"‏لقد فعلتَ ما بوسعكْ، ولكن أحياناً يكون
كُلّما بوسع المرء غير كافٍ"

تو همه ی آنچه كه در توانت بود را
انجام دادی؛ اما گاهی
تمام آنچه كه در توان آدم هست
كافی نيست...

#لاادری

ترکیب برنده این روزا:
یاد تو،بارون،چایی،چاووشی،پنجره اتاقت…

ناکامیمٖ ای دوست ز خودکامی تست

ویـن سوختگیهای من از خامی تست

مگـذار کـه در عـشـق تـو رسـوا گردم

رسـوایی مــن بـاعـث بـدنـامی تست

#ابوسعید_ابوالخیر

بهترین تراپی شعر مولاناس
اونجا که میگه:
«ساعتی میزان اینی
ساعتی میزان آن
یک نفس میزان خود شو،
تا شوی موزون خویش.»🍃

در دل کردی قصد بداندیشی ما
ظاهر کردی عیب کمابیشی ما

ای جسته به اختیار خود خویشی ما
بگرفت ملالتت ز درویشی ما


#سنایی

ما بــاده‌ ز یـار دلفـُـروز آوردیم
ما آتش عشـق سینه‌سوز آوردیم

تا دور ابد ، جهان نبیند در خواب
آن شبها را،که ما به روز آوردیم

  
   #مولانا

تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر
تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا

#سعدی

چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟
بوی مُشکیم، محال است که رسوا نشویم

عشق ما را پیِ کاری به جهان آورده است
ادب این است که مشغولِ تماشا نشویم

#صائب_تبریزی

خواب از پی آن آید تا عقل تو بستاند
دیوانه کجا خسبد دیوانه چه شب داند

نی روز بود نی شب در مذهب دیوانه
    آن چیز که او دارد او داند او داند


#مولانای_شمس

ای دل تو ز هیچ خلق یاری مطلب
وز شاخ برهنه سایه داری مطلب

عزت ز قناعت است و خواری ز طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب


#باباافضل کاشانی

آشفته دلان را هوس خواب نباشد
شوری که به دریاست به مرداب نباشد

هرگز مژه بر هم ننهد عاشق صادق
آنرا که به دل عشق بُوَد خواب نباشد

مهدی_سهیلی

در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند

#حضرت_حافظ

ای خوشا وقتی که بگشایم نظر در روی دوست
سر نهم در خط جانان جان دهم بر بوی دوست

من نشاطی را نمی‌جویم به جز اندوه عشق
من بهشتی را نمی‌خواهم به غیر از کوی دوست

#فروغی_بسطامی

ای دوست ای دوست ای دوست ای دوست

جور تو از آنکشم که روی تو نکوست

مردم گویند بهشت خواهی یا دوست

ای بیخبران بهشت با دوست نکوست

#ابوسعید ابوالخیر

نالم از دست تو ای ناله که تاثیر نکردی

گر چه او کرد دل از سنگ تو تقصی نکردی

شرمسار توام ای دیده ازین گریه خونین

که شدی کور و تماشای رخش سیر نکردی

#شهریار

کجایی در شب هجران که زاری‌های من بینی
چو شمع از چشم گریان اشکباری‌های من بینی

کجایی ای که خندانم ز وصلت دوش می‌دیدی
که امشب گریه‌های زار و زاری‌های من بینی

#هاتف_اصفهانی

من بودم و دلی و هزاران شکستگی
آن هم به زلف پرشکنت رفته رفته رفت...

گفتی که رفته رفته چو عمر آیمت به سر
عمرم ز دیر آمدنت رفته رفته رفت...

#محتشم_کاشانی