معرفی عارفان
1.25K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.79K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات

غزل ۳۳۷

گر یکی از عشق برآرد خروش
بر سر آتش نه غریب است جوش

پیرهنی گر بدرد ز اشتیاق
دامن عفوش به گنه بربپوش

بوی گل آورد نسیم صبا
بلبل بیدل ننشیند خموش

مطرب اگر پرده از این ره زند
بازنیایند حریفان به هوش

ساقی اگر باده از این خم دهد
خرقه صوفی ببرد می فروش

زهر بیاور که ز اجزای من
بانگ برآید به ارادت که نوش

از تو نپرسند درازای شب
آن کس داند که نخفته‌ست دوش

حیف بود مردن بی عاشقی
تا نفسی داری و نفسی بکوش

سر که نه در راه عزیزان رود
بار گران است کشیدن به دوش

سعدی اگر خاک شود همچنان
ناله زاریدنش آید به گوش

هر که دلی دارد از انفاس او
می‌شنود تا به قیامت خروش



#غزلیات
#غزل_337
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات

غزل ۳۳۷

گر یکی از عشق برآرد خروش
بر سر آتش نه غریب است جوش

پیرهنی گر بدرد ز اشتیاق
دامن عفوش به گنه بربپوش

بوی گل آورد نسیم صبا
بلبل بیدل ننشیند خموش

مطرب اگر پرده از این ره زند
بازنیایند حریفان به هوش

ساقی اگر باده از این خم دهد
خرقه صوفی ببرد می فروش

زهر بیاور که ز اجزای من
بانگ برآید به ارادت که نوش

از تو نپرسند درازای شب
آن کس داند که نخفته‌ست دوش

حیف بود مردن بی عاشقی
تا نفسی داری و نفسی بکوش

سر که نه در راه عزیزان رود
بار گران است کشیدن به دوش

سعدی اگر خاک شود همچنان
ناله زاریدنش آید به گوش

هر که دلی دارد از انفاس او
می‌شنود تا به قیامت خروش



#غزلیات
#غزل_337