این سرودهی شوکتِ بخاری را میرزاطاهرِ نصرآبادی نیز در تذکرهی خود آورده، ولی اینچنین
باده از خود رفت و نازِ چشمِ مَدهوشِ تو شد
شد تکلّم خون و رَنگِ لعلِ خاموشِ تو شد
شیرِ انوارِ تجلی را چه میکردند صاف
دُردِ آن مهتاب و شهدِ آن بناگوشِ تو شد.
#شوکتبخاری
#شاهشوکتقلندربخاری
باده از خود رفت و نازِ چشمِ مَدهوشِ تو شد
شد تکلّم خون و رَنگِ لعلِ خاموشِ تو شد
شیرِ انوارِ تجلی را چه میکردند صاف
دُردِ آن مهتاب و شهدِ آن بناگوشِ تو شد.
#شوکتبخاری
#شاهشوکتقلندربخاری