🌹محفل شهدا🌹
596 subscribers
50K photos
42.5K videos
693 files
1.9K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
ساواک تلاش می‌کرد فعالیت‌های ایشان را محدود کند، ولی به ساواک اعتنایی نمی‌کرد و #بی‌پروا در #نشر #افکار #امام خمینی می‌کوشید.معتقد بود که برای #مبارزه‌کردن با دشمن، باید #تشکیلات داشت.
🍃🌷🍃
بسیار #شجاع بود و#بی‌پرده، #علیه شاه #سخن می‌گفت. همین #امر، سبب شد، #جاسوسان ساواک با #حضور #دائم در #مسجد مذکور،#گزارش تمام #رخدادها را تسلیم مقامات کنند.
🍃🌷🍃
در ۲۹# اردیبهشت سال ۴۵#. یکی از #ماموران ساواک با مراجعه به #منزلش، به ایشان هشدار داد مراقب #گفتار و #رفتارش باشد.
ایشان گفت: «من #مستقل هستم و از کسی #پیروی نمی‌کنم... #آیت‌الله خمینی یک #روحانی #واقعی،#شریف،#پاک، #صحیح‌العمل، و #قابل #احترام است..»
🍃🌷🍃
وقتی مزدوران شاه، دیدند از #تهدید آنها نمی‌ترسد،ایشام را در #هشتم مرداد ۱۳۴۵# به #اتهام «اقدام علیه امنیت داخلی مملکت» دستگیر کردند.
🍃🌷🍃
ایشان پس از مدتی#آزاد شد، ولی نه تنها از #فعالیت‌هایش کم نشد، بلکه بر #شدت آنها افزود، در نتیجه #ممنوع المنبر شد.
از آن پس نتوانست به #منبر برود، ولی در هر حال در #جمعی که ممکن بود، #سخنرانی می‌کرد.
🍃🌷🍃
#عموی #شهیدم #حمید قارلقی #سه سال از #بابا #کوچک‌تر بود و سال ۶۷#شهید شد. ما خیلی به #زیارت #مزار #عمو می‌رفتیم و اتفاقاً #بابا هم در همان جایی که خیلی #دوست داشت #دفن شدند.😭
🍃🌷🍃

{{یاد #شهیدان با ذکر یک شاخه گل صلوات🌷}}

🍃🌷🍃
#پدرم یک عمر #بسیجی بود، #بسیجی ماند و همین #روحیه #بسیجی هم باعث شد تا #عاقبت بخیر شود.😭😭
🍃🌷🍃
به روایت از پسر #شهید آقا مجتبی:
ما سه فرزند هستیم،  من و دوخواهرم.

«روزی که خبر دادند کار #اعزام #پدرم جور نشده و نمی‌تواند برود #هیچوقت ایشان را آن‌قدر #ناراحت ندیده بودم.😭
🍃🌷🍃
بعد به بالکن خانه رفت و همان‌جا مشغول #دعا شد، نمی‌دانم چه به #خدایش🤍گفت که روز بعد تماس گرفتند و گفتند برای #چهارشنبه بلیت گرفته‌ایم و باید رهسپار #سامرا شود.»😭
🍃🌷🍃
پس از 28# روز #حضور در #سامرا و #فعالیت‌های مستشاری وقتی خبر می‌رسد که داعشی‌ها قصد منفجر کردن سد #سامرا را دارند
🍃🌷🍃
به همراه #مترجمش #شهید فاضل برای #سرکشی به اوضاع #منطقه رهسپار می‌شود که روی #تله انفجاری دشمن می‌رود و به #شهادت می‌رسد.😭😭
🍃🌷🍃
#پدرم بهم  #وصیت کرده بودند که #قبل از #خاکسپاری‌اش، #زیارت عاشورا را در #مزار شو
مدت 45 #روز در #جزایر مجنون بود،و برای بار #دوم به عنوان یک #معلم اخلاق و یک #رزمنده #شجاع و #مخلص در تاریخ 12# اسفند1365# عازم #جبهه شد و این #آخرین #حضور ایشان در #جبهه بود.
🍃🌷🍃
ایشان در #دوم فروردین ماه 1366#به مرخصی 11 روزه آمد، در این مدت به همه اقوام و آشنایان دور و نزدیک سرکشی کرد و کسانی را که سه سال دوری  از زادگاه ودر#جبهه بودنش مانع دیدنشان شده بود، دیدار کرد.
🍃🌷🍃
#تعمیراتی که در خانه لازم بود، همه را خود به تنهایی انجام داد و.... هنگام بازگشت به #جبهه در ایستگاه قطار هنگامی که پسردایی اش به ایشان گفت:''پلاکت را به گردن بینداز.'' جواب داد: ''اینها به کار ما نمی آیند.
🍃🌷🍃
#تنها #شهید دفاع مقدس درروز #عید سعید فطر،
در استان قزوین حسین وهابی
🍃🌷🍃
درتاریخ   ۱۳۴۸/۶/۱۵#   در شهر قزوین در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
پدرش محمد، بنا و معمار بود و مادرش  خانه دار . تا اول راهنمایی درس خواند. به عنوان #پاسدار وظیفه در #جبهه #حضور داشت.
🍃🌷🍃
ایشان از آنجایی که #علاقه فراوانی به #جبهه و #حضور در کنار #رزمندگان را داشت به بهانه‌ی #خدمت سربازی، #یک سال #زودتر، برای #گذراندن#دوره‌ی آموزشی و به عنوان #پاسدار وظیفه، #عازم #پاوه کردستان شد.
🍃🌷🍃
به روایت از پدر #شهید:
#محمدمهدی یکی از #بسیجیان #فعال #پایگاه شهیدمدنی کرمانشاه بود که هر چند برای #دفاع از #حرم اقدام کرده بود، اما عاقبت در #کسوت یک #سرباز و در سن ۱۹#سالگی در #نیمه شعبان آسمانی شد.😭
🍃🌷🍃
اصالتاً ساکن روستای نوروزآباد استان کرمانشاه هستیم. من دو فرزند داشتم؛ #محمدمهدی فرزند #کوچکم بود.
🍃🌷🍃
در سال‌های ۱۳۶۳#، ۱۳۶۴#و ۱۳۶۵# در #جبهه #حضور داشتم. در #عملیات فتح‌المبین بودم و در #عملیات رمضان هم به‌عنوان #راننده آمبولانس #فعالیت می‌کردم.
🍃🌷🍃
اما لیاقت #شهادت نداشتم و #محمد مهدی ازمن #جلو زد و به #افتخار #شهادت رسید😔 بنده هم امروز به‌عنوان یک #بسیجی ساده در #پایگاه #شهید ایرج نوری #فعالیت می‌کنم.
🍃🌷🍃
در گروه #هنری و #تئاتر #مسجد #فعالیت می‌کرد. خیلی پسر #مؤمن و #شجاعی بود. #دلیری، #بی‌باکی و #زرنگی از #شاخصه‌های #رفتاری‌اش بود.
🍃🌷🍃
#پسرم #نمونه و #اسوه #اخلاقی هم برای ما و هم برای دوستانش بود. در کنار همه این ویژگی‌ها باید ایشان را یک #بسیجی نمونه و #فعال معرفی کنم.
🍃🌷🍃
ایشان ودیگر#آتش‌نشانان موفق شدند ۱۵#نفر از #ساكنان #آپارتمان را از خطر #مرگ نجات بدهند كه در بين آنها #چند #كودك نيز #حضور داشتند.
🍃🌷🍃
#پيرزن معلول   ۸۶#ساله ای هم  در #زيرزمين #منزل مسكونی گرفتار شده بود. ایشان  زمانی كه برای #نجات #پیرزن رفته بود، ناگهان از #حال رفت و #نقش بر زمين شد.
🍃🌷🍃
دقايقی بعد وقتی #آتش‌نشانان ديگر به #زيرزمين آمدند ایشان را ديدند كه #بی حال روی #زمين افتاده بود و کمکش کردند. آنها #پيرزن #معلول و ایشان را از #زيرزمين خارج كردند اما بررسی ها نشان مي‌داد كه پيرزن #جانش را از #دست داده.😔
🍃🌷🍃
با اين حال ایشان كه #بيهوش بود به #بيمارستان منتقل شد ولی  با وجود #تلاش پزشكان #جان خود را از دست داد و به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
به روایت از #حاج محمدرضا غیاث‌الدین #همرزم و #دوست #شهید :
#حاج محمود در دوران #دفاع مقدس #کارهای زیادی انجام می‌داد و #مسئولیت‌های زیادی هم داشت اما #حضور در واحد #اطلاعات #عملیات لشکر ۱۷
#علی بن ابیطالب (ع)🌷#مهمترین #مأموریت او بود.
🍃🌷🍃
از همان اوایل #دفاع مقدس تا #پایان #جنگ در مناطق #عملیاتی حضور داشت، همچنین بلافاصله بعد از #جنگ #پایه گذار حرکتی شد که امروز به #راهیان نور معروف است.
🍃🌷🍃
در همان زمان به صورت #خودجوش #کاروان‌هایی را به سمت #مناطق #جنگی هدایت می‌کرد که بعد از #دو الی #سه سال مقوله #راهیان نور در #سراسر #کشور #مطرح شد لذا در #راه اندازی این #کاروان #نقش محوری داشت.
🍃🌷🍃
#راهیان نور برای #دانشجویان را #راه اندازی کردند، همیشه یک #پشتیبان در #مجموعه #راهیان نور بود و هر مشکلی پیش می‌آمد ایشان آن را #برطرف می‌کرد.
🍃🌷🍃
در یکی از #سفرهایی که در #طلاییه به عنوان #راهیان نور داشت با یکی از #فرماندهان #تفحص #شهدای کشور ملاقاتی می‌کند و از آن پس کار #تفحص #شهدا نیز در زندگی این #شهید بزرگوار جای خود را باز می‌کند.
🍃🌷🍃
به روایت از #حاج محمدرضا غیاث‌الدین #همرزم و #دوست #شهید :
#حاج محمود در دوران #دفاع مقدس #کارهای زیادی انجام می‌داد و #مسئولیت‌های زیادی هم داشت اما #حضور در واحد #اطلاعات #عملیات لشکر ۱۷
#علی بن ابیطالب (ع)🌷#مهمترین #مأموریت او بود.
🍃🌷🍃
از همان اوایل #دفاع مقدس تا #پایان #جنگ در مناطق #عملیاتی حضور داشت، همچنین بلافاصله بعد از #جنگ #پایه گذار حرکتی شد که امروز به #راهیان نور معروف است.
🍃🌷🍃
در همان زمان به صورت #خودجوش #کاروان‌هایی را به سمت #مناطق #جنگی هدایت می‌کرد که بعد از #دو الی #سه سال مقوله #راهیان نور در #سراسر #کشور #مطرح شد لذا در #راه اندازی این #کاروان #نقش محوری داشت.
🍃🌷🍃
#راهیان نور برای #دانشجویان را #راه اندازی کردند، همیشه یک #پشتیبان در #مجموعه #راهیان نور بود و هر مشکلی پیش می‌آمد ایشان آن را #برطرف می‌کرد.
🍃🌷🍃
در یکی از #سفرهایی که در #طلاییه به عنوان #راهیان نور داشت با یکی از #فرماندهان #تفحص #شهدای کشور ملاقاتی می‌کند و از آن پس کار #تفحص #شهدا نیز در زندگی این #شهید بزرگوار جای خود را باز می‌کند.
🍃🌷🍃
مقاومت کرد  و گفت که « امروز مسئله اصلی کشور #جنگ است». پس از #دو سال وقفه تحصیلی برای تحصیل راهی تهران شد.
🍃🌷🍃
ایشان در حالی که یکی از #دانشجویان ممتاز و رتبه های برتر دانشگاه بود، برای #مرخصی #میان ترم (بهمن ماه) به دزفول بازگشت.
🍃🌷🍃
در زمان #مرخصی و #بازگشت به دزفول بود که از #عملیات والفجر 8 برای #آزاد سازی فاو مطلع شد. به همین دلیل بجای #بازگشت به تهران راهی #جبهه شد.
🍃🌷🍃
به روایت از همرزم#شهید:
#بهمن در شب های سرد زمستان عموماً  باقی #مانده غذای نیروهای #سپاه را عقب خودرو می گذاشت و در #محله های #فقیر نشین شهر می برد و بین #فقرا تقسیم می کرد.
🍃🌷🍃
در شب هایی که عراق دزفول را #تهدید به #موشکباران می کرد، در #ساختمان #سپاه در #آماده باش کامل بسر می برد تا #اولین کسی باشد که در محل #اصابت موشک حضور یابد و به #مردم #کمک برساند.
🍃🌷🍃
در #عملیات فتح فاو "والفجر8" چون بچه ها خسته بودند و زود می خوابیدند.#بهمن بالای سر آنها #حضور می یافت و به آنها #سرکشی می کرد و سپس #نماز شب می خواند.
🍃🌷🍃