ذات نخستین نور مطلق ، یعنی خدا ،
پیوسته نورافشانی می کند
و از همین راه متجلی می شود
و همهٔ چیزها را به وجود می آورد
و با اشعهٔ خود به آن ها حیات می بخشد
هر چیز در این جهان
منشعب از نور ذات اوست
و هر زیبایی و هر کمال
موهبتی از رحمت اوست
و رستگاری عبارت از
وصول کامل به این روشنی است
#حكمة_الاشراق
#شيخ_شهاب_الدين_سهروردی
پیوسته نورافشانی می کند
و از همین راه متجلی می شود
و همهٔ چیزها را به وجود می آورد
و با اشعهٔ خود به آن ها حیات می بخشد
هر چیز در این جهان
منشعب از نور ذات اوست
و هر زیبایی و هر کمال
موهبتی از رحمت اوست
و رستگاری عبارت از
وصول کامل به این روشنی است
#حكمة_الاشراق
#شيخ_شهاب_الدين_سهروردی
دانستی كه او واحد است نه اينكه تو اثبات وحدت او را ميكنی، به همين سبب بعضی از اصحاب ما چنين گفته كه هر كس به اثبات توحيد بپردازد در واقع آن را نفی كرده است( اذا كل من وحده جاحد ) زيرا واحد مورد توحيد قرار نميگيرد چرا كه اين امر را قبول نميكند كه اگر قبول كند، در واقع دو خواهد بود، يكي وحدتش در ذات خودش و ديگری وحدتی كه موحد برای او اثبات ميكند.
#الفتوحات_المكيه
#شيخ_محی_الدين_عربی
#الفتوحات_المكيه
#شيخ_محی_الدين_عربی
يكي از بايزيد پرسيد كه «از بامداد چوني؟»
گفت «مرا بامداد و شبانگاه نباشد. بامداد و شبانگاه آنكس را باشد كه او را صفتي باشد، و مرا هيچ صفت نيست.»
کتاب : شرح شطحيات
#شيخ_روزبهان_بقلي_شيرازي
گفت «مرا بامداد و شبانگاه نباشد. بامداد و شبانگاه آنكس را باشد كه او را صفتي باشد، و مرا هيچ صفت نيست.»
کتاب : شرح شطحيات
#شيخ_روزبهان_بقلي_شيرازي
#ای_درویش...
جمله ذرّات عالم، مست عشقند
که اگر عشق نبودی نبات نروییدی
و حیوان نزاییدی و فلک نگردیدی.
تخم هر نباتی و میوۀ هر درختی
و نطفۀ هر حیوانی مملوّ از عشقند.
نه بر دیگری عاشقند، بر خود عاشقند
و طالب دیدار خودند و می خواهند خود را
چنان که خودَند، ببینند.
پس به این سبب هر یک از افراد موجودات
در سیر و سفرند و روی در نهایت خود دارند
و طالب کمال خودند تا خود را برخود ظاهر گردانند
و معشوق را در نظر عاشق جلوه دهند.
پس خود می زایند و خود می رویند و خود می پویند.
و چون سیر و سفر هر یک به نهایت میرسد
باز از سر آغاز میکنند از جهت آن که
عاشق را از دیدار معشوق هرگز سیری نباشد
بلکه هر نوبت که جمال معشوق را مییابد،
لذّتی نو و ذوقی دیگر می یابد.
عشق است که جان عالم است
و عشق است که دارای عالم است
و عشق است که جنبانندۀ عالم است.
به چندین هزار صفت و اسامی، موصوف و مسمّاست.
و از این جا گفته اند که عاشق، وی است
و معشوق هم وی است
و محبّ، وی و محبوب هم وی است.
#شيخ_عزيزالدين_نسفي
جمله ذرّات عالم، مست عشقند
که اگر عشق نبودی نبات نروییدی
و حیوان نزاییدی و فلک نگردیدی.
تخم هر نباتی و میوۀ هر درختی
و نطفۀ هر حیوانی مملوّ از عشقند.
نه بر دیگری عاشقند، بر خود عاشقند
و طالب دیدار خودند و می خواهند خود را
چنان که خودَند، ببینند.
پس به این سبب هر یک از افراد موجودات
در سیر و سفرند و روی در نهایت خود دارند
و طالب کمال خودند تا خود را برخود ظاهر گردانند
و معشوق را در نظر عاشق جلوه دهند.
پس خود می زایند و خود می رویند و خود می پویند.
و چون سیر و سفر هر یک به نهایت میرسد
باز از سر آغاز میکنند از جهت آن که
عاشق را از دیدار معشوق هرگز سیری نباشد
بلکه هر نوبت که جمال معشوق را مییابد،
لذّتی نو و ذوقی دیگر می یابد.
عشق است که جان عالم است
و عشق است که دارای عالم است
و عشق است که جنبانندۀ عالم است.
به چندین هزار صفت و اسامی، موصوف و مسمّاست.
و از این جا گفته اند که عاشق، وی است
و معشوق هم وی است
و محبّ، وی و محبوب هم وی است.
#شيخ_عزيزالدين_نسفي
عشق تجلی دائم است
مقام عشق
بالاترین مقامي است که خدا در آن مقام،
برای بندگان خود تجلی می کند
هر کس شراب عشق را نچشد
و عشق را تعریف کند و بگوید
من از عشق سیراب شدم
آن را نشناخته است...
عشق، نوشیدنِ بي سیراب شدن است....
#شيخ_ابن_عربي
مقام عشق
بالاترین مقامي است که خدا در آن مقام،
برای بندگان خود تجلی می کند
هر کس شراب عشق را نچشد
و عشق را تعریف کند و بگوید
من از عشق سیراب شدم
آن را نشناخته است...
عشق، نوشیدنِ بي سیراب شدن است....
#شيخ_ابن_عربي
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عاشق
دايم به رقص و حركتِ معنوي است
اگرچه به ظاهر ساكن نمايد
خود چگونه ساكن توانَد بود؟
كه هرذره از ذراتِ كاينات محرّك اوست
چه هرذره كلمه اي است
و هركلمه را اسمي
و هراسمي را زباني
و هر زباني را قولي
و هرقولي را
از محبت، سمعي
و چون نيك بشنوي
قايل و سامع يكي باشد
#لمعات
#شيخ_فخرالدين_عراقي
دايم به رقص و حركتِ معنوي است
اگرچه به ظاهر ساكن نمايد
خود چگونه ساكن توانَد بود؟
كه هرذره از ذراتِ كاينات محرّك اوست
چه هرذره كلمه اي است
و هركلمه را اسمي
و هراسمي را زباني
و هر زباني را قولي
و هرقولي را
از محبت، سمعي
و چون نيك بشنوي
قايل و سامع يكي باشد
#لمعات
#شيخ_فخرالدين_عراقي
مردی سجاده عابدی را دزديد
عابد چون ديد، دزد خجالت كشيد و سجاده را واگذاشت و گفت:
نمیدانستم كه سجاده از توست
عابد گفت:
چگونه نمیدانستی كه سجاده از تو نيست؟!
#كشكول
#شيخ_بهائی
عابد چون ديد، دزد خجالت كشيد و سجاده را واگذاشت و گفت:
نمیدانستم كه سجاده از توست
عابد گفت:
چگونه نمیدانستی كه سجاده از تو نيست؟!
#كشكول
#شيخ_بهائی
.
شوق
از بُعد و دوری است
و اشتیاق
از نزدیکی زیاد است
مجنون عاشق لیلی در این مقام بود
آن هنگام که هر کس با او
صحبت می داشت،
لیلی لیلی می گفت
زیرا خیال می کرد او را گم کرده است
در حالی که چنین نبوده است
مستغرق بود
گم بود
در عشق لیلی
#شيخ_ابن_عربی
شوق
از بُعد و دوری است
و اشتیاق
از نزدیکی زیاد است
مجنون عاشق لیلی در این مقام بود
آن هنگام که هر کس با او
صحبت می داشت،
لیلی لیلی می گفت
زیرا خیال می کرد او را گم کرده است
در حالی که چنین نبوده است
مستغرق بود
گم بود
در عشق لیلی
#شيخ_ابن_عربی
تو گدایی دور شو از پادشاه
ورنه بر جان تو آید دور باش
گر وصال شاه می داری طمع
از وجود خویشتن مهجور باش
گر می وصلش به دریا درکشی
مست لایعقل مشو مخمور باش
نه چو بی مغزان به یک می مست شو
نه به یک دردی همه معذور باش
همچو آن حلاج بدمستی مکن
یا حسینی باش یا منصور باش
#شيخ_عطار_نیشابوری
ورنه بر جان تو آید دور باش
گر وصال شاه می داری طمع
از وجود خویشتن مهجور باش
گر می وصلش به دریا درکشی
مست لایعقل مشو مخمور باش
نه چو بی مغزان به یک می مست شو
نه به یک دردی همه معذور باش
همچو آن حلاج بدمستی مکن
یا حسینی باش یا منصور باش
#شيخ_عطار_نیشابوری
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شوق
از بُعد و دوری است
و اشتیاق
از نزدیکی زیاد است
مجنون عاشق لیلی در این مقام بود
آن هنگام که هر کس با او
صحبت میداشت،
لیلی لیلی میگفت
زیرا خیال میکرد او را گم کرده است
در حالی که چنین نبوده است
مستغرق بود
گم بود
در عشق لیلی
#شيخ_ابن_عربى
#شيخ_عطار
چون دل من بوی می عشق یافت
عقل زبون گشت و خرد زیر دست
نیک و بد خلق به یک سو نهاد
نیست شد وهست شدونیست هست
چون دل من بوی می عشق یافت
عقل زبون گشت و خرد زیر دست
نیک و بد خلق به یک سو نهاد
نیست شد وهست شدونیست هست
از نالهٔ عشاق، نوایی بردار
وز درد و غم دوست، دوایی بردار
از منزل یار، تا تو ای سست قدم
یک گام زیاده نیست، پایی بردار
#شيخ_بهايى
وز درد و غم دوست، دوایی بردار
از منزل یار، تا تو ای سست قدم
یک گام زیاده نیست، پایی بردار
#شيخ_بهايى
و گفت:
حقیقت معرفت آن است که
دوست داری او را به دل
و یاد کنی او را به زبان
و همّت بریده گردانی
از هر چه غیر اوست.
#شيخ_عطار_نيشابوري
حقیقت معرفت آن است که
دوست داری او را به دل
و یاد کنی او را به زبان
و همّت بریده گردانی
از هر چه غیر اوست.
#شيخ_عطار_نيشابوري
سالکی پیش شیخ آمد و گفت: میخواهم که خرقه بپوشم.
گفت ما را مسئله ایست اگر جواب دهی شایستهی خرقه باشی.
گفت: بگوی.
گفت: مردی چادرِ زنی گیرد زن شود؟
گفت: نه.
گفت: اگر زنی نیز جامهی مردی درپوشد هم مرد نشود.
گفت: نه.
گفت: تو نیز اگر مرد نیستی بدین مرقّع مرد نگردی.
#شيخ_ابولحسن_خرقانی
گفت ما را مسئله ایست اگر جواب دهی شایستهی خرقه باشی.
گفت: بگوی.
گفت: مردی چادرِ زنی گیرد زن شود؟
گفت: نه.
گفت: اگر زنی نیز جامهی مردی درپوشد هم مرد نشود.
گفت: نه.
گفت: تو نیز اگر مرد نیستی بدین مرقّع مرد نگردی.
#شيخ_ابولحسن_خرقانی
تا نیست نگردي ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهي
سر رشتهٔ روشني به دستت ندهند
#شيخ_بهايي
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهي
سر رشتهٔ روشني به دستت ندهند
#شيخ_بهايي