«از بايزيدي بيرون آمدم ، چون مار از پوست ، پس نگه كردم عاشق و معشوق را يكي ديدم كه در عالم توحيد همه يكي توان ديد...»
«حق تعالي سي سال آينه ي من بود ، اكنون من آينه ي خودم ، يعني آنچه من نبودم ، چون من نماندم ، حق تعالي آينه ي خويش است ، اينكه مي گويم " اكنون آينه ي خويشم " حق است كه به زبان من سخن مي گويد و من در ميانه ناپديد...»
«بار خدايا ! تا كي ميان من و تو ، مني و تويي بود ؟ مني از ميان بردار تا مني من به تو باشد تا من هيچ نباشم . »جنيد بغدادي گفت : « ما تصوف از قيل و قال نگرفتيم ، از گرسنگي يافتيم ، و دست بداشتن از آرزو و بريدن از آنچه دوست داشتيم و اندر چشم ما آراسته بود...»
#مناجات_بایزید_بسطامی
«حق تعالي سي سال آينه ي من بود ، اكنون من آينه ي خودم ، يعني آنچه من نبودم ، چون من نماندم ، حق تعالي آينه ي خويش است ، اينكه مي گويم " اكنون آينه ي خويشم " حق است كه به زبان من سخن مي گويد و من در ميانه ناپديد...»
«بار خدايا ! تا كي ميان من و تو ، مني و تويي بود ؟ مني از ميان بردار تا مني من به تو باشد تا من هيچ نباشم . »جنيد بغدادي گفت : « ما تصوف از قيل و قال نگرفتيم ، از گرسنگي يافتيم ، و دست بداشتن از آرزو و بريدن از آنچه دوست داشتيم و اندر چشم ما آراسته بود...»
#مناجات_بایزید_بسطامی
«الهي ! تو مي داني كه هشت بهشت در جنب اكرامي كه تو با من كرده اي اندك است ، و در جنب انس دادن مرا با ذكر خويش و در جنب فراغتي كه مرا داده اي در وقت تفكر كردن در عظمت تو...»
«علامت عارف آن بود كه بيشتر خاطر او در تفكر بود و در عبرت ، و بيشتر سخن او ثنا بود و مدحت حق ، و بيشتر طاعت باشد از اعمال او ، و بيشتر نظر او در لطايف صنع بود و قدرت او...»
#مناجات_ابراهیم_ادهم
«از بايزيدي بيرون آمدم ، چون مار از پوست ، پس نگه كردم عاشق و معشوق را يكي ديدم كه در عالم توحيد همه يكي توان ديد...»
«حق تعالي سي سال آينه ي من بود ، اكنون من آينه ي خودم ، يعني آنچه من نبودم ، چون من نماندم ، حق تعالي آينه ي خويش است ، اينكه مي گويم " اكنون آينه ي خويشم " حق است كه به زبان من سخن مي گويد و من در ميانه ناپديد...»
«بار خدايا ! تا كي ميان من و تو ، مني و تويي بود ؟ مني از ميان بردار تا مني من به تو باشد تا من هيچ نباشم . »جنيد بغدادي گفت : « ما تصوف از قيل و قال نگرفتيم ، از گرسنگي يافتيم ، و دست بداشتن از آرزو و بريدن از آنچه دوست داشتيم و اندر چشم ما آراسته بود...»
#مناجات_بایزید_بسطامی
«علامت عارف آن بود كه بيشتر خاطر او در تفكر بود و در عبرت ، و بيشتر سخن او ثنا بود و مدحت حق ، و بيشتر طاعت باشد از اعمال او ، و بيشتر نظر او در لطايف صنع بود و قدرت او...»
#مناجات_ابراهیم_ادهم
«از بايزيدي بيرون آمدم ، چون مار از پوست ، پس نگه كردم عاشق و معشوق را يكي ديدم كه در عالم توحيد همه يكي توان ديد...»
«حق تعالي سي سال آينه ي من بود ، اكنون من آينه ي خودم ، يعني آنچه من نبودم ، چون من نماندم ، حق تعالي آينه ي خويش است ، اينكه مي گويم " اكنون آينه ي خويشم " حق است كه به زبان من سخن مي گويد و من در ميانه ناپديد...»
«بار خدايا ! تا كي ميان من و تو ، مني و تويي بود ؟ مني از ميان بردار تا مني من به تو باشد تا من هيچ نباشم . »جنيد بغدادي گفت : « ما تصوف از قيل و قال نگرفتيم ، از گرسنگي يافتيم ، و دست بداشتن از آرزو و بريدن از آنچه دوست داشتيم و اندر چشم ما آراسته بود...»
#مناجات_بایزید_بسطامی