#اسماعیل_نواب_صفا
در سالهای 1345-1346 تجویدی از من خواست که بر روی یک آهنگ او که در مایه دشتی ساخته شده شعر بگذارم . پرسیدم خودت در مورد این آهنگ چه احساسی داری؟ گفت شعر ملودی اول را خودم ساخته ام" رفتم و بار سفر بستم " بلافاصله گفتم : با تو هستم هر کجا هستم ... . اشعار این آهنگ را تمام کردم و دیگر از سرنوشت آن بی خبر بودم تا اینکه چند سال بعد با اجرای خواننده ای به نام هایده از رادیو ایران شنیدم . تنظیم و اجرا بسیار خوب بود بعدا از تجویدی پرسیدم سابقه نداشت آهنگهایت را این گونه تنظیم کنی؟ گفت زیرا هنوز من اصول هارمونیزه را نزد استاد خالقی و استوار نیاموخته بودم . او عادت داشت شعرهایی را که از من یا خواننده دیگری می گیرد نزد خود نگاه دارد تا خوانندهای مناسب اجرای آن بیابد در مورد آهنگ دشتی هم همین کار را می کرد و من هرگز خانم هایده را از نزدیک ندیدم . ولی در یکی از سالها که از او پرسیدند که کدام یک از اجراهایت را بیشتر دوست داری؟ گفت رفتم و بار سفر بستم و بسیار تاسف آور بود زمانی که این خواننده نابهنگام درگذشت و همین تصنیف را در مراسم تشییع او می شنیدم" .
رفتم رفتم رفتم و بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
از عشق تو جاودان ماند ترانه من
با یاد تو زنده ام عشقت بهانه من
پیدا شو چو ماه نو گاهی به خانه من
تا ریزد گل از رخت در آشیانه من
رفتم و بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
آهم را می شنیدی به حال زارم می رسیدی
نازت را میخریدم تو ناز من را میکشدی
به خدا که تو از نظرم نروی
چو روم ز برت ز برم نروی
رفتم و بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
اگر مراد ما برآید جه شود؟
شب فراق ما سر آید چه شود؟
به خدا کس ز حال من خبر نشد
که به جز غم نصیبم از سفر نشد
نروی ای نفس ز پیش چشم من
که به چشمم به جز تو جلوه گر نشد
رفتم و بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
رفتم رفتم رفتم رفتم .
#قصه_شمع ،
خاطرات هنری
#اسماعیل_نواب_صفا
نویسنده ، شاعر و ترانه سرا .
در سالهای 1345-1346 تجویدی از من خواست که بر روی یک آهنگ او که در مایه دشتی ساخته شده شعر بگذارم . پرسیدم خودت در مورد این آهنگ چه احساسی داری؟ گفت شعر ملودی اول را خودم ساخته ام" رفتم و بار سفر بستم " بلافاصله گفتم : با تو هستم هر کجا هستم ... . اشعار این آهنگ را تمام کردم و دیگر از سرنوشت آن بی خبر بودم تا اینکه چند سال بعد با اجرای خواننده ای به نام هایده از رادیو ایران شنیدم . تنظیم و اجرا بسیار خوب بود بعدا از تجویدی پرسیدم سابقه نداشت آهنگهایت را این گونه تنظیم کنی؟ گفت زیرا هنوز من اصول هارمونیزه را نزد استاد خالقی و استوار نیاموخته بودم . او عادت داشت شعرهایی را که از من یا خواننده دیگری می گیرد نزد خود نگاه دارد تا خوانندهای مناسب اجرای آن بیابد در مورد آهنگ دشتی هم همین کار را می کرد و من هرگز خانم هایده را از نزدیک ندیدم . ولی در یکی از سالها که از او پرسیدند که کدام یک از اجراهایت را بیشتر دوست داری؟ گفت رفتم و بار سفر بستم و بسیار تاسف آور بود زمانی که این خواننده نابهنگام درگذشت و همین تصنیف را در مراسم تشییع او می شنیدم" .
رفتم رفتم رفتم و بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
از عشق تو جاودان ماند ترانه من
با یاد تو زنده ام عشقت بهانه من
پیدا شو چو ماه نو گاهی به خانه من
تا ریزد گل از رخت در آشیانه من
رفتم و بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
آهم را می شنیدی به حال زارم می رسیدی
نازت را میخریدم تو ناز من را میکشدی
به خدا که تو از نظرم نروی
چو روم ز برت ز برم نروی
رفتم و بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
اگر مراد ما برآید جه شود؟
شب فراق ما سر آید چه شود؟
به خدا کس ز حال من خبر نشد
که به جز غم نصیبم از سفر نشد
نروی ای نفس ز پیش چشم من
که به چشمم به جز تو جلوه گر نشد
رفتم و بار سفر بستم
با تو هستم هر کجا هستم
رفتم رفتم رفتم رفتم .
#قصه_شمع ،
خاطرات هنری
#اسماعیل_نواب_صفا
نویسنده ، شاعر و ترانه سرا .