صبح دل افروز عنایت دمید
باد روان بخش هدایت وزید


کوکبهٔ مهر پدیدار شد
هر دو جهان مطلع انوار شد


#وحشى_بافقى

بی رخ جان پرور جانان مرا از جان چه حظ

از چنان جانی ڪه باشد بی رخ جانان چه حظ

#وحشى_بافقى

صبح دل افروز عنایت دمید
باد روان بخش هدایت وزید

کوکبهٔ مهر پدیدار شد
هر دو جهان مطلع انوار شد

#وحشى‌_بافقى

صبح دل افروز عنایت دمید
باد روان بخش هدایت وزید

کوکبهٔ مهر پدیدار شد
هر دو جهان مطلع انوار شد

#وحشى_بافقى

صبح دل افروز عنایت دمید
باد روان بخش هدایت وزید


کوکبهٔ مهر پدیدار شد
هر دو جهان مطلع انوار شد


#وحشى_بافقى

به مجنون گفت روزى عيب جويى
كه پيداكن به از ليلى نكويى
كه ليلى گرچه درچشم تو
حورى ست .
به هرعضوى زاعضايش
قصورى ست.


#وحشى_بافقى

من خنده زنم بر دل
دل خنده زند بر من

اينجاست كه مى خندد
ديوانه به ديوانه


#وحشى_بافقى

‌
ای آنکه عرض حال من زار کرده‌ای

با او کدام درد من اظهار کرده ای

آزاد کن ز راه کرم گر نمی‌کشی

ما را چه بی‌گناه گرفتار کرده‌ای


#وحشى_بافقى

مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم
که من خود را نمی‌بینم چو شبهای دگر امشب

شرر در جان وحشی زد غم آن یار سیمین تن
ز وی غافل مباشید ای رفیقان تا سحر امشب

#وحشى_بافقى

ما در مقام صبر فشردیم گام خویش
یک گام آن‌طرف ننهیم از مقام خویش

این مرغ تنگ حوصله را دانه‌ای بس است
صیاد ما به دانه چه آراست دام خویش👌



#وحشى_بافقى

ما در مقام صبر فشردیم گام خویش
یک گام آن‌طرف ننهیم از مقام خویش

این مرغ تنگ حوصله را دانه‌ای بس است
صیاد ما به دانه چه آراست دام خویش

فارغ نشین که حسن به هرجا که جلوه کرد
مخصوص هیچ‌کس نکند لطف عام خویش

دل شد کبوتر لب بامی که سد رهش
سازند دور و باز نشیند به بام خویش

وحشی رمیده‌ای‌ست که رامش کسی نساخت
آهوی دشت را نتوان ساخت رام خویش

#وحشى_بافقى

مکن دوری خدا را از سر بالینم ای همدم

که من خود را نمی‌بینم چو شبهای دگر امشب

شرر در جان وحشی زد غم آن یار سیمین تن

ز وی غافل مباشید ای رفیقان تا سحر امشب

#وحشى_بافقى