زندگی یعنی انتظار. بودن یعنی انتظار کشیدن. و برای انتظار کشیدن لازم است چیزی باشد که انتظارش را بکشند. پس هرکس به چیزی دست میآویزد. اما چون در واقع چیزی وجود ندارد، پس باید به هم گوشزد کنند، وگرنه فراموش میکنند و آنوقت راهی نمیماند جز اینکه خود را به درختی دار بزنند که شده است مظهر ِ دنیا و زندگی. پس، در واقع، در هیچستانی به سر میبرند که قرار است هیچی از راه برسد و آنها را به ناکجاآبادی برساند که حتی تصوری هم از آن ندارند. پس گودو در واقع چیزی نیست جز نامی برای یک زندگی ِ پوچ و سترون که سراسر پر شده است از انتظار و انتظار و انتظار...
#ساموئل_بکت
در انتظار گودو
اصغر رستگار
نگاه
#ساموئل بارکْلی بِکِت نویسنده و نمایشنامهنویس ایرلندی است که به خاطر نمایشنامهی "در انتظار گودو" به شهرت جهانی رسیده است و آثار بینظیری همچون نمایشنامهی "آخر بازی" و رمان "نام ناپذیر" را نوشته است. بکت در نوشتن عناصر اصلی نمایش را کنار می گذارد و در نوشتار او نه می توان ردی از داستان پیدا کرد، و نه شخصیتپردازی یا نتیجهگیری داستان. با این حال آثارش تاثیری وصف ناپذیر بر مخاطب دارند.
امروز، #سالمرگ ساموئل بکت است.
#ساموئل_بکت
در انتظار گودو
اصغر رستگار
نگاه
#ساموئل بارکْلی بِکِت نویسنده و نمایشنامهنویس ایرلندی است که به خاطر نمایشنامهی "در انتظار گودو" به شهرت جهانی رسیده است و آثار بینظیری همچون نمایشنامهی "آخر بازی" و رمان "نام ناپذیر" را نوشته است. بکت در نوشتن عناصر اصلی نمایش را کنار می گذارد و در نوشتار او نه می توان ردی از داستان پیدا کرد، و نه شخصیتپردازی یا نتیجهگیری داستان. با این حال آثارش تاثیری وصف ناپذیر بر مخاطب دارند.
امروز، #سالمرگ ساموئل بکت است.
Telegram
attach 📎
چراغِ پُر نور ضروری نیست.
برای زندگی در غرابت و شگفتی
شمعی قلمی کافی است،
به شرط آنکه: «صادقانه بسوزد.»
#ساموئل_بکت
برای زندگی در غرابت و شگفتی
شمعی قلمی کافی است،
به شرط آنکه: «صادقانه بسوزد.»
#ساموئل_بکت
هر جا که میروم، من را مییابم،
من را ترک میکنم،
به سوی من میروم،
از نزد من میآیم،
هیچ چیز جز من، ذرهای از من،
بازیافته، گمشده، سرگردان شده،
من همهی این کلمهها هستم،
همهی این بیگانهها، این غبار کلمهها،
بی زمینهای برای فرونشستنشان،
بی آسمانی برای پراکنده شدنشان،
گِرد هم میآیند تا بگویند، از همدیگر میگریزند
تا بگویند، بگویند که من آنها هستم، همهی آنها..!!!
#ساموئل_بکت
من را ترک میکنم،
به سوی من میروم،
از نزد من میآیم،
هیچ چیز جز من، ذرهای از من،
بازیافته، گمشده، سرگردان شده،
من همهی این کلمهها هستم،
همهی این بیگانهها، این غبار کلمهها،
بی زمینهای برای فرونشستنشان،
بی آسمانی برای پراکنده شدنشان،
گِرد هم میآیند تا بگویند، از همدیگر میگریزند
تا بگویند، بگویند که من آنها هستم، همهی آنها..!!!
#ساموئل_بکت
کاش می دانستم زندگی کرده ام یا نه؛
زندگی می کنم یا نه؛
زندگی خواهم کرد یا نه؛
این همه چیز را ساده می کند...
#ساموئل_بکت
زندگی می کنم یا نه؛
زندگی خواهم کرد یا نه؛
این همه چیز را ساده می کند...
#ساموئل_بکت
چراغِ پُر نور ضروری نیست ...
برای زندگی در غرابت و شگفتی
شمعی قلمی کافی است ...
به شرط آنکه : « صادقانه بسوزد ! »
#ساموئل_بکت
#تکه_کتاب_مالون_میمیرد
برای زندگی در غرابت و شگفتی
شمعی قلمی کافی است ...
به شرط آنکه : « صادقانه بسوزد ! »
#ساموئل_بکت
#تکه_کتاب_مالون_میمیرد
.
اول زندانی دیگران بودم، پس ترکشان کردم!
بعد زندانی خودم بودم، بدتر بود،
خودم را هم ترک کردم…!
#ساموئل_بکت
اول زندانی دیگران بودم، پس ترکشان کردم!
بعد زندانی خودم بودم، بدتر بود،
خودم را هم ترک کردم…!
#ساموئل_بکت