وقتی که کلمات هم آنفولانزا میگیرند
به خوابهای بی تعبیر من خوش آمدی !
به کابوسهای تطهیر شده ام با اذان صبح !
وبه رویا های جا مانده ام از دفتر عاشقانه های بیکلام ،خوش آمدی !
تنها به اندازه یک خواب، بگذار در طول و عر ض جغرافیایی ات قدم زنم !
رنگی هم که نباشی مهم نیست !
صامت هم که باشی، خوب است!
حضور تو روی آخرین خانه های خالی حافظه عاشقانه ام هنوز زیباست !
...........
........
......
مثل بازیهای کود کانه دنبال تو می دوم !
از همیشه بالاتر می روی و من هیچگاه نمی توانم دوباره آزادت کنم !
............
.......
...
دوتا قصه غول و پری داشتی ،
یک رویای پر نسس خواب مانده !
یک بوسه طلسم شکن
سه تا بره ویک گر گ
هفت تا کو توله و یک سرزمین عجایب
حساب ِاین همه بچگی را نقد می دهی یا چک میکشی !؟ #شعر
به خوابهای بی تعبیر من خوش آمدی !
به کابوسهای تطهیر شده ام با اذان صبح !
وبه رویا های جا مانده ام از دفتر عاشقانه های بیکلام ،خوش آمدی !
تنها به اندازه یک خواب، بگذار در طول و عر ض جغرافیایی ات قدم زنم !
رنگی هم که نباشی مهم نیست !
صامت هم که باشی، خوب است!
حضور تو روی آخرین خانه های خالی حافظه عاشقانه ام هنوز زیباست !
...........
........
......
مثل بازیهای کود کانه دنبال تو می دوم !
از همیشه بالاتر می روی و من هیچگاه نمی توانم دوباره آزادت کنم !
............
.......
...
دوتا قصه غول و پری داشتی ،
یک رویای پر نسس خواب مانده !
یک بوسه طلسم شکن
سه تا بره ویک گر گ
هفت تا کو توله و یک سرزمین عجایب
حساب ِاین همه بچگی را نقد می دهی یا چک میکشی !؟ #شعر
تنهایی هایم را ورق نزن
صدای پچ پچ من های من از درو نم می آید
ومن هنوز مانده ام
که با سر خوشی
کودک درونم چه کنم ....
...........
......
..
اینجا هنوز من می گویم
کدام خاطر ه ات
جان می دهد برای جاودانگی
در تقویم جیبی بی جمعه ام !
یا وسط کوچه های خلوت
روی قد مگاه واپسین ........
............
.......
.....
من روز های بهتری هم داشته ام
وقتی هنوز دو جمله از حر فهایم مانده
که صدایم برای ابد قطع میشود
آنوقت من می مانم
با تصویر صامت یک آیینه ،روبرویم !
#شعر
صدای پچ پچ من های من از درو نم می آید
ومن هنوز مانده ام
که با سر خوشی
کودک درونم چه کنم ....
...........
......
..
اینجا هنوز من می گویم
کدام خاطر ه ات
جان می دهد برای جاودانگی
در تقویم جیبی بی جمعه ام !
یا وسط کوچه های خلوت
روی قد مگاه واپسین ........
............
.......
.....
من روز های بهتری هم داشته ام
وقتی هنوز دو جمله از حر فهایم مانده
که صدایم برای ابد قطع میشود
آنوقت من می مانم
با تصویر صامت یک آیینه ،روبرویم !
#شعر
Forwarded from امیرقباد | قصههای من (Amirqobad Farrahi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من تمام راه را دویده ام
ناگهان رسیدهام
نخواب
لابلای قصهها سرک بکش
ببین
از تمام حقههای قصهگو
یکی
وز تمام شعرهای عاشقانه ام
دو بیت
لابلای بوسههای ناچشیدهات
دو کام
برفراز بام خوابهای ناتمام کودکانهات
دو پلک
وز مصاف رقص باد و گیسوان تاب خوردهات
سه تار
طعم کهنهی شراب ماجرای ماست
🍷
#امیرقباد | ۲۶ #دی #۱۳۹۷
#
#شعر #شعرفارسی #عاشقانه #بوسه #خواب #رقص #قصه #حقه #شراب #باد #ماجرا
T.me/mytale
ناگهان رسیدهام
نخواب
لابلای قصهها سرک بکش
ببین
از تمام حقههای قصهگو
یکی
وز تمام شعرهای عاشقانه ام
دو بیت
لابلای بوسههای ناچشیدهات
دو کام
برفراز بام خوابهای ناتمام کودکانهات
دو پلک
وز مصاف رقص باد و گیسوان تاب خوردهات
سه تار
طعم کهنهی شراب ماجرای ماست
🍷
#امیرقباد | ۲۶ #دی #۱۳۹۷
#
#شعر #شعرفارسی #عاشقانه #بوسه #خواب #رقص #قصه #حقه #شراب #باد #ماجرا
T.me/mytale
Forwarded from امیرقباد | قصههای من (Amirqobad Farrahi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من
پیش از حادث شدن لبخندت
همان من بودم
عابری سردرگم
در انتظار خسته سبز شدن چراغ راهنما
با گشایش لبخندت اما
ناگهان از سایه من جستم
و در نور بیدریغ خورشید نگاهت
ما شدن شکوفه داد
راستش یک روز که باران
عرض خیابان سهروردی را میدوید
در انعکاس پنجره مغازهها
تو بودم
به پس از تو - نمیاندیشم -
پس از تو را گاهی کابوس میبینم
شبهایی که حادثه به تلخی فریاد شده
یا روزهایی که خستگی آوار است
و تنهایی یک گوشه برای خودش
ساز کوک میکند
من پس از تو دیگر همان من هم نیستم
و پس از خندههایت - که جاودانه باد -
کسی خواهم بود
که کوچههای فراموشکار نیز
پساش میزنند
نه! پس از تو از این هم کمتر
کسی نخواهم بود
چون سقف تهران برای اندوهم کوتاه است
و نفس نخواهم کشید
#امیرقباد
#تیر
#تابستان
#تهران
#شعر
#شعرفارسی
#من #تو #ما
#تنهایی
#خورشید
#باران
#شکوفه
پیش از حادث شدن لبخندت
همان من بودم
عابری سردرگم
در انتظار خسته سبز شدن چراغ راهنما
با گشایش لبخندت اما
ناگهان از سایه من جستم
و در نور بیدریغ خورشید نگاهت
ما شدن شکوفه داد
راستش یک روز که باران
عرض خیابان سهروردی را میدوید
در انعکاس پنجره مغازهها
تو بودم
به پس از تو - نمیاندیشم -
پس از تو را گاهی کابوس میبینم
شبهایی که حادثه به تلخی فریاد شده
یا روزهایی که خستگی آوار است
و تنهایی یک گوشه برای خودش
ساز کوک میکند
من پس از تو دیگر همان من هم نیستم
و پس از خندههایت - که جاودانه باد -
کسی خواهم بود
که کوچههای فراموشکار نیز
پساش میزنند
نه! پس از تو از این هم کمتر
کسی نخواهم بود
چون سقف تهران برای اندوهم کوتاه است
و نفس نخواهم کشید
#امیرقباد
#تیر
#تابستان
#تهران
#شعر
#شعرفارسی
#من #تو #ما
#تنهایی
#خورشید
#باران
#شکوفه