#عشق_و_عقل
در این وادی، کفر و ایمان صوری و شک و یقین وهمی، که عین یکدیگرند، جمله می سوزد و عقل عافیت اندیشِ مصلحت بین چون دود پیش آتش عشق محو می شود. یا به تعبیر دیگر عقل در آتش طلب به عشق بدل می شود و چون طلای مذاب سوزان و درخشان و خندان و گریان و گران سنگ از کوره بیرون می آید و همان خرد که به تعبیر حافظ قید مجانین عشق می فرمود، به بوی سنبل زلف معشوق مطلق مست و دیوانه می شود.
عشق همان عقل است که از مضیق جهات درگذشته و از جهان «سو» به جهان «بی سو» راه یافته است، همان عصای موسی است که در آغاز تکیه گاه بود و کارهای گوناگون از ریختن برگ بر گوسفندان و تنظیم امور زندگانی و غور و تفکر و استدلال و جاه و چاره و عاقبت اندیشی از وی بر می آمد اما وقتی موسی آن را به فرمان الهی بیانداخت بناگاه اژدهایی شد که موسی را به هراس انداخت. این اژدهای عشق است که ناگاه از چوب خشک و غیر قابل انعطاف عقل بیرون می آید، و فرعون نفس را با همۀ مارها و افعیهای دروغین فرو می بلعد.
#برگرفته_از_کتاب_مقالات
#به_قلم_الهی_قمشه_ای
در این وادی، کفر و ایمان صوری و شک و یقین وهمی، که عین یکدیگرند، جمله می سوزد و عقل عافیت اندیشِ مصلحت بین چون دود پیش آتش عشق محو می شود. یا به تعبیر دیگر عقل در آتش طلب به عشق بدل می شود و چون طلای مذاب سوزان و درخشان و خندان و گریان و گران سنگ از کوره بیرون می آید و همان خرد که به تعبیر حافظ قید مجانین عشق می فرمود، به بوی سنبل زلف معشوق مطلق مست و دیوانه می شود.
عشق همان عقل است که از مضیق جهات درگذشته و از جهان «سو» به جهان «بی سو» راه یافته است، همان عصای موسی است که در آغاز تکیه گاه بود و کارهای گوناگون از ریختن برگ بر گوسفندان و تنظیم امور زندگانی و غور و تفکر و استدلال و جاه و چاره و عاقبت اندیشی از وی بر می آمد اما وقتی موسی آن را به فرمان الهی بیانداخت بناگاه اژدهایی شد که موسی را به هراس انداخت. این اژدهای عشق است که ناگاه از چوب خشک و غیر قابل انعطاف عقل بیرون می آید، و فرعون نفس را با همۀ مارها و افعیهای دروغین فرو می بلعد.
#برگرفته_از_کتاب_مقالات
#به_قلم_الهی_قمشه_ای