معرفی عارفان
1.02K subscribers
32.3K photos
11.6K videos
3.16K files
2.65K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
در صحرایی شخصی را دیدم که می‌آمد فرا پیشش رفتم و سلام کردم، به لطفی هرچه تمام‌تر جواب فرمود. چون در آن شخص بنگریستم محاسن و رنگ روی وی سرخ بود؛ پنداشتم که جوانست، گفتم ای جوان از کجا می‌آیی؟ گفت ای فرزند، این خطاب به خطاست، من اولین فرزند آفرینشم، تو مرا جوان همی‌خوانی؟ گفتم از چه سبب محاسنت سپید نگشته است؟ گفت محاسن من سپید است و من پیری نورانیم، اما مدتهاست که در چاه سیاه افتاده‌ام، این رنگ من که سرخ میبینی از آنست، هر سپیدی که نور به او تعلق دارد چون با سیاه آمیخته شود، سرخ نماید. چون شفق اول شام یا آخر صبح که سپید است و نو بازو متعلق و یک طرفش با جانب نور است که سپید است و یک طرفش با جانب چپ که سیاهست.





📖 عقل سرخ
#شهاب‌الدین_سهرودی
در صحرایی شخصی را دیدم که می‌آمد فرا پیشش رفتم و سلام کردم، به لطفی هرچه تمام‌تر جواب فرمود. چون در آن شخص بنگریستم محاسن و رنگ روی وی سرخ بود؛ پنداشتم که جوانست، گفتم ای جوان از کجا می‌آیی؟ گفت ای فرزند، این خطاب به خطاست، من اولین فرزند آفرینشم، تو مرا جوان همی‌خوانی؟ گفتم از چه سبب محاسنت سپید نگشته است؟ گفت محاسن من سپید است و من پیری نورانیم، اما مدتهاست که در چاه سیاه افتاده‌ام، این رنگ من که سرخ میبینی از آنست، هر سپیدی که نور به او تعلق دارد چون با سیاه آمیخته شود، سرخ نماید. چون شفق اول شام یا آخر صبح که سپید است و نو بازو متعلق و یک طرفش با جانب نور است که سپید است و یک طرفش با جانب چپ که سیاهست.



#عقل_سرخ
#شهاب‌الدین_سهرودی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#همایون_شجریان

شیخ را گفتم که رقص کردن بر چه می‌آید؟
شیخ گفت:
جان قصدِ بالا کند،
همچو مرغی که خواهد که خود را از قفس به در اندازد.
قفسِ تن مانع آی‍د؛
مرغِ جان قوت کند و قفسِ تن را از جای برانگیزاند.
اگر مرغ را قوت عظیم بود، پس قفس بشکند و برود.
و اگر آن قوت ندارد، سرگردان شود و قفس را با خود می‌گرداند.

📗فی حالة الطفولیه
#شهاب‌الدین_سهرودی