معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
عماد رام حکایت دل
@Jane_oshaagh


حکایت دل
#عماد_رام

عماد رام (۱۱ اسفند ۱۳۰۹– ۳ خرداد ۱۳۸۲) با نام اصلی عمادالدین رام، آهنگساز، خواننده و نوازنده  ایرانی بود
دیوانه بازار
عماد رام، پرویز وکیلی
🎧 دیوانه‌بازار
🎼#عماد‌_رام


تو آن بودی که بستی دست و پایم
جدایی اومد و کردی رهایم
فغان در قلبِ سنگت بی اثر بود
طنینِ گریه‌آلودِ صدایم

بس کن دلا، دیگر مکن دیوانه‌بازی
تنها شدی، باید که با غم‌ها بسازی!

دلِ من غنچه‌ای سر در گریبون،
که از بادِ بهار دیوانه می‌شه
خداوندا در این دیوونه‌بازار،
زِ من دیوونه‌تر پیدا نمی‌شه!

بس کن دلا، دیگر مکن دیوانه‌بازی،
تنها شدی، باید که با غم‌ها بسازی!
 
در این دنیایِ رنگارنگ دریغا،
یه قلبِ مهربون پیدا نمی‌شه
خدایا فکرِ دنیای دگر کن،
که این دنیا برات دنیا نمی‌شه!

بس کن دلا، دیگر مکن دیوانه‌بازی،
تنها شدی، باید که با غم‌ها بسازی!

#پرویز_وکیلی
دلم آشفته‌ی آن مایه‌ی ناز است هنوز
مرغِ پرسوخته در پنجه‌ی باز است هنوز

جان به لب آمد و لب بر لبِ جانان نرسید
دل به جان آمد و او بر سرِ ناز است هنوز

گرچه بیگانه ز خود گشتم و دیوانه ز عشق 
یار، عاشق‌کش و بیگانه‌نواز است هنوز

خاک گردیدم و بر آتشِ من آب نزد
غافل از حسرتِ اربابِ نیاز است هنوز

گرچه هر لحظه مدد می‌دهدم چشمِ پُر آب
دلِ سودازده در سوز و گداز است هنوز

همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع
قصّه‌ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز

گرچه رفتی، ز دلم حسرتِ رویِ تو نرفت
درِ این خانه به امّیدِ تو باز است هنوز

این چه سودا ست "عمادا" که تو در سر داری
وین چه سوزی‌ست که در پرده‌ی ساز است هنوز

#عماد_خراسانی
آن که می داد تو را حسن و نمی داد وفا
کاشکی فکر من عاشق و شیدا می کرد

یا نمی داد تو را اینهمه بیداد گری
یا مرا در غم عشق تو شکیبا می کرد

#عماد_خراسانی
از دل ای آفت جان صبر توقع داری؟

مگر اين كافر ديوانه به فرمان من است؟


#عماد_خراسانی
.
چون نکو می نگرم شمع تو، پروانه توئی
حرم و دیر توئی کعبه و بتخانه توئی

راز شیرینی این عالم افسانه توئی
لب دلدار توئی، طرّه جانان توئی


#عماد_خراسانی
عهد کردم ، این پریشانی ،

دگر ، با کس ، نگویم ،



گفت آخر ، با تو ،، دردم ،

اشکِ گرم و آهِ سردم ،





می‌روی و ، می‌روم پیمانه گیرم ،

تا ندانم ،



من #که بودم؟ ،

یا #چه بودم؟ ،

یا #چه هستم؟ ،

یا #چه کردم؟ ،




#عماد_خراسانی

مستی‌دو ڪس‌دارم، من مست و نگارم مست
من داغ چو تابستانم وآن تازه بهارم مست

امشب زده معجونی این مغز پر از سودا
زآن‌‌هم‌شده غم‌مجنون، هم‌صبر و قرارم مست

من عشقم و من ذوقم، من شورم و من شوقم
بر گردن جان طوقی از عشق تو دارم مست

فردا ڪه از این وادے رحلت بودم ناچار
گرد سر تو گردد ذرات غبارم مست

اے شیشە عمرم باش از سنگ حوادث دور
دستی به دعا خوش‌تر هم با تو برآرم مست

در واقعه‌اے ڪز آن پرهیز و گریزے نیست
خواهم به برت باشم تا جان بسپارم مست

دیوان و ڪتابم مست در حشر حسابم مست
صحراے بدان پهنا از شور و شرارم مست

گر مست نی‌ام امشب، شرمندە جاویدم
هم عاشق و هم معشوق، هم باده‌گسارم مست

هر صفحه ڪه بگشایی ز اوراق ڪتاب من
جز عشق نمی‌بینی شعر است و شعارم مست

جز عشق نمی‌گویم، جز عشق نمی‌جویم
در چرخ جنون چرخم، خود دست و مدارم مست

عیش است و طرب ما را مقصود در این صحرا
تا قد چو ڪمان گردد زین طرفه شڪارم مست

بزمی‌ست مرا در دل از خلد برین خوشتر
ڪو آن ڪه چنین حالی با وے بگذارم مست

ڪو دمخور هشیارے، ڪاین مستی من خواهد
زین باده بسی دارم، دنبال خمارم مست

بیهوده نمی‌گویم اے آن‌ڪه دلی دارے
یڪ لحظه بیا و باش جاوید ڪنارم مست


#عماد_خراسانی
ترانه‌ مستانه‌ غزل(منتخب غزل معاصر ایران)
هرچند دیرگاهی‌ست قصد‌ِ جفا نداری
عمرِ منی‌ّ و دانم آخر وفا نداری...

#عماد_خراسانی
گُل را برای صحبتِ خار آفریده‌اند
دیوانه بلبل، این‌همه غوغا چه می‌کنی؟...

#عماد_خراسانی
‍ ‍ امشب ندانم ای بت زیبا چه میکنی
ما بی‌تو خون خوریم ، تو بی‌ما چه میکنی؟

گویی که همچو مایی و بی ما بِسَر بَری
برگو که عاشقی و شکیبا چه میکنی؟

یک آسمان ستاره شَبَم زیرِ دامن است
ای ماهِ من بگو که تو شب‌ها چه میکنی؟

خون ریختن به ناحق و با غیر ساختن
امروز میتوانی ، فردا چه میکنی؟

گُل را برای صُحبتِ خار آفریده اند
بیچاره بلبل! این همه غوغا چه میکنی؟

گیرم جَفا کنی و نهانی خطا کنی
با آن دو مَستِ نرگسِ گویا ، چه میکنی؟

گیرم که آه و ناله نهان میکُنی عِماد
با اشک‌های دیده یِ رسوا چه میکنی؟

#عماد_خراسانی
Piri
Mohamd Reza Shajarian
یره گه کار مو و تو دره بالا می‌گیره
ذره ذره دره عشقت تو دلم جا می‌گیره

روز اول به خودم گفتم ایم مثل بقی
حالا کم‌کم می‌بینم کار دره بالا می‌گیره

چن شبه واز مث بیس سال پیش ازای مرغ دلم
تو زمستون بهونه‌ی سبزه و صحرا می‌گیره

چن شبه واز مو دوزم چشمامه تا صبحه به چخت
یا بیک سم بی‌خودی مات ممنه، را می‌گیره

تا سحر جل مزنم خواب به سراغم نمیه
هی دلم مثل بچه بهنه‌ی بیجا می‌گیره

موگومش هر چی که مرگت چیه کوفتی! نمگه
عوضش نق مزنه ذکر خدایا می‌گیره

پیری و معرکه گیری که مگن حال مویه
دفتر عمر دره صفحه‌ی پینجاه می‌گیره

او که عاشق شده پنهون مکنه مثل اویه
که سوار شتر و پوشتشه دولا می‌گیره

کتا کردن دامنا تا بیخ رون، مشتی عماد
دیگه مجنون توی خواب دامن لیلی می‌گیره

#عماد_خراسانی
آواز استاد جان شجریان💠
چون گشودم فال بخت از
مصحف روی حبیب

آیت نصر من الله آمد و
فتح قریب


سوره ی قاف است رویش هر که
این مصحف بخواند

گرچه کافر می نماید انه
شی ء عجبب


رسم عشق و عاشقی اکنون
پدید آید ز نو

چارده خط چون عیان شد
بر رخ ماه حبیب


گر نه سر کفر و دین خواهد
گشودن در جهان

از چه بندد زلف را بر چهره
یار من صلیب


ای دل شوریده ی من!چون
نشان داری ز دوست؟

چون خط او یافتی برخوان و
بردارش نصیب


چون سکندر گر ننوشد هرکه
او آب حیات

زان سواد وجه جانان صورتی
باشد غریب


چون بر آرد از چمن گل
بوستان فضل حق

ای بسا عاشق که باشد
در فغان چون عندلیب


پیش وجهش جمله عالم
هالک آمد ای «نسیم»

شادزی زانروی و خرم،گو
بمیر از غم‌ رقیب


#عماد_الدین_نسیمی


#غزل_17
گویند که یار دگری جوی و ندانند
بایست که قلب دگری داشته باشم

#عماد_خراسانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM



این همه قصه ز غوغای گرفتاران است


ورنه از روز ازل دام یکی، دانه یکی ا
ست


#عماد_خراسانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
" بسیار سخن بود،
               نگفتیم و گذشتیم..."

مردیم و برفتیم و به لب راز نیامد

#عماد_خراسانی
از تو آنی ، دل دیوانه من غافل نیست
این که در سینه من هست تو هستی دل نیست

آن که بالا و بَرِ زُلف دلاویز تو را
دید و زنجیری زُلف تو نشد عاقل نیست

شرم از موی سپید و رخ پُر چین دارم
ورنه آن کیست که بر چون تو بُتی مایل نیست

مکن آزار دلی را که به جان طالب توست
وانگهش هیچ جز این هدیه نا قابل نیست

آه ای عشق ! چه سود از کشش و کوشش ما
عمر ما عمر حباب است و تو را ساحل نیست

#عماد_خراسانی
از تو اے عشق در این دل چہ شررها دارم
یادگار از تو چہ شبها، چہ سحرها دارم

تو مرا والہ و آشفتہ و رسوا ڪردی
تو مرا غافل از اندیشہ فردا ڪردی

گرچہ اے عشق شڪایت ز تو چندان دارم
ڪہ بہ عمرے نتوانم همہ را بشمارم

باز هم گرم از این آتش جانسوز توام
سرخوش از آہ و غم و درد شب و روز توام

ڪاش دائم دل ما از تو بلرزد اے عشق
آندلے ڪز تو نلرزد بہ چہ ارزد اے عشق


#عماد_خراسانی
باز آهنگ جنون می زنی ای تار امشب
گويمت رازی در پرده نگهدار امشب
آنچه زان تار سر زلف كشيدم شب و روز
مو به مو جمله كنم پيش تو اظهار امشب
عشق ، همسايه ی ديوار به ديوار جنون
جلوه گر كرده رخش از در و ديوار امشب
هر كجا می نگرم جلوه كند نقش نگار
كاش یک بوسه دهد زین همه رخسار امشب
از فضا بوی دل سوخته ای می آید
تا كه شد باز در آن حلقه گرفتار امشب
سوزی وناله ی بیجا نكنی ای دل زار
خوب با شمع شدی همدل وهمكار امشب
ای بسا شب كه به روز تو نشستيم ای شمع
كاش سوزيم چو پروانه به یکبار  امشب
آتش است اين نه سخن،بس كن از اين قصه عماد
ورنه سوزد قلمت دفتر اشعار امشب

#عماد_خراسانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🕊🕊🕊

دلم آشفتهٔ آن مايهٔ نازست هنوز
مرغ پر سوخته در پنجهٔ بازست هنوز

جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسيد
دل به جان آمد و او بر سر نازست هنوز

گرچه بيگانه ز خود گشتم و ديوانه ز عشق
يار عاشق كش و بيگانه نواز است هنوز

خاک گرديدم و بر آتش من آب نزد
غافل از حسرت ارباب نياز است هنوز

گرچه هر لحظه مدد مى‌دهدم چشم پر آب
دل سودازده در سوز و گداز است هنوز

همه خفتند به غير از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سه ديوانه دراز است هنوز

گرچه رفتی ز دلم حسرت روى تو نرفت
در اين خانه به اميد تو بازست هنوز

اين چه سوداست عمادا كه تو در سر دارى
وين چه سوزيست كه در پرده سازست هنوز

#عماد_خراسانی