Forwarded from اتچ بات
✔️چارهای ندارم جز آنکه اولین نفر باشم!🔻
🖋امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)
🔸در دهة ۱۹۶۰ که جنبشهای مدنی در آمریکا با لوترکینگ به اوج خود رسیده بود، دیگرانی بودند که به شیوه خود مبارزه میکردند.
🔸گروهی که در قارهای دیگر جنبشهای خشن حقوق سیاهپوستها را در دوران آپارتاید در آفریقای جنوبی رهبری میکردند. همان شیوة کاملا خشنی که تا سالها بعدتر نقد شد. روزهایی که حتی نلسون ماندلایی که بعدتر شناختیماش نیز چهره دیگری داشت و هنوز درگیر بهآتشکشاندن سوپرمارکتها بود. آنروزها ماندلا (1961) در مصاحبهای تلویزیونی به صراحت میگفت که: «بیفایده و عبث است که حرف از صلح و عدم خشونت بزنیم».
🔸به این ترتیب دو نوع از مبارزه را میشناختیم، مبازرة مدنی به شیوه لوترکینگ و مبارزات خشن به شیوه «کنگره ملی آفریقا». همین مقایسههای میان این دو شیوه مبارزه بود که از ماندلای خشن روزگار مبارزه، ماندلایی آرام و نمادی از یک مبارزهگری مدنی و ضدخشونت ساخت. تاریخ نشان داد مبارزات مدنی ماندگارتر و پایدارتر بودند و مبارزات خشن اغلب ناکام و در بلندمدت یک فاجعه!
🔸شیوه سوم برای دستیابی به حقوق
اما در مقابل این دو شیوة کاملا متفاوت؛ میتوان به شیوه سومی در پیشبرد خواستههای مدنی نیز پرداخت. شیوه سومی که فیلم «چهرهها/اعداد پنهان» (Hidden Figures) بر آن تمرکز کرده است. شیوة سومی که کمتر مورد توجه پژوهشگران عرصة جنبشهای مدنی قرار گرفته است. فیلمی که در مورد سه زنِ پیشروی سیاهپوست است. چهرههای پنهانی که درست در همان زمانی که لوترکینگ در دفاع از حقوق سیاهان مبارزه میکرد؛ و بر صفحههای نخست روزنامهها جاخوش داشت و خیابانها را تسخیر میکرد، این چهرههای پنهانشده از تیتر نخست رسانهای، تاثیرات فراتر از انتظاری داشتند.
در این فیلم داستان زندگی سه زنی روایت میشود که هر یک بهگونهای محیط نزدیک خود را تحت تاثیر قرار دادند. این زنها در آن سالها به عنوان محاسبهگر وارد ناسا شده بودند. شغلِ درجه دوم علمی که نقشی در حد و اندازة ماشین حساب هوشمند امروزی داشتند. کسانی که فرمولها و توابع ریاضی را در زمان اندکی و با شیوههایی خلاقانه محاسبه میکردند...
🔸یکی از این سه زن به نام کاترین (K. G. Johnson) در پروژة مرکوری توانست به حدی بدرخشد که فراتر از یک محاسبهگر در تغییر توابع محاسباتی، پیشنهاداتی ارائه دهد. او توانست در تحقق چشمانداز کندی در سفر به ماه نقش خویش را ایفا کند. او به عنوان یک «زن سیاهپوست محاسبهگر» در مقابل «مرد سفیدپوست مهندس» به سختی توانست گروهِ اندک همکاران خود را وادار به پذیرش توانمندیهای خود کند. زمانی که کاترین مجبور بود به مانند هر رنگین پوست دیگری، حتی در طبیعیترین نیازِ انسانیاش به اجبار به دستشویی مخصوص زنان رنگینپوست برود و به دلیل آن که تا پیش از آن رنگینپوستها تا این اندازه به نخبگان نزدیک نشده بودند؛ برای هر بار دستشویی ۴۰ دقیقهزمان صرف کند؛ تا به نزدیکترین دستشویی زنان رنگینپوست برسد. مدیرانش را مجبور کرد تا بپذیرند دستشویی رنگینپوستان از سفیدپوستان متفاوت نباشد.
🔸درست از همینجا تشکیکها برای مردان سفیدپوست آغاز شد! تشکیکها همیشه از بدیهیترینها آغاز میشود؛ وقتی شما جلوی پیش پا افتادهترین قوانین یک علامت سوال قرار میدهید.
🔸زن دوم مری (M. Jackson) با شکایت قضایی دانشگاه را مجبور کرد تا او را در دورة مهندسی بپذیرد؛ تا نخستین زن مهندس سیاهپوست در ناسا شود. او در دادگاهش گفت: «چارهای ندارم جز آنکه اولین نفر باشم!»
🔸سومین زن درتی (D. Vaughan) اما راه دیگری را طی کرد. فناوری نوظهور محاسبات کامپیوتری و شکلگیری کامپیوترها توانست برای یک زن سیاهپوست نردبان صعود شود. به همین دلیل فناوری نوظهور تنها یک تغییر ابزار فنی نبود؛ بلکه بیش از آن، تغییردهندة شرایط بازی و ایجاد شرایط جدید بود.
🔸حوزه نوآوری و شیوة سوم
۱-شیوة سوم الگوساز است. آنها، یک مثال قابل ذکر برای دیگرانی شدند که به دنبال یک نمونة موفق میگشتند. ما برای بهبود نیازمند مثالها هستیم؛ نیازمند نمونههای موفق.
۲- هر سه زن از موهبت زیستن در نظام علم و فناوری بهره میبردند. نهادهای علم و فناوری بیشتر از هر حوزهای مستعد مواجهه با تغییرات است.
۳-این سه زن به شیوة خود از ابزارهای مختلف یعنی نظام منفعتی (کارکرد بهتر از رقباء سفیدپوست)، نظام آموزشی (نظام مستعد تغییر) و نهایتا فناوریهای نوظهور (رشد محاسبات کامپیوتری) بهره جستند. شیوه آن سه #زن ، چنین بود: آنقدر پیشرفت کن تا مجبور به پذیرشات شوند!
🔵🔵🔵🔵
@maa_niz
#مانیز_مردمی_هستیم
#توانمندسازی_زنان
🖋امیر ناظمی (هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)
🔸در دهة ۱۹۶۰ که جنبشهای مدنی در آمریکا با لوترکینگ به اوج خود رسیده بود، دیگرانی بودند که به شیوه خود مبارزه میکردند.
🔸گروهی که در قارهای دیگر جنبشهای خشن حقوق سیاهپوستها را در دوران آپارتاید در آفریقای جنوبی رهبری میکردند. همان شیوة کاملا خشنی که تا سالها بعدتر نقد شد. روزهایی که حتی نلسون ماندلایی که بعدتر شناختیماش نیز چهره دیگری داشت و هنوز درگیر بهآتشکشاندن سوپرمارکتها بود. آنروزها ماندلا (1961) در مصاحبهای تلویزیونی به صراحت میگفت که: «بیفایده و عبث است که حرف از صلح و عدم خشونت بزنیم».
🔸به این ترتیب دو نوع از مبارزه را میشناختیم، مبازرة مدنی به شیوه لوترکینگ و مبارزات خشن به شیوه «کنگره ملی آفریقا». همین مقایسههای میان این دو شیوه مبارزه بود که از ماندلای خشن روزگار مبارزه، ماندلایی آرام و نمادی از یک مبارزهگری مدنی و ضدخشونت ساخت. تاریخ نشان داد مبارزات مدنی ماندگارتر و پایدارتر بودند و مبارزات خشن اغلب ناکام و در بلندمدت یک فاجعه!
🔸شیوه سوم برای دستیابی به حقوق
اما در مقابل این دو شیوة کاملا متفاوت؛ میتوان به شیوه سومی در پیشبرد خواستههای مدنی نیز پرداخت. شیوه سومی که فیلم «چهرهها/اعداد پنهان» (Hidden Figures) بر آن تمرکز کرده است. شیوة سومی که کمتر مورد توجه پژوهشگران عرصة جنبشهای مدنی قرار گرفته است. فیلمی که در مورد سه زنِ پیشروی سیاهپوست است. چهرههای پنهانی که درست در همان زمانی که لوترکینگ در دفاع از حقوق سیاهان مبارزه میکرد؛ و بر صفحههای نخست روزنامهها جاخوش داشت و خیابانها را تسخیر میکرد، این چهرههای پنهانشده از تیتر نخست رسانهای، تاثیرات فراتر از انتظاری داشتند.
در این فیلم داستان زندگی سه زنی روایت میشود که هر یک بهگونهای محیط نزدیک خود را تحت تاثیر قرار دادند. این زنها در آن سالها به عنوان محاسبهگر وارد ناسا شده بودند. شغلِ درجه دوم علمی که نقشی در حد و اندازة ماشین حساب هوشمند امروزی داشتند. کسانی که فرمولها و توابع ریاضی را در زمان اندکی و با شیوههایی خلاقانه محاسبه میکردند...
🔸یکی از این سه زن به نام کاترین (K. G. Johnson) در پروژة مرکوری توانست به حدی بدرخشد که فراتر از یک محاسبهگر در تغییر توابع محاسباتی، پیشنهاداتی ارائه دهد. او توانست در تحقق چشمانداز کندی در سفر به ماه نقش خویش را ایفا کند. او به عنوان یک «زن سیاهپوست محاسبهگر» در مقابل «مرد سفیدپوست مهندس» به سختی توانست گروهِ اندک همکاران خود را وادار به پذیرش توانمندیهای خود کند. زمانی که کاترین مجبور بود به مانند هر رنگین پوست دیگری، حتی در طبیعیترین نیازِ انسانیاش به اجبار به دستشویی مخصوص زنان رنگینپوست برود و به دلیل آن که تا پیش از آن رنگینپوستها تا این اندازه به نخبگان نزدیک نشده بودند؛ برای هر بار دستشویی ۴۰ دقیقهزمان صرف کند؛ تا به نزدیکترین دستشویی زنان رنگینپوست برسد. مدیرانش را مجبور کرد تا بپذیرند دستشویی رنگینپوستان از سفیدپوستان متفاوت نباشد.
🔸درست از همینجا تشکیکها برای مردان سفیدپوست آغاز شد! تشکیکها همیشه از بدیهیترینها آغاز میشود؛ وقتی شما جلوی پیش پا افتادهترین قوانین یک علامت سوال قرار میدهید.
🔸زن دوم مری (M. Jackson) با شکایت قضایی دانشگاه را مجبور کرد تا او را در دورة مهندسی بپذیرد؛ تا نخستین زن مهندس سیاهپوست در ناسا شود. او در دادگاهش گفت: «چارهای ندارم جز آنکه اولین نفر باشم!»
🔸سومین زن درتی (D. Vaughan) اما راه دیگری را طی کرد. فناوری نوظهور محاسبات کامپیوتری و شکلگیری کامپیوترها توانست برای یک زن سیاهپوست نردبان صعود شود. به همین دلیل فناوری نوظهور تنها یک تغییر ابزار فنی نبود؛ بلکه بیش از آن، تغییردهندة شرایط بازی و ایجاد شرایط جدید بود.
🔸حوزه نوآوری و شیوة سوم
۱-شیوة سوم الگوساز است. آنها، یک مثال قابل ذکر برای دیگرانی شدند که به دنبال یک نمونة موفق میگشتند. ما برای بهبود نیازمند مثالها هستیم؛ نیازمند نمونههای موفق.
۲- هر سه زن از موهبت زیستن در نظام علم و فناوری بهره میبردند. نهادهای علم و فناوری بیشتر از هر حوزهای مستعد مواجهه با تغییرات است.
۳-این سه زن به شیوة خود از ابزارهای مختلف یعنی نظام منفعتی (کارکرد بهتر از رقباء سفیدپوست)، نظام آموزشی (نظام مستعد تغییر) و نهایتا فناوریهای نوظهور (رشد محاسبات کامپیوتری) بهره جستند. شیوه آن سه #زن ، چنین بود: آنقدر پیشرفت کن تا مجبور به پذیرشات شوند!
🔵🔵🔵🔵
@maa_niz
#مانیز_مردمی_هستیم
#توانمندسازی_زنان
Telegram
attach 📎
ما هر روز به عزایی نشستیم
هر روز به عزایی مینشینیم
به تاوان شرایطی که شهروندانمان را درجه دو، سفره هامان را خالی، افق هامان را محو، امکانهایمان را محدود، پاهایمان را در بند و مشتهایمان را گره کرده است ...
این سوگ اما سوگ مردمی است و باید حواسمان باشد که مردمی بماند تا شمع خاموش و داغ سرد نشود. خواسته های سه گانه این جنبش مردمی
۱.حکومتی بدون تبعیض علیه زنان به عنوان شهروندان این کشور است(زن).
۲.سیاست و حکومتی که نه در خدمت ایدئولوژی بلکه در خدمت زندگی انسان به تمام وجوه انسانی آن است (زندگی).
۳. حکومتی که ابزارهای خود را نه برای سرکوب بلکه برای ایجاد "امکان" در جامعه برای همه افراد
برای تحقق آنچه میتوانند باشند و آنچه میخواهند باشند" بکار گیرد(آزادی)
بنابراین تحقق شعار زن زندگی و آزادی تحقق دموکراسی، رفاه و آزادی و جمع همه خواسته ها و دستاوردهای یک جنبش متعالی مردمی خواهد بود. بنابراین باید حواسمان باشد که در دام نقشه های دوگانه سازی مردمان و به انحراف کشیدن دستاوردهای جنبش و جنگ علیه مردم در معنایی متکثر و بسیط نیوفتیم.
بنابراین به همه آنهایی که مقابلمان می ایستند بگوییم که بیایید به هم بپیوندیم و خواسته های زن، زندگی، آزادی را باهم فریاد بزنیم. به آنها یادآوری کنیم که جزو این مردم هستید و این یک جنبش مردمی است.
#مانیز#مانیز_مردمی_هستیم
#زن_زندگی_آزادی #جنبش_مردمی
#زن
هر روز به عزایی مینشینیم
به تاوان شرایطی که شهروندانمان را درجه دو، سفره هامان را خالی، افق هامان را محو، امکانهایمان را محدود، پاهایمان را در بند و مشتهایمان را گره کرده است ...
این سوگ اما سوگ مردمی است و باید حواسمان باشد که مردمی بماند تا شمع خاموش و داغ سرد نشود. خواسته های سه گانه این جنبش مردمی
۱.حکومتی بدون تبعیض علیه زنان به عنوان شهروندان این کشور است(زن).
۲.سیاست و حکومتی که نه در خدمت ایدئولوژی بلکه در خدمت زندگی انسان به تمام وجوه انسانی آن است (زندگی).
۳. حکومتی که ابزارهای خود را نه برای سرکوب بلکه برای ایجاد "امکان" در جامعه برای همه افراد
برای تحقق آنچه میتوانند باشند و آنچه میخواهند باشند" بکار گیرد(آزادی)
بنابراین تحقق شعار زن زندگی و آزادی تحقق دموکراسی، رفاه و آزادی و جمع همه خواسته ها و دستاوردهای یک جنبش متعالی مردمی خواهد بود. بنابراین باید حواسمان باشد که در دام نقشه های دوگانه سازی مردمان و به انحراف کشیدن دستاوردهای جنبش و جنگ علیه مردم در معنایی متکثر و بسیط نیوفتیم.
بنابراین به همه آنهایی که مقابلمان می ایستند بگوییم که بیایید به هم بپیوندیم و خواسته های زن، زندگی، آزادی را باهم فریاد بزنیم. به آنها یادآوری کنیم که جزو این مردم هستید و این یک جنبش مردمی است.
#مانیز#مانیز_مردمی_هستیم
#زن_زندگی_آزادی #جنبش_مردمی
#زن
شاید هنوز امیدی باشد"
سالها در مانیز شخصا با زنان سرپرست خانوار کار کردم تا تزهای توانمندسازی مان را در عمل پژوهش کنم. بعضی از آنها خشونت بسیار بالایی داشتند هم نسبت به خود و هم نسبت به دیگری. بعضی ها که حجاب داشتند، تذکر حجاب را در داخل کارگاه ها حتی در فضای عمومی محله به دعوا و توهین هم میکشاندند. در طول دوره توانمندسازی شش ساله، به روش های مختلف رواداری و خشونت پرهیزی را در عمل بهشان نشان دادیم و در نظر راجع بهش بحث کردیم. کم کم نگرش ها تغییر کرد
خاطرم هست روزی را که اتفاقی شنیدم " این خانم یادگار بی حجابه دوستاش هم بی حجابن ولی آدم بدش نمیاد!"
به عنوان فعال در حوزه توانمندسازی هر روز مطمئنتر می شوم که همین جایی که هستیم تلاشها و عرق ریزان های روح بسیاری میطلبید تا در این جامعه بزرگ، متکثر و متنوع
، چنین تغییرات نگرشی مثبتی حاصل شود.
براین اساس، جنبش اجتماعی مان همین امروز پیروز است و باید شاد باشیم که این جنبش به واسطه ی تمام قد اجتماعی بودنش، جامعه را ده ها و چه بسا صدها سال پیش رانده است. حتی شاید باید در میان گریه بخندیم که پروژه اصلاحات ایران که از انقلاب مشروطه شروع شد _ نه اصلاح طلب به مثابه حزب _جهشی تاریخی پیدا کرد همانند چرخش کپرنیکوسی کانت و شروع عصر روشنگری و برگشت به "من" به جای "خدا".
بنابراین با توجه به خون های ریخته شده و این دستاورد بی بدیل(محوریت من در درک جهان و زندگی)، بر ماست که در ادامه برای اجتماعی ماندن جنبش، تمام قد بیایستیم.
اگر خواستار خشونت پرهیزی هستیم به عنوان یک هدف و خواسته اجتماعی، برآن تمرکز کنیم. به تغییر و به زمان باور داشته باشیم و اجازه دهیم کار خودش را بکند. از خشونت پرهیزی ها هم عکس و فیلم بگیریم و به اشتراک بگذاریم و راجع به آن صحبت کنیم و مروج خشونت پرهیزی باشیم. چون ناگزیریم به عنوان یک جنبش اجتماعی، بر پایه این باور حرکت کنیم که "شاید هنوز امیدی باشد".
نسیم یادگار
مدیر پروژه توانمندسازی_محیط زیستی مانیز
آبان ۱۴۰۱
#مانیز
#مانیز_مردمی_هستیم
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#توانمندسازی
سالها در مانیز شخصا با زنان سرپرست خانوار کار کردم تا تزهای توانمندسازی مان را در عمل پژوهش کنم. بعضی از آنها خشونت بسیار بالایی داشتند هم نسبت به خود و هم نسبت به دیگری. بعضی ها که حجاب داشتند، تذکر حجاب را در داخل کارگاه ها حتی در فضای عمومی محله به دعوا و توهین هم میکشاندند. در طول دوره توانمندسازی شش ساله، به روش های مختلف رواداری و خشونت پرهیزی را در عمل بهشان نشان دادیم و در نظر راجع بهش بحث کردیم. کم کم نگرش ها تغییر کرد
خاطرم هست روزی را که اتفاقی شنیدم " این خانم یادگار بی حجابه دوستاش هم بی حجابن ولی آدم بدش نمیاد!"
به عنوان فعال در حوزه توانمندسازی هر روز مطمئنتر می شوم که همین جایی که هستیم تلاشها و عرق ریزان های روح بسیاری میطلبید تا در این جامعه بزرگ، متکثر و متنوع
، چنین تغییرات نگرشی مثبتی حاصل شود.
براین اساس، جنبش اجتماعی مان همین امروز پیروز است و باید شاد باشیم که این جنبش به واسطه ی تمام قد اجتماعی بودنش، جامعه را ده ها و چه بسا صدها سال پیش رانده است. حتی شاید باید در میان گریه بخندیم که پروژه اصلاحات ایران که از انقلاب مشروطه شروع شد _ نه اصلاح طلب به مثابه حزب _جهشی تاریخی پیدا کرد همانند چرخش کپرنیکوسی کانت و شروع عصر روشنگری و برگشت به "من" به جای "خدا".
بنابراین با توجه به خون های ریخته شده و این دستاورد بی بدیل(محوریت من در درک جهان و زندگی)، بر ماست که در ادامه برای اجتماعی ماندن جنبش، تمام قد بیایستیم.
اگر خواستار خشونت پرهیزی هستیم به عنوان یک هدف و خواسته اجتماعی، برآن تمرکز کنیم. به تغییر و به زمان باور داشته باشیم و اجازه دهیم کار خودش را بکند. از خشونت پرهیزی ها هم عکس و فیلم بگیریم و به اشتراک بگذاریم و راجع به آن صحبت کنیم و مروج خشونت پرهیزی باشیم. چون ناگزیریم به عنوان یک جنبش اجتماعی، بر پایه این باور حرکت کنیم که "شاید هنوز امیدی باشد".
نسیم یادگار
مدیر پروژه توانمندسازی_محیط زیستی مانیز
آبان ۱۴۰۱
#مانیز
#مانیز_مردمی_هستیم
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#توانمندسازی