🌹محفل شهدا🌹
596 subscribers
50K photos
42.5K videos
693 files
1.9K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
به جاست یاد کنیم از #شهدای #غریب آزاده در #اسارت که بر اثر #شکنجه و #درگیری در #اردوگاه ها به #شهادت رسیدند که یکی از همین اتفاقات در 8#آذر سال 61# در درگیری که در اردوگاه پیش آمد.
🍃🌷🍃
سربازان بعثی ها با چماق، #کابل و #لوله آب فلزی و هرآنچه در دست داشتند به  #بچه ها هجوم آوردند و در همان روز  قریب به بیش از400-500# تن از #اسرا را #زخمی و #دو تن از #بچه ها را به #شهادت رساندند.😭
🍃🌷🍃
به روایت از آقای شهرام ترابی یکی دیگر از دوستان #شهید: «دغدغه‌های #امید فقط مختص به #شغلش نمی‌شد. چهار سال پیش، وقتی لاهیجان بودم و به #امید زنگ زدم او گفت که وضع تالاب سوستان خراب و پر از زباله است.

#من و #مبینا آمده‌ایم و #دو تایی داریم اینجا را #تمیز می‌کنیم. من هم سریع با سه نفر از دوستانم تماس گرفتم تا به آنها کمک کنیم.
🍃🌷🍃
بعد از #فوت #همسرش خیلی #تلاش کرد تا #خودش را #سر پا کند.😔 #امید تنها نبود و #سرنوشت #مبینا به دستان او گره خورده بود. به خاطر مبینا هم که شده بود، #سر پا شد.😭
🍃🌷🍃
زندگی را تازه شروع کرده بود که این بلا سرش آمد😭
🍃🌷🍃
می خواهم از قاتل بپرسم جواب این بچه را چه خواهی داد؟ مبینایی که #امید زندگی‌اش را گرفتی. فقط ضربه را پشت سر هم بر بدن #امید زدی چون عصبانی بودی😭
🍃🌷🍃
چون با #درخواست #معافیت مخالفت شده بود. #هزاران نفر در #گرما و #سرما برای این کشور #خدمت کرده‌اند؛ این همه #خشونت به خاطر #معافیت؟ یک #بچه #بی‌پدر شد.»😭
🍃🌷🍃
در همه #مجالس و #مهمانی ها بحث #ولایت را مورد #تاکید قرار می داد و #دغدغه مسائل #فرهنگی را داشت تا اگر شده #یک نفر را به راه #خیر وارد کند.
🍃🌷🍃
#ستار می گفت دوست دارم مثل
#حضرت ابوالفضل🌷 همه زندگی ام را فدای #مولایم کنم. اگرچه #بچه هایم برایم عزیزند و #خانواده ام را #دوست دارم اما #چیزی هست که بیش از اینها #دوست می دارم.😭
🍃🌷🍃
#ستار #دانش آموخته رشته #ادبیات دانشگاه شیراز بود. سپس وارد #سپاه شده و بعد از تولد زهرا #کارشناسی ارشد خود را در #رشته مدیریت اجرایی از دانشگاه قشم گرفت.
🍃🌷🍃
#خیلی اهل #مطالعه بود و هرچند درگیر #مسائل نظامی بود، ولی اصلا #مطالعه را #ترک نمی کرد.#شهید یک #تحلیلگر به تمام معنا بود.
🍃🌷🍃
روز #اعزام برای هر دوی ما سخت بود اما با تمام توان سعی کردم به روی خود نیاورم. بغض داشتم اما جلوی خودم را گرفتم تا #ستار با ناراحتی از ما جدا نشود. الان خیلی خوشحالم که آن لحظه ناراحتش نکردم.😭😭
🍃🌷🍃
‍ خاطره همسر شهید🥀
#پسرم از روی پله ها افتاد.
دستش شکست.
#بیشتر از من عبدالحسین🥀 هول کرد.
#بچه را که داشت به شدت گریه می کرد،بغل گرفت.
از خانه دوید بیرون.
#چادر سرم کردم و دنبالش رفتم.
#ماتم برد وقتی دیدم دارد می رود طرف خیابان.
تا من رسیدم بهش،یک تاکسی گرفت.
#درآن لحظه ها،
#ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود.

#سردارشهیدعبدالحسین برونسی🥀
‍ خاطره همسر شهید🥀
#پسرم از روی پله ها افتاد.
دستش شکست.
#بیشتر از من عبدالحسین🥀 هول کرد.
#بچه را که داشت به شدت گریه می کرد،بغل گرفت.
از خانه دوید بیرون.
#چادر سرم کردم و دنبالش رفتم.
#ماتم برد وقتی دیدم دارد می رود طرف خیابان.
تا من رسیدم بهش،یک تاکسی گرفت.
#درآن لحظه ها،
#ماشین سپاه جلوی خانه پارک بود.

#سردارشهیدعبدالحسین برونسی🥀
🌷📺
از امشب
هرشب ساعت ۲۱:١٥🕰
از شبكه دو، بمدت ۸ شب👌
سريال🌹#بچه_زرنگ🌹
رو ميده راجع به هشت شهيد مدافع حرم🪖
كه مشهدی بودن📺👌

🔸خيلى جالبه ٤ تا از شهدا، برادراشون نقش‌شونو بازى كردن و اينكه تو خونه واقعى خود شهدا فيلم رو بازى كردن.😍
حتى يكى از شهدا مادر واقعىِ خودش نقش‌شو بازی كرده...

حتما ببینید👌
#شهید #شهدای_مدافع_حرم
در تاریخ ۱۵#فروردین ۱۳۶۰#هشت #فروند هواپیمای فانتوم از #پایگاه هوایی #همدان به #پرواز درآمدند  و با #چهار بار #سوخت گیری #هوایی و #پشت سر گذاشتن مسافتی بالغ بر #هزار کیلومتر، #پایگاه‌های الولید را #بمباران و همگی #سالم برگشتند.
🍃🌷🍃
از سوی #فرماندهی به #پایگاه ششم شکاری #مأموریت داده شد تا #پل العماره را بزنند، ایشان و چند تن از #خلبانان #شجاع این #پایگاه انتخاب شدند. پل، درست وسط شهر بود.
🍃🌷🍃
وقتی روی #پل رسیدند،#حملات ضد هوایی دشمن به #اوج خود رسیده بود و #اتومبیل‌هایی که مشخص بود #شخصی است، روی پل در حال #حرکت بودند، ایشان با #پذیرفتن #خطر دو رزد و پس از سعبور آنها، #پل را #سرنگون کرد.
🍃🌷🍃
وقتی از ایشان سئوال کردند، چرا چنین کردی، گفت: «فرزندی #یک ساله دارم، یک لحظه احساس کردم که ممکنه، توی #ماشین #بچه‌ای مثل «آرش» من باشه و چگونه قبول کنم که #پدری #بچه سوخته اش را در #آغوش بگیرد؟»😔
🍃🌷🍃
💠 احکام دانش آموزی: سلام کردن

🔻 سلام
بچه های با ادب، حالتون خوبه؟ دوست دارید چند تا نکته در مورد «سلام کردن» بدونید؟

🔹 سلام كردن به دیگران مستحبه، ولی جوابش واجبه.
🔸 سلام كردن به كسی كه در حال خوندن نمازه، مكروهه و کار خوبی نیست.
🔹 اگه كسی به نمازگزار سلام كنه، نمازگزار باید جوابش رو بده.
🔸 كسی كه نماز می خونه، نمی تونه به دیگران سلام كنه؛ چون نمازش باطل میشه.
🔹 باید فوری جواب سلام رو بدیم و اگه كسی از روی عمد و الکی جواب سلام رو با تأخیر بده، گناه كرده.
🔸 اگه دو نفر هم زمان به همدیگه سلام كنن، بر دوتاشون واجبه که جواب سلام همدیگه رو بدن.
🔹 خیلی خوب و مستحبه که در غیر از حال نماز، جواب سلام رو بهتر از اونی که سلام کرده، بدیم؛ مثلاً اگه گفت سلام، تو بگو سلام به روی ماهت

امام علی علیه السلام می فرمان: «سلام کردن ۷۰ ثواب داره. ۶۹ تاش برای کسیه که سلام می کنه و یه دونه ش برای اونیه که جواب میده».

📚 بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۲۰.

📎
#احکام_دانش_آموزی
📎
#سلام_کردن
📎
#بچه_شیعه

🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه
💠 احکام دانش آموزی: سلام کردن

🔻 سلام
بچه های با ادب، حالتون خوبه؟ دوست دارید چند تا نکته در مورد «سلام کردن» بدونید؟

🔹 سلام كردن به دیگران مستحبه، ولی جوابش واجبه.
🔸 سلام كردن به كسی كه در حال خوندن نمازه، مكروهه و کار خوبی نیست.
🔹 اگه كسی به نمازگزار سلام كنه، نمازگزار باید جوابش رو بده.
🔸 كسی كه نماز می خونه، نمی تونه به دیگران سلام كنه؛ چون نمازش باطل میشه.
🔹 باید فوری جواب سلام رو بدیم و اگه كسی از روی عمد و الکی جواب سلام رو با تأخیر بده، گناه كرده.
🔸 اگه دو نفر هم زمان به همدیگه سلام كنن، بر دوتاشون واجبه که جواب سلام همدیگه رو بدن.
🔹 خیلی خوب و مستحبه که در غیر از حال نماز، جواب سلام رو بهتر از اونی که سلام کرده، بدیم؛ مثلاً اگه گفت سلام، تو بگو سلام به روی ماهت

امام علی علیه السلام می فرمان: «سلام کردن ۷۰ ثواب داره. ۶۹ تاش برای کسیه که سلام می کنه و یه دونه ش برای اونیه که جواب میده».

📚 بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۲۰.

📎
#احکام_دانش_آموزی
📎
#سلام_کردن
📎
#بچه_شیعه

🔰 معاونت تبلیغ و امورفرهنگی حوزه های علمیه
از مرخصی برگشته بودیم اهواز. #احمد_کاظمی تماس گرفت: 

#مهدی می‏خام ببینمت. 

قرار گذاشتند و هر دو سر #قرارشان آمدند. 

دیدار دو یار دیدنی بود تا شنیدنی و نوشتنی. شاید نتوان آن لحظات را با هیچ بیان و قلمی گفت و نوشت. انگار سالهاست که همدیگر را ندیده ‏اند. دست در گردن هم کردند. #احمد _آقا مرتب می‏گفت: #مهدی_خیلی_دلم_برات_تنگ_شده_بود. خیلی دلم گرفته بود برای دیدنت ثانیه شماری می‏کردم تا ببینمت دلم باز بشه…». 

علاقه این دو به یکدیگر، به قدری محکم بود که بیشتر وقت‏ها می‏شد یکی را در کنار دیگری یافت. #احمد_آقا_و_آقا_مهدی به قدری به سنگرهای همدیگر رفت و آمد می‏کردند که #احمد_کاظمی بیشتر #بچه_های_لشکر_عاشورا را به نام می‏شناخت و #آقا_مهدی هم چنین بود. در بیشتر عملیات‏ها اصرار داشتند که #احمد_و_مهدی کنار هم باشند… کنار هم بجنگند و… 

#روحشان_شاد_و_یادشان_گرامیباد

صلوات
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•