معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
اصلاحیه

آن#نخل ناخلف ڪہ #تبر شد ، ز ما نبود





ما را #زمانہ گر #شڪند_ساز مے شویم..




#صائب_تبریزے🤞🏿❤️

جعلی

سراینده پریش شهرضایی
خاک را زلزله از جاے اگر بردارد


نیست ممڪن دل غفلت زده بیدار شود

#صائب_تبریزے
صبح زد از خنده‌رویی ،غوطہ در خون شفق


تا چہ گلها بشکفداز چهرہ خندان ترا

#صائب_تبریزے
اگر از عرش اُفتَد ڪس،
اميد زيستن دارد

ڪسے ڪز طاق دل افتاد،
از جا برنمی‌خيزد!


#صائب_تبریزے
در چشم خرده بینان، هر نقطه صد ڪتاب است

آن خال را به صد وجه، تفسیر می‌توان ڪرد

#صائب_تبریزے
گر چه غیر از دل ندارد منزلی این راه دور




گر به ظاهر پای رفتارست در گل عشق را

#صائب_تبریزے
مست خیال را به وصال احتیاج نیست
بوے گلم ز صحبت گل بے نیاز ڪرد

در پرده بود راز حقیقت گشاده روی
منصور از براے چه افشاے راز ڪرد

سرو تو پیش من ره آزادگے گذاشت
رخسار ساده تو مرا پاڪباز ڪرد

#صائب_تبریزے
تو مرد صحبت دل نیستے، چه می‌دانی


ڪه سر به جیب ڪشیدن چه عالمے دارد

#صائب_تبریزے
چون برگ خزان پا به رڪاب است دل ما
از خانه به دوشان شراب است دل ما

اینجا ڪه منم قیمت دل هر دو جهان است
آنجا ڪه تویے در چه حساب است دل ما

#صائب_تبریزے

‎‌‌‌‌‎
یارب از عرفان مرا

پیمانه‌اے سرشار ده

چشم بینا، جان آگاه و...

دل بیدار ده
#صائب_تبریزے

‎‌‌‌‌‎
واعظ نه ترا پایه گفتار بلندست
آواز تو از گنبد دستار بلندست

در ڪعبه ز اسرار حقیقت خبرے نیست
این زمزمه از خانه خمار بلندست

مژگان تو از خواب گران است نظربند
ورنه همه جا شعله دیدار بلندست


#صائب_تبریزے
گران گشتم به چشمش
بس ڪه رفتم بی سبب سویش

مرازین پای بی فرمان
چه هابرسرنمی آید ...؟


#صائب_تبریزے
همہ شب من دلِ خود
می خورم از تنهایی؛
تا خیال تو انیس شب تنهایی ڪیست..؟!

#صائب_تبریزے
می زدم بر قلب هجران گر جگر می داشتم





دست بر دل می نهادم دل اگر می داشتم



#صائب_تبریزے
مے زدم بر قلب هجران گر جگر مے داشتم


دست بر دل مے نهادم دل اگر مے داشتم...



#صائب_تبریزے
نیست بوے آشنا را تاب غربت بیش ازین
از نسیم صبح بوے یار مے باید ڪشید...

#صائب_تبریزے
گر درد طلب رهبر این قافله بودی
کی پای ترا پردهٔ خواب آبله بودی؟

زود این ره خوابیده به انجام رسیدی
گر نالهٔ شبگیر درین مرحله بودی

دل چاک نمی‌گشت ز فریاد جرس را
بیداری اگر در همهٔ قافله بودی

از خون جگر کام کسی تلخ نگشتی
گر در خور این باده مرا حوصله بودی

شیرازهٔ جمعیتش ازهم نگسستی
با بلبل ما غنچه اگر یکدله بودی

چون آب روان می‌گذرد عمر و تو غافل

ای وای درین قافله گر فاصله بودی

صائب سر زلف سخن از دخل حسودان

آشفته نشد تا تو درین سلسله بودی

#صائب_تبریزے