﷽ 🕊🖤 🕊﷽
#روایت_عشق^'💜'^
پدرش میگفت:
آخرین باری که آمده بود مرخصی خیلی حال عجیبی داشت،نیمه شب با صدای ناله اش ازخواب پریدم رفتم پشت در اتاقش سرگذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه میکرد میگفت:«خدایا اگرشهادت را نصیبم کردی میخواهم مثل مولایم امام حسین #سر نداشته باشم مثل حضرت عباس #بیدست شهیـد شوم »
دعایش مستجاب شد
و یڪجا سر و دستش را داد...
🌿عملیات کربلای پنج
🌿فرمانده گردان سیدالشهدا
🌿لشکر۴۱ ثارالله
#شهید_ماشاءالله_رشیدی♥️🕊
#سردار_بےدست_بےسر💔
#روایت_عشق^'💜'^
پدرش میگفت:
آخرین باری که آمده بود مرخصی خیلی حال عجیبی داشت،نیمه شب با صدای ناله اش ازخواب پریدم رفتم پشت در اتاقش سرگذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه میکرد میگفت:«خدایا اگرشهادت را نصیبم کردی میخواهم مثل مولایم امام حسین #سر نداشته باشم مثل حضرت عباس #بیدست شهیـد شوم »
دعایش مستجاب شد
و یڪجا سر و دستش را داد...
🌿عملیات کربلای پنج
🌿فرمانده گردان سیدالشهدا
🌿لشکر۴۱ ثارالله
#شهید_ماشاءالله_رشیدی♥️🕊
#سردار_بےدست_بےسر💔
#روایت_عشق^'💜'^
پدرش میگفت:
آخرین بارے ڪه آمده بود مرخصے خیلے حال عجیبے داشت،نیمه شب با صداے ناله اش ازخواب پریدم رفتم پشت در اتاقش سرگذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه میڪرد میگفت:«خدایا اگرشهادت را نصیبم ڪردے میخواهم مثل مولایم امام حسین #سر نداشته باشم مثل حضرت عباس #بیدست شهیـد شوم »
دعایش مستجاب شد
و یڪجا سر و دستش را داد...
🌿عملیات ڪربلاے پنج
🌿فرمانده گردان سیدالشهدا
🌿لشڪر۴۱ ثارالله
#شهید_ماشاءالله_رشیدی♥️🕊
#سردار_بےدست_بےسر💔
.
.
پدرش میگفت:
آخرین بارے ڪه آمده بود مرخصے خیلے حال عجیبے داشت،نیمه شب با صداے ناله اش ازخواب پریدم رفتم پشت در اتاقش سرگذاشته بود به سجده و بلند بلند گریه میڪرد میگفت:«خدایا اگرشهادت را نصیبم ڪردے میخواهم مثل مولایم امام حسین #سر نداشته باشم مثل حضرت عباس #بیدست شهیـد شوم »
دعایش مستجاب شد
و یڪجا سر و دستش را داد...
🌿عملیات ڪربلاے پنج
🌿فرمانده گردان سیدالشهدا
🌿لشڪر۴۱ ثارالله
#شهید_ماشاءالله_رشیدی♥️🕊
#سردار_بےدست_بےسر💔
.
.