
ایشان با الهام از #استاد خودش #امام (قدس سره) بیش از پیش در #ترویج معارف اسلام کوشید،با #شهامتی وصف‌ناپذیر از شاه و خانواده‌اش #انتقاد می‌کرد و از#شکنجه و #زندان رژیم نمی‌هراسید.
🍃🌷🍃
همچنین در#دفاع از #خمینی کبیر هماهنگی #مواضع #علمای شیعه با #امام راحل بسیار کوشید و برای ا#عتلای اسلام، خروشید و در راه #قیام #امام خمینی از هیچ #کوششی فروگذار نبود.
🍃🌷🍃
در کنار #مبارزه، از #تبلیغ عمومی،#تشکیل کلاس برای #بانوان،#کمک به فقیران،#غافل نشد،#تلاش بسیار و #شجاعتش سبب شد که رژیم شاه، از حضور ایشان به ستوه آید.
🍃🌷🍃
به روایت از مادر #شهید:
پسرم #علی آقا متولد سال 1343# بود، از زمان #آغاز #جنگ به #بسیج رفت و همیشه برای #اعزام به #جبهه نبرد #تلاش می‌کرد.
🍃🌷🍃
#اخلاق اسلامی،#انسانی،#تواضع و #فروتنی و #حسن معاشرت با #مردم از #ویژگی های فرزند #شهیدم بود😭 #اخلاق و #رفتار اسلامی فرزندم یکی از #صفات با #ارزشش بود.😭
🍃🌷🍃
پسرم در پایان سال دوم راهنمایی بود که عراق به کشورمون حمله کرد و با #دستکاری در #شناسنامه‌اش تونست به #جبهه بره.😭
🍃🌷🍃
بارها به #جبهه نبرد اعزام شد، این روال ادامه یافت و با اینکه #جانباز بود خدمت #سربازی او اعلام و این‌بار در #لباس سربازی راهی #جبهه‌ شد.
🍃🌷🍃
من هم یک مادر هستم و #دلتنگی و# دوری از فرزندم را با دیدن #عکسش و#نجوای مادرانه، هر روز خود را#تسکین می دهم.😭
🍃🌷🍃
من ۶ فرزند دارم، ۵ دختر و #تنها یک #پسر ( غلامزاده )داشتم، که اسمش رو #علی آقا گذاشتم.
🍃🌷🍃
پسرم خواب دیده بود که ۴۰#یا ۴۵# روز دیگر #زنده است به من نگفته بود که این خواب را دیده، به عمه اش گفته بود من ۴۰# تا ۴۵# روز دیگر زنده ام و درست روز #چهل و پنجم موقع ا#ذان صبح #شهید شد.😭
🍃🌷🍃
به روایت از همسر #شهید :
در تابستان ۱۳۸۰ ازدواج کردند که  حاصل آن  دو فرزند به نام های زهرا و ابوالفضل است. که زهرا ۱۱ ساله و ابوالفضل ۷ ساله.
🍃🌷🍃
با شروع #بحران های منطقه،#ستار در آرزوی پیوستن به #مدافعان حرم #بی تابی می کرد. در #دشوار ترین شرایط #مأموریت #یمن می گیرد. اما بیشتر از همه #آرزوی پیوستن به #مدافعان حرم #حضرت زینب سلام الله علیها🌷 را داشتند.
🍃🌷🍃
#آرزویی که در #بیست و هفتمین روز از #آبان۹۴# برآورده شد و ستار تونست داوطلبانه در سوریه حضور پیدا کند. اما ظاهرا او برای بازگشت نرفته بود.😭
🍃🌷🍃
با وجود اینکه #فرمانده بود، شب قبل از #شهادت به #جای همه افراد #نگهبانی داد و تا صبح روز #شانزدهم #بیدار بود ،لحظه ای دست از #تلاش و #جنگیدن بر نداشت. با #تاکتیکی که در یک مورد به کار برد، توانست از #تلفات و #اسارت حتمی #هفتاد نفر از #نیروهای خودی #جلوگیری کند.
🍃🌷🍃
#ستار #عاشق #اهل بیت🌷 و #ولایت بود. همواره به اطرافیان خود توصیه می کرد که #رهرو راه #ولایت باشند. در #وصیت نامه خود هم به نحو #پررنگی به این #موضوع #اشاره داشت.
🍃🌷🍃
به روایت از برادر #شهید:
ما یک خانواده مذهبی داریم. پسردایی و #پسرخاله مادرم از شهدای دفاع مقدس هستند و سابقه #ایثارگری در بین اقوام و خانواده ما وجود داشت.
🍃🌷🍃
ما بیشتر #دوست بودیم تا برادر. هر هفته که منزل پدری جمع می‌شدیم، با هم شوخی می‌کردیم و کشتی می‌گرفتیم. #مهدی یک اخلاقی که داشت، به همه چه #کوچک و چه #بزرگ #احترام می‌گذاشت.😭
🍃🌷🍃
با #اصرار به #سوریه رفته بود. چون در بخش #اداری #هوافضای #سپاه کار می‌کرد، مسئولانش می‌گفتند اینجا به #توانایی‌های او بیشتر #نیاز دارند.
🍃🌷🍃
بعدها فهمیدیم که ۸#ماه برای #اعزام به #سوریه #تلاش کرده بود. البته حرفی از #اعزام به ما نمی‌زد. می‌دانستم که #علاقه‌مند به #خدمت در #جبهه #مقاومت اسلامی است.
🍃🌷🍃
می‌گفت: دوست دارد به #کمک #مردم مظلوم #یمن برود. اما از موضوع #سوریه اصلاً خبر نداشتم. فقط همسرش می‌دانست که #پیگیر #رفتن است.
🍃🌷🍃
نمی‌خواست #نگرانش بشیم😔خصوصاً مادرمان که رماتیسم مفصلی دارد و تحریکات عصبی می‌تواند بیماری‌اش را تشدید کند.😔
🍃🌷🍃
تحصیلات خود را تا #فوق دیپلم #نظامی و پس از آن تا #لیسانس #حقوق ادامه داد و در #تیر‌ماه ۹۴# در #رشته #حقوق از دانشگاه پیام نور ملایر #فارغ‌التحصیل شد.
🍃🌷🍃
#اخلاق اسلامی  و #احترام خاصش به #والدین و #نیکی به مردم از #خصوصیات اخلاقی دیگر ایشان بود.
🍃🌷🍃
#مهربان بود، اما در مقابل کسانی که مخالف #ارزش‌های دینی و #امام بودند، #می‌ایستاد و با آنها #برخورد می‌کرد، درصدد #هدایت و #روشن کردن #واقعیت در #افکارآنان بود.
🍃🌷🍃
ایشان #ادای فریضه #امر به معروف و #نهی از منکر را در وهله اول در #خانواده و سپس در #اجتماع از #وظایف خود می‌دانست.
🍃🌷🍃
#شاگردان فعال و #متدینی را در پایگاه بسیج که در #مسجد امام حسن مجتبی(ع)🌷 #تأسیس کرده بود، #تربیت و #آموزش داده بود.
🍃🌷🍃
ایشان #ارادت خاصی نسبت به #کریم اهل بیت #امام حسن(ع)🌷داشت، برای #مسجد از #جان مایه می‌گذاشت، بسیاری از جوانان از ویژگی‌های اخلاقی تش، همچون #کمک به #فقرا شبانه و #مخفیانه #الگو برداری می‌کردند.
🍃🌷🍃
ایشان#تلاش زیادی در #برگزاری #مناسبت‌‌ها همچون #تولد و #شهادت ائمه اطهار(ع)🌷 در مسجد محله شان داشت.
🍃🌷🍃
#پزشک مدافع سلامت،#شهید اصغر آقامحمدی
🍃🌷🍃
ایشان #فوق تخصص ایمونولوژی و #آلرژی اطفال و #رئیس مرکز #تحقیقات نقص ایمنی #دانشگاه تهران بود.
🍃🌷🍃
درتاریخ  ۱۳۳۰/۳/۸# در اهواز در یک محله متوسط به اسم لشکر آباد به دنیا آمد، پدر و مادرش اصالتاً ملایری بودند که به اهواز مهاجرت و سال ها در اهواز زندگی کردند.
🍃🌷🍃
۴#خواهر و برادر بودند ، در دوره دبستان خیلی درسخوان نبود و سطح دبستانشان هم نیز از سطح بالای آموزشی برخوردار نبود. 

#ویژگی بارزی که ایشان داشت این بود که #پرسشگر بود و #دوست داشت همه چیز را بداند.
🍃🌷🍃
در دوران ابتدائی دوست داشت #حقوق بخواند. دلیل این علاقه هنوز هم برایش روشن نیست.  بهرحال دوره دبیرستان را در دبیرستان دکتر حسابی طی کرد.
🍃🌷🍃
سال اول امتحان کنکور به دلیل عدم انتخاب مناسب و آشنا نبودن در آزمون کنکور قبول نشد.

با #تلاش شبانه روزی،ایشان در سال دوم در #رشته #پزشکی پذیرفته شد و بعد از #اتمام سال دوم با گرفتن #موافقت به #دانشگاه جندی شاپور اهواز منتقل شد و در سال 1357#فارغ التحصیل شد.
🍃🌷🍃
ایشان ودیگر#آتش‌نشانان موفق شدند ۱۵#نفر از #ساكنان #آپارتمان را از خطر #مرگ نجات بدهند كه در بين آنها #چند #كودك نيز #حضور داشتند.
🍃🌷🍃
#پيرزن معلول   ۸۶#ساله ای هم  در #زيرزمين #منزل مسكونی گرفتار شده بود. ایشان  زمانی كه برای #نجات #پیرزن رفته بود، ناگهان از #حال رفت و #نقش بر زمين شد.
🍃🌷🍃
دقايقی بعد وقتی #آتش‌نشانان ديگر به #زيرزمين آمدند ایشان را ديدند كه #بی حال روی #زمين افتاده بود و کمکش کردند. آنها #پيرزن #معلول و ایشان را از #زيرزمين خارج كردند اما بررسی ها نشان مي‌داد كه پيرزن #جانش را از #دست داده.😔
🍃🌷🍃
با اين حال ایشان كه #بيهوش بود به #بيمارستان منتقل شد ولی  با وجود #تلاش پزشكان #جان خود را از دست داد و به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
به روایت از #آقای محمدپور، #فرمانده #آتش‌نشانان اعزامی #ايستگاه‌27 :
وقتي به محل حادثه رسيديم با دود و آتش‌زيادی روبه‌رو شديم طوری كه اصلا باور نمي‌كرديم اين #حريق و #دود متعلق به يك #ساختمان #مسكونی باشد.
🍃🌷🍃
#ايستگاه ما،#نخستين گروهی بود كه به آنجا رسيد.با ديدن حريق دستورات لازم را دادم. #گروهی به #جدال با #شعله‌های آتش پرداختند و #گروه ديگر سعی
می كردند #ساكنان خانه را #نجات دهند.
🍃🌷🍃
ما از طريق #نردبان و هر #روزنه‌‌ای كه پيدا می شد، #تلاش می كرديم، #ساكنان را خارج كنيم. #علی قانع هم وقتی شنيد عده‌ای در #زيرزمين هستند، به #دل #آتش‌زد تا آنها را #نجات دهد.
🍃🌷🍃
لحظات #سخت و #وحشتناكی بود. همچنان در حال #هدايت #آتش‌نشانان بودم كه به من خبر دادند #علی دچار #حادثه شده.😭
#علی مثل پسرم بود.😭😭😭
🍃🌷🍃
مدتی قبل از #ايستگاه ديگری به ايستگاه ما آمده بود اما در همين مدت #خودش را توی #دل همه جا كرده بود. هر جا با #مشكلی روبه‌رو ميی شديم، در نهايت #او بود كه #چاره‌جویی می كرد.😭
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس علی راحتی
🍃🌷🍃
در تاریخ   ۱۳۴۵/۱۱/۹#   در شهر خوی در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.

#هوش سرشارش از همان اوایل زندگی، #نظرها را به خود معطوف داشته و #چهره نورانی اش #آينده روشن و #درخشانش را نويد می داد.
🍃🌷🍃
دوران نوجوانی اش كه مصادف با #روزهای پرشور #انقلاب بود در #سنگر #مسجد بود و #تلاش #مخلصانه ای داشت.
🍃🌷🍃
آنچه بيشتر از هر چيز روح ایشان را آرام و روان تشنه اش را سيراب  می كرد #انس و #الفت روزافزونش با #آيات دلنشين #قرآن بود.
🍃🌷🍃
بعد از #پيروزی انقلاب ایشان با #اعتقاد خالصانه ای كه به #ولايت فقيه داشت #عضوی دلسوز و #خستگی ناپذير در پايگاه #شهدا بود ، تحصيلاتش را هم در دبيرستان #شهيدمدنی ادامه داد.
🍃🌷🍃
تا اينكه با #شروع جنگ تحميلی #لباس مقدس #بسيجی را بر تن كرده و عازم #جبهه هاي حق عليه باطل شد تا از #حريم انقلاب و #امامش #دفاع کند.
🍃🌷🍃
آوازه ی #کارهای خیری که به انجام رسانده تا نقاط دوری همچون جزیره ی کیش هم رسیده و من از سوی برخی از دوستان در این مناطق پیام‌ های تسلیتی دریافت کردم که آنها برای من ارسال کرده بودند.

چون زمینه ی کاری من هم مرتبط با موضوعات #عمرانی بود در رفت و آمدی که به کارگاه ساختمانی پسرم و همکارانش داشتم همیشه #سخت کوشی و #تلاش او زبانزد همه بود. همه از #امانتداری پسرم تعریف می‌کردند.😔

#به روایت از مادرشهید :

پسرم کم‌ حرف و #گزیده‌ گو بود و همه را از پر حرفی نهی می‌ کرد. جوانی فعال و مبتکر بود که در خانه به عنوان یک مرجع تعریف شده بود. همه چیز را با استناد به منابعی که آنها را مطالعه کرده بود پاسخ می‌ داد و این گونه نبود که از خودش حرفی بزند.😔

به عنوان مادر هیچ وقت ندیدم که مثلاً همیشه قرآن دست پسرم باشد اما وقتی صحبتی در زمینه ی علوم اسلامی میان اعضای خانواده پیش می‌ آمد او با دلیل و برهان و اشاره به #سوره‌ ای از قرآن به ما پاسخ می‌ گفت و ما تعجب می کردیم که چه زمانی فرصت کرده است که این گونه در قرآن و مفاهیم آن عمیق شود؟😔