معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
بازآ و جان شیرین از من ستان به خدمت
دیگر چه برگ باشد درویـــش بی‌نوا را

یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامــت
چندان که بازبیند دیدار آشـــنا را

#سعــــدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گویند برو تا برود صحبتت از دل
ترسم هوسم بیش کند بعد مسافت


آن را که دلارام دهد وعده کشتن
باید که ز مرگش نبود هیچ مخافت

#سعــــدی
گلستان_سعدی

یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب خیز و مولع* زهد و پرهیز.
شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مُصحف* عزیز بر کنار گرفته و طایفه‌ای گرد ما خفته.
پدر را گفتم از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه‌ای* بگزارد چنان خواب غفلت برده‌اند که گویی نخفته‌اند که مرده‌اند.
گفت جان پدر تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی*.

نبیند مدعی جز خویشتن را
که دارد پرده پندار* در پیش
گرت* چشم خدا بینی ببخشند
نبینی هیچ کس عاجزتر از خویش


#سعــــدی
باب دوم (در اخلاق درویشان)

مولع:ولع و جدیت داشتن
مصحف: قرآن
دوگانه: نماز
در پوستین خلق افتادن:  عیب‌جویی و غیبت کردن
پرده پندار: حجاب گمان و خیال

_همه حمال عیب خویشتنیم
طعنه بر عیب دیگران چه زنیم؟