معرفی عارفان
1.25K subscribers
35.6K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
معرفی عارفان
داستان رستم و سهراب #پرسیدن_سهراب_نام_سرداران_ایران_را_از_هجیر فردوسی « شاهنامه » سهراب » بخش ۱۶ ( #قسمت_نهم ) ۱۲۹ بِدو گفت سهرابِ آزادگان : ، سیه‌بخت ، گودرزِ کشوادگان ، ۱۳۰ که همچون توئی ، خواند باید پسر ، بدین زور و ، این دانش و ، این هنر ، ۱۳۱…
داستان رستم و سهراب
#پرسیدن_سهراب_نام_سرداران_ایران_را_از_هجیر
فردوسی « شاهنامه » سهراب »
بخش ۱۶
( #قسمت_دهم ) ( #پایان_این_بخش )





۱۴۵

اگر ، من شَوَم کشته ، بر دستِ اوی ،

نگردد سیه ، روز و ،،، خون ، آبِ جوی ،

۱۴۶

چو من ، هست گودرز را ، سالخورد ،

دگر پور ، هفتادوشش ،، شیرمرد ،

۱۴۷

چو گیوِ جهانگیرِ لشکرشِکَن ،

که باشد به هر جا ، سرِ انجمن ،

۱۴۸

چو رهام و بهرامِ گردن‌فراز ،

چو شیدوشِ شیراوژنِ رزمساز ،

۱۴۹

پس از مرگِ من ، مهربانی کنند ،

ز دشمن ، به کین ،،، جان‌ستانی کنند ،

۱۵۰

چو گودرز و هشتاد پورِ گُزین ،

همه نامدارانِ با آفرین ،

۱۵۱

نباشد به ایران ،،، تنِ من ، مباد ،

چنین دارم از موبدِ پاک ،،، یاد ،

۱۵۲

که گر باشد اندر چمن ، بیخِ سَرو ،

سزد ، گر گیا را ، نبویَد تذرو ،

۱۵۳

به سهراب گفت : ، این چه آشفتن است؟ ،

همه با من ، از رستمت گفتن است؟ ،

۱۵۴

چرا باید این کینه آراستن؟ ،

به بیهوده ، چیزی ز من خواستن؟ ،

۱۵۵

که آگاهیِ آن ،،، نباشد بَرَم ،

بدین کینه ، خواهی بُریدن سرم ،

۱۵۶

بهانه نباید ، به خون‌ریختن ،

چه باید کنون رنگ آمیختن؟ ،

۱۵۷

همی ، پیلتن را ، نخواهی شکست ،

همانا ، کِت آسان نیاید به دست ،

* کِت = که تو را


۱۵۸

نباید ترا جُست با او نَبَرد ،

برآرَد به آوردگاه ، از تو گَرد ،




#پایان_بخش ۱۶



بخش ۱۷ : « چو بشنید گفتارهای درشت »

بخش ۱۵ : « چو خورشید گشت از جهان ناپدید »




ادامه دارد 👇👇👇